1393/1/26 ۰۹:۲۹
در نامه تنسر به گشنسب، تنسر نفر دوم كشور پس از اردشیر بابكان است كه هم وزیر و هم موبدان موبد دستگاه حكومت ساسانی است. وزیر همواره در كنار شاه است؛ ولی وزیران باید مراقب رفتار و كارهای خود باشند و از او فرمانبری كنند. شاپور، وزیر خود را به خراسان فرستاد تا باشندگان آنجا را به اطاعت از او فراخواند. وزیر به خراسان رفت و بهاندازهای با مردم خوش رفتاری كرد كه او را بیش از شاپور خواستار شدند؛ سپس با بزرگان خراسان نزد شاپور بازگشت. شاپور كه از ماجرا خبر داشت، ناگهان سر وزیر را برید و پیش پای بزرگان خراسان افكند و آنان از بیم جان مطیع شاپور گشتند!
وزیران در یك فرآیند طولانی و پس از گذراندن موفقیتآمیز سلسله مراتب اداری، برگزیده میشدند. برای نمونه، برپایه تاریخ بلعمی، كیخسرو به هنگام برگزیدن گودرز به عنوان وزیر خطاب به وی میگوید: «ای سپاهسالار مهربان و اصفهبد بزرگوار و دلیر، این پیروزی كه ما را بود، از خدای تعالی بود نخست [و نه از قوت و حیلت ما]، پس از خجستگی تو كه ما را نصیحت كردی و حق ما بشناختی و كین ما طلب كردی و حق ما به جایگاه آوردی و مهربانی كردی [و تن خود و فرزندان خود در راه ما نهادی] و بر دشمن خشم گرفتی، و ما این حق تو بشناسیم و پاداش تو بدهیم، و تو را از این مرتبت سپاهسالاری به مرتبت وزیری [بزرگفرمذاری] آوردیم، و تو را وزیر خویش كردیم، تا به میان خلق دادگر تو باشی، و حكم تو بر همه پادشاهی خویش و برخواستها و خزینهها و سپاهیان روان كردیم، و پادشاهی اصفهان و گرگان و قهستان خاص تو را دادیم. » این مقام در دوران خلفای عباسی نیز وجود داشت و وزیر پس از خلیفه، همه كارهای اجرایی دارالخلافه اسلامی را بر عهده داشت.
موبد
در شاهنامه، موبد در درجه نخست مفهوم دینی و سپس مفهوم سیاسی دارد. موبدان در كنار جایگاه دینی در كشور و در آیین زرتشت، از جایگاه سیاسی برخوردار بودند و در تصمیمات مهم كشوری و گاه حتی در تعیین شاهنشاه و نیز شاهان در سرزمینهای زیر فرمان ایران، مستقیم دست داشتند. در كنار هر یك از فرمانداران، موبدانی حضور داشتند. در كتیبه كرتیر، موبد سده سوم، او از آتشكدههای بسیاری كه در ایران برپا داشته و موبدانی كه بر آنها گماشته، از جمله در پارس، پارت، بابل، میسان، آدیابن (آشور باستان)، آذربایجان، اصفهان، ری، كرمان، سیستان، و گرگان تا پیشاور سخن گفته است. در دربار حكومت مركزی نیز موبدانموبد كه برترین موبدان بود، حضور داشت و جایگاهش پس از شاه و وزیر بود.
واژه موبد در شاهنامه بسیار آمده؛ ولی تنها 13 بار از موبدانموبد یاد شده است كه اشاره به برترین موبد كشور دارد. فردوسی واژه موبد را در معنایی گسترده به كار گرفته است. موبد در شاهنامه، گاه روایتگر داستانها است، گاه رایزن شاه است و گاه نقش دینی بازی میكند. موبدان، همراهان همیشگی فرمانروا در گرفتن تصمیمات كشوری هستند كه در نبردها نیز حضور دارند. گاه در آیینهای رسمی، مراسم دینی، به هنگام سخنرانی شاه، گرفتن تصمیمات مهم دینی و سیاسی، همه موبدان از سراسر كشور فرا خوانده میشوند. ارجمندی موبدان در شاهنامه، نشان از نفوذ گسترده آنان در حوزههای دینی، سیاسی و اجتماعی در روزگار ساسانیان دارد.
بزرگان
بر پایه شاهنامه، همواره در كنار فرمانروا، گروهی از بزرگان حضور دارند كه او را در نبردها، گرفتن تصمیمات، آیینهای درباری، دیدارهای سیاسی و برسرهم در بزم و رزم او را همراهی میكنند. «بزرگان» شماری از سران لشكری، كشوری، موبدان، فرمانداران، رادان و بخردان را در بر میگیرد. برداشت دیگر، آن است كه واژه بزرگان اشاره به خانوادههای بزرگ شاهی است كه در روزگار اشكانی و ساسانی در كارهای كشور دخالت مستقیم داشتند؛ خانوادههای مهمی چون قارن (كارن) كه در شاهنامه نیز از آنها یاد شده است. اعضای این خانوادههای بزرگ در بسیاری از بخشهای حكومت به كار گرفته میشدند و گاه از آنان با عنوان فرمانده سپاه، نماینده سیاسی حكومت، فرماندار و بزرگ مالك یاد شده است.
برای نمونه میتوان بر بهرام چوبین انگشت گذاشت كه از خاندان بزرگ قارن بود كه در ری میزیستند. برپایه شاهنامه، بهرام چوبین كه در 590 میلادی یكی از ساسانیان را چندی از تخت شاهی رانده بود، تبارش به «میلاد» میرسیده و از اشكانیان بوده است. این خانوادهها گاهی ادعا میكردند كه نجابتشان ریشهدارتر و یا به همان ریشهداری نجابت خاندان ساسانی است.
مرزبانان
مرزبانان، فرمانروایان استانها یا ساتراپها بودند و از بلندپایگان حكومتی شمرده میشدند. از آنان به ویژه در شاهنامه، با عنوانهای گوناگون همچون شاه، مرزبان، خذای، نگهبان، مهتر، كاردار، سركشور، و... یاد شده است. این عنوانها در پیوند با نام ساتراپ یا استان، كاربرد ویژه مییافت. شاه، عنوان كلی فرمانروایان در بخشهای سرزمینی گوناگون بود. برخی از فرمانداران نواحی مستقل ایران را نیز «كنارنگ» میگفتهاند كه فردوسی آن را بارها به كار برده است. یكی از مشهورترین عناوین فرمانداران در دوران ساسانی، «مرزبان» است كه تاكنون تعریف روشنی از آن در دست نیست و در شاهنامه 49 بار به كار گرفته شده است.
مرزبان منصبی است كه فرمانروایان زبردست شاهنشاه و كسانی كه از دست او در شهرها حكم میراندند، بر عهده داشتند. در تعریف مسعودی، مرزبانان فرماندهان ایالاتی چهارگانه در حكومت ساسانی هستند. در تاریخ یعقوبی هم از حاكم ولایت با عنوان مرزبان یاد شده كه در ردیف مقامات عالیه دوره ساسانی بوده است. مرزبان گویا در جایگزینی با واژه شهربان (شترپان)، در اواسط دوران ساسانی و نخستین بار از سوی بهرام پنجم (438ـ420) به كار گرفته شده است. در كتیبههای كعبه زردشت و پایكولی، به جای آن واژه شهربان آمده است كه پیداست معادل شهرب و شهربَذ است و در آغاز دوران ساسانی هنوز به حكمرانان نواحی ایران شهربان میگفتهاند و سپس عنوان مرزبان رایج شده است.
دبیر
دبیر به معنای نویسنده، وزیر، مشاور و دانشمند در شاهنامه آمده است. او در نگارش نامههای شاهی، تزیین و ترتیب آنها نقش اصلی داشته است:
نویسد ز مشك و ز عنبر دبیر یكی نامه از پادشـا بر حـریـر
سالاربار
سالاربار در معنای امروزین میتواند وزیر دربار باشد. او دیدارها، سخنرانیها، آمد و رفت درباریان، كارگزاران و میهمانان را تنظیم میكرد:
ز پرده درآمـد یكی پـردهدار به نزدیك سالار شـد هوشیار
كـه: بـر در به پایند ارمانیان سـر مـرز تـوران و ایـرانـیان
كارآگهان
كارآگهان جاسوسان، نمایندگان و بازرسان ویژهای بودند كه از میان خردمندان، كارآزمودگان و وفاداران به حكومت برگزیده میشدند. كارآگهان به همه جا فرستاده میشدند تا شاه را از آنچه در گوشه گوشه كشور میگذشت، آگاه سازند. گاهی مأموریت آنان پنهانی بود و گاه لشكری بزرگ همراهیشان میكرد. كارآگهان همان كسانی بودند كه تاریخنویسان از آنان باعنوان چشموگوش شاه یاد میكنند و از میان محارم خاصه برگزیده میشدند. این سنتی دیرینه در تاریخ ایران بود كه «در همه وقتی پادشاه را از احوال گماشتگان غافل نباید بود و پیوسته از روش و سیرت ایشان برمیباید رسید.»
بنابراین اصول جاسوسی كه از زمان هخامنشیان برپا شده بود، در دوره ساسانیان نیز در كمال خوبی برقرار بود و اساس سیاست داخلی متكی بر آن بود. چنانكه از شاهنامه برمیآید، كارآگهان وظایفی چند داشتهاند. گذشته از اینكه حكومت را یاری میكردند، با تبیین فرمانهای تازهای كه شاه میداد، فرمانداران و كارگزاران را نیز كمك میكردند. در منابع دوران اسلامی، از آنان باعنوان «صاحبخبران» یاد شده است.
آزادگان
آزادگان، شاهزادگان و نژادگانی بودند كه در میدانهای كشوری، لشكری، اجرایی و سیاسی جامعه در دوران ساسانی نقش داشتند. بزرگان و آزادان به هنگام تاجگذاری فرمانروا و خطابه خواندن او، در جشن حضور مییافتند. گاهی این دو گروه، پادشاه را از تخت فروكشیده و گاهی هم كشتهاند و به هر روی مهمترین كارگزاران حكومت بهشمار میرفتهاند. حتی از «آزادان» در سواره نظام (اسواران:aswaran) ساسانی، كه مهمترین بخش ارتش بود استفاده میشد.
واژه آزادگان در كتیبههای دوران ساسانی به كار رفته، از جمله در كتیبه شاپور در حاجیآباد كه برای نخستین بار از آزادان نام برده شده است (اكبرزاده و طاووسی، 27:1385). در كتیبههای شاپور در تنگ براق و مشكینشهر و كتیبه نرسی در پایكولی هم از آزادان، به عنوان بلندپایگان همراه شاهنشاه، یاد شده است. گروه آزادگان نه تنها در پایتخت ساسانی شاهنشاه را همراهی میكردهاند، بلكه بر پایه كتیبه شاپور سكانشاه (همان، 154:1385)، در استانها نیز حضور داشتهاند و فرمانداران را همراه بودهاند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید