خزان در بهاران / محمداسماعيل صلاحي

1393/1/18 ۰۹:۵۰

خزان در بهاران / محمداسماعيل صلاحي

اين بيت را مرحوم دكتر باستاني پاريزي دو سال پيش براي لوح مزار برادر همسرش جناب آقاي حاج شمس‌الدين حائري كرماني كه از فرهنگيان و دانشوران باسابقه كرمان بود، انتخاب نمود كه بر لوح مزار آن بزرگوار حك گرديد و شايد نمي‌دانست كه چند صباحي ديگر خود مصداق اين بيت واقع شده و رحلتش در اولين روزهاي نوروز 93 رخ مي‌دهد؛ البته شايد هم مي‌دانست و بر اين اساس از سالها پيش به گفته خودش در كتاب «ياد و يادبود» رسم خود را در ارسال تبريك نوروزي به دوستان ترك نموده و حتي از جواب تبريك ايشان نيز خودداري مي‌فرمود، بلكه با سرودن شعري زيبا به دوستان فهماند كه نوروز براي او معناي ديگري دارد: در گوش من صحيفه تبريك عيد گفت سالي دگر ز عمر تو اي بي‌خبر گذشت نشكفته غنچه‌هاي بهار اميد و عشق

 

 

اتي النيروز مسرور الجناني

سقوا من نهره روض الاماني

اين بيت را مرحوم دكتر باستاني پاريزي دو سال پيش براي لوح مزار برادر همسرش جناب آقاي حاج شمس‌الدين حائري كرماني كه از فرهنگيان و دانشوران باسابقه كرمان بود، انتخاب نمود كه بر لوح مزار آن بزرگوار حك گرديد و شايد نمي‌دانست كه چند صباحي ديگر خود مصداق اين بيت واقع شده و رحلتش در اولين روزهاي نوروز 93 رخ مي‌دهد؛ البته شايد هم مي‌دانست و بر اين اساس از سالها پيش به گفته خودش در كتاب «ياد و يادبود» رسم خود را در ارسال تبريك نوروزي به دوستان ترك نموده و حتي از جواب تبريك ايشان نيز خودداري مي‌فرمود، بلكه با سرودن شعري زيبا به دوستان فهماند كه نوروز براي او معناي ديگري دارد:

در گوش من صحيفه تبريك عيد گفت

سالي دگر ز عمر تو اي بي‌خبر گذشت

نشكفته غنچه‌هاي بهار اميد و عشق

ديدي كه عمر همچو نسيم سحر گذشت

روح كهن نه تازه شود با حلول عيد

راح كهن بيار كه آبم ز سر گذشت

تبريك نيست، تسليت است اينكه دوست را

گويي خوشا ز عمر تو سالي دگر گذشت!

آري، امسال براي دوستان باستاني پاريزي با تسليت آغاز مي‌شود؛ اما نه تسليت براي مرگ او، چرا كه

هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جريده عالم دوام ما

تسليت براي اينكه جامعه ادبي ايران صاحب قلمي انديشمند را نشناخته از دست داد. باستاني را آن‌طور كه شايسته بود، جامعه ادبي ايران نشناخت. البته شخصيت علمي او در زمينه تاريخ بر شخصيت ادبي‌اش همواره غلبه داشت و همين يكي از دلايلي بود كه باعث شد تا از علو مقام علمي او در زمينه ادبيات اندكي غفلت شود؛ اما باستاني شخصيت ديگري نيز داشت و آن شخصيت عرفاني اوست كه سالها عملاً در اين قدم زده بود و انشاءالله تلاش او در زمينه سلوك الي ‌الله برايش اين ارمغان را در واپسين لحظات حيات عاريتي و انتقال به سراي جاوداني و شروع حيات طيبه ابدي به همراه داشته كه چنان مجذوب جلوه مجذوب گرديد كه از نوشيدن باده طهور مستغني و محو ديدار دوست شد؛

مي بهشت ننوشم ز دست ساقي رضوان

مرا به باده چه حاجت كه مست روي تو باشم

تربيت عرفاني مرحوم دكتر باستاني را چنان پرورانده بود كه بي هيچ ادعايي با همه به لطف و محبت برخورد مي‌نمود و ذره‌اي غرور علمي نداشت و با آنكه آوازة علمي‌اش به همه محافل علمي و ادبي دنيا رسيده بود و اعتبار جهاني داشت، چنان ساده و صميمي برخورد مي‌نمود كه اگر كسي او را نمي‌شناخت، باور نمي‌كرد كه داراي چنين وجهه‌اي است.

تتبع او در اكثر زمينه‌هاي تاريخي و ادبي و تسلطش بر مباني علمي بي‌بديل بود و شايد بزرگترين خدمتش به فرهنگ ايران‌زمين ترجمه كتاب كوروش يا ذوالقرنين (اثر مولانا ابوالكلام آزاد) باشد و اغراق نيست اگر بگوييم ترجمه او از اين كتاب كار فهم بطن نخست از بطون سبعة قسمتي از سوره مباركه كهف را تمام كرد و راه را براي تفسير مصداقي قسمتي از اين سوره مباركه هموار ساخت؛ به طوري كه صاحب كتاب قرآن مجيد و سه داستان اسرار امين عرفاني و نيز صاحب تفسيرالميزان و بعضي ديگر مفسران از ترجمه او بهره جسته‌اند؛ هرچند تفسير كلام الله به مضمون «العباره ‌للعوام و الاشاره للخواص و اللطائف للاولياء و الحقايق للانبياء» بدين جا ختم نمي‌شود، بلكه به قدر طاقت خود هر كسي كند ادراك.

به هر حال تربيت عرفاني از باستاني پاريزي شخصتي ساخته بود كه به تمناي هر جويندة علمي بي هيچ چشمداشتي جواب مثبت مي‌‌داد و اندوخته‌هاي علمي خود را در اختيار طالبان علم مي‌گذاشت و با فروتني تمام آنان را از چشمه‌سار زلال دانش سيراب مي‌ساخت و زكات علم خود را مي‌پرداخت. به تواتر نقل شده كه بزرگان عرفان حجاب علمي را بزرگترين حجاب در مسير سلوك به سوي حق مي‌شمارند كه «العلم هو الحجاب الاكبر».

رفع اين مانع بزرگ چندان سخت و دشوار است كه يكي از عرفاي والامقام آرزو مي‌كرد كه اي كاش از سواد ظاهري بهره‌اي نداشت:

كاش هرگز نبـودي سوادم كـس الفبـا نمـي‌داد يـادم

كز سواد است اين كبر و بادم لابه‌ها مي‌كنـم بـا مـرادم

تا سياهـي ز دل مي‌زدايـم

اما بايد بدون تعارف اذعان نمود كه مرحوم باستاني اين مانع دشوار را به مدد الطاف مراد خود رفع نمود و فرق اين حجاب فرمود.

پاك بنمود اين جمله يكسر لطف آن مرشد و رهنمايم

در خاتمه ضمن عرض تسليت فقدان اين انديشمند به جامعه علمي ايران و جهان و به فرزندان بزرگوارش اميدواريم منش او سرلوحه ما در مسير تلاش براي اعتلاي ايران عزيز قرار گيرد. نامش در زرين لوح تاريخ اين سرزمين همواره مي‌درخشد و يادش در سينه سالكان الي الله همواره باقي است.

بعد از وفات تربت ما در زمين مجو

در سينه‌هاي مردم عارف مزار ماست

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: