محمد محمدعلی را در نمایشگاه کتاب امسال ملاقات کردم. به روال چند سال اخیر از کانادا به ایران آمده است تا در اردیبهشت کتاب ایران با مخاطبانش دیدار کند. یکی دو روزی در غرفه انتشارات کتابسرای «تندیس» نشسته بود و کتابهایش را برای طرفدارانش امضا میکرد. گفتوگوی ما با او در کتابفروشی «تندیس» میسر شد. کتاب «جهان زندگان» آخرین کتاب منتشر شده او بهانه گفتوگویمان شد و بعد خیلی زود به واسطه اشراف و بیان شیرین و مسلطش، پرسشها و پاسخها به پرسهزنی در کوچهپسکوچههای داستان ایرانی کشیده شد. محمدعلی در کارنامه داستانی خود انتشار آثاری چون «چشم دوم»،«برهنه در باد»، «دره هندآباد گرگ دارد»، «مشی و مشیانه»، «قصه تهمینه»، «از ما بهترون»، «باورهای خیس یک مرده»، «جمشید و جمک» و...را ثبت کرده است.
صوف از همان آغاز پیدایش گرایش به نور باطن و اجتناب از قیل و قال داشت، اما تدریجا از اواسط قرن چهارم در بغداد این گرایشها تغییر میکند و عکسالعملها و تندرویهایی مانند منصور حلاج در توجه به احساسات و هیجانات روحی و باطنی جایگزین این عزلتنشینی میشود. زندگی حلاج پیش از حبس و توقیف وی با افسانههای ناشی از حب و بعضهای نسلهای بعد از وی درآمیخته است. همین نکته معرفت به احوال و عقاید او را دشوار میکند و شخصیت او را در نوعی ابهام فرو میبرد.
شيوا مقانلو، نويسنده و مترجمي است كه هميشه به جريان نوگرا نظر داشته است. در نقش مترجم تلاش كرده، حركتهاي تازه در ادبيات و سينماي جهان را رصد كند و متني به دست علاقهمندان فارسيزبان برساند كه هماهنگ با جريانهاي روز جهان باشد. در بخش نويسندگي هم او داستاننويسي است كه مهارتش بر اهل فن پوشيده نيست. از اين مترجم و نويسنده تاكنون بيش از ٠٤ اثر منتشر شده و امسال هم با دو كتاب بازچاپ و يك كتاب تازهچاپ در نمايشگاه كتاب حضور داشت.
همچنان دزدی کاشیهای تاریخی از سوی سازمان میراثفرهنگی تکذیب میشود و اصلبودن کاشیهایی که در آگهیها به فروش میرسند، مورد تردید است؛ اما دزدها بیکار ننشستهاند و اسناد صحت جنس فروشی خود را رو کردهاند. از کجا به اینجا رسیدهایم؟ چرا به چنین وضعی گرفتار آمدهایم؟ چرا آثار میراثفرهنگی به کالایی دزدیدنی بدل شده که میخریم و میفروشیم؟ و چرا سازمان میراثفرهنگی بهعنوان بخشی دولتی و حاکمیتی در برابر این فعالیتها یا ناتوان است یا سکوت میکند؟ این سؤالاتی است که از دکتر عمران گاراژیان، باستانشناس پرسیدهایم، سؤالاتی که قطعا هر یک از ما در مواجهه با آگهیهایی که اینروزها اینسو و آنسو میبینیم، بارها از خود میپرسیم.
گفته میشود دلیل اقبال بیشتر مردم به رستورانها نسبت به گذشته نشان میدهد جامعه به سمت تبدیلشدن به یک جامعه فراغتی، پرخطر و مصرفی پیش میرود. درباره اینکه چرا بالارفتن تعداد رستورانها نشانه مدرنشدن یک جامعه است، با «علیاصغر سعیدی»، جامعهشناس اقتصادی گفتوگو کردهایم:
جنبش عدم تعهد در اوج جنگ سرد بین ابرقدرتها تاسیس شد و ناگزیر در میانه دو اردوگاه شرق و غرب توانست راه سومی باز كند ٣٧ سال بعد از پیوستن جمهوری اسلامی ایران به جنبش عدم تعهد
19 خرداد 1358 جمهوری اسلامی ایران در یکی از اولین و مهمترین تصمیمات خود بهعنوان یک نظام نوپا به عضویت جنبش عدمتعهد درآمد. این سازمان که سال 1961 و در اوج جنگ سرد تشکیل شده بود، تا سال 1980 که ایران به آن پیوست، بهعنوان جنبشی میان بلوک شرق و غرب شناخته شده بود.
یکی از گویاترین منابع برای شناخت هر یک از ادوار تاریخ، اسناد مکتوب است. در این میان، مکاتبات بین شاه با رجال درباری، اهمیت دوچندانی دارد؛ چراکه علاوه بر روشن شدن نوع مناسبات بین شاه و درباریان، میتوان با توجه به میزان تکرار و تمرکز بر موضوعی در خلال آنها، دغدغهها و نگرانیهای وی را در مورد امور کشوری، لشگری و... تا حد زیادی اولویتبندی کرد. آنگاه آن را چون سنگ محکی برای سنجش صحت و سقم روایات و کتب تاریخی، مورد استفاده قرار داد. استفاده از چنین سنجهای برای شناخت شخصیت پادشاهی چون ناصرالدین شاه اما برای تاریخنگار کاری است سهل و در عین حال ممتنع؛ سهل از آن جهت که او پادشاهی دست به قلم بود و نامهنگاری یکی از امور ثابت روزانهاش و ممتنع از آن جهت که دوره حکومتی بسیار طولانی داشت و داستان او با هریک از وزرایش خود شرح صد مثنوی.
«... از دیگر خصلتهایمان کلینگری است... همه چیز به صورت مطلق یا سفید است و یا سیاه، یا خوب خوب است و یا بد بد. دوست و رفیقمان در رفاقت یا بینظیر است و یا کلاً غیرقابل اعتماد. رهبران سیاسیمان هم همینطور... یا تقریباً پرستششان میکنیم و یا از آنها نفرت داریم... حتی شخصیتهای تاریخیمان را هم به دو دسته سیاه و سفید قسمت میکنیم و درباره آنها به قضاوت مینشینیم. قوامالسلطنه را یکسره نفی میکنیم و در مقابل امیرکبیر و دکتر مصدق را تا حدود یک افسانه بالا میبریم...» با همه انتقاداتی که به محمدعلی جمالزاده وارد میکنند، اما او در «خلقیات ما ایرانیان» در مورد نوع نگاه ما به شخصیتهای تاریخی، چندان هم به بیراهه نرفته است.
عوامل خارج از خانواده موسیقی از یک طرف و آنچه بین اهالی موسیقی در جریان است از طرف دیگر، باعث میشود تا نگران باشیم برای نسل بعد. برای خوراک فرهنگی و هنری که نسل آینده میخواهد با مرورش دلخوش باشد. «حسین علیزاده»، نامی که مترادف با دریای باشکوه «نینوا» و «ترکمان» است و طلایهدار «ساز و راز نو» در دوران خویش؛ پرسشها و دلنگرانیهای ما را شنید و از امید و نسل جدید و باید و نبایدهای اختلاف بین هنرمندان گفت
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید