ارنست ژوبر که از سوی ناپلئون بناپارت به ایران اعزام شده بود، در سال ۱۲۲۱ق در اردوگاه جنگی عباسمیرزا با روسها، از او دیدار میکند. او میگوید: در مدت زمان کوتاهی که در خدمت عباسمیرزا بودم، همواره به مسائل مهم میپرداخت. او از امور پوچ و یاوهگویی خودداری مینمود و همواره نکتههای دقیقی را مطرح میکرد. یک بار از سر درد به من چنین گفت: مردم به کارهای من افتخار میکنند؛ ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟… از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی (روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کارم میشوند…
امام، حکم مجسّم و ایمان مجسم است و فرقی نمیکند که در جنگ پیروز شود یا شکست بخورد شهادت حسینی در روز عاشورا، امام شهادتها یا شهادتی معیار است تشیع به معنای مسئولیتپذیری است. و عبارت است از ایدئولوژی رهبران و رفتار پیشگامانه آنان که بر پایه اجتهاد و جهاد استوار است امام حسین میدید محنت فرودستان خطرناکتر شده است، زیرا ایدئولوژیهای خطرناکی برای واداشتن رنجدیدگان به تحمل سختیها و صبر کردن در برابر آنها شکل گرفته است امامت به معنای مسئولیت پاسداری از حرکت مردم است
چهل و چند سال پیش از امروز (اول مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۵)، نگارنده در نظر داشت که چند داستان نادر و خوش را از تاریخ بیهقی برگیرد و بشکافد. نخستین داستان که بر روی کاغذ آورده شد، داستان «قاضی بُست» بود که چندی بعد در کتاب «دیدها و اندیشهها»۱ نیز به چاپ رسید.
یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین سه گروهاند: دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان ستمکار بودند؛ اما اثر ستمشان ناچیز است، زیراکه جسم را کشتند و اجساد را پارهپاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال ۶۱ هجری به شهادت نمیرسید، در سال دیگری از دنیا میرفت. پس خطر اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان مرگ حسین(ع) را جاودانه و همیشگی کردند؛ بنابراین خطر دشمن اول، ظالم اول و طغیانگر اول، محدود است.
حضرت ابوالحسن علی بن محمد(ع)، امام دهم از ائمه اثنیعشر(ع) و دوازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین القاب آن حضرت، «هادی» و «نقی» است و نزد شیعه امامیه ایران به امام علیالنقی معروف است. کنیه آن حضرت ابوالحسن است و چون پیش از ایشان حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت رضا(ع) نیز کنیه ابوالحسن داشتند، ایشان را «ابوالحسن ثالث» میگویند و نیز آن حضرت به جهت سکونت ممتد در سامرا، به «الفقیه العسکری» معروف بود؛ زیرا شهر سامرا شهری نظامی و به «العسکر» معروف بود و بعضی گفتهاند «عسکر» محلهای از سامراست که آن حضرت و فرزند ارجمندش امام یازدهم در آنجا سکونت داشتند و به آن شهرت یافتهاند.
ذیالحجه ماه مبارکی است که مناسک حج در آن برپا میشود. این ماه در دوران جاهلیت و پیش از اسلام نیز مورد احترام بود. همانطور که میدانید، جامعه عرب پیش از اسلام دچار مشکل انتقامجویی و ناامنی بود. آنان دیدند این مشکل باعث میشود که فرصت حج از دست برود و قبایل عرب نتوانند برای ادای حج اقدام کنند، بهویژه آنکه بیشتر حجاج از قبایل عرب اطراف مکه بودند. افراد دیگری نیز حتی از غیر عرب برای حج به مکه میآمدند. آنان برای اینکه ناامنی و شعلهور شدن حس انتقامجویی مانع برگزاری حج نشود، ماههای ذیالحجه و ذیالقعده و محرم را ماه حرام خواندند و جنگ در این ماهها را حرام اعلام کردند، تا امنیت برای حجاج فراهم باشد و بتوانند شهر و قبیله و خانه خود را به قصد مکه ترک کنند و حج بگزارند و سپس برگردند.
آخرین شاه قاجار: من نمیتوانم درباره قراردادی که هنوز به تصویب مجلس نرسیده صحبتی بکنم عباسقلی گلشائیان یک سال پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی، به استخدام دادگستری درآمد و مترجم مخصوص مسیو «پرنی» مستشار دادگستری شد. وقتی علیاکبر داور به وزارت عدلیه رفت، منشی او و سپس بازپرس تهران و پس از چندی دادستان تهران شد.
اشاره: آثار پربار استاد شهیدمطهری گواه آن است که آن بزرگوار کمابیش درباره مهمترین مسائل اسلامی اندیشیده، گفته یا نوشته است. از جمله این موارد، حج است که میتوان از زوایای گوناگون به آن نگریست. آنچه در پی میآید، بخشهایی فشرده از جلد ۲۵ مجموعه آثار آن شهید متفکر است.
هر قومی و بلکه هر شخصی در موقع صحبت یک عبارتی را زیاد و بهجا و بیجا استعمال میکند که به قول فرنگیها «تعبیر محبوب» شخص و به قول خودمان «تکیه کلام» متکلم است. این تکیه کلام به حسب عادت است و در اشخاص مختلف است و لابد هرکس در اشخاص معاشر خود این نوع عبارت را ملاحظه کرده و طرف توجه قرار داده است. در ملتها و اقوام مختلف هم «تکیهکلام»های مختلف موجود است. بعضی عبارات از عوارض عمومی زبان آنها است و بعضی دیگر در طبقات مختلفه ملت متفاوت است. مثلا در زبان فرانسه متصل «آیا چنین نیست» و «بالاخره» و «دِ دِ» و در انگلیسی «خوب» و «ها بلی» و در آلمانی «خلاصه» و «ها همچون!» و در عربی «والله» پرمکرر میشود.
اشاره: مرحوم علامه مغنیه از روحانیان و مفسران معاصر لبنانی است که کتابهای متعددی نگاشته و آنچه در پی میآید، بخشهایی از مقدمه تفسیر ایشان است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید