چندی پیش، یکی از دوستان فرانسوی من، که خود هنرمند است و با بعضی دیگر از ایرانیان نیز آشناست نامهای به من نوشت به این مضمون که دوستش، استاد تاریخ پزشکی و علوم در دانشگاه پاریس آگاهی یافته است که چند قرن پیش از این درباره دانش پزشکی در چین کتابی به زبان فارسی نوشتهاند و از او خواسته است که درباره این کتاب و مضامین آن از دوستان ایرانی خود اطلاعاتی به دست بیاورد. رفیقم به من نوشته بود « تو که همه چیز را درباره فرهنگ میهن خود میدانی از این مطلب هم البته اطلاع داری و میتوانی آن استاد را راهنمایی کنی.» من از این نکته نیز مانند هزاران نکته دیگر، به خلاف گمان آن دوست فرانسوی، هیچ خبری نداشتم.
علی دهباشی در نشریه «بخارا» شماره ۴۶ آذر و دی ۱۳۸۴ گفتوگویی با زنده یاد باستانی پاریزی به مناسبت هشتاد سالگی او انجام داده است. این گفتوگو که ظاهرا به صورت کتبی بوده، استاد را برآن داشته تا مروری به زندگی و کارهایش داشته باشد. آنچه در زیر می خوانید حاصل این گفت و گو است:
سرمايهي فنّ نجوم و فلكيّات اسلامي دست اوّل، كتبي است كه در درجهي اوّل از فارسي قديم، و در درجهي دوم از هندي در قرن 2 هجري و بيشتر در عهد خلافت منصور عباسي (136-158 ه.ق =754-775 م) به عربي نقل شد و پايهي آن علوم در اسلام بر اساس همان مواريث ايراني و هندي قرار گرفت.
صبح دوشنبه ۸ شد، بايد صبح تاريك وارد پاريس بشويم، يكبار ديدم كالسكهها ايستادند، پيشخدمتها گفتند رسيدهايم به گار پاريس، صبح زود تاريك، بيخواب، كسل، چشمها باز نميشود، برخاستم، به يك طوري رخت پوشيده آمدم پايين. نظر آقا[وزیر مختار ایران در پاریس]، نريمان خان[وزیر مختار ایران در اطریش] ، ميرزا جواد خان كه اسباب اكسپوزسيون آورده است، فسوت الممالك پسر حكيم الممالك كه آن دفعه با ما آمده بود، الي حال لندن مشغول تحصيل زبان انگليسي است و زبان را آموخته است، مارتين خياط، زرگر و غيره........
افتخارالدوله دختر ناصرالدین شاه و خواهر تنی ظل السلطان است ، که در این مقاله به شرح عروسی ۵ تن از دختران وی با ۵ تن از پسران برادرش ظل السلطان به روایت ناصرالدین شاه پرداخته شده و سپس نقل می شود عداوت ظل السلطان با شوهر خوشنام همین خواهر "ابولفتح خان صارم الدوله و کشتن او در چهل و یک سالگی و..... كسرائیل خانم كه بعدها ملقب به افتخارالدوله و سپس بانوی عظمیگردید، در سال 1273 ق.، از عفتالسلطنه همسر صیغهای ناصرالدین شاه متولد گردید. 1 شش سال قبل از این تاریخ ناصرالدین شاه، از همین زنصاحب یك پسر موسوم به مسعودمیرزا شده بود كه بعدها ملقب بهظلالسلطان گردید.
هر قوم و ملت و هر گروهی از مردم بجهت علل و اسباب متعدد و مختلف دارای اخلاق و اطواری میشود که چه بسا در نزد خودش پسندیده و مقبولست در صورتیکه مردم دیگری آنرا نمیپسندند و نکوهیده و مکروه میشمارند. مثلا آیا تقصیری بر ما ایرانیان است اگر فرنگیها معمولیترین تعارفهای ما را از قبیل «جانم» و «عزیزم» و «قربانت شوم» و «تصدقت گردم» و «فدایت شوم» که مانند «شرآمی» فرانسویها و «ماینلیبر» آلمانیها در حقیقت تعارف محض است و معنی و مفهومی ندارد بمعنای تحتاللفظی آن ترجمه میکنند و مایة تعجب و استهزاء قرار میدهند، ایرانی بجای لفظ «شما» برسم ادب و احترام «سرکار» و «سرکار عالی» و «جنابعالی» و «جناب مستطاب عالی» و «قربان» میگوید و بجای «من» از طریق تحقیر نفس خود و تعظیم طرف «بنده» و «فدوی» و «داعی» و «ذرة بیمقدار» و «خاکسار» و غیره استعمال میکند و بجای «برو»، «بفرمائید» میگوید و بجای «بیا» «تشریف بیاورید» مینویسد.
نقد به معنی تجزیه و تحلیلی است برای سنجش و تمییز٫ کانت به «عقل محض» حمله نکرده است مگر در آخر کار برای تعیین حدود آن. کانت امیدوار بود که حدود امکانات عقل را نشان دهد و آن را از معلومات غیرمحض و غیرخالص که از راه حواس حاصل شده و تغییر شکل داده است جدا سازد و بالاتر قرار دهد. زیرا «عقل محض» عبارت است از معلوماتی که از راه حواس حاصل نمیگردد، بلکه از هر حس و تجربهای مستقل است و مربوط به طبیعت و فطرت و ساختمان ذهن ماست.
ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲، تهران میزبان سران متفقین در جنگ جهانی دوم بود که طی آن درباره آینده بزرگترین زورآزمایی تاریخ جهان گفتوگو کردند. فرانکلین روزولت رئیسجمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا و ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در چند روز اقامتشان در تهران چنان گرم گرفتند که علاوه بر تحکیم اتحادشان در جنگ، از شوخی با هم، دعوت یکدیگر به ضیافت شام در سفارتخانههایشان و حتی برگزاری جشن تولد برای چرچیل غافل نشدند.
چهرههایی در تاریخ بشریت ظهور کردهاند که یک بار دیدن یا شنیدن توصیفی از آنان، برای اطلاع از وقاحت و بیشرمی بینهایت و شدت مبارزه آنها با حق و حقیقت که یک انساننما میتواند داشته باشد، کفایت میکند. بیتردید یزید یکی از آنهاست که به تنهایی مجمع خباثت نسل و رذالت خانوادگی و نشو و نمای خودمحوری و لذتپرستی و کامجویی حیوانی را در وجود خود جمع کرده است. نخستین جمله را از عبدالرحمن ابنخلدون مؤلف مقدمه تاریخ معروف میشنویم. او میگوید: «درباره حسین چه بگویم؟ وقتی که فسق و انحراف یزید بر همه مردم دورانش آشکار شد، پیروان اهل بیت پیغمبر(ص) در کوفه، از حسین درخواست کردند که به کوفه برود و آنان در قیام علیه یزید یاریاش کنند.»
پیترو دلاواله جهانگرد مشهور ایتالیایی در اوایل سده هفدهم میلادی، همزمان با حکومت صفویان به ترکیه و ایران و هند سفر کرد و خاطرات خود را به صورت نامههایی به رشته تحریر درآورد. خاطرات وی کتابی باارزش است که بهویژه بخشهای مربوط به ایران آن، نکتههایی فراوان درباره زندگی اجتماعی و سیاسی دوران سلطنت شاهعباس اول صفوی دربرگرفته است. سفرنامه دلاواله، یکی از سفرنامههای جالب درباره رفتارهای اجتماعی ایرانیان به شمار میآید که تاکنون نوشته شده است. او با دقت و ظرافتی کمنظیر دیدهها و شنیدههای خود را در زمان سفر به مناطق گوناگون سر راهش به تحریر درآورده و پیشروی خواننده قرار داده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید