سطور ذیل در سرگذشت دهخدا به قلم سید حسن تقی زاده است که به خواهش دکتر محمد معین اختصاصاً برای مجلد مقدمۀ لغتنامۀ دهخدا نوشت و در آن کتاب به چاپ رسید. علت اینکه مرحوم معین از تقی زاده خواست که شرح حالی از دهخدا بنویسد به واسطۀ قدمت اطلاعات تقی زاده نسبت به احوال دهخدا بود که از سال 1325 قمری میان آنها آشنائی به وجود آمده بود و از تصادف روزگار گوشه ای از سختیهای زندگی را با هم گذرانیدند. لذا این مقاله را از باب احتوا بر اطلاعات لازم جهت تحقیق در سرگذشت دهخدا نقل می کنیم.
کسانی که تا کنون چه در کشورهای اسلامی و چه در اروپا دربارۀ تصوف بحث کرده اند آن چنانکه باید در مبانی آن فرو نرفته و آثار بزرگان صوفیه را که در سراسر کشورهای اسلامی در هزار و دویست سال زیسته اند با هم نسنجیده اند و به تجزیه و تحلیل آن نپرداخته اند، به همین جهت متوجه نکتۀ بسیار مهمی نشده اند و آن اینست که تصوف شرق را حتما باید به شعبه یا مسلک جداگانه و ممتاز تقسیم کرد.
یکی از کلماتی ک پس از حملۀ مغول بر ایران در زبان فارسی رواج کامل یافته و هر روز چندین هزار بار بر زبان ما می گذرد و در نوشته های ما تکرار می شود، کلمۀ «آقا» است که بر اثر هجرت از وطن اصلی، هم معنی اولی خود را از دست داده و هم به صورت دیگر درآمده است و چون با همه رواج و شهرتی که این کلمه در نزد ما یافته، معنی اولی و صورت اصلی ان مجهول مانده است
یکی از بهترین کتبی که تا کنون به قلم شرق شناسان اروپائی راجع به تاریخ و اوضاع قدیم ایران تألیف شده تاریخ استاد فاضل متتبع آرتور کریستنسن دانمارکی به زبان فرانسه در زیر این عنوان است: «سلطنت ساسانیان (مملکت، ملت، دربار)».
بعد از انحطاط غریب زبان فارسی نظما و نثراً و مخصوصاً شعر فارسی در دوره طولانی سلسله صفویه از اواخر زندیه نهضت ادبی پیدا شد که معروف ترین پیشروان آن هاتف اصفهانی است و دنباله این نهضت به زمان قاجاریه کشید و در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار کمال یافت و اساتید بزرگی مانند میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله نشاط اصفهانی و فتحعلیخان ملک الشعرای صبا و غیره بودند.
نهج البلاغه از ارزندهترین سندهای شیعی است که سخنان پیشوای شیعیان جهان در آن گرد آمده. نسخههای آن فراوان و یکی از آنها مورخ 553 در مجموعه رامپور هند (فیلم 5046 عکس 7046 دانشگاه تهران) است و در آن این دفترها دیده میشود:
این اصطلاح چه معنی دارد؟ کدام ادبیات است که ملی نیست؟ آیا هر شعر یا نثری که به زبان ملی گفته و نوشته شود نسبت به آن ملت ادبیات ملی محسوب نمی شود؟ پس تسمیۀ قسمتی از ادبیات به این نام چه جهت دارد؟ قبلا باید دانست که ادبیات یک قوم از هر چیز بیشتر لایق انتساب به آن قوم است به این معنی که خاک و آب و رسوم و عادات و اعتقادات حتی لغت یک قوم را وقتی با ادبیاتش مقایسه نمائیم می بینیم اینها همه ظاهری و ادبیات باطنی است به عبارت اخری ادبیات ذارای علقه و رابطۀ محکمتری است با ذات ملت تا تمام صفات و ممیزات و علایق دیگر....
افسانۀ وامق و عذراء یکی از حکایات زبان پارسی است ولی در اصل و منشاء این قصه اختلاف کرده اند بعضی ان رامانند منیژه و بیژن و ویس و رامین از افسانه های قدیم ایران می شمارند و دلیلشان منحصر به روایتی است که دولتشاه سمرقندی منظومه ای از این حکایت را به زبان فرس ذکر می نماید که به نام انوشیروان تألیف شده و نسخه ای از آن در اوائل قرن سیم هجری وجود داشته است....
آقا محمد مهدی ارباب اصفهانی (پدر میرزا محمد حسین فروغی ذکاءالملک و جد آقای فروغی حاضر) از مؤلفین قرن سیزدهم کتابی در جغرافیای اصفهان به اسم «شرح اصفهان» تألیف کرده که از قرار معلوم بدواً مختصر بوده و سپس خود آن را کامل ساخته است. این کتاب در پاورقی های روزنامۀ ایران قدیم (از محمد حسن خان اعتمادالسلطنه) به طبع رسیده است.
پاسخ دادن به این پرسش که از چه روزگاری بشر موسیقی را به عنوان یک پدیده هنری شناخته و به آوازخوانی و نوازندگی پرداخته است کاریست بس دشوار زیرا به سبب عدم دسترسی به برگه هائی معتبر و قابل استناد هرگونه ابراز نظری جز اینکه متکی به گمان خود باشد به نحوی دیگر میسر نیست.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید