رویکردِ قرآنمحور تا حدود زیادی سنت حقوقی اسلام یعنی فقه را نادیده میگیرد. اکثرِ مسائلِ معاصر دربارهٔ سیاست، جنگ و نابرابری جنسیتی که افسرالدین از آنها بحث میکند مسائلی فقهی هستند. در فقه اسلامی توضیحالمسائلهایی است که با جزئیات توضیح میدهد چگونه یک مسلمان باید به اسلام عمل کند. فقهای مسلمان همیشه تعدادی از مکاتب فقهی را به رسمیت شناختهاند و عموماً به مکاتبی که به فرقهٔ خودشان تعلق داشته، احترام گذاشتهاند. اما چیزی که در هرمنوتیکِ بسیاری از نوگرایانِ مسلمان عجیب به نظر میرسد عدم توجه آنها به فقه است.
بسیاری از تمدنها افول کردهاند و نهایتاً مردهاند، بیآنکه هیچ احیایی را تجربه کرده باشند، تعداد اندکی از آنها به دلیلِ مهارتهایشان، یا خصصههای جمعی و مخصوصاً، پیش از هر چیز دیگری، به دلیلِ انعطافپذیری یا قابلیتشان در سازگاری، نسبت به بقیه عمر طولانیتری کردهاند. هیچ تمدنی ابدی نیست، تمدنها همواره در حال تغییر و تحولاند. در زمانهای که اجتماعاتِ جهان ارتباطات کمتری داشتند، تمدنهای مختلف میتوانستند مجزای از یکدیگر باقی بمانند
«کریم اصفهانیان هم که دیروز درگذشت...، جملهای که استاد عزیزم جناب سیدعلی آلداود در میانۀ گفت و گویی گرم در خصوص یکی از بزرگان درستکار دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران بدون هر مقدمهای بر زبان آورد. یکی لحظه خشکم زد. از بهت خبر کمی هم حالت خنده به من دست داد. چندبار با نهایت تعجب از درگذشت مرحوم اصفهانیان پرسیدم. مانده بودم چه بگویم. به یک معنی این جمله نطقام را کور کرد. دورخیز برداشته بودم تا در موضوع گفت و گوی خود خاطرهای شیرین تعریف کنم، تلخی خبر درگذشت زندهیاد اصفهانیان هر شیرینی و خوشی را از یادم برد.
در قرون وسطا تعداد زیادی از اسلاوها و مجارها از اعماق اوراسیا به اروپای مرکزی و شرقی مهاجرت کردند، مسیحی شدند، جوامعی مانند لهستان و بلغارستان را تشکیل دادند و درون نظام حکومتیِ اروپا جاگیر شدند. اما امروزه صدها هزار مسلمان امنیت اجتماعیِ شکنندۀ اروپا را تهدید میکنند؛ چون تمایلی به مسیحیشدن ندارند و به آرامی وارد آن دسته از کشورهای اروپایی میشوند که دچار رکود اقتصادی هستند. اکنون اروپا باید راههای دیگری برای متحدکردنِ فعالانۀ جهان اسلام با خود بیابد.
انتشار شاهنامه خالقی مطلق تحول بزرگی در عرصۀ شاهنامه شناسی و تصحیح متن در ایران بود. دعوت صریح خالقی از منتقدان در مقدمۀ متن شاهنامه اش برای بررسی بیت بیت تصحیح او و بحث های گوناگون تصحیح متن در یادداشت های شاهنامه توسط او، باب جدیدی را در مقابل پژوهشگران این عرصه گشود.
حسن انصاری: ویلفرد مادلونگ در مقاله ممتازش درباره گسترش حنفی گری و ماتریدی گری در میان ترکان به پیامدهای مهاجرت ترکان به سمت غرب و آسیای صغیر از جهت جوانب کلامی و مذهبی پرداخته است. این روزها من مشغول تدوین پژوهش پر دامنه ای هستم درباره سیر تحول حنفی گری و مذهب ماتریدی از خراسان تا آسیای صغیر و برآمدن دولت عثمانی. نکته ای که اینجا می خواهم بدان بپردازم در رابطه با نسبت زبان فارسی است با ادبیات مذهب حنفی در خراسان و ماوراء النهر و اهمیت ادبیات این سرزمین ها در رابطه با بازخوانی تاریخ اجتماعی و فرهنگی خراسان و ماوراء النهر.
مکتب کمبریج را باید جنبشی در مقابل سنت آثار بزرگ (the “great text” tradition) که بیش از هر چیز در اندیشه و آثار آرتور لاوجوی (۱۸۷۳-۱۹۶۲) ریشه داشت، قلمداد کرد. سنت آثار بزرگ تا حد زیادی در مفهوم تاریخ عقاید (history of ideas) ریشه دارد که لاوجوی برای نخستین بار از آن استفاده کرد و مفهوم نقد (criticism) را -که تا پیش از این حوزهی مطالعات ادبی را پوشش میداد- به عرصهی مطالعهی عقاید وارد کرد.
پیشگویی از دیرباز بخشی از زندگی بشر بوده است. جام از جمله ابزارهایی بود که افزون بر زینت بخشی مجالس و کاربردهای آیینی، در پیشگویی نیز به کار می رفت، از این روست که در ادبیات از «جام جم» و «جام کیخسرو» یاد شده است. این پژوهش مبنی بر شیوه کتابخانه ای و به ترتیب قدمت به منابعی از جمله ایران باستان، فارسی میانه، تاریخ های اسلامی، ادبیات، فرهنگ ها، آثار مستشرقان و محققان معاصر ایرانی استناد یافته است. از آنجایی که بالندگی و گسترش زمین، وفور نعمت، بی مرگی، نهادن نوروز، شادمانی، بزم و میگساری از ویژگی های جم و عهد شهریاری اوست
رستم یکی از پرآوازه ترین پهلوانان شاهنامه است. در شاهنامه، پدر او دستان، پدربزرگ او، سام و جد او نریمان است و اصل و نسب او از سوی مادر به ضحاک فرزند مرداس می رسد. با این اوصاف، روشن می شود که اسطوره رستم در شاهنامه به کلی دگرگون شده است؛ به این ترتیب که نه دستان پدر اوست و نه سام و نریمان، پدربزرگ و جد او هستند.
پرداختن به زبان زیبا و گیرای آثار صوفیانه مستلزم آگاهی از سیر تکوینی این آثار و روند به قال درآمدن احوال آنهاست. به این معنی که آنها از چه زمانی مسایل و احوال عمیق عاطفی و روحانی خود را بیان کرده و آن را به عرصه ذوق، شعر، خیال و سرانجام به کتابت درآورده اند. به بیان بهتر، در بررسی ادبیات تصوف ابتدا با تاثرات حالی از اشعار غیر عرفانی، ساده و قابل حفظ روبه روییم که بیشتر در مجالس سماع صوفیه روی می دهد و این تاثرات کم کم به سماع با اشعاری که مفاهیم مبهم و غیر صریح، که نیاز به تاویلات رمزگرایانه عرفانی دارد، می انجامد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید