زکریا، پدر یحیی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 24 مهر 1404
https://cgie.org.ir/fa/article/286047/زکریا،-پدر-یحیی
شنبه 26 مهر 1404
چاپ شده
26
زَکَريّا، پدر یحیى، از صالحان قوم بنیاسرائيل نامبردهشده در قرآن کريم. نام زکريا در قرآن 7 بار در سورههای آلعمران (3/ 37 <دو بار>، 38)، انعام (6/ 85)، مريم (19/ 2، 7)، و انبياء (21/ 89)، و قصۀ آن حضرت، در کنار قصۀ حضرت مريم آمده است. براساس نوع بيان قصص در قرآن کريم، آنچه را دربارۀ زکريای نبی در آيات الٰهی است میتوان به دو بخش تقسيم نمود: نخست، بخشی مربوط به ولادت حضرت مريم و موضوع سرپرستی وی توسط زکريا، و سپس حضورش در محراب مريم و مشاهدۀ خوردنيهايی که فرستادهشده از سوی پروردگار معرفی میشود؛ و دیگر، بخشی مربوط به دعای فرزندخواهی زکريا، بهرغم نازايی همسر و کهنسالی خودش، و سرانجام اجابت آن دعا و ولادت يحيى.براساس آيات الٰهی، همسر باردار عمران نذر میکند که فرزندش را وقف خدمت به پروردگار کند؛ برخلاف تصور مادر، که تولد پسری را در ذهن داشت، خداوند به او دختری میدهد که نام او را مريم مینهند. بهرغم آنکه نوزادْ دختر بود، پروردگار نذر مادر را میپذيرد، پس کفالت او به زکريا سپرده میشود. مريم در محراب (معبد) به پرستش خداوند مشغول میگردد و زکريا (بهعنوان سرپرست) گاهی به محراب او وارد میشده است. او متوجه خوردنیهايی نزد مريم میشود و از چيستی آنها میپرسد؛ مريم نيز در پاسخ میگويد که آنها فرستادۀ پروردگارند که او هرکه را خواهد، روزیِ بیحساب ارزانی میدارد. به اين ترتيب، زکريا رو به بارگاه الٰهی میکند و بهدعا، از پروردگار طلب فرزندی میکند تا وارث او گردد. در مخاطبۀ زکريا و فرشتگان، اگرچه دعای او در قالب رحمتی از سوی باریتعالى پذيرفته میشود، ولی او بهشک، از پيری و ناتوانی جسمی خود و همسر نازايش میگويد که چگونه امکان دارد تا فرزندی بياورند. تأکيد الٰهی بر اين امر که خواست و ارادۀ الٰهی را مانع و رادعی نيست، او را به فرزندی به نام يحيى بشارت میدهد. زکريا برای اين بشارت، نشانهای طلب میکند؛ پس نشانه و رمزْ آن بود که وی 3 روز سخن نگويد و به عبادت خدای خويش بپردازد. به اين ترتيب، خداوندْ زکريا را صاحب فرزندی پاک به نام يحيى مینمايد (آيات سورههای آلعمران، مريم و انبياء)؛ همچنين در آيات سورۀ انعام (6)، زکريا در کنار حضرات يحيى، عيسى و الياس از صالحان شمرده شده است.در منابع اسلامی، زکريا از اعقاب يعقوب، و از احبار و سران علمای بنیاسرائيل بود (مجاهد، 383؛ مقاتل، 1/ 272؛ ابنحبيب، 386- 387). در برخی از روايات آمده که زکريا در کنار آدم، نوح، عيسى و پیامبر اسلام (ص)، در شمار 16 پيامبری است که مختون زاده شدند. همچنين آمده است که شغل وی را نجاری دانستهاند (همو، 131؛ ابنراهويه، 1/ 113؛ مسلم، 1847؛ ابويعلى، 11/ 311). بهجز اينها مبتنیبر روند آشنای روايات، برخی افزودهها در قالب توضيح و تفسير مضامین قرآنی، قصۀ زکريای نبی را گسترش داده است. بر این اساس، در روايات اسلامی بهجز دو مضمون يادشده در قرآن کریم، يعنی ولادت و سرپرستی مريم، و دعای فرزندخواهی زکريا، مضمونی دربارۀ اتهام ناحق به زکريا، و بهشهادترساندن وی نيز آمده است.مبتنیبر روايات تفسيری و تاريخی، زکريا و عمران بن ماثان، که هر دو از بزرگان بنیاسرائيل بودند، با دو خواهر به نامهای ايشاع و حنّا ازدواج کردند (ثعلبی، 416، 417). همسر زکريا، ايشاع، نازا بود؛ ولی خواهرش، حنّا، بهدعا باردار شد (برای داستان پرندهای که به جوجهاش غذا میداد و همين اسباب دعای فرزندخواهیِ حنّا شد، نک : طبری، 3/ 161؛ طبرسی، فضل، 2/ 281) و نذر کرد که اگر فرزندش بهسلامت متولد شود، او را نذر خدمتگزاری به معبد بيتالمقدس میکند. هنگامیکه فرزندش را به دنيا آورد، مشخص شد که برخلاف انتظار مادر، کودک دختر است؛ ادای نذر از سويی، و خلافقاعدهبودنِ خدمتگزاری معبد برای دختران از سويی ديگر چالشبرانگيز بود؛ بهويژه، بنابر برخی روايات، در آن زمان پدر مريم، عمران، نيز از دنيا رفته بود (قمی، 2/ 48؛ عياشی، 1/ 170 بب ؛ طبرسی، فضل، همانجا). با شور و نظر بزرگان قوم، قرار بر آن شد تا آن کودک تحت سرپرستی و کفالت يکی از بزرگان و احبار قرار گيرد تا امکان حضور در معبد و خدمتگزاری خداوند را بيابد. جايگاه خاندان عمران چنان بود که همه خواستار آن بودند تا سرپرستی مريم را بر عهده گيرند؛ پس قرعه زدند و به خواست الٰهی، قرعه به نام زکريا افتاد، پس زکريا کفالت مريم را عهدهدار شد. منابعْ دربارۀ اين قرعهکشی و حتى چگونگی برگزاری آن و کيفيت توفيق زکريا در آن، سخن بسيار آوردهاند (برای نمونه، نک : جصاص، 2/ 17؛ طبری، 3/ 162؛ ثعلبی، 418). در رواياتی آمده است که چون هم عمران و هم مادر مريم، حنا، از دنيا رفته بودند، زکريا با اين استدلال که عمران باجناق من بود و همسرم، خالۀ اين کودک، بر آن شد که کسی بهجز وی شايستۀ سرپرستی کودک نيست (مقاتل، همانجا). در برخی از روايات مهم آمده است که اساساً در آغاز، قرعهکشی صورت نگرفت و عملاً سرپرستی مريم را خاله و شوهرخالهاش بر عهده گرفتند. بر این اساس، مريم در خانۀ ايشان رشد کرد تازمانیکه بالغ شد و آن زمان بود که در شرف ادای نذر مادر برآمد و آنگاه بزرگان قوم در امر سرپرستی او هنگام خدمتگزاری در معبد قرعه زدند (طبری، 3/ 164-165). بدین ترتیب، زکريا عهدهدار کفالت مريم شد و محرابی در معبد برای او در نظر گرفت.زکريا گاه به ضرورت سرپرستی، به محراب مريم وارد میشد (مقاتل، 1/ 273؛ نیز نک : قرطبی، 4/ 71). در اين حضوريافتنها متوجه وجود خوردنیهايی غير متعارف نزد مريم شد؛ ميوههای تابستانی در زمستان و ميوههای زمستانی در تابستان. پس، از مريم دربارۀ چيستی آن خوراکیها سؤال کرد و مريم در پاسخ، بيان داشت که آنها فرستادۀ پروردگارند و باریتعالى هرچه اراده کند، روی خواهد داد. زکريا که شگفتزده شده بود، با شنيدن اين سخنان روی به درگاه خداوند نمود و بهرغم کهنسالی خويش و همسرش، دست به دعا برداشت و طلب فرزندی صالح نمود (مقاتل، همانجا؛ طبری، 3/ 167- 168؛ قرطبی، همانجا)؛ آنگاه فرشتۀ الٰهی بر وی ظاهر شد و گفت که دعايش پذيرفته شده است و او صاحب فرزندی خواهد شد. در آغاز، زکريا که همسرش نازا، و خود نيز به پیری رسیده بود، اين مخاطبه را با شک مینگريست؛ ولی فرشته صدق سخن خویش آشکار کرد و گفت که خدای متعال به تو فرزندی به نام يحيى عطا خواهد نمود. زکريا در پی حصول اطمينان، نشانهای طلب کرد و آن نشانه و رمز چنين بود که زکريا 3 روز لب به سخن نگشايد و به عبادت پروردگار مشغول گردد؛ چنين شد و به وعدۀ الٰهی، زکريا صاحب فرزندی به نام يحيى شد (مقاتل، همانجا؛ قمی، 1/ 101-102؛ طبری، 3/ 169 بب ، نیز 178- 179، 16/ 64؛ طوسی، 7/ 107 بب ).با توجه به پیرفت متداخل قصص حضرات مريم، زکريا و يحيى (ه م) در قالب «روايت» دارای تناوب، در اين مقطع از قصـص حضرت زکريا، انقطاعی روی میدهد و بخش نخست قصۀ يحيى آغاز میشود و تمرکز قصه بر يحيى قرار میگيرد. در منابع به برخی همکلامیها، صحبتها و تعامل زکريا با يحيى اشاراتی شده است (نک : ابنقتيبه، 280-281؛ بيهقی، 1/ 494)، سپس در انتقال مرکزيت قصه از يحيای نبی به حضرت زکريا، قصۀ بهشهادترساندن زکريا آغاز میشود. مبتنیبر روايات، قوم بنیاسرائيل ازآنروکه تنها زکريا با حضرت مريم در ارتباط بود، باردارشدن مريم را به زکريا نسبت دادند و او را به گناه زنا متهم کردند و در صدد کشتن او برآمدند. تلاش زکريا برای اثبات نادرستی اين اتهام به جايی نرسيد و ناگزير به فرار شد. وی در گريزگاه به درختی رسيد و خود را در آن پنهان کرد. در برخی از روايات آمده است که درخت به اذن الٰهی به سخن آمد و از زکريا خواست تا درون آن پنهان شود؛ پس بدنۀ درخت گشوده شد و زکريا به داخل آن رفت، اما قسمتی از لباس وی از درخت بيرون ماند. همين نشانه سبب شد تا قوم او را بيابند؛ پس با فريب شيطان، درخت را قطع کردند و حضرت زکريا که در ميان آن بود، به شهادت رسيد ( کتاب ... ، 308؛ ابنقتيبه، همانجا؛ ابنعديم، 8/ 3813؛ ثعلبی، 427- 428؛ راوندی، 217؛ ابنجوزی، 2/ 6؛ سيوطی، 5/ 491). بنابر روايات متأخر، هنگامیکه زکريا کشته شد، حدود 100 سال داشت (ابوالفدا، 1/ 34)؛ برخلاف بیشتر روايات مربوط به شهادت حضرت زکريا، در روايتی تصريح شده که وی به مرگ طبيعی از دنيا رفته است (نک : ابوالفتوح، 12/ 191؛ ابنکثير، 2/ 358). بهرغم سادگی و روانی قصۀ زکريای نبی، در ميدان روايات تفسيری، مباحثی سبب شده است تا از منظر قرائی، لغوی، تاريخی و جز آنها، به جزئياتی در روند قصه توجه ويژه شود. در این میان، تأثير تفاوت مکاتب قرائی در تلفظ «وَ کَفَّلَها» (آلعمران/ 3/ 37) موجب شده تا در عرض گونۀ مشهور، تلفظ اهل حجاز، که فاء در آن بدون تشدید آمده است، معنی واژه را «درآغوشکشيدن» بيان کند (نک : ابوعبیده، 1/ 91؛ نحاس، 1/ 372؛ الحجة ... ، 108؛ طبـری، 3/ 162)؛ به اين ترتيب، موضوع کفالت در روند قصه به تعويق افتاده است و با رواياتی که عهدهداری سرپرستی را از زمان ولادت مريم به زمان بلوغ وی موکول میکند، تبيين میشود (قس: طبری، 3/ 164-165). نقطۀ مقابل اين دست روايات، آنهايی هستند که نهتنها قائل به مفهوم کفالتاند، بلکه حتى زکريا را با ذوالکفل قرآنی يکی دانستهاند (برای نمونـه، نک : ابوالفتوح، 13/ 270). منـابع تفسيری ـ روايی در توضيح دعای زکريا برای داشتن فرزند گفتهاند این درخواست نه به آن سبب بود که وی مشتاقِ داشتن فرزندی بوده، بلکه وی برای ادامۀ سلسلۀ وصايت و ولايت، طلب فرزند نموده است (ابنشهرآشوب، متشابه ... ، 1/ 228- 229؛ طوسی، 7/ 107؛ طبرسی، فضل، 7/ 109). همچنين در توضيح آنچه در آيۀ 6 از سورۀ مريم (19) آمده است: «يَرِثُنی وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» بر آناند که مصداق ارثی که در اين آيه از سوی زکريا به آن اشاره شده، نه مال و ثروت، بلکه علم و حکمت، و نبوت بوده است؛ چون طبيعی است که پيامبر خدا را دغدغۀ مال نيست و اين دور از جايگاه نبوت زکريا ست (نک : نحاس، 3/ 6-7؛ ابنقتيبه، 281-282؛ ابنابیالحديد، 16/ 239 بب ). بههرروی، گفتهاند زمانیکه او 75سـاله بوده است، خداوند وی را صاحب فرزندی میکند (نک : مقاتل، 2/ 621).در عرض مباحث پيشين، در گروهی از روايات شيعی نشانههايی از ايجاد ارتباط ميان موضوعاتی از قصص زکريا با مباحث اعتقادی مشاهده میشود. بنابر اين روايات، زکريا، که نامش در سلسلۀ وصايت از آدم تا خاتم قرار دارد (ابنشهرآشوب، مناقب ... ، 1/ 215- 216)، اسماء 5 تن آلعبا را از جبرئيل آموخت. همچنین در روایات آمده است هرگاه نام ايشان را بر زبان جاری میکرد، گره از کارش گشوده میشد؛ چون به نام امام حسين (ع) میرسيد به گريه میافتاد. دليل را از جبرئيل پرسيد و جبرئيل در پاسخ، رمز «کهيعص» در آغاز سورۀ مريم (19) را بهترتيب: کربلا، شهادت (هلاک)، يزيد (که ظالم عصر امام حسين <ع> بود)، عطش، و صبر امام حسين (ع) معنا کرد (همان، 3/ 237؛ طبرسی، احمد، 2/ 272-273). در ادامه، جا دارد به آن دست از رواياتی از پيامبر (ص) پرداخته شود که در آن، رسول خدا با نظر به آينده، از کسانی سخن میگويد که با اهلبيت (ع)، آنگونه رفتار میکنند که بنیاسرائيل با زکريا و يحيى کردند (نک : التفسير ... ، 369)؛ این روایاتْ نظری به رخداد کربلا و شهادت امام حسين (ع) داشتهاند.ايجاد الفت ميان شخصيت امام علی/ فاطمه (ع) و زکريای نبی/ حضرت مريم در گروه ديگری از اين روايات، سبب شده است تا روايات به سمت مقايسه و يافتن مشابهتهايی ميان ايشان کشيده شود. بر همین اساس است که در روايتی، زکريا واعظ بنیاسرائيل و کفيل مريم، و امام علی (ع) مفتی امت، و کفيل فاطمه (ع) معرفی شدهاند (ابنشهرآشوب، همان، 3/ 48). از مهمترين و مشهورترين اين روايات آن است که روزی پيامبر (ص) و امام علی (ع) به خانۀ فاطمه (ع) وارد شدند؛ در خانه غذايی نبود و به دعای رسول خدا، مائدهای حاضر شد و حضرت آن رخداد را با قصۀ ورود زکريا به محراب مريم، و مشاهدۀ مائدههای آسمانی مقايسه نمود (قاضی نعمان، 3/ 26-27؛ ابنرستم، 286-287؛ اسکافی، 237). همچنين موضوع دعای زکريا و استجابت آن، که در قرآن کريم از آن ياد شده، و نزديکشدن مؤلفههايی از شخصيت و زندگی حضرت زکريا به اهلبيت (ع)، اسبابی شده است تا نام وی حتى در برخی ادعيه ديده شود؛ ازجمله در زيارت عاشورا، از زکريا با صفت صابر ياد شده (مشهدی، 497)، و نام وی در ادعيهای همچون دعای امداوود آمده است (ابنطاووس، 3/ 202، 244). اين همه بهسبب استجابت دعای او از سوی پروردگار است که برپايۀ روايات در روز نخست محرم رخ داده (مفيد، 43)، و به همين دليل، روزهگرفتن در اين روز مستحب دانسته شده است (ابنطاووس، 3/ 29).
ابنابیالحديد، عبدالحميد، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1385 ق/ 1965 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت، 1412 ق/ 1992 م؛ ابنحبيب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حيدرآباد دکن، 1361 ق/ 1942 م؛ ابنراهويه، اسحاق، مسند، به کوشش عبدالغفور بن عبدالحق بلوشی، مدينه، 1412 ق/ 1992 م؛ ابنرستم طبری، محمد، المسترشد، به کوشش احمد محمودی، تهران، 1415 ق؛ ابنشهرآشوب، محمد، متشابه القرآن و مختلفه، قم، 1369 ق؛ همو، مناقب آل ابیطالب، نجف، المطبعة الحیدریه؛ ابنطاووس، علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، به کوشش جواد قيومی اصفهانی، قم، 1414 ق؛ ابنعديم، عمر، بغية الطلب، به کوشش سهيل زکار، بيروت، 1988 م؛ ابنقتيبه، عبدالله، تأويل مختلف الحديث، به کوشش محمد زهری نجار، بيروت، 1406 ق/ 1985 م؛ ابنکثير، قصص الانبياء، به کوشش مصطفى عبدالواحد، قاهره، 1388 ق/ 1968 م؛ ابوعبيده، معمر، مجاز القرآن، به کوشش محمد فؤاد سزگين، قاهره، 1381 ق؛ ابوالفتوح رازی، حسين، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، 1376 ش؛ ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، بيروت، دار المعرفه؛ ابويعلى موصلی، احمد، مسند، به کوشش حسين سليم اسد، دمشق، 1407 ق/ 1987 م؛ اسکافی، محمد، المعیار و الموازنة، به کوشش محمدباقر محمودی، قم، 1402 ق؛ بيهقی، احمد، شعب الايمان، به کوشش محمد سعيد بسيونی زغلول، بيروت، 1410 ق؛ التفسير، منسوب به امام حسن عسکری (ع)، به کوشش مدرسۀ امام مهدی (ع)، قم، 1409 ق؛ ثعلبی، احمد، عرائس المجالس ( قصص الانبياء)، قاهره، مکتبة الجمهوریة العربیه؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمد علی شاهین، بیروت، 1415 ق/ 1995 م؛ الحجة فی القراءات السبع، منسوب به حسین ابنخالویه، به کوشش عبدالعال سالم مکرم، بیروت، 1401 ق؛ راوندی، سعيد، قصص الانبياء، به کوشش غلامرضا عرفانيان، مشهد، 1409 ق؛ سيوطی، الدر المنثور، بيروت، دار الفکر؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، 1386 ق/ 1966 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البيان، بيروت، 1415 ق/ 1995 م؛ طبری، محمد، جامع البیان، بولاق، 1324 ق؛ طوسی، محمد، التبيان، به کوشش احمد حبیب قصير عاملی، نجف، 1383 ق/ 1964 م؛ عياشی، محمد، التفسير، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمية الاسلاميه؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، به کوشش محمد حسينی جلالی، قم، جامعۀ مدرسين؛ قرآن کريم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعليم بردونی و ابراهیم اطفیش، قاهره، 1964 م؛ قمی، علی، التفسير، به کوشش طيب موسوی جزائری، نجف، 1386-1387 ق؛ کتاب سليم بن قيس، به کوشش محمدباقر انصاری، قم، 1415 ق؛ مجاهد بن جبر، تفسير، به کوشش عبدالرحمان طاهر سورتی، بيروت، منشورات علميه؛ مسلم بن حجاج، صحيح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1412 ق/ 1991 م؛ مشهدی، محمد، المزار الکبير، به کوشش جواد قيومی، قم، 1419 ق؛ مفيد، محمد، مسار الشيعة، به کوشش مهدی نجف، قم، 1413 ق؛ مقاتل بن سلیمان، تفسیر، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، 1423 ق/ 2002 م؛ نحاس، احمد، اعراب القرآن، به کوشش زهير غازی زاهد، بيروت، 1405 ق/ 1985 م.
فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید