صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / رازی /

فهرست مطالب

رازی


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 25 شهریور 1404 تاریخچه مقاله

رازی / râzi/ ، از گویشهای خراسان شمالی، که در شهر راز رایج است و از زیرشاخه‌های گویشهای ایرانی جنوب غربی به شمار می‌رود. 
شهر راز در 105کیلومتری شمال غرب بجنورد (مرکز استان) و نزدیک به مرز ایران و ترکمنستان قرار دارد. این شهر مرکز بخش «راز و جرگلان»، و در مختصات جغرافیایی ˚۵۷ و ΄۶ طول شرقی و ˚۳۷ و ΄۵۶ عرض شمالی، و در ارتفاع 250‘1 متر از سطح دریا واقع است. مساحت تقریبی شهر، ۵/ ۳ کیلومتر مربع است (شفیعی، ۱۵). در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 ش، جمعیت این شهر 621‘5 تن عنوان شده است («درگاه ... »، بش‍ ). 
این شهر در سال ۱۳۰۰ ش قصبه‌ای از محال بجنورد بود و بعدها به مرکز بخش «راز و جرگلان» تبدیل شد و در ۱۳۹۲ ش به مرکزیت شهرستان راز و جرگلان ارتقا یافت. برخی از ساکنان راز معتقدند که زبانشان پهلوی اشکانی یا زبان قوم پارت است، اما در تقسیم‌بندی زبانها، زبانی به نام «رازی» وجود ندارد و در زبان‌شناسی تاریخی نیز اشاره‌ای به آن نشده است (ستایش، ۸).
ستایش (همانجا) 3 دلیل برای احتمال ارتباط گویش رازی با زبان پارتی ارائه داده است: واژه‌های مشابه با پارتی در این گویش، نزدیکی راز به شهر نسا (پایتخت اشکانیان)، سفال‌نبشته‌های کشف‌شده به زبان پارتی از نسا؛ اما دلایل یادشده با شواهد زبانی و تاریخی مطابقت ندارند، زیرا واژگان بیان‌شده به فارسی بازمی‌گردند، نسا فاصلۀ چشمگیری با راز دارد و سفال‌نبشته‌ها ارتباطی با مردم راز ندارند (همانجا). در سفرنامۀ کلنل ییت (اواخر سدۀ 13 ق/  19 م) آمده است: ۷۰۰ خانوار در راز زندگی می‌کردند که خود را سیستانی می‌دانستند و لهجه‌ای خاص خود داشتند (ص 187). این اطلاعات در فرهنگ جغرافیایی ایران نیز آمده است (ص 471) و نشان می‌دهد مردمِ راز مهاجرانی از سیستان بوده‌اند و ارتباطی با قوم پارت ندارند.

سبب نام‌گذاری

احتمال دارد که نام «راز» برگرفته از واژۀ «رز» به‌معنای باغ انگور باشد. به گزارش ییت (همانجا)، در راز، منطقه‌ای با درختچه‌های انگور دیم وجود داشته، و به‌مرور زمان نام «رز» به «راز» تغییر یافته است. بنابراین، ازآنجاکه شواهد معتبری برای اثبات وجود زبان یا قوم «رازی» وجود ندارد، این نام به مکان و مهاجران سیستانی آن اشاره دارد (ستایش، همانجا).

پیشینۀ پژوهش

دربارۀ گویش رازی، تحقیقات بسیار اندکی صورت گرفته است. نخستین پژوهش ثبت‌شده در این زمینه، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد یوسف باقری با عنوان بررسی گویش رازی (تهران، 1373 ش) است که این گویش را به‌صورت درزمانی و هم‌زمانی از جنبه‌های آوایی، نحوی و صرفی بررسی کرده است. زهرا سبحانی در پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی فرایندهای واژ ـ واجی در گویش رازی در واج‌شناسی زایشی (دانشگاه تربیت‌مدرس، تهران، 1393 ش) به فرایندهای واژ ـ واجی، ازجمله هماهنگی واکه‌ای در این گویش، براساس نظریۀ واج‌شناسی زایشی پرداخته است. قنبر قدوسیان نیز در پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان معرفی و شناخت ادبیات عامۀ مردم راز و جرگلان (راز) (بیرجند، 1380 ش) به بررسی ادبیات عامۀ مردم راز پرداخته است. همچنین معصومه شفیعی (نک‍ : سراسر اثر) در پژوهش خود جنبه‌های فرهنگی و زبانی راز را بررسی کرده است. 

ویژگیهای آوایی

واکه‌ها و همخوانهای گویش رازی همانند فارسی امروزی است. افزون‌بر همخوانهای رایج در فارسی، در این گویش، همخوان غلت / w/  نیز وجود دارد که هم در آغاز هجا (مانند aftowe «آفتابه» و juwa «جو») و هم در پایان هجا (مانند fertow «پرتاب» و nawsok «حریص و شکمو») به کار می‌رود (همو، ۱۴). 
الگوی واج‌آرایی در این گویش، مانند فارسی معیار، به‌صورت CV(C)(C) است، مثل gor.rong «گفت‌وگو، حرف‌زدن»، kort.meki «نوعی گره که زود باز می‌شود» (تحقیقات ... ).

ویژگیهای ساختواژی

نشانۀ جمع در این گویش، تکواژ on- است که همانند تکواژ ān- فارسی است. در این گویش از تکواژ hā-، که در فارسی رایج است، استفاده نمی‌شود. تکواژ جمع on- در واژه‌های مختوم به همخوان و واکه یکسان است: jen-on «زنان»، zā-ʔ-on «پسران»، češme-ʔ-on «چشمه‌ها» و teketi-y-on «وسایلی که زیر زین اسب می‌گذاشتند» (همان).
ضمیرهای شخصی منفصل در این گویش به این شرح است: me «من»، te «تو»، un «او»، mâ «ما»، šomâ «شما»، unon «آنها».
ضمیر اول‌شخص و دوم‌شخص جمع به‌صورت دیگری نیز رایج است: meyne «ماها»، برای تأکید بر جمع‌بودن گوینده؛ šomeyne «شماها»، برای تأکید بر جمع‌بودن مخاطب، همچنین تمایزی با šomâ «شما»ی احترام‌آمیز است که برای دوم‌شخص مفرد نیز کاربرد دارد. ضمیرهای شخصی مفرد تنها می‌توانند به‌صورت متصل ظاهر شوند؛ به‌عبارت دیگر، ضمیرهای شخصی جمع به‌صورت متصل کاربرد ندارند. ضمیرهای شخصی مفرد متصل به‌صورت am- «-م»، at- «-ت» و ga- «-ش» به کار می‌روند (همان). 
تکواژ استمراری‌ساز در این گویش، -hen-/ hon با تکواژگونه‌های -hem/  hom- (زمانی‌که فعل با همخوان دولبی و خیشومی آغاز شود) است که به آغاز فعل اضافه می‌شود و هنگامی‌که فعل دارای پیشوند نمود التزامی be- باشد، حذف می‌شود و تکواژ استمراری به‌جای آن می‌نشیند: bo-bord-mâ «بردیم» ← hom-bord-mâ «می‌بردیم»). هرگاه تکواژ جمع بر سر فعلهای ساده‌ای بیاید که با /r/، /I/، /k/، /š/، /x/ و واکه آغاز می‌شوند، به‌سبب همگونی، / n/  حذف، و واج ابتدایی فعل مشدد می‌شود. در فعلهایی که با واکه آغاز می‌شوند، واج میانجی / y/  ــ که برای جلوگیری از التقای واکه‌ها درج می‌شود ــ مشدد می‌گردد. چند نمونه از فعلهای در وجه مضارع اخباری اول‌شخص مفرد: hon-tors-on «می‌ترسم»، he-xxay-on «گریه می‌کنم»، hon-bar-on «می‌برم»، ho-kkoš-on «می‌کشم»، hon-gâr-on «می‌گذارم»، he-rras-on «می‌رسم»، hen-jan-on «می‌زنم»، he-llarz-on «می‌لرزم»، hen-čarx-on «می‌چرخم»، hi-yy-ay-on «می‌آیم».
نشانۀ نفی در گویش رازی، -nan-/ non است (nan-gār-on «نمی‌گذارم») و مانند تکواژ استمراری‌ساز، هرگاه بر سر فعلهای ساده‌ای بیاید که با /r/، /I/، /k/، /š/، /x/ و واکه آغاز می‌شوند، تحت تأثیر همگونی، / n/  حذف، و واج ابتدایی فعل مشدد می‌شود: na-xxor-om «نمی‌خورم» (تحقیقات). 
صرف فعل ربطی «استن» که در فارسی معیار به‌صورت واژه‌بست، am ، -i، -e ، -im ، -id، -and- ظاهر می‌شود، در این گویش به این شرح است: xub-on «خوبم»، xub-a «خوبی»، xub-i «خوب است»، xub-mā «خوبیم»، xub-on «خوبید»، xub-an «خوبند» (همان). 
شناسه‌های فعل در دو زمان گذشته و حال متفاوت است و تنها شناسه‌های اول‌شخص و سوم‌شخص جمع در هر دو زمان یکسان هستند (نک‍ : جدول ۱). 

امر و نهی، همانند فارسی معیار، به‌ترتیب با تکواژ -be و -na بر سر بن مضارع ساخته می‌شوند: be-bar «ببر»، na-bar «نبر». در فعلهای مرکب و پیشوندی، -be بر سر بن فعل نمی‌آید، مانند tir de «پرت کن» و ve-xez «پاشو، برخیز»؛ اما برای ساخت فعل نهی، -na در فعلهای پیشوندی، پس از پیشوند، و در فعلهای مرکب، بر سر جزء فعلی می‌آید، مانند ve-na-xez «پا نشو، برنخیز» و tir na-de «پرت نکن» (تحقیقات).
نشانۀ نکره، ya … -e/  -i است، یعنی تکواژ آزاد ya «یک» پیش از گروه اسمی می‌آید و پس از گروه اسمی، تکواژ وابستۀ e/ -i- که برابر «ی» نکره در فارسی معیار است ــ اضافه می‌شود: ya zo-y-i «یک پسری»، ya mardak-e «یک مردی» (همان).
در گویش رازی، واژه‌ها به 3 دستۀ ساده، مشتق و مرکب تقسیم می‌شوند. تشکیل واژه‌ها از طریق اشتقاق به دو روش صورت می‌گیرد: با افزودن پسوند، مانند zengi-če «آرنج»؛ با افزودن پیشوند، مانند no-šu «نشُسته». واژه‌های مرکب نیز نقش صفت و اسم دارند و همانند فارسی، ممکن است از ترکیب دو اسم (del terak «زهره‌ترک، ترس بسیار»)، قید و اسم (piš-raw «پیشرو»)، اسم و ریشۀ فعل (ramz kaš «زودرنج») و صفت و اسم (del gorda «جرئت»، qad past «قدکوتاه») ساخته شوند. شماری از واژه‌های این گویش نیز به‌صورت تکرار ساخته می‌شوند، مانند: palke palk «جنب‌وجوش و تلاش فراوان»، četer četer «التماس» (همان).
حالت اضافی و وصفی در این گویش، مانند فارسی، با افزودن کسرۀ اضافه (e-) به هسته ساخته می‌شود، مثل don-e xik «درِ خیک» و bojol-e gandāya «تکه‌استخوان گندیده» (همان).
فعلها به 3 دستۀ ساده، مرکب و پیشوندی تقسیم می‌شوند. فعلهای مرکب، مانند: post kerd «فروریخت، خراب شد»، tir dâyan «پرت‌کردن»، jeq jayan «صدازدن»، be sar jayan «خواستن، قصدداشتن». فعلهای پیشوندی، مانند: vā-gardâyan «برگشتن»، vâ-stayan «گرفتن، خریدن» (همان).

ویژگیهای نحوی

ویژگیهای نحوی گویش رازی مشابه فارسی معیار است. در مطابقت نهاد با فعل، هنگامی‌که نهاد، جمع یا مفهوم جمع داشته باشد، فعل نیز به‌صورت جمع می‌آید و اگر نهاد از چند اسم به‌صورت معطوف تشکیل شده باشد، با فعل مطابقت می‌کند. در اشیاء، فعل با نهاد مطابقت نمی‌کند، به این صورت که با اسم جمع، فعل مفرد آورده می‌شود. ra یا a- مبین مفعول صریح و بی‌واسطه است. شماری از حروف اضافه عبارت‌اند از: a /  az «از»، be «به»، de «در»، bâ «با»، tâ «تا» (تحقیقات).

واژگان

aqayan «آمدن»، šiyan «رفتن»، dogoni «دوقلو»، dolon «باد مرطوب»، âbešqe «پنجره»، aljâs «شرور و بدذات»، iz «عقب، دنبال»، ilči geri «خواستگاری»، osbol «شپش»، olčak «پیمانه»، olke «اندازه»، boč «لُپ، گونه»، borâkka «برادرخوانده»، bolke «زغالِ افروخته و سرخ»، mâštan «شکستن»، bije «دانۀ انگور، نوعی قرعه‌کشی سنتی، قطعۀ زمین»، pâltâq «کور، سهل‌انگار»، pexe «تفاله، آشغالِ ریز»، parxaw «کندو یا مخزن بزرگ آرد و گندم»، pokki «نوعی چاقوی تیز»، yamon «بلا، زخم چرکی»، nifand «بند شلوار»، monge «بید <حشره>»، margan «شکارچی»، li «آلوی سیاه»، lačar «آدم کم‌فهم»، golbonde «پونه»، koššak «بچه‌شتر»، qand mâz «قندشکن»، qaranto «مترسک»، ši xâr «خواهرشوهر»، solfi «سوسک»، sallâq «مجرد»، zolfi «حلقه‌ای که زنجیرِ در را به آن می‌اندازند»، rečest «نشست»، dizik «درست»، dirib «نشان یا داغ برای شناسایی گوسفند»، dayâq «سنگینی»، dadey «خواهر»، xellik «لباس نمدی چوپان»، xian «گریه‌کردن»، howli «حیاط»، xabartâz «خبرچین»، čoxe «لباس پشمی» (شفیعی، ۱۴۹ به‌بعد). 

 

مآخذ

تحقیقات میدانی مؤلفان؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (نک‍ : منابع لاتین)؛ ستایش، حسن، «نگاهی به وجه‌تسمیۀ شهر راز خراسان شمالی»، اترک، بجنورد، ۱۴۰۲ ش، س ۱۶، شم‍ 1388؛ شفیعی، معصومه، فرهنگ عامۀ مردم راز، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان، شیروان، ۱۳۸۸ ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (خراسان)، ترجمۀ کاظم خادمیان، به کوشش غلامرضا ثابت حسین‌پور، مشهد، 1380 ش؛ ییت، چارلز ادوارد، سفرنامۀ خراسان و سیستان، ترجمۀ قدرت‌الله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران، 1365 ش؛ نیز: 

Amar, www.amar.org.ir; Atrak, www.atrakdaily.ir/ fa/ main/ detail/ 3696.
زهره‌سادات ناصری و امین ناصری
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: