صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / تاکستانی /

فهرست مطالب

تاکستانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 23 اسفند 1402 تاریخچه مقاله

تاکستانی \tâkestâni\، گونه‌ای از زبان تاتی، که در شهر تاکستان در استان قزوین رایج است. تاکستانی زیرمجموعه‌ای از گویشهای زبان تاتی است که خود جزو زبانهای ایرانی شمال غربی به شمار‌ می‌رود. زبان فارسی، زبان میانجی در میان اهالی تاکستان است.
شهر تاکستان، مرکز شهرستان تاکستان، در غرب استان قزوین واقع است و براساس سرشماری سال 1390 ش کشور، دارای 907‘ 77 تن بوده است (نک‍ : «درگاه ... تقسیمات ... »، بش‍‌ ) و بزرگ‌ترین شهر تات‌نشین ایران به شمار می‌رود. نام تاکستان شامل دو بخش «تاک» به معنی انگور و « ـ ستان»، پسوند مکان و کثرت است، و به جایی پر از باغهای انگور اطلاق می‌شود. ظاهراً این نام را در 1317 ش فرهنگستان اول ایران برای این شهر انتخاب کرده است. نام قبلی تاکستان، «سیادِن» بوده است و هنوز برخی از اهالی شهرشان را به همین نام می‌خوانند و خود را سیادِنیج، یعنی اهل سیادن، می‌نامند (رحمانی، رضا، 7؛ طاهری، بررسی گویش ... ، 11).

پیشینۀ پژوهش

یکی از نخستین کسانی که نظرها را به گویشهای ایرانی تاتی، ازجمله تاتی تاکستانی، جلب، و به‌طور منسجم اطلاعاتی دربارۀ آنها در یک مقاله گردآوری کرد، مینورسکی بود که در «دایرةالمعارف اسلام» (ص 697-700) در مقاله‌ای با عنوان «تات»، دربارۀ منشأ کلمۀ تات و گویشهای تاتی و گویشوران آنها سخن گفت و در آن، چند واژه از این گویش نیز آورد. او اظهار داشت که مهم‌ترین گروه تاتها در غرب و جنوب غربی قزوین ساکن هستند و از تاتهایی نام برد که در روستاهای اشتهارد، چال (نام محلیِ شال)، اسپیه‌ورین، اسفرورین، شادمان، سگزآباد، ابراهیم‌آباد، خیارک (نام قدیم خیارج)، دانِسفان و سیادهون (نام قدیم تاکستان) زندگی می‌کنند. در زمان نگارش مدخل «تات» در «دایرةالمعارف اسلام»، گویش سیادهون در کنار گویش منطقۀ اصفهان و کاشان توسط ژوکوفسکی و مان بررسی شده بود.
هنینگ در سال 1329 ش/ 1950 م بازدید کوتاهی از تاکستان داشت و اهمیت گویش آن را دریافت و در 1332 ش/ 1953 م به سخنرانی دربارۀ گویش تاکستانی و اهمیت آن، به‌سبب ویژگیهای کهن حفظ‌شده در این گویش پرداخت که متن آن در مقاله‌ای با عنوان «زبان باستانی آذربایجان» در 1954 م به چاپ رسید (نک‍ : مآخذ). بهمن سرکاراتی در 1374 ش متن کامل مقالۀ هنینگ را به فارسی ترجمه کرد (نک‍ : مآخذ). هنینگ اندک‌مواد زبانی موجود دربارۀ گویشهای تاتی را در مقالۀ خود گردآوری کرده بود. این مقاله از نخستین آثار دربارۀ زبانهای ایرانی مناطق شمال غربی ایران بود که در خارج از ایران به چاپ رسید. هنینگ گویش تاکستانی را دارای اهمیتی مسلم ازلحاظ مطالعات تطبیقی زبانهای ایرانی شمال غربی ایران دانست و برای نشان‌دادن رابطۀ گویش تاکستانی با دیگر زبانهای شمال غربی ایران به بقای جنس دستوری مذکر و مؤنث در این گویش اشاره کرد. همچنین وی به مقایسۀ ویژگیهای تاکستانی، گویش سمنانی و لهجه‌های شمالی ایران، ازجمله تالشی پرداخت و به این نتیجه رسید که این گویشها به هم نزدیک‌اند و می‌توان گویش تاکستانی را همچون حدواسطی در نظر گرفت که گروههای شمالی، شرقی و جنوبی زبانهای ایرانی را به هم پیوند می‌دهد. او همچنین از ویژگیهای مشترک میان گویش تاکستانی از یک سو، و زبانهای گیلکی و طبری از سوی دیگر، سخن گفت. هنینگ دانشجوی خود، احسان یارشاطر، را به مطالعۀ گویشهای تاتی تشویق کرد. یارشاطر یک بار به‌صورت مقدماتی (نک‍ : «گویشها ... »، سراسر اثر) و بار دیگر به‌تفصیل به بررسی جنبه‌های مختلف گویشهای تاتی منطقۀ رامند، ازجمله تاکستانی پرداخت (نک‍ : «دستورزبان ... »، 25). او همچنین در دو مقاله («تمایز ...»، «کاربرد ... »، سراسر اثرها) کاربرد حروف اضافۀ پسین را در این گویشها بررسی کرده است. طاهری دربارۀ ویژگیهای دستوری گویش تاتی تاکستان نوشته است (نک‍ : بررسی ویژگیها ... ، سراسر اثر). او همچنین به بررسی ابعاد مختلف گویش تاتی تاکستان پرداخته، که مشتمل است بر شرح مختصات منطقه، توصیف واجی، صرفی، نحوی و دستگاه فعل، همچنین نمونه‌ای از داستانها و شعرها و مجموعه‌ای از ضرب‌المثلها و واژه‌های این گویش (نک‍ : بررسی گویش ... ، سراسر اثر). ایرج رحمانی (نک‍ : بررسی ... ) به توصیف ساختمان فعل در گویش تاتی تاکستان پرداخته است. رضا رحمانی واژگان گویش تاتی تاکستان را گردآوری کرده است (نک‍ : مآخذ). مهرداد نغزگوی کهن و راحله ایزدی‌فر به بررسی دستوری‌شدگی طبقه‌نمای «done/ ne» در گونۀ تاکستانی زبان تاتی پرداخته‌اند (نک‍ : مآخذ). طاهرخانی و اورنگ (نک‍ : مآخذ لاتین) تکواژهای اشتقاقی گویش تاتی تاکستان را بررسی کرده‌اند. پدرام مجموعه‌اشعار منتشرشده به گویش تاتی تاکستانی را به همراه آوانگاری و ترجمۀ فارسی آنها منتشر کرده است (نک‍ : مآخذ). ایرج رحمانی در 1396 ش نیز به بررسی ساختمان فعل در گویش تاکستانی و مقایسۀ ساخت فعل در این گویش با گویشهای بویین‌زهرا پرداخته است (نک‍ : مآخذ). جواد رحمانی (نک‍ : مآخذ) ساختمان واژه و اقسام آن، فرایندهای واژگانی و واجی و وندافزایی را در تاکستانی توصیف کرده است. جواد رحمانی و محمود فرخ‌پی (نک‍ : مآخذ) نیز عبارت اسمی تاکستانی را بررسی، و وابسته‌های پیشین و پسین اسم را در این گویش معرفی کرده‌اند. لیلا رحمانی (نک‍ : مآخذ) داستانها و اشعار کوتاه تاکستانی را به روش میدانی گردآوری کرده است؛ این داستانها به‌صورت واج‌نگاری همراه با ترجمۀ فارسی آورده شده‌اند. جواد رحمانی و عباس رحمانی (نک‍ : مآخذ) در اثر مشترک خود، 41 مکالمۀ تاکستانی در موقعیتهای گوناگون را، با توجه به فرهنگ، سنن و آداب‌ورسوم حال و گذشتۀ تاکستان، به‌صورت آوانگاری همراه با معنای فارسی آنها آورده‌اند که می‌تواند برای آموزش این گویش نیز به کار رود.

ویژگیهای آوایی

یارشاطر («دستورزبان ... »، 40) تاکستانی را دارای 22 همخوان / p، b، f، v، t، d، s، z، š، ž، y، č، IJ، k، g، x، G، h، m، n، l، r/ و 7 واکۀ / a، â، i، u، o، ö، e/ دانسته است؛ اما طاهری (بررسی گویش، 27) واکۀ / ɛ/ و واکۀ مرکب / ɛy/ را نیز از واکه‌های تاکستانی می‌داند و این واژه‌ها را به‌عنوان نمونه برای واکه-های تاکستانی آورده است: benɛ «ته‌دیگ»، tanɛ «تنور»، ǰomɛ «جامه»، ǰömɛ «جمعه»، yuš «داغ»، aršiniyɛ «آرنج»، karxâ «تخم‌مرغ»، angɛ «زنبور»، šɛy «پیراهن» (همان 27- 29؛ نیز نک‍ : رحمانی و فرخ‌پی، 36-37). همخوان ž کاربرد کمی دارد. تکیه در تمایز کلمات و عبارات تأثیرگذار است، مثال: r'išɛ «ریش» در مقابل riš'ɛ «ریشه»، k'imon «خانۀ ما» در مقابل kim'on «داخل خانه»، v'âre «برف» در مقابل vâr'e «نوبت و مرتبه»، v'arɛ «کنار و پهلو» در مقابل var'ɛ «برّه»، v'ɛymɛ «بودم» در مقابل vɛym'ɛ «بادام»، vuyɛ «آب» در مقابل vi'yɛ «بود <مونث>»، v'ɛyɛ «عروس» در مقابل vɛ'yɛ «عروسی» (طاهری، همان، 21-35).

ویژگیهای صرفی

اسم در تاکستانی دو شمار مفرد و جمع دارد. اسم مفرد به دو گروه مذکر و مؤنث تقسیم می‌شود. اسمها دارای دو حالت مستقیم و غیرمستقیم هستند. اسم مذکر در حالت مستقیم نشانۀ خاصی ندارد. حالت غیرمستقیم اسامی خویشاوندی با اضافه‌شدن -(a)r یا -(â)r به اسم ساخته می‌شود، مثال: piyɛ، piyar «پدر»، xâkɛ، xâkar «خواهر». نشانۀ اسمهای مؤنث در حالت مستقیم و غیرمستقیم یکسان است. بیشتر اسمهای مؤنث مفرد دارای نشانۀ تأنیث -ɛ هستند، مانند hasan «حسن» در مقابل «mɛyramɛ» مریم. نشانۀ جمع برای اسمهای مذکر و مؤنث در هر دو حالت مستقیم و غیرمستقیم -on است، مثال: varg «گرگ»، varg-on «گرگها»، fer-on bomindɛ «پسرها آمدند.»، kutikây-on-em vind «توله‌سگها را دیدم». تکواژ i به معنای «یک» برای نشان‌دادن اسم نکره به کار می‌رود، مثال: i mardak «مردی»، i varg «گرگی»، i rev ömr-eš sar mâ «روزی عمرش به سر خواهد آمد». فعلهای لازم تاکستانی در شمار مفرد، برای مطابقت با فاعل، به‌صورت مذکر یا مؤنث به کار می‌روند، مثال: amad bomɛ «احمد آمد.» در مقابل mɛyramɛ bumiyɛ «مریم آمد.»، ču biškiyast «چوب <مذکر> شکست.» در مقابل tilikɛ biškiyastɛ «کوزه <مؤنث> شکست.» (نک‍ : رحمانی، جواد، 105؛ طاهری، بررسی گویش، 39-46).
مضافٌ‌الیه و صفت در تاکستانی پیش از مضاف و موصوف به کار می‌روند و کسرۀ اضافه در برخی موارد پس از مضافٌ‌الیه و صفت ظاهر می‌شود، مثال: mardak-e kolo «کلاه مرد»، kotar-e loniyɛ «لانۀ کبوتر»، feri ǰurab «جوراب پسر»، umi zane «زن‌عمو»، sörx-ɛ velɛ «گل سرخ»، garm-ɛ viyɛ «آب گرم»، ferâ čöst «کفش گشاد» (همان، 46-54).
بیشتر حروف اضافۀ تاکستانی از نوع پسین هستند. اسم قبل از حروف اضافۀ پسین با حالت غیرمستقیم نشان داده می‌شود. حروف اضافۀ پسین عبارت‌اند از: dɛ «از، در، به»، xo «از»، râ «به، برای»، bi «با». از جملۀ حروف اضافۀ پیشین، tâ به معنای «تا» در مفهوم فاصلۀ زمانی و مکانی است (همان، 49-50)، مثال: mâr-em râ vâtem «به مادرم گفتم.»، mâr-em râ mogom «برای مادرم می‌خواهم.»، čomâ xo čiyon mogo? «از ما چه می-خواهید؟»، bilɛ razɛ dɛ bömandɛ «بیل در باغ ماند.» (رحمانی، رضا، 135)، ǰâvi bi gap-em bezand «با او حرف زدم.»، mage ta azirɛ edârɛ dɛ nešeišɛ? «مگر تو دیروز به اداره نرفتی؟» (رحمانی، جواد، 157).
حالت مستقیم و غیرمستقیم ضمایر در تاکستانی از هم متمایز است. ضمایر تاکستانی در جدول 1 نشان داده شده‌اند.

ضمایر مستقیم به جای فاعل فعل لازم و متعدی در زمان حال و گذشته به کار‌ می‌روند، مانند a(z) bomɛym(ɛ) «من آمدم». ضمایر غیرمستقیم در نقش مفعول در جملات متعدی حال و گذشته می‌آیند، مانند čimi-š bebɛ «مرا برد». همچنین، ضمایر غیرمستقیم در نقش مفعول غیرمستقیم در تمام زمانها به کار ‌می‌روند، مثال: čeme-š vât «به من گفت.»، čeme mâǰe «به من می‌گوید». کاربرد دیگر این ضمایر در ساخت اضافی است، مثلǰânâ dodɛ «دواتِ آنها» (طاهری، همان، 58- 59)، ǰâvɛ fel kâ dere? «پول او کجاست؟» (راسخ‌مهند، 139). واژه‌بستها در بندهای متعدی گذشته به فاعل، و اغلب نیز به مفعول ارجاع دارند؛ همچنین، در نبود مفعول و یا درصورتی‌که در ساخت اضافی، به مفعول اضافه شده باشند، به فعل متصل می‌شوند، مثال: dušâ-yon birit «شما شیره را ریختید.»، hasan piyâ-š mogo-čɛ «حسن پدرش را دوست داشت.» (همو، 148). واژه‌بستها در ساخت اضافی نیز به کار می‌روند، مثال: kötâb-eyon «کتابتان» (طاهری، بررسی گویش، 60-61)، hasan mâyar-eš râ hič či menevâǰe «حسن به مادرش هیچ چیز نمی‌گوید.» (راسخ‌مهند، 139).
فعلهای تاکستانی به دو گروه ساده و مرکب تقسیم می‌شوند، مانند bâšindan «انداختن» و pâ-viyan «بیدارشدن». فعلهای ساده نیز به دو گروه باقاعده و بی‌قاعده تقسیم می‌شوند. فعلهای باقاعده دو ستاک دارند؛ یکی، ستاک گذشته که انواع زمانهای گذشته با آن ساخته می‌شوند و دیگری، ستاک حال که انواع زمانهای حال و آینده و امر با آن ساخته می‌شوند، مثال: از مصدر boxxoyastan «سرفه‌کردن»، ستاک گذشتۀ boxxoyast و ستاک حال boxxo ساخته می‌شود (طاهری، همان، 67- 68).
شمار فعلهای بی‌قاعده اندک است؛ با توجه به زمانها و ساختهای مختلف، این فعلها چند ستاک حال و گذشته دارند و مصدر همۀ آنها به -yan ختم می‌شود. پرکاربردترین فعلهای بی‌قاعدۀ تاکستانی عبارت‌اند از: bišiyan «رفتن»، bomiyan «آمدن»، âdiyan «دادن»، âniyan «قراردادن»، viyan «بودن» (همان، 70).
شناسۀ افعال در زمان حال برای فعلهای لازم و متعدی یکسان، اما در در زمان گذشته برای انواع مختلف افعال لازم متفاوت است. فعل متعدی در زمان گذشته به‌صورت یکسان باقی می‌ماند و شناسه‌ها به آن اضافه نمی‌شوند. شناسه‌های مندرج در جدول 2 همراه فعل لازم و متعدی در زمانهای مضارع اخباری و مضارع التزامی و آینده به کار می‌روند (همان، 73).

شناسه‌های افعال لازم در زمان گذشتۀ مطلق و گذشتۀ استمراری به‌عنوان نمونه‌ای از افعال گذشتۀ لازم در جدول 3 آورده شده‌اند (همان، 74).

از kârâ برای نشان‌دادن نمود استمرار استفاده می‌شود، مثل kârâ mešem «دارم می‌روم». برای ساخت فعل سببی تاکستانی، تکواژ سبب‌ساز -den- به آن اضافه می‌شود، مانند viriǰ-den-ast-emon «دواندیم»، boxâr-den-ast-iyon «خوراندید»، me-xan-den-em «می‌خندانم».
برای مجهول‌کردن افعال گذشتۀ تاکستانی، ستاک حال و فعل کمکی iyast که ساختی از viyan «بودن» است، به کار می‌رود و برای افعال مضارع از ستاک حال و ساختی دیگر از viyan «بودن»، یعنی iy، استفاده می‌شود، مثال: boxâr-iyast «خورده شد»، vuyɛ biriǰiyastɛ «آب ریخته شد.»، ânkun-iy-endɛ «کوبیده می‌شوند.»، dušâ miriǰ-iy-e «شیره ریخته می‌شود.» (طاهری، بررسی گویش، 86-87).

ویژگیهای نحوی

توالی ارکان اصلی جمله در تاکستانی، مطابق قاعدۀ «فاعل (+ مفعول صریح) + فعل است، مثال: razedâron angörâ-šon bičindi «باغ‌داران انگور را چیده‌اند». مبدأ معمولاً پیش از فعل به کار می‌رود، اما هدف یا مقصد معمولاً بعد از فعل می‌آید، مثال: ferɛ madrɛsɛ dɛ bomɛ «پسر از مدرسه آمد.»، sâbâ ǰâve mebarendɛ teron «فردا او را به تهران می‌برند». در جمله‌های لازم در زمان حال و گذشته و جمله‌های متعدی در زمان حال، فعل با فاعل به‌لحاظ شخص و شمار، و در مورد سوم‌شخص مفرد، به‌لحاظ جنس مطابقت دارد (همان، 96-100)، مثال: hasan kârâ mâ «حسن دارد می‌آید.»، در مقابل zɛynabɛ kârâ mâyɛ «زینب دارد می‌آید.» (راسخ‌مهند، 144)، â bomɛ «او <مذکر> آمد.»، âvɛ bumiyɛ «او <مؤنث> آمد.»، kâ dɛrišɛ? «کجا هستی؟»، kâ dɛrendɛ? «کجا هستند؟». در زمان گذشته، فعل متعدی با فاعل یا مفعول مطابقت ندارد، مثال: azire hasan-em razɛ dɛ vind «دیروز حسن را در باغ دیدم.»، در مقابل refeG-âm čimi-š mâyar-em bi vind «دوستم من را با مادرم دید.» (همو، 146).

واژگان

âxârdan «نوشیدن»، âxârdenastan «نوشاندن»، agerdan «خریدن»، bep(b)etan «پختن»، âsbon «آسمان»، âstâriyɛ «ستاره»، vâ «باد»، arsɛ «اشک»، tulɛ «گونه»، čaken «چانه»، zobon «زبان»، armâz «لباس»، čöst «کفش»، doGanakɛ «عصا»، fel «پول»، arö «امروز»، arimiyɛ «گلابی»، raz «باغ انگور»، šollakɛ «زردالو»، šöbšɛ «جوانه»، velɛ «گُل»، rev «روز»، azirɛ «دیروز»، azirɛ šo «دیشب»، sâbâ «فردا»، kiyɛ «خانه»، asbɛ «سگ»، angɛ «زنبور»، takkɛ «گاو نر»، čarvâ «گوسفند»، čɛlu «گنجشک»، karkɛ «مرغ»، murukɛ «مورچه»، aseltɛ «نردبان»، xolɛ «خاکستر»، kɛmčiyɛ «قاشق»، xem «خون»، xanɛ «حنا»، xoyyɛ «پارو»، dârɛ «داس»، asifɛ «سیب»، isbi «سفید»، soz «سبز»، bâlâ «فرزند»، berâ «برادر»، paron «جلو»، pellɛ «بزرگ»، guǰil «کوچک»، ǰir «پایین»، xor «خوب»، pörsoG «چاق»، pis «زشت»، zârin «بچه»، tetɛ «دختر <فرزند>»، titiyɛ «دختر»، fer «پسر»، ruyâzâ «نوه»، šev «شوهر»، xosergɛ «مادرشوهر»، xeservɛ «پدرشوهر»، xoyɛ «هوو» (طاهری، بررسی گویش، 119 بب‍‌ ).

مآخذ

پدرام، علی، آوای تات (سروده‌هایی به زبان تاتی تاکستان)، قزوین، 1379 ش؛ «درگاه ملی آمار: تقسیمات کشوری»، آمار (مل‍‌ )؛ رحمانی، ایرج، بررسی ساختمان فعل در گویش تاتی تاکستان و منطقۀ بوئین‌زهرا، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، 1380 ش؛ همو، ساختمان فعل در گویش تاتی تاکستان و منطقۀ بوئین‌زهرا، تهران، 1396 ش؛ رحمانی، جواد، واژه‌شناسی گویش تاتی تاکستان، تهران، 1396 ش؛ همو و عباس رحمانی (تات)، مکالمات روزمرۀ تاتی تاکستان، تهران، 1398 ش؛ رحمانی، جواد و محمد فرخ‌پی، نگاهی به ساختار اسم در گویش تاتی تاکستان، تهران، 1396 ش؛ رحمانی، رضا، فرهنگ تاتی تاکستان (تاکستان، تات، تاتی)، تاکستان، 1390 ش؛ رحمانی، لیلا، قصه‌ها و شعرهای عامیانۀ [ض: عامیانه‌ی] تاتی تاکستان، تهران، 1398 ش؛ طاهری، عباس، بررسی ویژگیهای ساختمان دستوری گویش تاتی تاکستان، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، 1370 ش؛ همو، بررسی گویش تاتی تاکستان، تاکستان، 1388 ش؛ نغزگوی کهن، مهرداد و راحله ایزدی‌فر، «دستوری‌شدگی طبقه‌نمای در گونۀ تاکستانی زبان تاتی»، مطالعات زبان و گویشهای غرب ایران، کرمانشاه، 1392 ش، س 1، شم‍ 1؛ هنینگ، و. ب.، «زبان کهن آذربایجان»، ترجمۀ بهمن سرکاراتی، نامۀ فرهنگستان، تهران، 1374 ش، س 1، شم‍ 1؛ نیز:

Henning, W. B., «The ancient Language of Azerbaijan», Transactions of the Philological Society, 1954; Minorsky, V., «Tāt», EI1, 1987, vol. VIII; Rasekhmahand, M. and R. Izadifar, «Compensating Ergative Alignment loss in Takestani», Further Topics in Iranian Linguistics, Paris, 2016; Taherkhani, N. and M. Ourang, Mohammad, «A Study of Derivational Morphemes in Lari and Tati as Two Iranian Endangered Languages: An Analytical-Contrastive Examination with Persian», Journal of American Science, Marsland, 2013, vol. IX, no. 11; Yarshater, E., A Grammar of Southern Tati Dialects, Mouton, 1969; id., «Distinction of the Feminine Gender in Southern Tāti», Studia Classica et Orientalia Antonio Pagliaro Oblata, Rome, 1969; id., «The Tati Dialects of Ramand», Studies in Honour of S. H. Taqizadeh, eds. W. B. Henning and E. Yarshater, London, 1962; id., «The Use of Postpositions in Southern Tati», V. Minorsky Memorial Volume, Tehran, 1969.
راحله ایزدی‌فر

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: