صفحه اصلی / مقالات / عزاداری /

فهرست مطالب

عزاداری


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

بررسی تاریخی عزاداریهای محرم

اصل عزاداری و اقامۀ ماتم برای شهدا و آزادمردان، در اسلام پیشینه‌ای دیرین دارد و از اخبار برمی‌آید که پیامبر (ص) نیز آن را تأیید کرده، و در برگزاری آن همت گماشته است؛ اما در رابطه با کیفیت و شیوۀ برگزاری عزاداری مانند سینه‌زنی، زنجیرزنی، علم و کتل، تعزیه، نخل‌گردانی و دیگر شیوه‌ها و وسایل حدیث و روایت معتبری وجود ندارد. عزاداری در زمان پیامبر (ص) و ائمه (ع) به مرثیه‌سرایی و گریستن و گریاندن در قالب شعر و مرثیه محدود بود که ابن‌کثیر مجموعه‌ای از این قبیل اشعار را ازجمله پس از واقعۀ احد گرد آورده است (نک‍ : السیرة ... ، 72 بب‍‌ )؛ به‌جز اینکه هنگام رحلت پیامبر اسلام (ص)، بنابر نقل عایشه، زنان به عزاداری پرداختند و او نیز همراه با زنان دیگر به سینه و صورت خود می‌زد (ابن‌هشام، 4 / 305).
ابن‌هشام نوشته است که بعد از پایان جنگ احد، هنگامی‌که رسول‌الله (ص) به خانۀ خود می‌رفت، عبورش به محله‌های بنـی‌عبدالاشهل و بنـی‌ظفر افتـاد و صدای زنـان آنهـا ــ کـه بـر کشتگانشان گریه می‌کردند ــ به گوش آن حضرت رسید و موجب شد که اشک بر صورت ایشان نیز جاری شود و در پی آن بفرماید: «ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید». سعد بن معاذ و اُسید بن حُضیر، از رؤسای قبیلۀ بنی‌عبدالاشهل، پس از آگاهی از سخن پیامبر (ص)، به زنان قبیله‌شان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آنجا، برای حمزه سوگواری کنند. رسول خدا که صدای گریۀ آنها را شنید، از خانه بیرون آمد و از آنها سپاسگزاری کرد و فرمود: «به خانه‌های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به‌خوبی همدردی خود را انجام دادید» (3 / 104-105).

نخستین سوگواری برای امام حسین (ع)

در باب نخستین سوگواریها برای امام حسین (ع) برخی گفته‌اند که پایه‏گذار اصلی عزاداری برای حسین بن علی (ع)، خود پیامبر (ص) است (امینی، 34-35). این گروه معتقدند که پیامبر اسلام (ص) شهادت امام حسین (ع) و چگونگی آن را پیشگویی کرده بود.
اما نخستین عزاداران شهدای کربلا، درواقع بازماندگان فاجعۀ کربلا و در رأس آنها حضرت زینب و امام سجاد (ع) بودند که در طول مسیر اسارت از کربلا تا دربار یزید در شام نوحه می‌خواندند و اشک می‌ریختند و عزاداری بلافاصله پس از شهادت آن حضرت در سرزمین کربلا آغاز شد. نقل شده است پس از آنکه امام حسین (ع) از پشت اسب به زمین افتاد و اسب خون‌آلود آن حضرت به خیمه‌ها بازگشت، اهل‌بیت وی به‌محض شنیدن صدای اسب از خیمه‌ها بیرون ریختند و بر سر و صورت خود زدند و ام‌کلثوم فریاد کرد: «وامحمداه! واجداه! واانبیاه! وااباالقاسماه! واعلیاه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! این حسین است که به زمین افتاده و در کربلا نقش زمین شده، سرش از قفا بریده شده و عمامه و ردایش به غارت رفته ... »، و آن‌قدر گریست تا بیهوش شد (خوارزمی، 43 بب‍‌ ).
نخستین مراسم عزاداری را نیز اهل‌بیت به‌اسارت‌رفتۀ امام حسین (ع) در کنار کاخ یزید در شام برای شهیدان کربلا بر پا کردند و گفته شده است که زینب، ام‌کلثوم، رباب، سکینه و دیگر زنان به نوحه‌سرایی، مرثیه‌خوانی و عزاداری پرداختند و مردم شام نیز در مجلس عزاداری آل علی (ع) شرکت، و با گریه و زاری و ندبه به آنان تأسی کردند. جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (ص)، به همراه عطیۀ کوفی اولین مرثیه‌خوان و سوگوار قبر امام حسین (ع) در روز اربعین بود و از آن زمان تاکنون، فراز و نشیبهای فراوانی بر سوگواری شهدای کربلا گذشته است (نک‍ : شاطری، 99).
در چهلمین روز شهادت، اسیرانی که از شام به‌سوی مدینه در حرکت بودند، راه خود را به سمت کربلا تغییر دادند و هنگامی‌که بدان سرزمین رسیدند، با جابر بن‌ عبدالله انصاری و شماری از بنی‌هاشم مواجه شدند و در آنجا، به سوگواری و نوحه‌سرایی پرداختند. دربارۀ عزاداری بنی‏هاشم در ماتم سیدالشهداء، از امام صادق (ع) روایت شده است: پس از حادثۀ عاشورا هیچ بانویی از بانوان بنی‏هاشم، سرمه نکشید و خضاب کرد و از خانۀ هیچ‌یک از بنی‏هاشم دودی که نشانۀ پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن‌زیاد به هلاکت رسید (امین، آیین ... ، 175). سوگواری در مدینه نخستین‌بار به پیش‌گامی ام‌سلمه، همسر پیامبر اسلام (ص) انجام شد (ابن‌اثیر، اسد ... ، 2 / 22). بعد از آن در کوفه و مدینه و در زمان امام صادق (ع)، عزاداری حسین بن علی (ع) به همین صورت انجام می‌گرفت (ابن‌طاووس، 203-210). همۀ امامان شیعه نیز در برگزاری مراسم سالیانه برای کشتگان کربلا اهتمام داشتند (مجلسی، 44 / 278-296؛ امین، همان، 42- 218).
ابوریحان بیرونی هم نوشته است که پس از عاشورا، مسلمانان این روز را شوم دانستند؛ ولی بنی‌امیه در این روز لباس نو پوشیدند، زیب و زیور کردند، سرمه به چشم خود کشیدند و عید گرفتند، عطرها استعمال کردند و میهمانیها و ولیمه‌ها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در تودۀ مردم پایدار بود؛ حتى پس از انقراض ایشان باز هم، این رسم برقرار بود؛ ولی شیعیان سوگواری و نوحه‌سرایی می‌کردند (ص 524). برخی هم از خاستگاه موافقت با قیام حسینی این روز را جشن می‌گرفتند؛ زیرا معتقد بودند که در آن روز، فضیلت بر رذیلت و پستیها پیروز شده، و امام حسین (ع) با آن برنامه‌اش با یزید، تعالیم و دستورات جدش پیامبر اکرم (ص) را اثبات و استوار، و بزرگی شریعت جدش را تجدید کرده است. این‌گونه یادبود در اطراف مغرب عربی و شمال آفریقا نیز همچنان مرسوم و متداول است (شهرستانی، 271).

دورۀ آل‌بویه، خروج از تقیه و تبدیل‌شدن محرم به جریان سیاسی

از عزاداری محرم در ایران تا پیش از حکومت آل‌بویه (320- 448 ق / 932-1056 م) آگاهی دقیقی در دست نیست. آل‌بویه شیعه بودند و هنگامی‌که در گیلان، نخستین دولت علوی را تشکیل دادند، بر خلیفۀ بغداد شوریدند و بغداد را زیر یوغ فرمان خویش درآوردند. در عاشورای 352 ق / 963 م، معزالدولۀ دیلمی، که اهل تسامح با تسنن نیز بود، فرمان داد مردم دکانها و بازارها را ببندند و به عزاداری و سوگواری برای حسین بن علی (ع) بپردازند؛ بدین‌سان که همگان لباسهای (قباهای) سیاه عزا به تن کنند و زنان نیز موی پریشان کرده، روی سیاه کنند، گریبان دَرند، در شهر به سوگ بگردند، دسته‌گردانی کنند و بر سر و سینه بزنند و ندبه و نوحه بخوانند. مردم همۀ این کارها را کردند و سنیان توان جلوگیری نداشتند؛ زیرا شمار شیعیان از آنان فزون‌تر، و سلطان نیز با آنان موافق و همراه بود (ابن‌اثیر، تاریخ ... ، 12 / 5091؛ نیز نک‍ : ابن‌کثیر، البدایة ... ، 11 / 243).
ابن‌‏جوزی نیز دربارۀ وقایع این سال نوشته است که معزالدولۀ دیلمی دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و عزاداری کنند. در این روز بازارها بسته شد، خریدوفروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه‏پزها هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه برپا کردند و به رسم عزاداری بر آنها پلاس آویختند، و زنان درحالی‌که به سر و روی خود می‏زدند، بیرون آمدند و پخش شدند و برای حسین (ع) نوحه خواندند (14 / 150). آنان با موی پریشان و درحالی‌که صورتهای خود را سیاه کرده بودند، در کوچه‏ها راه می‌رفتند و برای عزای امام حسین (ع) سیلی به صورت خود می‏زدند (یافعی، 2 / 261). 
از سال 352 ق تا اواسط سدۀ 5 ق / 11 م، که آل‌بویه از میان رفتند، در بیشتر سالها، مراسم عاشورا به همین ترتیب انجام می‏گرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف می‏شد، انجام مراسم عید را به تأخیر می‏انداختند. در روز عاشورا، اهل کَرخ از روی عادت و مطابق معمول نوحه می‌خواندند و اتفاق افتاد سالی که روز عاشورا با جشن مهرگان هم‌زمان شد، عید را به روز دوم به تأخیر انداختند. در مصر هم همان اعمال در عاشورا انجام می‌شد که سبّ صحابه می‌شد و در این روز فتنۀ عظیمی بین اهل سنت و روافض (شیعه) برخاست (ابن‌تغری‌بردی، 4 / 218).
در همین سالها که فاطمیه و اسماعیلیه تازه مصر را به تصرف درآورده بودند، مراسم عاشورا در مصر برگزار می‌شد. مقریزی در ضمن بیان رویدادهای سال 363 ق / 974 م می‌نویسد که در قاهره در روز عاشورا شیعیان مطابق معمول (از این جمله آشکار می‏شود که مراسم مزبور در سالهای قبل نیز معمول بوده است)، بازارها را تعطیل کردند و درحالی‌که پریشان و غمگین بودند، سوگواری می‌کردند و نوحه می‌خواندند و به مسجد جامع قاهره می‌رفتند ( اتعاذ ... ، 2 / 67). مراسم عاشورا در زمان فاطمیان هر سال برپا می‏شد؛ اما بعد از زوال دولت فاطمی عاشورا را به جشن تبدیل کردند ( المواعظ ... ، 2 / 436-437؛ نیز نک‍ : ابن‌‌تغری‌بردی، 4 / 126).

عزاداری در ادوار پسین

تا پایان حکومت آل‌بویه در مدت حدود یک قرن، عزاداری عاشورا دوام و رواج داشت. ابوریحان بیرونی (د 440 ق / 1048 م) در آثار الباقیه ذیل واژۀ عاشورا که آن را واژه‌ای عبری دانسته، به ستمی که بر امام حسین (ع) رفته، اشاره کرده و نوشته است که در هیچ امتی، با اشرار خلق هم چنین نکردند و شیعیان از راه تأسف و سوگواری به قتل سیدالشهداء در مدینةالاسلام، بغداد و شهرهای دیگر نوحه‌سرایی، و تربت حسین را زیارت می‌کنند (ص 524).
بنابر روایت قزوینی رازی، در سدۀ 6 ق / 12 م هم در ایام عاشورا، علما سر برهنه می‌کردند، عوام جامه می‌دریدند و زنان رو می‌خراشیدند و مویه می‌کردند (ص 370). روایت مثنوی مولوی دربارۀ سوگواری مردم حلب نیز نشان می‌دهد که عزاداری عاشورا تا سدۀ 7 ق نیز مرسوم بوده است: روز عاشورا همۀ اهل حلب / باب انطاکیه اندر تا به شب / / گرد آید مرد و زن جمعی عظیم / ماتم آن خاندان دارد مقیم / / ناله و نوحه کنند اندر بکا / شیعه عاشورا برای کربلا / / بشمرند آن ظلمها و امتحان / کز یزید و شمر دید آن خاندان (دفتر 6 / 815-816).
در اوایل سدۀ 10 ق / 16 م و هم‌زمان با روی کار آمدن دولت شیعی صفوی، به تشویق نوادۀ دختری سلطان حسین بایقرا (842-911 ق / 1438-1505 م)، آخرین امیر تیموری، واعظ کاشفی در 908 ق، مقتلی به نام روضة الشهداء فی مقاتل اهل بیت (ع) تألیف کرد. این کتاب شهرت بسیاری در جهان تشیع به هم رسانید و سنت مقاتل‌خوانی و روضه‌خوانی را بنیاد نهاد. روضة الشهداء روایتی است داستانی از مصائبی که بر پیامبر (ص) و امامان، به‌ویژه بر امام حسین (ع) رفته است و با قلمی حماسی و جذاب نوشته شده، و نویسندۀ آن، خود خطیبی خوش‌الحان و خوش‌بیان بوده است (نک‍ : ه‍ د، روضة الشهداء).

سوگواری محرم در دورۀ صفوی

بعد از حکومت شیعۀ دیالمه و فاطمیون مصر، سلاطین صفویه به عزاداری و سوگواری امام حسین (ع) رونق بسزایی بخشیدند و عزاداری چهرۀ دیگری به خود گرفت. صفویان شیعه‌مذهب از حدود سال 905 ق / 1500 م، یکی از طولانی‌ترین حکومتها را در ایران تشکیل دادند. در این دوره، پاره‌ای از مراسم و لوازم به عزاداریهای محرم افزوده شد که تاکنون، به‌عنوان یک سنت با فراز و فرودهایی ادامه یافته است. در عهد سلسلۀ صفوی، که جنگهای طولانی با امپراتوری عثمانی (همسایۀ سنی‌مذهب ایران) جریان داشت، یادکرد شهادت امام حسین (ع) به‌صورت عملی میهن‌پرستانه درآمد (چلکوفسکی، 10). شاه اسماعیل اول صفوی، که از 905 تا 930 ق / 1524 م، سلطنت کرد، خود اشعار مذهبی با تخلص خطایی می‌سرود و از سرودن این اشعار برای بسیج و برانگیختن نیروهای انسانی در راه رسیدن به اهداف اجتماعی و ملی خود کمک می‌گرفت (وثوقی، 43).
در دورۀ صفویه، شاهان اهتمام زیادی به برگزاری مراسم سوگواری داشتند و همه‌ساله این مراسم با حضور آنان برگزار می‌شد و شاه به مرثیه‌خوانها و روضه‌خوانها صله می‌داد. حتى شاه عباس اول که بیست‌وپنجمین سالگرد حکومتش با عید نوروز و عاشورا تقارن یافت، برگزاری سوگواری عاشورا را مقدم داشت و مقرر کرد جشنهای نوروز را با یک روز تأخیر برگزار کنند. برخی نویسندگان این دستور شاه صفوی را ترفند ماهرانۀ ترکیب مذهب و ملیت، و دو سمبـل ایرانـی ـ شیعـی، و همسازکـردن دو عنصر متضاد «تشیع حسینی و رژیم شاه سلطان حسینی» می‌دانند (شریعتی، 143-144)؛ اما چنان‌که پیش‌تر گفتـه شد، مشابـه همین اتفاق در 352 ق، در دورۀ آل‌بویه نیز رخ داده بود و این تصمیم ابتکار صفویان نبود.
تاورنیه که در دورۀ صفویه به ایران سفر کرده است، عزاداریهای محرم را این‌گونه توصیف می‌کند: 8 یا 10 روز قبل از روز عاشورا، متعصب‌ترین شیعیان تمام صورت و بدن خود را سیاه می‌کنند، برهنه می‌شوند و فقط با پارچۀ کوچکی ستر عورت می‌کنند، سنگی بزرگ در هر دست می‌گیرند، در کوچه و معابر می‌گردند، آن سنگها را به یکدیگر می‌زنند، و متصل فریاد می‌کنند: حسن حسین، حسن حسین، و به‌قدری این حرکت را تکرار می‌کنند که دهانشان کف می‌کند. آنان تا غروب مشغول همین کارند. شبها هم مردان دین‌دار و معتقد، آنها را به خانه‌های خود می‌برند و اطعام شایانی می‌نمایند. در این ایام، همین‌که آفتاب غروب کرد، در اغلب گذرها و میدانها، منابری نصب شده است که واعظان مشغول موعظه و حاضرکردن مردم برای روز مخصوص‌اند (ص 412).
واله نیز از سوگواریهای مردمی، که خود در 1207 ق / 1618 م در اصفهان مشاهده کرده، چنین گزارش کرده است: همۀ مردم حالتی از حزن و اندوه دارند و بدیهی است مانند اشخاصی که ناملایمات و غم و غصه‌ای تسکین‌ناپذیر تمام وجودشان را گرفته است، لبـاس می‌پوشند؛ حتـى بسیـاری از آنـان لباس عـزا بر تـن می‌کنند و سیاه می‌پوشند، لباسی که هیچ‌گاه و برای هیچ‌کس بر تن نمی‌کنند. سر و ریش خود را نمی‌تراشند و استحمام نمی‌کنند و نه‌تنها از آنچه در دینشان ممنوع است و آن را گناه می‌دانند، دوری می‌جویند، بلکه هرگونه احساسات و لذات و تفریحات را کنار می‌گذارند. عدۀ زیادی از فقرا، در خیابانهای پررفت‌وآمد، خود را تا دهان در گِل فروبرده، سر خود را در خمره‌ای سفالی فرومی‌برند که دهانۀ تنگی به اندازۀ ورود سر دارد و مخصوص این کار است. اطراف این خمرۀ گل‌آلود مشبک است و برای ورود هوا روزنه‌هایی دارد؛ ولی چنان سر آنان را می‌پوشاند که به نظر می‌آید در گل مدفون شده‌اند. در تمام طول روز از طلوع آفتاب تا هنگام شب به‌همین‌ترتیب، در گل می‌مانند و در این مدت، فقیر دیگری که در کنار هریک از آنان است، از مردم صدقه می‌طلبد و برای رهگذران دعا می‌کند. دیگر گدایان در میدان می‌ایستند یا سراپا لخت و تنها با یک تکه‌پارچۀ سیاه یا یک تکه گونی تیره‌رنگ برای ستر عورت، از این کوچه به آن کوچه و از این خانه به آن خانه می‌روند. این دسته از گدایان، تمامی بدن خود را از سر تا پا سیاه می‌کنند. عده‌ای دیگر نیز کاملاً برهنه برای نشان‌دادن خون به‌زمین‌ریختۀ حسین (ع) و مرگ دردناک او، تمـام بدنشان را قرمز می‌کنند (1 / 561). او دربارۀ تابوت‌گردانی، حمل علم، کرپ‌زنی و روشهای دیگر سوگواری هم گزارش داده است (1 / 561-563).
سیلوا ای فیگروا در گزارشی از سوگواری مردم اصفهان در زمستان 1028 ق / 1618 م، می‌نویسد: در این ایام مقدس 10 تا 12 روز عزاداری در همۀ مسجدها، بازارها و دیگر اماکن عمومی برپا می‌شود و زن و مرد و پیر و جوان در آن شرکت می‌کنند (ص 307). اُلئاریوس نیز دربارۀ عزاداری مردم اردبیل اظهار کرده است که در اردبیل 5 خیابان بزرگ و اصلی وجود دارد و هریک از آنها به صنف معینی اختصاص دارد. این اصناف هرکدام دستۀ ویژه و جداگانه‌ای تشکیل می‌دهند و برای خود مداحان (که شمارشان بسیار است) معینی دارند که در مدح حضرت علی و امام حسین (ع) اشعاری ساخته‌اند و خوش‌آوازترینشان آن را با صدای خوش می‌خواند (1 / 112).

 

صفحه 1 از14

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: