شبنشینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 10 بهمن 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/257893/شبنشینی
پنج شنبه 19 تیر 1404
چاپ شده
5
شَبْنِشینی، مهمانی شبانه با حضور جمعی از دوستان، اقوام و یا همسایگان بعد از صرف شام، بهمنظور گذراندن شب، همراه با صرف شبچره، و اجرای فعالیتهای سرگرمکننده مانند نقل داستان و شعرخوانی.شبنشینی در مناطق مختلف ایران، نامهای گوناگونی دارد، ازجمله در زرند و ساوه، اتوماقا (نصری، 3 / 2269)؛ در مناطق کردنشین، شوداوَت (همو، 3 / 2337) و شَونشینی لَزِستانی (سلیمی، 173)؛ در کجور، شونشیر (سلطانی، 267)؛ در سنگسر، شونیشتَن (حقیقت، 293)؛ و در خوانسار، شینشین (امیری، 146).در فرهنگهای لغت، در تعریف شبنشینی، چند شاخصه درخور اعتنا ست، ازجمله: گردآمدن گروهی از همسایگان خانههای مجاور یا دوستان و آشنایان و خویشاوندان (جمالزاده، 242)، در پاس اول شب یا تا دیری از شب (نک : لغتنامه ... )، بهمنظور وقتگذراندن دستهجمعی همراه با تفریح (معین)، موسیقی، رقص و آواز، و صحبتکردن در خانه یا در جایی دیگر مانند مهمانخانه (صدریافشار، 2 / 1733)، بهویژه در شبهای دراز زمستان و شبهای ماه رمضان (جمالزاده، همانجا). بدیهی است شبنشینی با مفاهیمی چون شبزندهداریهای مذهبی و نیز شببیداریهایی که به وقت اضطرار برای مراقبت از بیمار و نیز نگهداری از دامها در زمان کوچ انجام میشود (نک : مجیدی، مردم ... ، 547- 548)، تفاوت دارد.در کتابهای تاریخی، از کیفیت شبنشینی مردم بهتفصیل سخن نرفته است. در آثار سفرنامهنویسان اروپایی نیز کلمنت دُ. بد در سفرنامۀ خود به لرستان و خوزستان، از شبنشینی طوایف صحراگرد و مهماننوازی آنان یاد کرده (ص 391) و وامبری نیز در سفرنامۀ خود، به شبنشینی ترکمنها در زمستان و علاقۀ آنها به شنیدن افسانههای سحرآمیز و داستانهای تاریخی و همچنین شنیدن آوازها و دوتارنوازی بخشیها (خوانندگان دورهگرد)، بهویژه اشعار «مخدومقلی» و «قرهقلو» و «امانملا»، اشاره کرده است (ص 396). در دیگر سفرنامهها، تنها از شبنشینی شاهزادگان و اشراف سخن به میان آمده است (نک : فلاندن، 254).شبنشینی فواید متعددی دارد، ازجمله: گذراندن اوقات فراغت، تعامل و گفتوگو، شادیبخشی، هنرنمایی، تحکیم روابط خانوادگی و قومی، و رفع کدورتها و مشاجرهها بهصورت کدخدامنشانه (عیوقی، 58). ریشۀ این سنت اخیر را در باورهای مردم میتوان جستوجو نمود؛ مثلاً ازآنجاکه مردم آذربایجان باور دارند با کدورت و دشمنی، آسمان آبادیشان بدون آفتاب خواهد ماند، تلاش میکنند در شبنشینی و یا در روضهخوانیهای شبانه به نزاعها خاتمه دهند (انجوی، جشنها ... ، 2 / 54). ویژگیهایی که در شبنشینیهای امروزه در مقایسه با سالیان گذشته رنگ باخته است، گفتوگو، تعامل و صحبت بزرگان مجلس و انتقال تجربۀ آنان به جوانان است. با مرور فرهنگ اقوام ایرانی، عمدهترین موضوعات همصحبتی پیشینیان در مجالس شبانه را میتوان چنین عنوان کرد: مرور سبک زندگی گذشته و مقایسۀ آن با زندگی امروزی و توصیف کمبود امکانات رفاهی، احوالپرسی نزدیکان، خبرگرفتن از گرفتاری دیگران، ذکر خیر درگذشتگان (خلعتبری، 30؛ رجبی، 55)، ذکر دلاوریها و اتفاقات عجیب و غریب (صفینژاد، 386)، گفتوگو دربارۀ مسائل محله و رفتارهای مردم (سلطانی، 268)، وصف خاطرات کودکی و جوانی، شرح مسافرتها (کریمی، 72)، قیمتگیری احشام و حبوبات و میوهها و فراوردههای لبنی (سلیمی، 174)، صحبت از سردی زمستان و یخبندانهای گذشته، حکایات ناامنی راهها و شهرها، خاطرات دوران سربازی، شرح سفرهای زیارتی، ذکر مسائل دینی و عقوبت افراد بدکار (انجوی، همان، 1 / 30، 126)، و ذکر اتفاقات روزمره و پندگیری از کارهایی که در گذشته باید انجام میدادهاند (بخشیزاده، 332).
شبنشینی در فرهنگ مردم ایران بهویژه در جوامع روستایی و کشاورزی با پایانیافتن فصل کشت و زرع آغاز میشد و اوج آن، بهعلت فراغت کشاورزان از زراعت، در شبهای زمستان بود. بهجز شبهای زمستان، شبهای ماه رمضان نیز جایگاه ویژهای در شبنشینیهای ایرانیان داشت. بسیاری از خانوادهها شبهای این ماه را بهترین فرصت برای ادای صلۀ رحم میدانند که با دعوت به افطار و یا شبنشینی تحقق مییابد. در این محافل شبانه، مردم از حال هم باخبر میشوند و اگر کسی گرفتار باشد، در رفع آن میکوشند. مردم فارس در چنین شبهایی اشعار حافظ، سعدی، فایز دشتستانی، محیای قتالی و باقر لارستانی را میخوانند. در اصطهبانات هم گاهی فردی نی مینوازد و دیگری او را با آواز خوش همراهی میکند (وکیلیان، 1 / 144-145). در نطنز اگر ماه رمضان به زمستان بیفتد، به استثنای شبهای قتل، مردم شبنشینی را ثواب میدانند، ولی زودتر از معمول آن را خاتمه میدهند؛ اگر محرم به زمستان بیفتد، 10 شب اول به نشانۀ عزاداری اصلاً جایی نمیروند و در شبهای بعد هم شبنشینی بدون شوخی و خنده برگزار میشود (انجوی، همان، 1 / 32-33).بدیهی است سنت شبنشینی باورها و الزامات رفتاری خاصی را ایجاب میکرده است؛ مثلاً در نطنز اگر خانوادهای مریض داشت، شبهای یکشنبه، چهارشنبه و جمعه برای شبنشینی به خانۀ آنها نمیرفتند، چون بر این باور بودند که حال مریض بد میشود (همان، 1 / 32). در چراغتپۀ سفلای تکاب خانوادههایی که بچههای متعدد دارند، برای آنکه ایجاد مزاحمت نکنند، ترجیح میدهند میزبان باشند. خانوادههایی هم که مریض در خانه دارند، معمولاً در شبنشینیها شرکت نمیکنند و دیگران تنها برای احوالپرسی به خانۀ آنها میروند (رجبی، 54). همچنین اگر شبنشینی به درازا میکشید و مهمانان بهموقع قصد رفتن نداشتند، در برخی مناطق همچون اراک، صاحبخانه یا همسرش پنهانی کمی نمک در کفش مهمانان میریخت، با این باور که دلشوره به دل مهمانان میافتد و زودتر میروند (محتاط، 2 / 277).
بیشتر شبنشینیهای ایرانیان در کانون خانواده و در خانۀ بزرگان قوم، خاندان یا محله انجام میگیرد. در گذشته بهویژه در مناطقی که نقال یا نوازندهای دورهگرد برای سرگرمیهای شبانه دعوت میشد، محافل شبانه معمولاً در خانۀ متمولین برقرار میگشت که در این صورت شبنشینان در اتاقی ویژه به نام کرسیخانه گرداگرد کرسی مینشستند (حمیدی، 110)؛ البته هریک از اعضای خانوادۀ میزبان و مهمان جایگاهی مشخص داشت: کلۀ (ضلع) بالای کرسی، ویژۀ پدر؛ کلۀ سمت راست، مادر؛ کلۀ چپ، دختران یا پسران بزرگ خانواده؛ و کلۀ پایین که محل آتشکردن کرسی بود، به فرزندان کوچکتر اختصاص داشت (جعفرزاده، 41). در برخی مناطق نیز همچون اویهنگ اورامان، شبنشینیهای خانگی گرداگرد چراغموشی یا پیرامون آتشدان سنتی و محلی به نام «کوانک» یا «آرگاه» تشکیل میشد (سعیدی، 108).در کردستان، علاوهبر منازل، مکانهایی نیز برای شبنشینی و دورهمیهای شبانه وجود دارد که عبارت است از: 1. چَقهخانه: دراصطلاح به اتاق کوچک کنار سالن مسجد گفته میشود که برای بحث و شوخی جوانان و استراحت غریبهها و برگزاری امور خدماتی مراسم ترحیم و جشنها تعبیه شده است؛ 2. سرداریخانه یا ذرتخانه: در محلههای قدیم مناطق کردنشین مغازههایی وجود دارد که در آن از آرد ذرت یا قاووت با دوشاب، حلوایی به نام قاووت و دوشاو و فرنی تهیه میشود. در این مکان، بیشتر شبها محافل مردانه برای انجام بازیهای مختلفی ازجمله تُرنابازی، دومینه و جز اینها شکل میگیرد؛ 3. دیوانخان: اتاق ویژۀ پذیرایی خانهای سابق است که در آن «خوشخوان» برای اهالی بیت میخواند. اکنون دیوانخانهای روستاها در اختیار کدخدا قرار دارد (سلیمی، 175-177). در مناطق روستایی، بهویژه در جامعۀ کشاورزان و باغداران، برخی شبنشینیها به دعوت صاحبان آب انجام میگیرد تا ضمن رهانیدن میراب از تنهایی، بر کار تقسیم آب نیز نظارت کنند (آنیزاده).در مناطق شهری نیز بعضی شبنشینیهای مردانه در قهوهخانهها صورت میگیرد و در گذشته چون قهوهخانه مکانی برای اجتماع اصناف بود، زمینۀ کاریابی، فروش اجناس، معامله، و رفع مشکلات کاری، خانوادگی و نیز منازعات طایفهای در آنجا فراهم میآمد (بلوکباشی، 10). دورهمیهای شبانه در قهوهخانهها رونق بیشتری داشت، بهویژه شبهایی که قرار بود نقل سهرابکشی گفته شود؛ در چنین شبهایی، قهوهخانه تزیین و چراغانی میشد و مردم ساعتها پیش از شروع نقل حاضر میشدند (آقایی، 154-155؛ نیز نک : ه د، نقالی).
شبچره که در مناطق مختلف با عناوین شوچره (رسولی، 318)، شبچرز (رجبی، 55)، و شیچرا (امیری، 148) از آن یاد میشود، جزء جدانشدنی شبنشینیها ست و به خوراکیهایی اعم از انواع آجیل و خشکبار، نان، ترشی، میوههای تازه و خشک، شیرینی و بهویژه چای اطلاق میگردد که بهمنظور پذیرایی از مهمان شبانه تدارک دیده میشود. بیشتر مردم ایران ازجمله مردم آذربایجان بر این باورند که بدون شبنشینی، شبهای زمستان دیر تمام میشود و بدون شبچرهخوردن خیر و برکت از خانه میرود؛ ازاینرو به آن اهتمام دارند. کلیدداری صندوق شبچره در گذشته عنوان ارزشمندی برای بانوان محسوب میشده است، زیرا تدارک و مدیریت شبچره تا پایان زمستان کار دشواری بود. شبچره در بیشتر مناطق بهصورت خانواری تهیه میشد، اما در مناطقی مثل چالوار سلطانیه مردم بهصورت گروهی شبچرۀ زمستانی آبادی خود را از ابهر تهیه میکردند (انجوی، جشنها، 2 / 50-53).بهجز تهیۀ انواع شبچره، نوع و زمان پذیرایی از مهمان نیز از مسائل درخور تأمل در برگزاری شبنشینیها ست؛ مثلاً در روستای خنجین وفس در نزدیکی اراک، اگر میزبان شبچره را زودتر از معمول بیاورد، رفتاری نامطلوب محسوب میشود (ریاحین، 67). در نطنز، به فرض محال، اگر میزبان شبچره نیاورد، دربارۀ او چنین گفته میشود: هرکه نیاره شبچره / مورچه به غارش میپره؛ در این دیار، برخی خانوادهها باقیماندۀ شبچره را در پایان مجلس بین حضار تقسیم میکنند. گفتنی است که در نطنز، اگر در میان مهمانان، تازهعروس و تازهدامادی باشد، برای شیرینکامکردن آنها، ابتدا با قنداغ (آب گرم و قند) از آنها پذیرایی میشود (انجوی، همان، 1 / 30، 32).
برگزاری شبنشینیها در فرهنگ مردم صورتهای مختلف دارد. در برخی از مناطق مثل طالبآباد شهرری، دعوت به شبنشینی متقابل بود (صفینژاد، 386). در برخی از مناطق دیگر مانند چیلارد دماوند، مرسوم است که برای رفتن به خانۀ یکدیگر از قبل خبر میدهند (انجوی، همان، 1 / 19).بیشتر محافل شبانه در گذشته بهصورت نوبتی و دورهای بود که در پیرسواران ملایر به آن «شولیپا» میگفتند و این شبنشینی مخصوص خانوادههای متمول بود (رسولی، 296). برگزاری مهمانیهای شبانۀ دورهای با آداب و باورداشتهایی همراه بود؛ مثلاً در تویسرکان، بعد از معینشدن کتابخوان (نک : دنبالۀ مقاله)، دوره از خانۀ بزرگتر خاندان شروع میشد (مرادی، 1 / 94). در الشتر، «میرزا» که وظیفۀ شاهنامهخوانی (ه م) را بر عهده داشت، نوبت شبنشینی خانهها را تعیین میکرد که این نوبت گاه چند آبادی نزدیک به هم را در بر میگرفت (سلیمی، 174-175). در قلعهچنگیز بیجار نیز پس از تقسیم شبهای زمستان بین اهالی روستا، هر شب یک نفر میزبان شبنشینان میشد. اهالی این روستا برپایۀ این باور که هوا به تأثیر از اخلاق میزبانْ خوب یا بد میشود، سعی میکردند در آن روز شاد و خندان باشند (همو، 63).در مناطقی که شبنشینی بهصورت دورهای برگزار میشود، صاحبخانه از چگونگی حضور مهمانها آگاه است، اما در برخی مناطق، مهمانیهای شبانه بدون دعوت قبلی و بیشتر بهصورت سرزده انجام میگیرد (نک : سلطانی، 267- 268؛ بخشیزاده، 332). در گذشته در بیشتر مناطق ایران دعوتکردن را تنها برای مهمانیهایی که به صرف شام و ناهار بود، لازم میدانستند و برای شبنشینیهای عادی، نیاز به دعوت نمیدیدند؛ بنابراین در طول روز به هم اطلاع میدادند یا پس از شام، پسر کوچک خانواده را جلوتر به خانۀ میزبان میفرستادند یا حتى سرزده میرفتند و هنگام ورود به دَقّالباب و گفتن «یا الله» اکتفا میکردند (انجوی، جشنها، 1 / 29).حالوهوای مجلس، سن و موقعیت شبنشینان و نسبت خویشاوندی مهمانان و میزبان از جملۀ عواملی است که مطابق آن مجلس بهصورت مردانه و یا خانوادگی شکل میگیرد (امیری، 147). شبنشینیهای خانوادگی در گذشته بیشتر بهصورت جداگانه (مردان در یک اتاق و زنان در اتاق دیگر) برگزار میشد (مؤیدمحسنی، 30-31). بعضی محافل شبانه مخصوص جوانان تدارک دیده میشد؛ مثلاً در تویسرکان جوانان به منزل رئیس ایل خود میرفتند و رئیسْ مجلس شبانۀ مفرحی را به همراه ترانهخواندن برای آنها برگزار میکرد که به آن جوننشا میگفتند (بخشیزاده، همانجا).
مفیدترین و آموزندهترین سرگرمی شبنشینی ایرانیان، سنت کتابخوانی و قصهگویی است و چون در قدیم افراد باسواد کم بودند، معمولاً مجالس وزین با دعوت از افراد باسواد پا میگرفت (صفینژاد، 386-387) و به فراخور حاضران و حالوهوای مجلس، کتابی مناسب خوانده میشد. مهمترین کتابی که در بیشتر نقاط ایران در شبنشینیها و بهویژه در مناسبتهای آیینی چون یلدا و جز آن خوانده میشد، شاهنامۀ فردوسی بود. از خواندن این کتاب افزونبر سرگرمی و گرامیداشت سنت پیشینیان، اهداف دیگری نیز دنبال میشد؛ مثلاً عشایر ممسنی بهمنظور تهییج جوانان برای شرکت در جنگهای قومی و ایلی و نیز پاسداشت مبارزان ایل، شاهنامه میخواندند (مجیدی، تاریخ ... ، 523-524). این کتاب حماسی در برخی مناطق ازجمله لرستان و کردستان با ترتیب و آداب ویژهای خوانده میشد؛ مثلاً اهالی الشتر لرستان خواندن شاهنامه را از بهترین داستانهایش آغاز میکردند؛ بدینسان که «میرزا» بخشی از داستان شاهنامه را میخواند و معنی میکرد و سپس دیگران بهنوبت میخواندند و میرزا اشعار دشوار را معنی میکرد تا کسی خسته نشود. خانمها نیز در اتاق مجاور از شنیدن شاهنامه بهره میبردند (سلیمی، 175). سیستانیها نیز شبهای پایانی زمستان را به خواندن رستمنامه (شاهنامه) و بهویژه قصۀ سیاوش اختصاص میدادند (سندگل، 62). سنت کتابخوانی ارتباط مستقیمی با اهل مجلس داشت؛ مثلاً در پیرسواران ملایر، در محافلی که افراد مسن حضور داشتند، کتابهای مذهبیای همچون جودی، جوهری و سراج القلوب خوانده میشد (رسولی، 296).در جمعهای خانوادگی، برخلاف محیطهای مردانه مثل قهوهخانه و زورخانه، بیشتر کتابها و داستانهای عاشقانه و عاطفی و نیز غمنامههایی چون «رستم و سهراب» خوانده میشد (نک : شایستهرخ، 103). بهجز شاهنامه و کتابهای مذهبی یادشده، بیشترین کتابهایی که در شبنشینیهای مناطق مختلف ایران خوانده میشد، اینها بود: خمسۀ نظامی، فلکنازنامه، خورشیدآفرین، اشعار فایز دشتستانی، خرم و زیبا، رستمنامه، امیر ارسلان نامدار، اسکندرنامه، حسین کرد شبستری، شیرویه، حملۀ حیدری، چاردرویش، افسانههای الف لیل، چهلطوطی، کلیله و دمنه، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، کتابهای طبی ابنسینا، ملک جمشید، گربه و موش، مختارنامه، ملک بهمن، نهجالبلاغه، طوفان کربلا، خورشید و خاور، مثنوی معنوی، و حیدربیگ و سمنبر (آقایی، 149؛ مجیدی، همانجا، نیز مردم، 548؛ رسولی، همانجا؛ مرادی، 1 / 93؛ عیوقی، 58؛ جعفرزاده، 40؛ نیکزاد، 1 / 226؛ صفینژاد، 387؛ سندگل، همانجا؛ کرزبر، 237؛ سلیمی، 50؛ نظری، 620؛ انجوی، جشنها، 2 / 60).بدیهی است بهجز کتابهای یادشده، کتابهای معدود دیگری هم بودند که در مناطق محدود جغرافیایی و قومی خوانده میشدند؛ ازجمله کتاب رولهبزانی تألیف ملا خضر رواری و اسماعیلنامه که در اویهنگ اورامان خوانده میشد (سعیدی، 108). گفتنی است اگر در شبنشینیها افراد باسواد نبودند، مجلس از روایات شفاهی و شنیدن افسانه از زبان کهنسالان خوشبیان رونق میگرفت (بذرافکن، 203؛ نیز نک : کرزبر، 238-240). همچنین در برخی از مناطق همچون آذربایجان، نقل داستان از زبان نقال از چنان اهمیتی برخوردار بود که در صورت نبود نقال در آبادی، وظیفۀ دولتمندان محل بود تا از جایی دیگر نقالی را برای شبنشینیهای زمستانه دعوت کنند و البته نقال در مدت اقامت خود در آبادی هر چند شب و روز مهمان یکی از متمولین بود (انجوی، همان، 2 / 53-54).
بهجز کتابخوانی و نقلهای شفاهی، فعالیتهای دیگری نیز در شبنشینیها رایج بود که خواندن انواع شعرهای شفاهی، بهویژه دوبیتی، در زمرۀ پرخواهانترین آنها ست (همو، گذری ... ، 216). در شبنشینیهای مردم کرد، خواندن داستانهای منظوم که به آنها بیت میگویند، بسیار رایج است. مهمترین بیتهای مردم کرد که بیتخوانهای محلی (چرگهران) میخواندند، عبارت است از: خَج و سیامَـند، مَم و زین، لاس و کَژال (سلیمی، 175-177). در مناطق دیگر ایران نیز ترانهخوانی و خواندن سرودهای بومی مختلف به شیوههای گوناگون صورت میگیرد؛ مثلاً در صالحآباد ورامین، حضار بهترتیب شعر سرکوهی میخوانند و فردی ایشان را با نواختن نی همراهی میکند (انجوی، جشنها، 1 / 38). در آذربایجان نیز خواندن اشعار محلی موسوم به امیراه رونق دارد (همان، 2 / 63). برخی از روایتخوانان داستان خود را با آواز همراه میکنند تا جوانان را برای حضور در مجلس شبانه بیشتر ترغیب کنند (جاوید، 23). در شرق گیلان، شب سیزدهم تیرماه گالشی (نک : ه د، تیرماه سیزده) بهترین زمان خواندن اشعار طبری در گردهماییهای شبانه است (مظفری، 149).
گرفتن فال و خبریابی از سرنوشت خود و دیگران، یکی دیگر از سرگرمیهای ایرانیان است که با شیوهها و نیتهای گوناگون در شبنشینیها و بهویژه مناسبتهای آیینی مثل شب یلدا و جز آن صورت میگیرد؛ مانند تفأل به دیوان حافظ در شبهای یلدا، تیرماه سیزده، چهارشنبۀ آخر ماه صفر، و شب چهارشنبهسوری (ه مم)، فال دوره یا فال مهره (نک : بختیاری، 291-292)، فال سوزن و یا فال چلهبهدر (انجوی، همان، 2 / 152؛ صداقتکیش، 217)، تفأل به قرآن و قرائت چند آیه از آن بهمنظور دفع نحوست و تاریکی (سلیمی، 46؛ شعبانی، 100)، فالگوشایستادن که در مناطق لرستان و ایلام به نام شوشمکی و شوشمه شناخته میشود (نصری، 3 / 2339) و گرفتن فال با آفتابۀ مسی در مکانی به نام تبریخانۀ (تعبیرخانه) دنبلید طالقان در شب یلدا (شعبانی، 101).
یکی از کارکردهای شبنشینیها در گذشته، کمک به اقتصاد خانواده و کاستن از رنج کار با یاریگریهای جمعی شبانه بود؛ مثلاً مردان پیرسواران ملایر طی محافل شبانه به کمک صاحبان پنبه میرفتند و در کار غزداری (جداکردن پنبه از کاسه) آنان را یاری میکردند و زنان نیز با دوک نخریسی ابتدا پنبه را به نخ و سپس به کرباس تبدیل میکردند. در این دیار اهالی سعی میکردند در محافل شبانه از تخصص و مهارت یکدیگر بهصورت بلاعوض بهره گیرند (رسولی، 294-295). در بیشتر مناطق، فعالیتهای یاریگرانه با سرگرمیهای هنری و شادیبخش همراه است؛ مثلاً در مازندران، کار پنبهدلهگیر (درآوردن پنبه از غوزه) و چَرخوکردن (بیرونآوردن دانههای پنبه) همراه با سنت رجخوانی (آوازخوانی ترتیبی حاضران) و گلی به گلی خواندن (آوازخوانی در جواب یکدیگر) و نیز لهلهنوازی (نینوازی) متداول است (جوادیان، 153-154). عمدهترین فعالیتهای اقتصادی که در شبنشینیهای زمستانۀ قدیم صورت میگرفت، اینها ست: پشمریسی و بافتن پوشاک زمستانی (تاجالدینی، 72)، بافتن رویۀ گیوه (انجوی، همان، 1 / 38)، دوختودوز (سندگل، 61)، دوختن رودوزیها و آویز اسفند (نصیری، 135)، سبدبافی، جاروبستن، وصلهپینهکردن کفش، چینی بندزدن، آجکردن زیرۀ کفش و جز اینها (رسولی، 295).
یکی دیگر از سرگرمیهای مفرح شبانه، پرداختن به بازیهای گوناگون در محیطهای سربسته است. برخی از این بازیها در شبنشینیهای آیینی، و برخی در شبنشینیهای معمولی انجام میگیرد؛ مثلاً در گیلان، سالیان پیش در شب تیرماه سیزده، «گودرهبازی» (قاپبازی) و «انگشتربازی» (مظفری، 150)، و در لهران طالقان، در شبنشینیهای ماه رمضان نیز انگشتروازی (انگشتربازی) پررونقترین بازی محسوب میشد (وکیلیان، 1 / 146). بیشترین بازیهایی که در شبنشینیهای گذشته در مناطق مختلف عمومیت داشت، اینها ست: «جوراببازی»، «ترنابازی» (ه م)، «فنجانبازی»، «زَریمُشتکی» و «میربازی» بین بزرگسالان در کردستان (سلیمی، 143، 167، 173؛ سعیدی، 136) و «اَتَلمَتَل» و «قولولولو» در میان خردسالان این دیار (ایازی، 363؛ سعیدی، 109)، «تکسونجوت» (تک یا جفت) و «بهمنگیزیز» در مشکینشهر اردبیل (شعبانی، 99)، بازی نخود و لوبیا، گُل یا پوچ و شیر یا خط در کهک قم (جعفرزاده، 40)، «گردوبازی» در درّده فیروزکوه (تاجالدینی، 71)، «حلقهبازی» در همدان (انجوی، جشنها، 2 / 167)، «فنجبازی» (با پوست گردو) در پیرسواران ملایر (رسولی، 296) و «شاهوزیربازی» در ملایر، که در تهران به آن «درنابازی» میگویند (انجوی، همان، 2 / 205).
شبنشینی در ایران با توجه به اقتضائات مجلس و شأن مدعوین، با شوخی و تفریح و شادمانی همراه است. تفریح عمدۀ مردان کشیدن چپق، و کشیدن قلیان سرگرمی عمدۀ زنان بود (جهانی، 99). شوخیهای لفظی و رفتاری نیز از جملۀ امور شادیبخشی بود که باعث کوتاهکردن شبهای دراز زمستان میشد؛ مثلاً بزرگترهای درّده فیروزکوه از کوچکترهای مجلس میخواستند تا در حین خوردن معجون پاکَن (شبیه قاووت)، لفظ بز یا کلماتی دیگر را تکرار کنند (تاجالدینی، همانجا). همین سرگرمی در گناباد در شبچله با کف (چاشنی شبیه بستنی) انجام میشد (شعبانی، 98). اهالی برزک کاشان نیز در شبنشینیها، مسابقۀ تخمهشکستن اجرا میکردند و هرکس پیالۀ تخمۀ خود را زودتر تمام میکرد، صاحبخانه به او یک جوزقند جایزه میداد (جهانی، همانجا). ترغیب کودکان به کشتیگرفتن از دیگر تفریحات بود (صفینژاد، 386). جوانان در مهمانیهای شبانه بیشتر به کارهای ورزشی و زورآزمایی علاقهمند بودند؛ کارهایی مثل بلندکردن مجمعۀ مسی پر با یک دست و نیز پارهکردن سینی مسی در پیرسواران ملایر (رسولی، همانجا)، و زورآزمایی، کشتیگرفتن با یک دست، و بلندکردن گونی و جوال پر با دندان در کردستان (سلیمی، 174). امروزه تماشای جمعی تلویزیون جزو جدانشدنی شبنشینیها است و در گذشتهای نهچندان دور که رادیو در هر خانهای یافت نمیشد، گوشدادن به برنامهها و اخبار رادیو یکی از دغدغههای شبانۀ مردم بود، بهویژه در دوران اصلاحات ارضی که دهقانان جویای آخرین اخبار بودند (صفینژاد، 387). دیگر سرگرمیهای مفرح و آموزنده که ایرانیان در اوقات فراغت ازجمله در محافل شبانه از آن بهرهمند میشدند، اینها ست: طرح واگوشک (چیستان) و معما (زیانی، 2 / 79؛ تاجالدینی، 70-71)؛ نواختن دایرهزنگی توسط دختران (سندگل، همانجا)، بازیدرآوردن و تقلیددرآوردن و اجرای بازیهای نمایشی همچون مجسمه، کوفلهکوفله و دَرمانچیبابا (برای شرح بازیها، نک : انجوی، همان، 2 / 73-74)، نقل خاطره (جعفرزاده، 36)، دعوت از ملا بهمنظور تعلیم و رفع مشکلات و مسائل دینی و مذهبی (انجوی، همان، 1 / 39) و برگزاری ختم انعام (شعبانی، 100).
افزونبر شبنشینیهای معمول که بیشتر در شبهای زمستان انجام میگرفت، برخی از شبنشینیهای ایرانیان در جریان برگزاری یک آیین خاص صورت میپذیرفت و این گردهماییهای خانوادگی بسیاری از جشنهای خانوادگی، اعیاد مذهبی و جشنهای ملی را در بر میگرفت که ازجمله میتوان به شبنشینیهای شب یلدا، چهارشنبهسوری، دیدوبازدیدهای نوروز (ه مم)، شب شش نوزاد و جز اینها اشاره کرد.
آقایی، سیما و حمیدرضا آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1386 ش، شم 21-22؛ آنیزاده، علی، تحقیقات میدانی؛ امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، 1381 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352-1354 ش؛ همو، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، تهران، 1371 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ بخشیزادۀ آلیانی، اسماعیل، سیری در زندگی تالشها، تهران، 1391 ش؛ بُد، ک. ا. دُ.، سفرنامۀ لرستان و خوزستان، ترجمۀ محمدحسین آریا، تهران، 1388 ش؛ بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، 1389 ش؛ بلوکباشی، علی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، تهران، 1393 ش؛ تاجالدینی، شعبانعلی، «آداب و آیینهای زمستان در درّده فیروزکوه»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، س 4، شم 13؛ جاوید، هوشنگ، «یلدا و موسیقی آیینی»، مجلۀ مقام موسیقایی، تهران، 1384 ش، شم 46؛ جعفرزادۀ دستجردی، مصطفى، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1387 ش، س 3، شم 10؛ جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1341 ش؛ جوادیان کوتنانی، محمود، «ادبیات شفاهی مازندران: 1- ترانهها»، در قلمرو مازندران، به کوشش حسین صمدی، تهران، 1370 ش، ج 1؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ سنگسر، تهران، 1384 ش؛ حمیدی، علیاکبر و دیگران، مردمنگاری الموت، تهران، 1384 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، جایگاه مهمان و مهماننوازی در فرهنگ مردم ایران، تهران، 1388 ش؛ رجبی همپا، عزیز، «زمستان و نوروز در چراغتپۀ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1387 ش، س 3، شم 10؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ ریاحین، علیاکبر، «زمستان در خنجین وفس اراک»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، س 4، شم 13؛ زیانی، جمال، دلنوشتههایی از فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای مردم شیراز، شیراز، 1390 ش؛ سعیدی، محمدصالح، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، سنندج، 1384 ش؛ سلطانی لرگانی، محمود، کجور، تهران، 1383 ش؛ سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، 1381 ش؛ سندگل، کبرى و امینالله سرابندی، نوروز در نیمروز، مشهد، 1386 ش؛ شایستهرخ، الٰهه، علمآموزی و دانشاندوزی در فرهنگ مردم ایران، تهران، 1391 ش؛ شعبانی اصل، فاطمه، «آیین شب چله»، فصلنامۀ فرهنگ مردم ایران، تهران، 1385-1386 ش، شم 7- 8؛ صداقتکیش، جمشید، جشن یلدا، تهران، 1390 ش؛ صدریافشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگنامۀ فارسی، تهران، 1388 ش؛ صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، 1345 ش؛ عیوقی، بدرالسادات، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، س 4، شم 13؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، 1324 ش؛ کرزبر یاراحمدی، غلامحسین و علی آنیزاده، «کـرسی گرم زمستـان سرد در لرستان»، فصلنامۀ فـرهنگ مـردم ایـران، تهران، 1386 ش، شم 10؛ کریمی، زهرا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقویه، تهران، 1388 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، 1371 ش؛ همو، مردم و سرزمینهای استان کوگیلویه و بویراحمد، تهران، 1393 ش؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما؛ مرادی، صحبتالله، فرهنگ عامۀ تویسرکان، بیجا، 1375 ش؛ مظفری، محمدولی، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، به کوشش مهرناز مظفری، رشت، 1393 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1343 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، 1392 ش؛ نصیری، معصومه و مریم اسمعیلی، مجن، بهشت پنهان، تهران، 1389 ش؛ نظری داشلیبرون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین چهارمحال، اصفهان، 1357 ش؛ وامبری، آ.، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجهنوریان، تهران، 1343 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1370 ش.
علی آنیزاده
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید