صفحه اصلی / مقالات / دولچه /

فهرست مطالب

دولچه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 20 دی 1398 تاریخچه مقاله

دولْچه، مشک کوچک یا ظرفی چرمین که روی سه‌پایه‌ای قرار می‌گیرد و برای خنک نگه‌داشتن آب آشامیدنی کاربرد دارد؛ نیز در برخی از نقاط ایران، دولچه ظرفی مسین است که از آن برای برداشتن آب استفاده می‌شود.
دولچه (دول کوچک) ( لغت‌نامه ... ؛ نفیسی) ظرف مخصوص آب‌خوری (وولف، 234)، و ظرفی چرمین ( آنندراج؛ لغت‌نامه) و مخروطی‌شکل است که آن را از پوست دباغی‌شدۀ بز یا گوسفند و نیز مشک آب (استفاده‌‌شده و یا مستهلک) می‌دوزند (ربیعی، 3/ 134). نوع فلزی آن به شکل کوزه‌ای دسته‌دار با دهانه‌ای نسبتاً گشاد و لبه‌ای بلند به سمت جلو و متمایل به پایین است و برای برداشتن آب از حوض خانه و یا خزینۀ حمام استفاده می‌شود (شهری، طهران ... ، 3/ 319؛ لغت‌نامه؛ نیز نک‍ : احمد‌پناهی، 266؛ ستوده، 71). در برخی از فرهنگهای لغت، واژۀ دولچه «دول کوچک» معنا شده ‌است. هم از‌این‌رو، در بسیاری از خرده‌فرهنگهای ایرانی، واژۀ دولچه مترادف دول یا دَلوْ آمده است؛ برای مثال، در منطقۀ فامور فارس، دول همان دلو یا دولچه خوانده می‌شود (ثواقب، 711). لرها دولچه را دول یا دولکَه می‌نامند (مرتنسن، 253). مردم جروق استان فارس به دولچه «دولک» می‌گویند (جوکار، 235). از دیگر صورتهای واژۀ دولچه می‌توان به دولچا در زبان آذری (منصوری، 273)، دولچه یا تغار مسی در افتر استان سمنان (شاه‌حسینی، 127) و جز اینها اشاره کرد.
 
در برخی از متون تاریخی، به دولچه اشاره شده است؛ برای نمونه در دورۀ صفویه (ح 905-1135 ق) دولچه در کنار اسباب مربوط به یخچالهای سنتی و جوال یخ‌کشی، از ملزومات آبدارخانه به شمار می‌رفته است (میرزا رفیعا، 32). محمد کمره‌ای در شرح خاطراتش در دورۀ قاجار (1210-1344 ق)، دربارۀ حمام نظمیه آورده است: دولت برای حمام‌کردن سربازان، دولچه و صابون را می‌دهد، اما هر فرد باید لنگ و کیسه‌ای مختص خود داشته باشد (2/ 1122). در اسناد به‌جای‌مانده از ظهیر‌الدوله، سندی از لیست اشیاء قدیمی موجود است که نهاد امور خیریۀ ایرانیان مقیم استانبول برای بخت‌آزمایی گذاشته است و در آن، یک عدد دولچۀ بلور نیز به چشم می‌خورد (افشار، 55).
دولچه را از چرم بز، گوسفند و نیز مشک (ه‍ م) آب می‌سازند (ربیعی، همانجا؛ مظفریان، 50)‌. برای دوخت دولچه، دولچه‌دوزها مشکهای مورد‌نیاز را از عشایر کوچ‌رو تهیه می‌کنند و در صورت نداشتن مشک آماده، پوست گوسفند را دباغی (ه‍ م) می‌کنند و از آن مشک (ه‍ م) می‌سازند. مشک آماده‌شده باید 6 ماه تا یک سال استفاده شود تا چرم آن برای دوخت دولچه آماده ‌شود (ربیعی، 3/ 138). نخ مورد استفاده برای دوخت دولچه نوارهای باریک چرمی بریده‌شده از مشک است (همانجا). 
برای دوخت دولچه، ابتدا چرم را به‌صورت مخروطی‌شکل می‌برند و لبه‌ها را از طول در کنار یکدیگر قرار داده و می‌دوزند. ته دولچه را نیز با قطعه‌چرمی که به شکل دایره ‌بریده شده‌است، به بدنه می‌دوزند. برای دوخت دولچه‌های تزیینی چند نوار پلاستیکی رنگی را در محل دوخت لبه‌ها یا کناره‌ها می‌گذارند و سپس می‌دوزند. دولچه‌دوز در حین دوختن، چرم را با آب خیس می‌کند تا نرم شود و عمل دوختن به سهولت انجام گیرد. دولچۀ دوخته‌شده را روی یک سه‌پایۀ چوبی خراطی‌شده نصب می‌کنند تا چرمش صاف و کشیده شود. 3 پایۀ دولچه در 3 طرف دولچه به گونه‌ای قرار می‌گیرد که نوک آنها در راستای لبۀ دولچه و انتهای آنها به ارتفاع 10 تا 15 سانتی‌متر پایین‌تر از کف دولچه است. برای وصل کردن پایه به دولچه، تنها قسمتهایی را که روی لبه و کف دولچه قرار گرفته است، به بدنه می‌دوزند. دهانۀ دولچه را نیز با درپوشی چوبی که خراطی شده است، می‌بندند (ربیعی، 3/ 143-146). برای تزیین دولچه، پایه‌ها و سر‌چوبی دولچه را با رنگهای مختلف تزیین می‌کنند و بدنۀ آن ‌را با تکه‌چرمهای رنگین و آینه زینت می‌دهند (مظفریان، 50)‌. بدنۀ دولچه به‌‌سبب خاصیت تراوایی همیشه مرطوب است و با تبخیر رطوبت از طریق بدنه، آب درون دولچه خنک می‌شود (ربیعی، 3/ 134).

دولچه‌دوزی از مشاغل پر‌سابقه و پر‌رونق در شهر کازرون از توابع استان فارس است و افراد زیادی نسل‌اندر‌نسل به این حرفه مشغول بوده‌اند. دولچه‌های تولید‌شده در این منطقه به‌دلیل ظرافت و زیبایی خاصی که برای ساخت آن در نظر گرفته شده است، از جملۀ سوغاتیهای این شهر شناخته می‌شود (مظفریان، همانجا)؛ چنان‌که در چیستانی کازرونی، زیبایی دولچه این‌گونه توصیف شده است: «از دور می‌یا شاه فرنگ/ عصای دسّش همه رنگ» (حاتمی، باورها ... ، 275). به گفتۀ یکی از استادکاران محلی که دولچه‌دوزی در خانواده‌شان شغلی موروثی بوده، حرفۀ دولچه‌دوزی در کنار نمدمالی، ملکی‌دوزی و گیوه‌دوزی، از مشاغل معتبر و پر‌رونق منطقه است (ربیعی، 3/ 133). 
در ارسنجان استان فارس، دولچه را با پوست دباغی‌شدۀ گوسفند و به دو روش می‌سازند: در روش اول، دولچه را مخروطی‌شکل می‌سازند (نک‍ ‍: سطور پیشین)؛ و در روش دوم، پوست دباغی‌شده را به‌صورت کامل از طول تا کرده و مانند مشک می‌دوزند. قسمت زیرین دولچه را که گردن گوسفند است، به‌طور کامل می‌دوزند و دهانۀ دولچه را با برگرداندن لبۀ چرم به سمت بیرون، به شکل پاکت، دوردوزی می‌کنند. در قسمت میانی دولچه، پایین‌تر از گردن، دو برآمدگیِ مربوط به دستهای گوسفند را، که به آنها گوشی می‌گویند، با نخ چرمی می‌دوزند تا استحکام بیشتری پیدا کنند و از آن به جای دستگیره برای خالی‌کردن آب از درون دولچه به ظرف دیگری استفاده می‌کنند. این نوع دولچه در ارسنجان پرکاربردتر از نوع اول است و آن ‌را بیشتر برای استفاده، در مکانی سایه، به دیوار می‌آویزند (رحیمی، 2/ 2118). 
در دوان استان فارس، یکی از کارهایی که مشک‌دوزها انجام می‌دهند، ساخت دِلِک (دولچه) است. جنس دلک از پوست بز است و هنگام دباغی، چرم را طوری عمل می‌آورند که متخلخل گردد. به‌اصطلاح محلی چرم را شیرین می‌کنند تا آب را در تابستان خنک نگه دارد. شکل دولچه مخروطی‌شکل است و روی سه‌پایه قرار می‌گیرد. دسته‌ها و سرِ دلک را خراطان دوانی تولید می‌کنند. دولچۀ ساخته‌شده را برای استفاده پر از آب می‌کنند و در طول شب، روی پشت‌بام می‌گذارند تا آب درون آن برای مصرف در طول روز کاملاً خنک شود (لهسایی‌زاده، 214). در شیراز، و دو نوع دولچه کاربرد دارد: نوع اول دولچه‌ای مخروطی‌شکل است (نک‍‍ : سطور پیشین) که از آن برای نگهداری آب استفاده می‌کنند، و نوع دوم دولچه‌ای استوانه‌ای‌شکل از جنس لاستیک با دسته‌ای چوبی است که در حمام برای برداشتن آب از خزینه کاربرد دارد (خدیش، 84؛ نیز برای دولچه‌دوزی در منطقۀ فامور استان فارس، نک‍‍ : ثواقب، 275-276).
در لرستان، دول یا دولکَه ظرفی مخروطی‌شکل از جنس چرم است که آن را با 3 تسمۀ نازک چرمی به سه‌پایۀ چوبی خراطی‌شده می‌دوزند و درِ آن ‌را با چوبی مخروطی‌شکل که با رنگهای قرمز، سبز و زرد تزیین شده است، می‌بندند. دهانۀ دولکه را با چند لایه نوار چرمی تقویت می‌کنند تا ضخامت و استحکام لازم را به دست بیاورد (مرتنسن، 253). عشایر جلالوند جنوب کرمانشاه دولچه (مشک کوچک) را از مشک سوراخ یا پاره‌شده می‌سازند و چوپانان یا دروگرها برای حمل آب از آن استفاده می‌کنند (میرزایی، 173). در زنجان از پوست بز و گوسفند دَلو، مشک و دولچۀ آب‌خوری می‌سازند (اعلم، 173). دولچۀ مسین را نیز اغلب مسگرها می‌سازند (نک‍ : ه‍ د، مس و مسگری).

کاربردها

در گذشته، دولچۀ مسین در کنار تاس، از ملزومات حمام رفتن به شمار می‌آمد («گزارشی ... »، 48؛ شهری، طهران، 1/ 492، 495)، مثلاً با دلوچه (دولچه) در حمامها آب بر سر مردم می‌ریختند (همو، تاریخ ... ، 1/ 418). همچنین دولچه از‌جمله وسایل شخصی زنان بود که با خود به حمام می‌بردند (همو، طهران، 1/ 526؛ نیز نک‍ ‍: مجیدی، 124). به گفتۀ مونس‌الدوله، ندیمۀ دربار ناصرالدین شاه، هر‌چه مرتبۀ اجتماعی زنان بالاتر بود، وسایل حمامشان نیز مفصل‌تر می‌شد؛ چنان‌که آنها بر‌خلاف دیگران، طاس بزرگ حمام، دو مشربۀ مسی، دو دولچۀ مسی و جز اینها را با خود به حمام می‌بردند (ص 239). 
زنان در مهمانیهای خصوصی برای کسی که خطایی می‌کند و به دیگری نسبت می‌دهد، شعرهای طعنه‌آمیزی می‌خوانند: «حمومی آی حمومی، طاس و دولو‌چه‌م رو برد ... »؛ و در قالب این شعر، تقریباً به تمام وسایلی که زنان با خود به حمام می‌برند، اشاره می‌شود که از جملۀ آنها دولچه است (شهری، قند ... ، 269). 
در ‌گذشته، تاس و دلیچه (دولچه) بازی نیز از‌جمله بازیهای رایج در حمامها بود (جاوید، 44-47). در‌صورتی‌که حمام رفتن با مناسبت خاصی چون عروسی، زایمان و جز اینها همراه بود، حاضران و مهمانان با تاس و دولچه، بزن‌وبکوبی مفصل در حمام به راه می‌انداختند (نک‍‍ : شهری، طهران، 3/ 166). دو عدد دولچه در کنار تاس، سینی و جز اینها از‌جمله وسایل حمام عروس در سمنان به شمار می‌آید (احمد‌پناهی، 251). 
در آذربایجان، مَشکَفَه دولچۀ بزرگی است که در گرمابه استفاده می‌شود (ماهیار، 455). در سمنان، دولچه ظرفی مسی است که برای برداشتن آب گرم در حمام کاربرد دارد (احمد‌پناهی، 266). در افتر سمنان، دولچه (تغار مسی) از وسایل خانه و نیز به‌عنوان ابزار کار کاربرد دارد (شاه‌حسینی، 127). در نهاوند، دولچه ظرفی مسین است که از آن برای حمل آب (ستوده، 71) استفاده می‌کنند. در کازرون، بیشترِ باغداران، کشاورزان و دامداران در کنار کارِ خود، و همچنین عشایر و عموم مردم برای خنک نگه داشتن آب آشامیدنی از دولچه استفاده می‌کنند (ربیعی، 3/ 138؛ نیز در داریون فارس، نک‍‍ : بذرافکن، 82). 
باور و امثال و حکمی نیز در باب دولچه آمده است، ازجمله: کازرونیها برای شکستن طلسم خشک‌سالی، کوزه یا دولچه‌ای از خانۀ همسایه می‌دزدند. آنها بر این باورند که اگر کوزه یا دولچه را از لب دیوار یا پشت‌بام بردارند، برای از بین بردن طلسم مؤثرتر است (حاتمی، «گلابارون ... »، 197). نمونه‌ای از مثلها این است: تو حمام شلوغ، تاس و دولچه گم می‌شود (ذوالفقاری، 1/ 715).

مآخذ

آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336 ش؛ احمد‌پناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ اعلم، هوشنگ، جستارهایی در تاریخ علوم دورۀ اسلامی، تهران، 1381 ش؛ افشار، ایرج، «تازه‌ها و پاره‌های ایران‌شناسی (32)»، بخارا، تهران، 1381 ش، شم‍ 25؛ بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، 1389 ش؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ جاوید، هوشنگ، «موسیقی و حمام»، کتاب ماه هنر، تهران، 1382 ش، شم‍ 57- 58‍؛ جوکار، خداخواست، کمربند سبز فارس، شیراز، 1388 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بی‌جا، 1385 ش؛ همو، «گلا بارون؛ دعای باران در کازرون»، کلک، تهران، 1371 ش، شم‍ 29‍؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1379 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ ربیعی، ارژنگ، هنر فارس در گذر زمان، شیراز، 1390 ش؛ رحیمی، حبیب و سهیلا هاشمی‌نیا، جام ارسنجان‌نما، قم، 1388 ش؛ ستوده، منوچهر، «واژه‌هایی از زبان مردم نهاوند»، فرهنگ ایران‌زمین، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1368 ش، شم‍ ‍‍28؛ شاه‌حسینی، علیرضا، افتر، سرزمین گلهای زنبق، سمنان، 1384 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ همو، قند و نمک، تهران، 1384 ش؛ کمره‌ای، محمد، روزنامۀ خاطرات، به کوشش محمد‌جواد مرادی‌نیا، تهران، 1384 ش؛ «گزارشی از موزۀ مردم‌شناسی»، هنر و مردم، تهران، 1351 ش، شم‍ 119-120؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ ماهیار نوابی، یحیى، «زبان کنونی آذربایجان»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، تبریز، 1333 ش، س 6، شم‍ 4؛ مجیدی خامنه، فریده، «پوشاک در حمام، بررسی جایگاه فرهنگی و اجتماعی پوشاک حمام»، مجموعه‌مقاله‌های همایش حمام در فرهنگ ایرانی، تهران، 1384 ش؛ مظفریان، منوچهر، کازرون در آیینۀ فرهنگ ایران، شیراز، 1373 ش؛ منصوری، فیروز، فرهنگ واژگان آذری، تهران، 1393 ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میرزا‌ رفیعا، تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1332 ش؛ میرزایی، جعفر و عامر قیطوری، «واژگان و اصطلاحات دامداری در گویش لکی»، گویش‌شناسی، تهران، 1386 ش، س 4، شم‍ ‍1-2؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ نیز: 

Mortensen, I. D., Nomads of Luristan, Copenhagen, 1993; Wulff, H. E., The Traditional Crafts of Persia, Cambridge etc., 1966.
مریم محمدتبار

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: