صفحه اصلی / مقالات / ذوالریاستین /

فهرست مطالب

ذوالریاستین


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 3 آذر 1400 تاریخچه مقاله

ذوالرَّیاسَتَیْن، حاج میرزا عبدالحسین شیرازی (13 ربیع‌الاول 1290 -1 شوال 1372 ق / 11 مۀ 1873-24 خرداد 1332 ش / 14 ژوئن 1953 م)، فرزند حاج علی آقا وفاعلیشاه، فرزند حاج آقا محمد منورعلیشاه، ملقب به مونس‌علیشاه، صوفی و از مشایخ طریقۀ نعمت‌اللٰهیه، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی در اواخر دورۀ قاجار.
عبدالحسین در شیراز به دنیا آمد (شعاع، 484؛ بلاغی، 84؛ رکن‌زاده، 4 / 575؛ صدر، 1 / 58- 59؛ فراشبندی، 56). پدرش حاج علی آقا وفاعلیشاه، و مادرش دختر میر زین‌العابدین شیروانی ملقب به نایب‌الصدر (رحمت‌علیشاه) بود (نوربخش، مقدمه بر ... ، «الف» ـ «ب»، پیران ... ، 98- 99؛ داور، 622؛ آقـابزرگ، 18 / 89؛ دیوان‌بیگی، 3 / 1748؛ عبقری، 23).
میرزا عبدالحسین علوم ظاهری ازقبیل فقه، اصول، تفسیر، حکمت و ریاضیات را از آغاز جوانی نزد استادان فن در شیراز آموخت (نفیسی، 20؛ صدر، 1 / 59)؛ در 16سالگی مقدمات فارسی و عربی و نحو و پاره‌ای از فقه را از سید محمد کربالی فراگرفت و بیان و منطق را نزد حکیم نصرالله در مدرسۀ منصوریه، و حکمت و ریاضی و قسمتی از هیئت، حساب، فیزیک و شیمی را از میرزا عبدالله رحمت آموخت. آنگاه حکمت الٰهی را از میرزای جهرمی و میرزا محمدهادی شاگرد او، شرح فصوص الحکم را از حسین سبـزواری شاگرد ملاهادی سبزواری و شیخ‌المحققین اصطهباناتی، و مکاسب و طهارت و ریاضی را از محمدباقر اصطهباناتی (شهید رابع) و میرزا عبدالباقی، علم تجوید را از عبدالنبی شیرازی، و علم تفسیر و لمعه را از پدرش و شیخ جعفر محلاتی فراگرفت (نوربخش، همان، 99، گلستان ... ، 191-192؛ سادات، 1 / 364-365؛ نیز قس: برقعی، 5 / 3464؛ آصفی، 11). وی سپس نزد پدر به سیروسلوک پرداخت و به ریاضت و اوراد و اذکار قلبی و چله‌نشینی مشغول شد و سرانجام از او لقب «مونس‌علیشاه» گرفت (همو، 11-12؛ شعاع، عبقری، همانجاها؛ فرصت‌، 569).
میرزا عبدالحسین در 1317 ق / 1899 م، برای نخستین‌بار به همراه پدرش به زیارت مکه رفت (شعرا ... ، 116؛ برقعی، صدر، همانجاها؛ اثرآفرینان، 3 / 68؛ مشار، مؤلفین ... ، 3 / 729)، و پس از بازگشت از مکه، در 1323 ق / 1905 م، به مشهد سفر کرد (شعاع، صدر، نیز شعرا، همانجاها؛ مشار، همان، 3 / 730)؛ سپس به شیراز بازگشت و هنگامی‌که آوازۀ آزادی و مشروطیت در ایران بلند بود، به صف مشروطه‌خواهان پیوست و از آزادی‌خواهان شد (شعاع، همانجا؛ همایونی، 149؛ فراشبندی، 17؛ شعرا، همانجا). برخی گفته‌اند که در این هنگام به همراه پدرش به حزب دموکرات پیوست که در آن زمان در پی بیداری ملت ایران، و برانگیختن احساسات ضدانگلیسی مردم بود. برخی نیز او و پدرش را از بنیان‌گذاران حزب دموکرات فارس دانسته‌اند (نک‍ : فراشبندی، 18، 22-23، 45-46).
به‌هرروی، میرزا عبدالحسین پس‌ازچندی انجمنهای اسلامی و انصار را ایجاد نمود که در آن زمان اکثر علما و تجار بزرگ در آن عضویت داشتند. وی همچنین به همراه پدرش مدرسۀ مسعودیه را با انتساب به مسعود میرزا سلطان به راه انداخت که تا 1327 ق مشغول فعالیت بود (مدرسی، سلسله‌ها ... ، 208؛ اثرآفرینان، صدر، همانجاها؛ قس: نوربخش، پیران، 100). او سپس به تأسیس چاپخانۀ فارس و انتشار روزنامۀ احیاء پرداخت که در 1329 ق / 1911 م در شیراز، مقارن با جنگ جهانی اول انتشار یافت و هدف آن بیداری مردم بود (سادات، 1 / 365؛ رابینو، 48- 49؛ رستگار، 709؛ فراشبندی، 41-42؛ براون، 2 / 32؛ بهشتی‌پور، 98؛ محسنیان راد، 475).
با شروع جنگ جهانی اول، میرزا عبدالحسین به امر پدرش لباس سربازی پوشید و برای دفاع از وطن، تیراندازی و مشق نظام آموخت، درحالی‌که هم‌زمان در حزب دموکرات فارس نیز به فعالیت می‌پرداخت و تا آخر جنگ جهانی اول و پس از آن نیز در کنار آزادی‌خواهان، با سلطۀ بیگانه مبارزه می‌کرد (فراشبندی، 56، 107- 108؛ رکن‌زاده، 4 / 575؛ رومی، 64).
با‌این‌همه، چنین به نظر می‌رسد که ذوالریاستین (دربارۀ لقب ذوالریاستین وی، نک‍ : دنبالۀ مقاله) پس از پیروزی انقلاب فارس در 1334 ق / 1916 م، به‌کلی از فعالیت سیاسی کناره گرفت و به سکوت و انزوا گرایید و پس از درگذشت پدرش در 1336 ق، و طی‌شدن نزدیک به 5 سال جانشینی مرید پدرش، سید اسماعیل اجاق (صادق‌علیشاه)، در 1340 ق / 1922 م، ادارۀ امور طریقه و دستگیری از مریدان را برعهده گرفت (شعرا، همانجا؛ مدرسی، همان، 209-210، سیری ... ، 132-133؛ شمس، 170؛ مشار، همان، 3 / 729-730؛ صدر، 1 / 59). آنگاه به‌تنهایی به مکه رفت و پس از آن، دو سفر نیز به عراق و حجاز داشت (نوربخش، همان، 101؛ شمس، همانجا؛ سادات، 1 / 366) و 7 سال بعد در 1347 ق / 1928 م، به ‌اصرار سالکان از شیراز به تهران آمد و مدتی در آنجا ماند (آصفی، 12؛ نوربخش، همانجا؛ الگار، 576). ذوالریاستین سرانجام در 1355 ق / 1936 م، در محلۀ چهارسوق تهران خانقاه و کتابخانه‌ای تأسیس کرد و در آنجا ساکن شد و تا پایان عمر در همان‌جا به دستگیری از مریدان مشغول بود (همایی، 1 / 178؛ بلاغی، 84؛ رومی، رکن‌زاده، همانجاها؛ بامداد، 6 / 137).
بنابر گزارش بیشتر منابع، وی در 24 خرداد 1332 درگذشت و پیکر او را بنابر وصیت خود وی، از تهران به کرمانشاه بردند و در خانقاه نعمت‌اللٰهی آن دیار به خاک سپردند (همانجا؛ نوربخش، گلستان، 209؛ مدرسی، سلسله‌ها، 210؛ بلاغی، 84-85؛ همایونی، 149؛ آصفی، همانجا؛ افشار، 89؛ عبقری، 25؛ صدوقی، 96). از او دو فرزند به نامهای محمدکاظم و علی‌اصغر به جای ماند (نوربخش، همان، 217؛ بلاغی، 81).
میرزا عبدالحسین لقب «ذوالریاستین» را که به دارابودن دو ریاست ظاهری و باطنی اشاره دارد، از احمد شاه (د 1327 ق / 1909 م) گرفت، اما ظاهراً پدرش نیز همین لقب را به نشانۀ مقام قطبیت داشت (ذوالریاستین، 1؛ الگار، 575). پس از ذوالریاستین نیز شاخه‌ای از نعمت‌اللٰهیه که خود را وابسته به او و از مریدانش می‌دانستند، «مونس‌علیشاهی» یا «ذوالریاستینیه» خوانده شدند (نک‍ : همایونی، 241؛ مشکور، 320؛ مدرسی، سیری، 132؛ الگار، همانجا).
ذوالریاستین نه به‌طور شفاهی و نه در قالب اجازه‌نامه‌ای کتبی، کسی را به جانشینی خود انتخاب نکرد و به همین سبب پس از درگذشت او، حدود 11 تن از پیروانش مدعی جانشینی وی شدند که از جملۀ آنها می‌توان به جواد نوربخش، زین‌العابدین پاقلعه‌ای، سید عبدالحجت بلاغی، سید علی برقعی و دیگران اشاره کرد. اما ازآنجاکه جواد نوربخش به‌سبب ازدواج با نوۀ ذوالریاستین از شرایط بهتری برخوردار بود، با زیرکی از موقعیت بهره گرفت و پس از جلب رضایت عده‌ای از معارضان، با تنظیم صورت‌جلسه‌ای، مدعی انتصاب خود از جانب مونس‌علیشاه شد و پس از چندی سرپرستی سلسله را به عهده گرفت و خود را نور‌علیشاه ثانی نامید (مدرسی، همان، 133-135، سلسله‌ها، 213-217؛ آزمایش، 105-106؛ واحدی، 385-386؛ همایونی، 149-150؛ الگار، 576).
از مهم‌ترین مصاحبان ذوالریاستین می‌توان به شمس‌العرفا (د 1353 ش)، خائف شیرازی، محمدحسن مراغه‌ای (د 1334 ش)، سردار کابلی (د 1331 ش)، قدسی شیرازی و دیگران اشاره کرد (نوربخش، همان، 199- 209).
به گفتۀ نفیسی، ذوالریاستین احاطۀ عجیبی بر شعر فارسی داشت و تقریباً همۀ مثنوی مولانا، حدیقة الحقیقۀ سنایی و بیشتر اشعار عطار را از بر می‌دانست (ص 20). وی همچنین شعر را نیکو می‌سرود و «مونس» تخلص می‌کرد (نوربخش، پیران، 102؛ شمس، 169؛ امداد، 508). بیشتر اشعاری که در دیوان او گرد آمده است، در قالبهای غزل، قصیده، مسمط و به‌ویژه مخمس مسمط است و در بسیاری از آنها ابیات حافظ را تضمین کرده است (افشاری، 51).

آثـار

الف ـ چاپـی

 انیس المهاجریـن و مـونس المسافریـن، برهـان السالکین، تاریخ حب الوطن به نظم و نثر در 3 جلد، رسالۀ جبر و تفویض، رسالۀ دلیل السالکین، دیوان، رسالۀ یونسیه، لطیفۀ غیبیه، و مونس السالکین (مشار، فهرست ... ، 1 / 478، 807، نیز مؤلفین، 3 / 730؛ آقابزرگ، 8 / 258، 26 / 69، 96؛ نیز نک‍ : دستگردی، 207؛ نوربخش، گلستان، 195-196).

ب ـ خطی

 رسالۀ طول عمـر، رسالۀ قصیدۀ ای جناب، مثنوی تاجر و غلام، مسابقۀ ادبی، رسالۀ وفائیه، و تقریظ بیان الحق، که نسخ همۀ آنها در کتابخانۀ نوربخش موجود است (دیباجی، 1 / 53، 104-105؛ آقابزرگ، 25 / 117).

ج ـ منسوب

 تعلیقات بر مثنوی، رسالۀ ادریسیه، رسالـۀ چنته، رسالۀ روحیه، رسالۀ کشفیه، رسالۀ نجات از شبهات، و کفایة التجوید (نوربخش، پیران، همانجا، گلستان، 195، مقدمه بر، «ب» ـ «ج»؛ آقابزرگ، 5 / 309، 18 / 69، 89، 24 / 57؛ مشار، همانجا؛ عبقری، 24-25).
گفتنی است که ذوالریاستین به سرمایۀ خود آثاری از بزرگان تصوف را نیز به چاپ رسانید که عبارت‌اند از: مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة عزالدین محمود کاشانی، مرآت الحق و مراحل السالکین محمدجعفر کبودرآهنگی، پاره‌ای از رسائل شاه نعمت‌الله ولی، و رسالۀ غایة الامکان محمود بن محمد دهدار عیانی اشنوی (نوربخش، همان، 101-102؛ مشار، فهرست، 1 / 807، 1141؛ آقابزرگ، 16 / 8).

مآخذ

آزمایش، مصطفى، درآمدی بر تحولات تاریخی سلسلۀ نعمت‌اللٰهیه در دوران اخیر، تهران، 1381 ش؛ آصفی، مهدی، مقدمه بر دیوان مونس (ذوالریاستین)، تهران، 1377 ش؛ آقابزرگ، الذریعة؛ اثرآفرینان، به کوشش کمال حاج‌سیدجوادی و دیگران، تهران، 1378 ش؛ افشار، ایرج، نادره‌کاران، به کوشش محمود نیکویه، تهران، 1381 ش؛ افشاری، مهران، «ذوالریاستین»، دایرةالمعارف تشیع، به کوشش کامران فانی و دیگران، تهران، 1379 ش، ج 8؛ امداد، حسن، شیراز در گذشته و حال، شیراز، 1339 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1371 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1341 ش؛ برقعی، محمدباقر، سخنوران نامی معاصر ایران، تهران، 1373 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء، 1371 ق؛ بهشتی‌پور، مهدی، فهرست نام اشخاص در تاریخ جراید و مجلات ایران، تهران، 1376 ش؛ داور، محمد مفید، مرآت الفصاحة، به کوشش محمود طاووسی، تهران، 1371 ش؛ دستگردی، وحید، «لطیفۀ غیبی»، ارمغان، تهران، 1304 ش، س 6، شم‍ 3 و 4؛ دیباجی، ابراهیم، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ نوربخش، تهران، 1352 ش؛ دیوان‌بیگی، احمد، حدیقة الشعـراء، به کـوشش عبدالحسین نـوایی، تهـران، 1364-1366 ش؛ ذوالریـاستیـن، عبدالحسین، برهان السالکین، به کوشش جواد نوربخش، تهران، 1354 ش؛ رابینو، ی. ل.، روزنامه‌های ایران، ترجمۀ جعفر خمامی‌زاده، تهران، 1380 ش؛ رستگار فسایی، منصور، خاک پارس، شیراز، 1385 ش؛ رکن‌زاده آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخن‌سرایان فارس، تهران، 1340 ش؛ رومی، سیروس، تاریخ مطبوعات فارس، 1383 ش؛ سادات ناصری، حسن، سرآمدان فرهنگ و تاریخ ایران (در دورۀ اسلامی)، تهران، 1353 ش؛ شعاع شیرازی، محمدحسین، تذکرۀ شعاعیه، به کوشش محمود طاووسی، تهران، 1380 ش؛ شعرای معاصر ایران، به کوشش علی نوری‌زاده، تهران، 1328 ش؛ شمس ملک‌آرا، محسن، «ذوالریاستین»، ارمغان، به کوشش وحید دستگردی، تهران، 1311 ش، س 13، شم‍ 3؛ صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، تهران، 1363 ش؛ صدوقی سها، منوچهر، تاریخ انشعابات متأخرۀ سلسلۀ نعمت‌اللٰهیه، تهران، 1370 ش؛ عبقری، ناهید، از مقامات تبتل تا فنا، تهران، 1379 ش؛ فراشبندی، علیمراد، تاریخچۀ حزب دمکرات فارس، تهران، 1359 ش؛ فرصت‌، محمد نصیر، آثار العجم، چ سنگی، بمبئی، 1312 ق؛ محسنیان‌راد، مهدی، انقلاب، مطبوعات و ارزشها، تهران، 1375 ش؛ مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های صوفیۀ ایران، تهران، 1382 ش؛ همو، سیری در تصوف، تهران، 1361 ش؛ مرسل‌وند، حسن، زندگی‌نامۀ رجال و مشاهیر ایران، تهران، 1369 ش؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1337 ش؛ همو، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، 1341 ش؛ مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، به کوشش کاظم مدیر شانه‌چی، مشهد، 1368 ش؛ نفیسی، سعید، «یادی از ذوالریاستین»، صوفی، لندن، 1370 ش، شم‍ 11؛ نوربخش کرمانی، جواد، پیران طریقت، تهران، 1358 ش؛ همو، گلستان جاوید، تهران، 1373 ش؛ همو، مقدمه بر دیوان مونس (ذوالریاستین)، تهران، رشدیه؛ واحدی، تقی (صالح‌علیشاه)، از کوی صوفیان تا حضور عارفان، تهران، 1375 ش؛ همایونی، مسعود، تاریخ سلسله‌های طریقۀ نعمت‌اللٰهیه در ایران، تهران، 1358 ش؛ نیز:

Algar, H., «Ḏu’l-Rīāsatayn», Iranica, vol. VII.

محسن شرفایی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: