صفحه اصلی / مقالات / دیولافوا، ژان /

فهرست مطالب

دیولافوا، ژان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 اردیبهشت 1400 تاریخچه مقاله

دیولافوا، ژان (1851-1916 م / 1267-1334 ق)، باستان ـ شناس، جهانگرد، مردم‌شناس، رمان‌نویس، عکاس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار فرانسوی.

 او با نام کامل ژان پل هانریت راشل ماگر در خانوادۀ بازرگانی ثروتمند در شهر تولوز متولد شد و در صومعۀ آسومپسیون پاریس تحصیل کرد. در 1870 م / 1287 ق با مارسل دیولافوا (ه‍ م) که مهندس عمران بود، ازدواج کرد و از همان آغاز تا پایان زندگی همراه و همکار او بود (پوتیه، 307؛ ایرانیکا، VII / 398). در این سال، فرانسه درگیر جنگ با پروس بود؛ ژان همراه همسرش به جنگ رفت و از آن زمان با مویی کوتاه و پوششی مردانه ظاهر شد. وی پس از جنگ، بین سالهای 1871- 1879 م / 1288-1296 ق با انتصاب همسرش به‌عنوان معمار بناهای تاریخی، در کنار او از کشورهای انگلستان، ایتالیا، مصر و مراکش دیدن کرد (همانجاها).

علاقۀ مارسل به تحقیق دربارۀ معماری دورۀ ساسانی، آنها را به ایران کشاند. این زوج محقق 3 بار به ایران سفر کردند:
آنها بار اول در فوریۀ 1881 / ربیع‌الاول 1298 از بندر مارسی حرکت کردند، به سمت یونان و استانبول رفتند و از طریق قفقاز وارد ایران شدند (دیولافوا، ایران ... ، 1-7، 19، 34)، و مدت یک سال را به سیاحت و بررسی فرهنگ و تمدن این سرزمین در شهرها و روستاهای آن گذراندند. دیدار از شوش انگیزۀ سفر بعدی آنها و کاوش در این منطقه گردید (نک‍ : همـان، 689-700، سفرنامه ... ، 2؛ نگهبان، 88- 89). ژان پس از بازگشت به فرانسه، خاطرات این سفر را در مجلات و فصلنامه‌ها منتشر کرد که در 1887 م / 1304 ق در کتابی باعنوان ایران، کلده و شوش به چاپ رسید و برندۀ جایزۀ مونتیون شد (پوتیه، 308). این کتاب را در 1332 ش، علی‌محمد فره‌وشی (ص 7- 9) به فارسی ترجمه کرد. دیولافوا در کتاب خود جزئیات سفر، از هنگام حرکت تا رسیدن به مقصد، و نیز رویدادهای دوران اقامتشان در ایران را بیان می‌کند و به تناسب شرایط و مکانْ به روایت حوادث تاریخی، شرح آثار هنری و ابنیۀ باستانی ایران، و توصیف فرهنگ، آداب‌و‌رسوم، پوشش و خلقیات مردمِ شهرها و روستاها می‌پردازد. ژان در مسیر سفر از موضوعات مختلف عکس‌برداری می‌کرد که در سفرنامه‌هایش از آنها استفاده شده است (نک‍ : ماریو، 32-33؛ پوتیه، همانجا؛ بارتولد، 178؛ دیولافوا، ایران، سراسر اثر). ژان و مارسل در کاخ سلطنتی به دیدار ناصرالدین شاه رفتند و اعتمادالسلطنه را در خانۀ دکتر تولوزان (پزشک فرانسوی شاه ایران) ملاقات کردند (همان، 142؛ اعتمادالسلطنه، 86).
سفر دوم و سوم آنها به ایران بین سالهای 1884-1886 م / 1301-1303 ق، به قصد کاوش در تپه‌های باستانی شوش انجام گرفت. آنها در این محل به حفاری پرداختند و آثار بسیاری را از دل خاک بیرون آوردند که عمدتاً متعلق به دورۀ هخامنشیان، به‌ویژه کاخ آپادانا بود (نگهبان، 89؛ عبدی، 91). ژان خاطرات کاوشهای شوش را همچون سفر پیشین خود با جزئیات به رشتۀ تحریر درآورد که در 1888 م در پاریس به چاپ رسید (پوتیه، همانجا؛ ابوالحمد، II / 190)؛ در ایران نیز ایرج فره‌وشی ترجمۀ فارسی آن را در 1355 ش، منتشر ساخت (فره‌وشی، بهرام، 5). آنها آثار مکشوفه از شوش را به فرانسه منتقل کردند که در 1886 م، در دو سـالنِ موزۀ لوور ــ که نام ژان دیولافوا بر آنهـا نهاده شده بود ــ به نمایش درآمد. دولت فرانسه نیز برای قدردانی از ژان، نشان شوالیۀ لژیون دونور را به وی اهدا کرد ( ایرانیکا، VII / 398؛ پوتیه، همانجا). به‌رغم علاقۀ ژان و مارسل به ادامۀ کار در شوش، دولت ایران به مدت 10 سال مجوز هیچ‌گونه کاوشی را صادر نکرد (عبدی، همانجا). پس از بازگشت از شوش، این زوج محقق به بلژیک، هلند، آلمان و پرتغال سفر کردند، ولی بیشترین بررسی و مطالعات را در اسپانیا و مراکش به انجام رساندند (پوتیه، 307-308).
این سفرها و کاوشها، حس تخیل ژان را برای خلق و نگارش داستانها و نمایشنامه‌هایی برانگیخت که قهرمان آنها شخصیتهای تاریخی بودند. او نخستین رُمان تاریخی خود را به نام پاریساتیس (پروشات)، براساس زندگی یک ملکۀ ایرانی در 1890 م در پاریس منتشر کرد که جایزۀ آکادمی فرانسه را برد و در 1902 م، به شکل نمایشنامه به روی صحنۀ تئاتر رفت. کتابهای دیگر او اینها ست: «داوطلب»، 1892 م؛ «رُز هترا»، برگرفته از یک افسانۀ ایرانی، 1893 م؛ و «برادر پلاژ»، 1894 م. حاصل سفر به اسپانیا نیز نگارش کتابهای «آراگون و ولانس»، 1901 م؛ «کاستیل و اندلس»، 1908 م؛ و «ایزابلای اول (ملکۀ کاستیل)» بود که چاپ آن با شروع جنگ جهانی اول تا سال 1920 م به تعویق افتاد. همچنین او رُمان روان‌شناسی سقوط را در مورد طلاق نوشت که انتشار آن در 1897 م، جنجال‌برانگیز بود. این رمان با ارائۀ پیشنهادِ او مبنی‌بر به‌کارگیری زنان در خدمت نظام به‌عنوان پرستار، تندنویس، و نیروی جبرانی و اعزامی همراه بود؛ این پیشنهاد مورد استقبال وزیر جنگ قرار گرفت و کنفرانسی در 1913 م، برای شرح این طرح در پاریس برگزار شد و بعدها عملی گشت و موجب شد که او یک فمینیست متعصب به شمار آید.
ژان در سالهای 1914-1915 م / 1332-1333 ق، با مارسل در مراکش به کاوش در مسجد یعقوب المنصور نزدیک رباط پرداخت و در ضمن، کارهای نیکوکارانه‌ای در مرکز زنان بومی انجام داد، اما بیماری و خستگی ناشی از کار زیاد او را وادار به بازگشت به فرانسه کرد. سرانجام بر اثر بیماری عفونی که ناشی از مراقبت بیماران در شهر رباط بود، در 25 مۀ 1916 م / 21 رجب 1334 ق، در املاک خانوادگی‌اش نزدیک تولوز درگذشت ( ایرانیکا، همانجا؛ پوتیه، 308-310؛ سالون، 120؛ وهومن، 108).
ژان همواره مدعی بود که با مارسل یک زوج ایده‌آل را تشکیل داده‌اند. پس از مرگ او، مارسل گفت که نیمی از افتخارات خود را مدیون همسرش می‌داند. او را در اروپا زنی شجاع، جسور، بادرایت، سرسخت و خستگی‌ناپذیر در انجام کار، پیشتاز بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و ادبی، و باهوش که آشنا و یا مسلط به زبانهای اسپانیایی، پرتغالی، ایتالیایی، انگلیسی، فارسی و عربی است، به شمار می‌آورند ( ایرانیکا، VII / 399؛ سالون، همانجا؛ پوتیه، 307-308؛ ماریو، 32-33)؛ این در حالی است که به‌دلیل خارج‌کردن و بعضاً تخریب آثار تاریخی، مورد انتقاد شدید شماری از پژوهشگران و نویسندگان قرار دارد ( ایران‌شناسی ... ، 31-32، 101؛ «دو ویرانگر ... »، بش‍‌‌ ).

مآخذ

اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ ایران‌شناسی، فرازها و فرودها (مکاتباتی با پرویز رجبی)، به کوشش کیانوش کیانی هفت‌لنگ، تهران، 1381 ش؛ بارتولد، و. و.، خاورشناسی در روسیه و اروپا، ترجمۀ حمزه سردادور، تهران، 1351 ش؛ «دو ویرانگر رمانتیک شوش از فرانسه آمده بودند»، فالس (مل‍‌ )؛ دیولافوا، ژان، ایران، کلده و شوش، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1364 ش؛ همو، سفرنامه، خاطرات کاوشهای باستان‌شناسی شوش، ترجمۀ ایرج فره‌وشی، تهران، 1369 ش؛ عبدی، کامیار، «صدوسی سال حفاری در شوش»، میراث فرهنگی، تهران، 1373 ش، شم‍ 12؛ فره‌وشی، بهرام، پیشگفتار بر ایران ... (نک‍ : هم‍ ، دیولافوا)؛ فره‌وشی، علی‌محمد، مقدمه بر ایران ... (نک‍ : هم‍ ، دیولافوا)؛ نگهبان، عزت‌الله، شوش یا کهن‌ترین مرکز شهرنشینی جهان، تهران، 1375 ش؛ وهومن، هارون، کربلارفته‌ها، تهران، 1383 ش؛ نیز:

Abolhamd, A. and N. Pakdaman, Bibliographie Française de civilisation iranienne, Tehran, 1973; Chevalier, N., «The Discoverers of the Palace of Susa», The Palace of Darius at Susa, ed. J. Perrot, London / New York, 2013; Iranica ; Mariot, S., «Quelques voyageuses entre 1883 et 1910», Roccafortis, 1996, no. 17; Phalls, www. phalls.com / vbulletin / showthread.php?t=7398 (acc. Apr. 25, 2007); Pottier, E., «Nouvelles archéologiques et correspondance: Madame Dieulafoy», Revue archéologique, 1916, vol. IV; Salvaing, F., «Eve et Jean Gran. Aymeric. - Jeanne Dieulafoy. une vie d’homme», Le Mouvement social, 1993, no. 164.

مریم همایونی افشار

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: