صفحه اصلی / مقالات / ده مرده /

فهرست مطالب

ده مرده


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 3 آذر 1400 تاریخچه مقاله

دَهْ‌مَرْده، از طوایف کهن و بزرگ سیستان. واژۀ ده‌مرده در لغت به معانی مختلف ازجمله بسیار قدرتمند، به اندازۀ ده مرد و به‌مجاز بسیار زیاد ( لغت‌نامه ... ؛ انوری) و نیز به معنی سرکردۀ ده نفر (نفیسی) آمده است. در تاجیکستان هر ده نفری را که در یک قُلب (سوراخ آبی که از مادرجوی <نهر بزرگ> می‌گیرند و آب را از آن به اندازۀ معین در میان کشاورزان توزیع می‌کنند) کار و آن را پاک کنند، ده‌مرده گویند (فاضل، 158- 159). ده‌مرده ممکن است مقلوب دایْ‌مَرده باشد که به قول پولادی (ص 56) نام طایفه‌ای در افغانستان است. «دای» یک واحد تقسیم ده‌نفری طایفه در اقوام مغول هم بوده است. با استناد به یک روایتِ افسانه‌ای در مورد وجه تسمیۀ ده‌مرده، چون 10 نفر از نیاکان این طایفه به رهبری میر عمر خان با گروهی از لشکر مغولان درگیر می‌شوند و آنها را می‌کشند، بازماندگان آنها ده‌مرد نامیده می‌شوند (ده‌مرده، 384).
در یکی از سروده‌های حماسی رایج میان این طایفه به 10 برادر بودنِ ده‌مرده اشاره شده است: ده‌مَرده گه ده بِراسِن / شمشیر زدن به میراثِن / / ده مرد گه بُرتَن به نَنگا / به کُلِ بلوچ نَنگا: ده‌مرده که 10 برادرند / شمشیرزنی را به ارث برده‌اند / / ده‌مرده را که به خون‌خواهی ببرند / مثل این است که همۀ بلوچ را به خون‌خواهی برده‌اند (جانب‌اللٰهی).

خاستگاه

بسیاری از پژوهشگران، طایفۀ ده‌مرده را از مهاجران قبایل کهن داهه و سکاها به منطقه (ده‌مرده، 382)، و برخی دیگر بازماندۀ طایفۀ داهه می‌دانند (باستانی، شمعی ... ، 208)؛ برخی هم آنها ‌را همان سکاها می‌دانند که زرنکا را تصرف کردند و آن را سیوستان به معنای مردان مرد یا سرزمین مردان نامیدند (همو، یعقوب لیث، 30-31، حاشیۀ 3؛ ده‌مرده، 384؛ تاریخ ... ، 22؛ برای اطلاع از قوم داهه، نک‍ : دیاکونف، 56؛ پورداود، 57؛ سایکس، 1 / 411).
بنابر شنیده‌های تیت از نمری‌ها در تهانۀ بولاخان ــ ناحیه‌ای واقع در کراچی ــ نُه‌مردی و دَه‌مردی قسمتی از یک سپـاه بودند که وارد ایران شدند. نُه‌مردیها از آنجا به هند مراجعت کردند، ولی ده‌مردیها در سیستان باقی ماندند. تیت با استناد به این روایت می‌نویسد: در ارتباط و قومیت ده‌مرده‌های سیستان و نُه‌مردیهای سِند جای شک و تردید است (2 / 238- 239).
برخی از معمرین، ده‌مرده‌ها را از رند بلوچ یعنی شاخۀ اصلی بلوچ می‌دانند که به افغانستان و ایران مهاجرت کرده‌اند. بعضی دیگر تیرۀ ده‌مرده را از طایفۀ حسن‌زهی و زیرمجموعۀ طایفۀ گرگیچ می‌دانند که در زاهدان و کوههای نارو و دالبندین در بلوچستان پاکستان و نیز در شهرکی به نام حسن‌زهی در نزدیکی کابل سکنا دارند (ده‌مرده، 385-386).
دربارۀ بلوچی‌بودن این طایفه به‌سبب فقدان مدارک اظهار نظر مشکل می‌نماید. بنابر نظر رمضان‌‌علی ده‌مرده، با توجه به فارس‌بودن بیشتر مردم این طایفه و پیوندهای استوار آنها با طوایف دیگر فارس‌زبان که در افغانستان زندگی می‌کنند از یک سو، و حضور کم‌‌رنگ این طایفه در بلوچستان از دیگر سو، ریشه‌داشتن آنها با اقوام کهنِ سیستان به صواب نزدیک‌تر است (ص 385، نیز برای اطلاع از ‌دیگر نظرها، نک‍ : 388-390).

پراکندگی

طایفۀ ده‌مرده در 3 کشور ایران، پاکستان و افغانستان سکنا دارند (همو، 382). در ناحیۀ سیاه‌بند افغانستان، تیره‌ای از ده‌مرده نیز به نام تیمنی ساکن‌اند و به دامداری اشتغال دارند. به ده‌مرده‌های نوشکی و چاه‌گه نیز تیمنی گفته می‌شود، اما در دیگر مناطق پاکستان به نام عمرانی مشهورند (رئیس‌الذاکرین، 1-2 / 52). زیستگاه اصلی آنها در ایران، سیستان و بلوچستان است و در شهرهای زابل، زاهدان، خاش و سراوان پراکنده‌اند. در این طایفه سیستان در بخشهای میانکنگی، شهرکی نارویی، پشت‌آب، شیب‌آب و بخش مرکزی تمرکز بیشتری دارند. آنها امروزه در نواحی دیگر سیستان مانند خاک‌سفیدی (168 خانوار از تیرۀ زَردازی)، قُرقُری (155 خانوار از تیرۀ شاهی‌زی)، خَمَک، چککُل، اطراف سیادَک (12 خانوار از تیرۀ سیاخانزی) و میلک ده‌نو حضور دارند. شماری از آنها در خراسان، به‌ویژه در بیرجند و روستای مَلِکی و اطراف سربیشه، سکنا دارند. جمعی از آنها نیز ساکن استان گلستان‌اند (ده‌مرده، 381 بب‍ ).

پیشینۀ تاریخی

تیت به نمریهایِ تهانۀ بولاخان در ناحیۀ کراچی و وابستگی قومی و هم‌پیمانی آنها با ده‌مرده‌ها (2 / 238- 239)، و در روایتی به نبردی از جنگهای میر بولان (نیای یکی از تیره‌های ده‌مرده به نـام الایی) اشاره دارد، اما این هم‌بستگی، همۀ تیره‌های ده‌مردۀ موجود در سیستان را شامل نمی‌شود. ظاهراً دسته‌ای از اجداد ده‌مرده‌های سیستان در میان رزمیان میر بولاخان و همگام با وی وارد سیستان می‌شوند و دسته‌هایی دیگر از نوشکی و بعداً از چاه‌گه در پی یافتن مراتع و در جست‌وجوی تأمین چراگاه برای دامهایشان، با راهنمایی دستۀ پیشین، وارد سیستان، و به ساکنان منطقۀ دلتا و کرانۀ هیرمند ملحق می‌شوند. بنابر تاریخ شفاهی، جنگی میان مینگلها و سنجرانیها رخ می‌دهد که در آن شاهدوست خان، برادر جان بیگ سنجرانی (رئیس ایل)، به دست مرید خان (رئیس طایفۀ مینگل) کشته می‌شود. جان بیگ به انتقام خون برادرش به کمک میر بولان خان ده‌مرده به جنگ مینگلها می‌رود و آنها را شکست می‌دهد و مرید خان، رهبر آنها را می‌کشد (رئیس‌الذاکرین، 1-2 / 36). به پاس همگامی میر بولان خان به او و مردم طایفه‌اش اجازه می‌دهند که در خواجعلی اقامت کنند. میر بولان خان مدتی را در این محل که مقر حکومت جان بیگ خان سنجرانی بود، می‌گذراند؛ سپس با اقوام و بستگان خود به کَده و چُخانسور کوچ می‌کند (جانب‌اللٰهی).
روایتی دیگر از نبـرد کدخدا زبَر ده‌مرده ــ که در قریۀ دُرنی (مارُنگی امروز) سکنا داشت ــ با قبایل و طوایف خوگه حکـایت می‌کند. کدخدا زبَر یکی از نوه‌های دوست‌محمد خان الٰهی بود که پس از یک جنگ طولانی و کشت‌وکشتار فراوان، مأموران دولتی افغانستـان او را دستگیر می‌کنند و بـا جمعی از افـراد قبیله‌اش به ده فرنگ به تبعید می‌برند و پس از آزادی بنابر روایتی در کابل و بنابر روایتی دیگر در شیندند (نام جدید اسفزار، سوزوار یا سبزوار در افغانستان) مستقر می‌شود. ظاهراً اعقاب وی هنوز در این مکانها به سر می‌برند (رئیس‌الذاکرین، 1-2 / 52).

جمعیت و زبان

تیت که در 1322 ق / 1904 م در سیستان به سر می‌برده است، می‌نویسد: شمار 863 خانوار گاودار ده‌مرده در ناحیۀ افغان (ناحیه‌ای از سیستان که تحت تسلط افغانها بود) و 170 خانوار کِشته‌گر از آنها وجود داشت (2 / 236). امروزه آمار مستقلی از این طایفه وجود ندارد؛ فقط مرکز آمار در 1377 ش جمعیت کوچندۀ این طایفه را در قائنات 115 خانوار و در سیستان و بلوچستان 288 خانوار داده است (سرشماری ... ، 1377 ش، 35). تیت زبان ده‌مرده‌ها را بلوچی می‌داند که تا حدی به زبان فارسی نیز آشنا هستند (2 / 239). ده‌مرده‌های سیستان گرچه به بلوچی تکلم می‌کنند و آداب‌ورسوم بلوچی دارند، اما خود را فارس می‌دانند و زبان و رسوم و آداب بلوچی خود را در اثر هم‌جواری و زندگی با بلوچها می‌شمارند (ده‌مرده، 384).

ساختار سیاسی

بزرگ‌ترین و بالاترین واحد اجتماعی جماعت ده‌مرده، طایفه است که در رأس آن رئیس یا کدخدا قرار دارد. این طایفه درمجموع به روایات مختلف از 10 (رئیس‌الذاکرین، 1-2 / 53) یا 18 تا 19 تیره (جانب‌اللٰهی) شکل گرفته و مهم‌ترین این تیره‌ها حیات‌زی، زردازی، گرخیل، شاهی‌زی، سیاخان‌زی، سیف‌الدین‌زی، بولان‌زی، باران‌زی، کلگ‌زی و کلاتی‌زی است (رئیس‌الذاکرین، همانجا). افراد یکی از تیره‌های ده‌مرده، شیعه‌مذهب هستند که از احمد میر بولان خان ریشه می‌گیرند. میر بولان 3 پسر به نامهای خان محمد، درخواست و احمد داشت که فرزندان درخواست و خان محمد به شیوۀ پدران خود سنّی باقی ماندند و فرزندان احمد شیعه شدند و به نام تیرۀ اَلایی شهرت یافتند (همانجا).
جدول 1. تعداد خانوار و جمعیت عشایر ییلاقی و قشلاقی ده‌مرده در داخل استان

ساختار اقتصادی

طایفۀ ده‌مرده از گذشتۀ دور به کشاورزی و گاوداری در نیزارهای هامون اشتغال داشته‌اند که برخی از دامداران آنها کوچنده بودند (تیت، 2 / 230؛ افشار، 484). کشته‌گران در منازل و مساکن ثابت و دائمی، و مال‌داران در اقامتگاههای غیرثابت حصیری زندگی می‌کنند. ده‌مرده‌های کشته‌گر تا قبل از تقسیم زمینهای خالصۀ سیستان در واحدهای زراعی پاگو (پاگاو) متشکل می‌شدند و به کار زراعت می‌پرداختند (جانب‌اللٰهی).
گاوداران که عموماً به نُه‌طایفه مشهورند (در سیستان جمعاً 9 طایفه گاوداری می‌کرد که ده‌مرده یکی از آنها بوده است)، در سالهای اخیر بیشتر آنها پیشۀ گاوداری را رها کرده و به جمع صیادان و کشاورزان منطقه پیوسته‌اند. امروزه چند خانوار از آنها نیز به نگهداری دامهای کوچک مانند گوسفند اشتغال دارند که برای تعلیف آنها کوچ می‌کنند (همو). مسیر کوچ آنها در رفت و برگشت در نواحی خاصی از 3 حوزۀ سیستان، بیرجند و قائنات است (افشار، همانجا؛ جانب‌الٰلهی؛ نیز نک‍ : سرشماری ... ، 1366 ش، نتایج، استان سیستان و بلوچستان، 15، 21، 33، 35-36؛ همان، استان خراسان، 13، 15، 17، 24، 27؛ همان، جمعیت عشایری، 31، 36، 56-57، 59؛ نیز نک‍‍ : جدولها).

مآخذ

افشار سیستانی، ایرج، عشایر و طوایف سیستان و بلوچستان، تهران، 1370 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، شمعی در طوفان، تهران، 1378 ش؛ همو، یعقوب لیث، کرمان، 1377 ش؛ پورداود، ابراهیم، تعلیقات بر یشتها، ترجمۀ همو، تهران، 1347 ش، ج 2؛ پولادی، حسن، تاریخ هزاره‌ها، ترجمۀ علی عالمی کرمانی، تهران، 1381 ش؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1314 ش؛ تیت، ج. پ.، سیستان، به کوشش غلامعلی رئیس‌الذاکرین، مشهد، 1362 ش؛ جانب‌اللٰهی، سعید، تحقیقات میدانی؛ ده‌مرده، رمضان‌علی، «ده‌مرده»، پژوهشهای ایران‌شناسی، ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1384 ش، ج 15؛ دیاکونف، م. م.، اشکانیان، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1378 ش؛ رئیس‌الذاکرین دهبانی، غلامعلی، زادسروان سیستان، مشهد، 1388 ش؛ سایکس، پرسی، تاریخ ایران، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی گیلانـی، تهـران، 1362 ش؛ سـرشمـاری اجتمـاعـی ـ اقتصـادی عشـایر کـوچنـده (1366 ش)، جمعیت عشایری دهستانها، کل کشور، مرکز آمار ایران، تهران، 1368 ش؛ همان، نتایج تفصیلی، استان خراسان، مرکز آمار ایران، تهران، 1369 ش؛ همان، استان سیستان و بلوچستان، مرکز آمار ایران، تهران، 1369 ش؛ همان (1377 ش)، نتایج تفصیلی، کل کشور، مرکز آمار ایران، تهران، 1378 ش؛ فاضل هروی، طریق قسمت آب قلب، به کوشش غلامرضا مایل هروی، تهران، 1347 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش.

سعید جانب‌اللٰهی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: