صفحه اصلی / مقالات / دهقان /

فهرست مطالب

دهقان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 27 آذر 1398 تاریخچه مقاله

دِهْقان، طبقه‌ای از جامعۀ ایرانی در دورۀ ساسانی. واژۀ دهقان معرب دهگان، در فارسی میانه dahīgān مرکب از «ده» (فارسی باستان dahyu-: کشور، سرزمین) و «گان»، پسوند نسبت، به معنی «منسوب به سرزمین» است (مکنزی، 24؛ نیز نک‍ : هرن، 131؛ نیبرگ، II / 61).
یکی از ویژگیهای جوامع ایرانی تقسیم‌بندی اجزاء جامعه به طبقات گوناگون، نظیر اشراف، روحانیون، ارتشتاران، کشاورزان و جز آنها بود (کریستن‌سن، ایران ... ، 69). این تقسیمات در طول تاریخ همواره یکسان نبود. دهقانان یکی از طبقات مهم ایرانی در عهد ساسانی بودند که نقش چشمگیری در ساختار طبقاتی جامعۀ ایرانی ایفا می‌کردند.
طبری و به پیروی از او بلعمی، منشأ دهقانان را به عهد منوچهر، پادشاه اساطیری ایران، می‌رسانند و می‌گویند که منوچهر نخستین‌بار به هر شهری و به هر دهی دهقانی گمارد و به آنان گفت که آبادانی این ده از شما خواهم و رعیت را فرمان داد که از این دهقانان فرمان برید تا این جهان آباد شود (طبری، 1 / 379؛ بلعمی، 1 / 345؛ نیز نک‍ : ابن‌بلخی، 61). برخی منابع دیگر، دهقانان را به ویکرد، برادر هوشنگ پیشدادی نسبت می‌دهند (دینکرد، 438, 594, 688؛ کریستن‌سن، نمونه‌ها ... ، 165، 176).
اما ظهور دهقانان به‌عنوان طبقۀ اجتماعی احتمالاً به عهد خسرو اول (سل‍ 531- 579 م) می‌رسد. او که به روایت مجمل التواریخ (ص 73) مادرش دختر دهقانی از تبار فریدون بود، توجه خاصی نسبت به طبقۀ دهقانان داشت (ثعالبی، 6؛ تفضلی، 223). در عهد ساسانی، دهقانان گروهی از زمین‌داران بودند (مجمل‌ ... ، 420) که نسبت به طبقات آزادان، بزرگان و شهریگان، یعنی رؤسای نواحی کوچک‌تر، در مرتبۀ پایین‌تری قرار داشتند (یعقوبی، 1 / 203؛ مسعودی، 1 / 295؛ کریستن‌سن، ایران، 79؛ تفضلی، همانجا).
در ارداویراف‌نامه (فصل 15، بند 5) از دهقانان در ردیف کدخدایان یاد شده است و جایگاه روان آنان را به‌سبب آبادانیهایی که بر روی زمین کرده‌اند، در بهشت دانسته‌اند. بااین‌حال، دهقانان اساس و بنیان و تاروپود جامعه بودند (کریستن‌سن، همانجا) و ازلحاظ نفوذ اجتماعی و نقشی که در ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی داشتند، از مرتبۀ برتری برخوردار بودند. چنان‌که در کارنامۀ اردشیر بابکان (فصل 11، بند 11) هنگامی که اردشیر بر مهرک و خانوادۀ او خشم می‌گیرد و فرمان نابودی آنها را صادر می‌کند، نقش دهقانان در حفظ مخفیانۀ یکی از دختران، نشانگر نفوذ آنان در امور سیاسی و دربار ساسانی است. افزون‌براین، حمایت دهقانان از یزدگرد سوم ساسانی (سل‍ 632-651 م) نیز قدرت آنان را در اواخر عهد ساسانی نشان می‌دهد. دهقانان در پاره‌ای از منابع در زمرۀ طبقۀ آزادان یا اشراف، و پس از طبقۀ بزرگان به‌شمار رفته‌اند. این طبقات را به‌ترتیب، اهل‌البیوتات، العظماء و الاشراف به معنی واسپوهرگان (شاهزادگان)، بزرگان و اشراف دانسته‌اند (کریستن‌سن، همان، 78؛ محمدی، 1 / 11-12). نولدکه نیز دهقانان و اسواران و دهسالاران را در یک گروه دانسته است (ص 441).
به گزارش مسعودی (1 / 622)، دهقانان براساس مراتب اجتماعی‌شان به 5 گروه تقسیم می‌شدند (نیز نک‍ : نولدکه، همانجا؛  کریستن‌سن، ایران، 79) و تفاوت مراتب آنها با رنگ جامه‌های آنها مشخص می‌شد. ظاهراً یکی از ویژگیهای این طبقه کلاه و کمربند آنان بود که بنابر مراتب و درجات آنها ساده یا گوهرنشان بود (محمدی، 1 / 15). آنان عیدی به نام خرم‌روز یا به قول گردیزی (ص 239) عید خره ویژۀ طبقۀ خود داشتند که آن را نودروز می‌گفتند؛ زیرا فاصلۀ آن تا نوروز، 90 روز بود (بیرونی، القانون ... ، 1 / 264). در این روز که مصادف با نخستین روز از دی‌ماه بود، به حضور پادشاه می‌رسیدند و جشن خرم‌روز را برپا می‌کردند. در این مراسم، شاه از تخت شاهی فرود می‌آمد و با دهقانان و کشاورزان هم‌نشین و هم‌سخن می‌شد (همو، الآثار ... ، 218-225؛ قزوینی، 83؛ کریستن‌سن، نمونه‌ها، 176-177؛ تفضلی، همانجا).
دهقانان از روایات شفاهی تاریخ ایران آگاه بودند و همین دانسته‌های آنها از تاریخ ایران بود که بعدها به‌صورت مکتوب درآمد و برپایۀ آنها خدای‌نامه‌ها تدوین شدند. بلعمی گفتار دهقانان را در باب مآخذ داستانی کیومرث معتبر می‌داند و دراین‌باره به آنان استناد می‌کند. طبقۀ دهقانان در ولایات شرقی ایران، به‌ویژه سیستان و ماوراءالنهر در نگهداری روایات تاریخی و حماسی ایران کوشش بیشتری کردند (نولدکه، همانجا؛ صفا، 64، 152؛ شهبازی، 83).
پس از فتح ایران به دست عربها، اراضی دهقانان به دست فاتحان افتاد؛ اما به‌زودی دهقانان زمام امور شهرها و روستاها را به دست گرفتند و غالباً با پرداخت جزیه، املاک خود را محافظت کردند. اسامی بعضی از دهقانانِ سیستان، هرات، بلخ، بغداد و مداین در گزارشهای مورخان اوایل دورۀ اسلامی آمده است (بلاذری، 307 بب‍‌ ؛ گردیزی، 102؛ تفضلی، 224). دهقان ولایت سیستان آذرک، و دهقان سبزوار ابوالقاسم علی بن محمد بن حسین بن عمرو نام داشت که مدرسه‌ای در آنجا بنا کرده بود؛ نیز حسین بن معاذ بیهقی از اکابر بیهق و از دهقانان آن ناحیه بود و حمویه دهقان کهناب بیهق بود که کاریزی به این نام را تعمیر کرده بود (بیهقی، 47، 149، 185، 266).
دهقانان با توجه به سوابق دیرین حکومتی در عصر ساسانی و تجارب ارزنده‌ای که در ادارۀ امور کشور داشتند، به زودی طرف مشورت عربها واقع شدند. بنابراین، دهقانان افزون‌بر وظایف خاص خود، در ادارۀ امور اراضی و املاک خویش، گاه مناصب مهمی نیز به دست می‌آورده‌اند. بنابر گزارشهای مورخان اوایل عهد اسلامی، برخی دهقانان منصب حکمران محلی داشتند و وظایف گردآوری خراج، حفظ راهها و تعمیر و نگهداری پلها نیز به‌عهده آنان بود. دهقانان همچنین گاهی به سمت مرزبانی منصوب می‌شدند؛ چنان‌که مرزبانهای مرو و کرمان و شوش را طبری، دینوری، بلاذری و گردیزی گاه دهقان و گاهی مرزبان خوانده‌‌اند (تفضلی، همانجا).
افزون‌براین، بسیاری از بزرگان و دولتمردان سده‌های نخستین اسلامی نظیر احمد بن سهل، وزیر دولت سامانی (گردیزی، 151)، و اسحاق، نیای نظام‌الملک نیز از دهقانان (بیهقی، 73) بودند. به گزارش مؤلف مجمل‌ التواریخ (ص 357)، سهل بن سنباط که از دهقانان بود، در دستگیری بابک خرم‌دین نقش داشت و با نیرنگ، بابک را به دام انداخت تا او را نزد معتصم فرستادند و به فرمان او ‌بر دار آویختند.
دهقانان از دانش و فرهنگ فراوانی برخوردار بودند و ازاین‌رو، در دستگاه حکومتی خلفا و نیز در دربار شاهان و امیران سامانی جایگاه والایی داشتند. آنان در این جایگاه کوشش بسیار داشتند تا سنتها و ارزشها و صفات عالی اخلاقی ایرانیان را حفظ کنند. روایات مربوط به حماسۀ ملی، مباحث تاریخی، و داستانهای عاشقانۀ ایرانی به یاری همین دهقانان وارد ادبیات و هنر ایرانیان شد. یکی از منابعِ شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ ابومنصوری ــ که اکنون در دست نیست ــ دهقانان بوده‌اند. فردوسی که خود دهقان بود (نک‍ : نظامی، 58، 75)، بارها به دهقانان اشاره کرده، و داستانهایی را از قول آنان نقل کرده است (نک‍ : 1 / 21، 2 / 170، 3 / 6-7، 4 / 302، 6 / 167، 9 / 97، 134، 211، 307، 319). همین روشِ نقلِ روایات حماسی از دهقانان، که از سوی حماسه‌سرایان بعد نیز ادامه یافت (نک‍ : ایرانشاه، 17؛ اسدی، 21)، نشان می‌دهد که این طبقه در حفظ داستانها و حماسه‌های ملی سرآمد بوده‌اند.
در متون دورۀ اسلامی نیز صفات پسندیده‌‌ای را به دهقانها نسبت داده، و سخنان حکمت‌آمیزی از آنان نقل کرده‌اند (جاحظ، البخلاء، 98، الحیوان، 2 / 125)؛ چنان‌که والی عربِ سیستان که مردی عالم و دوستدار دانشمندان بود، روزی به رستم مجوسی از دهقانان آن دیار می‌گوید: «دهاقین را سخنان حکمت باشد، ما را از آن چیزی بگوی». رستم در پاسخ، سخنان حکمت‌آمیزی بیان می‌کند (تاریخ ... ، 106). مراتب فضل و نیکی دهقانان بدان‌پایه بود که مؤلف متن پهلوی زند بهمن‌یسن (فصل 4، بندهای 7 و 54) در پیش‌بینی روزگار بدی که خواهد رسید، چنین می‌گوید: «آزاد و بزرگ و دهقان نیک ... به تبعید ... بروند و از خُردان و بَدان، چیز به نیاز خواهند < و> به درویشی و بیچارگی رسند».
واژۀ دهقان به مفاهیم دیگری نظیر مطّلع از تاریخ، زردشتی، ایرانی و ایرانی‌نژاد در مقابل تازی و رومی اطلاق شده است (برهان ... ، 2 / 905؛ هدایت، 395؛ صفا، 62، 63). افزون‌براین، نام دهقان در آثار شاعران بزرگ ایرانی، نظیر فرخی، ناصر خسرو، مسعود سعدسلمان و سوزنی سمرقندی، از جایگاه والایی برخوردار بوده است. بااین‌همه، از سده‌های 5 و 6 ق، با گسترش نظام اقطاعی و نابودی تدریجی زمین‌داران، از اهمیت و جایگاه دهقانان کاسته شد و این واژه به معنی «زارع و کشاورز» به کار رفت (تفضلی، 224).

 مآخذ

ابن‌بلخی، فارس‌نامه، به کوشش وحید دامغانی، تهران، فراهانی؛ ارداویراف‌نامه، به کوشش فیلیپ ژینیو، ترجمۀ ژاله آموزگار، تهران، 1382 ش؛ اسدی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1317 ش؛ ایرانشاه بن ابی‌الخیر، بهمن‌نامه، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، 1370 ش؛ برهان قاطع؛ بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش صلاح‌الدین منجّد، قاهره، 1956-1961 م؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1353 ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1878 م؛ همو، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، 1373 ق؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1317 ش؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1314 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زتنبرگ، پاریس، 1900 م؛ جاحظ، عمرو، البخلاء، بیروت، دارصادر؛ همو، الحیوان، بیروت، 1388 ق؛ زند بهمن‌یسن، ترجمه و تحقیق محمدتقی راشد محصل، تهران، 1370 ش؛ شهبازی، علیرضا شاپور، تاریخ ساسانیان، تهران، 1389 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1333 ش؛ طبری، تاریخ؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش سعید حمیدیان، تهران، 1379 ش؛ قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، به کوشش ووستنفلد، لایپزیگ، 1848 م؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1354 ش؛ کریستن‌سن، آ.، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، به کوشش حسن رضایی باغ‌بیدی، تهران، 1378 ش؛ همو، نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه‌ای ایرانیان، ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، 1377 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار ( تاریخ )، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1347 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، تهران، 1372 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، 1417 ق؛ نظامی عروضی، احمد، چهارمقاله، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1327 ق / 1909 م؛ هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن‌آرای ناصری، به کوشش اسماعیل کتابچی، تهران، 1288 ق؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، نجف، 1358 ق؛ نیز:

Dēnkard, ed. Madan, Bombay, 1971; Horn, P., Grundriss der neupersischen Etymologie, New York, 1974; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, Oxford, 1990; Nöldeke, Th., Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Graz, 1973; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Tehran, 2003; Tafazzoli, A., «Dehqān», Iranica, vol. VII.

محمود جعفری دهقی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: