خربة المفجر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 4 آذر 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/240752/خربة-المفجر،-مجموعه
جمعه 11 آبان 1403
چاپ شده
22
خِرْبَةُ الْمَفْجَر، مَجْموعه، یا «قصر هشام»، ویرانههای باقیمانده از مجموعهای شامل قصر، مسجد و حمام، از دورۀ امویان (41-132 ق / 661-750 م)، واقع در وادی النعیمه، در درۀ رود اردن و شمال اریحا. بنا کتیبۀ تاریخدار ندارد و در متون نیز ذکری از آن نیامده است. به گواهی لوحی مرمرین که در قصر پیدا شده، و نام هشام بر آن است، این مجموعه در دورۀ خلافت هشام بن عبدالملک (حک ۱۰۵-125 ق / 724-743 م) بنا، و بهطور ناگهانی و احتمالاً در اثر زلزلۀ سال ۱۲۸ ق / 746 م ویران شده است؛ همچنین تزیینات نیمهکاره و مصالح انبارشده در برخی اتاقهای قصر نشان میدهد که بنا هرگز تکمیل نشده، و احتمالاً مجموعه پیش از ویرانی، نیمهکاره رها شده، و متروک بوده است (همیلتن، خربة ...، 7، نیز 8، حاشیۀ 2؛ کرسول، I(2) / 546, 547)؛ اگرچه ویتکم برپایۀ سفالینههای پیداشده در قصر، معتقد است که دستکم بنای قصر پس از زلزله به تناوب تا دورۀ ممالیک (ح 648-922 ق / 1250-1516 م) مورد استفاده بوده است (ص 64, 65). بقایای خربة المفجر مشتمل بر 3 تپۀ مجزا با امتداد شمالی ـ جنوبی، نخستین بار توسط وارن و کاندر در1290 ق / ۱۸۷۳ م، و سپس بلیس و هانتر در 1312 ق / ۱۸۹۴ م شناسایی و بررسی شد. پس از جنگ جهانی اول، مجموعه بهسبب حفاریهای غیرقانونی آسیب فراوان دید و سرانجام میان سالهای 1354-1367 ق / 1935- 1948 م، چند فصل کاوش باستانشناختی به سرپرستی همیلتن و برامکی در آن انجام شد. عمدۀ اطلاعات موجود از خربة المفجر از همین کاوشهای اخیر است (کرسول، EI2; I(2) / 545). در نیمۀ دوم سدۀ 20 م نیز چند فصل کاوش توسط عونی دجانی و طٰه در آنجا به انجام رسیده است (نک : ویتکم و طٰه، 59, 60). قصر در انتهای جنوبی مجموعه، متشکل از اتاقهایی است که در دو طبقه، پیرامون میانسرایی رواقدار قرار دارند. نقشۀ کلی آن تقریباً مربعشکل با اضلاع بین ۶۳ تا ۶۷ متر است (کرسول، همانجا؛ همیلتن، همان، 40). 4 برج در 4 گوشه، و دو برج در میانۀ دیوارهای شمالی و غربی قرار دارد. ورودی قصر برجی مستطیلشکل در میانۀ دیوار شرقی است که از طریق دهلیزی با طاقآهنگ ساختهشده از آجر، به میانسرا گشوده میشود. در جدارههای شرقی و غربی میانسرا، ردیفی از اتاقها رو به میانسرا و ردیفی دیگر در پشت آنها جای دارد. در ضلع غربی از طریق هر اتاق میتوان به اتاق پشتی راه یافت، اما در ضلع شرقی، دسترسی به اتاقهای پشتی فقط از بیرون قصر ممکن است. در ضلع جنوبی، 5 اتاق مستطیلشکل قرار دارد که اتاق میانی با محرابی در دیوار قبلۀ آن، مسجد به شمار میآید. در پشت محراب، پایهای مستطیلشکل باقی مانده که احتمالاً مناره بوده است (همان، 9, 10، نیز نک : 28، تصویر 8). در ضلع شمالی میانسرا، تالاری مستطیلشکل با ردیفی از 6 ستون در میانۀ آن قرار دارد. از آنجا که در این تالار، اثری از پنجره یافت نشده، ممکن است اصطبل بوده باشد. در میانۀ ضلع غربیِ میانسرا، 3 رشته پله پایین میرود و به حیاطی کوچک میرسد که در پس آن سردابی است. این سرداب اتاقی کوچک با طاقچههایی در دیوارها ست که با طاقآهنگ مسقف شده، و آب سرد در آن فراهم بوده است. دو رشته پله در گوشۀ شمال شرقی و جنوب غربی به طبقۀ اول قصر میرسد. کارکرد اتاقهای قصر، بهجز مسجد کوچک و سرداب، مشخص نیست. اتاقهای طبقۀ همکف به سبب کوچکبودن، نداشتن ارتباط با هم، و نبود تزیینات، درخور زندگی خانوادهای اعیانی نبوده، و احتمالاً همچون -خان برای اقامت موقت، یا انباری استفاده میشده است. از طبقۀ اول قصر، اثر اندکی باقی است، و نقشۀ آن مشخص نیست؛ اما تزیینات باقیمانده نشان میدهد که محل زندگی صاحب قصر و خانوادۀ او در این طبقه بوده است (همان، 10, 29-34؛ گرابار، «کاخ ... »، 231). با فاصلۀ اندکی از گوشۀ شمال شرقی قصر و در امتداد دیوار شرقی آن، بنای مسجد با ابعاد حدود ۱۷×۲۳ متر قرار دارد. جهتگیری رو به قبله و بقایای محراب در میانۀ دیوار قبله نشان میدهد که این بنا مسجد بوده است. دسترسی به مسجد از دو راه ممکن است: نخست، از راهپلهای که از طبقۀ اول قصر پایین میرود و به دری در کنار محراب میرسد، که احتمالاً مختص صاحبخانه و ملازمان او بوده، و نشاندهندۀ منزلت او در مقام امام جماعت است؛ دوم، 3 درگاه در ضلع شمالی که به دهلیز و حیاطی در شمال مسجد میرسد و احتمالاً برای عموم مردم بوده است. محرابْ گچاندود و بدون تزیین است. بخش جلو محراب با طاقهایی متکی بر دو ردیف ستون، مسقف بوده است. پوشش سقف بخش شمالی مسجد که از میان رفته، احتمالاً از تیرهای چوبی بوده است. نبودن کفسازی نشان میدهد که مسجد هرگز تکمیل نشده است (همیلتن، همان، 108-106).
در شمال قصر، میانسرایی است که مسجد در شرق آن واقع شده است، و در شمال آن به فاصلۀ حدود ۴۰ متر از قصر، بنای بزرگ دیگری قرار دارد که آن را حمام نامیدهاند. دالانی سرپوشیده و کفسازیشده قصر را به حمام متصل میکند. حمام سالمترین بخش باقیمانده از مجموعۀ خربة المفجر است. برخلاف قصر و مسجد، ساخت این بخش پایان یافته، و پیش از ویرانی، مدتی از آن استفاده شده است؛ به همین سبب، احتمالاً پیش از دیگر بخشهای بنا ساخته شده است (همان، 45-46).این بخش متشکل از تالاری مربعشکل با ابعاد حدود ۳۰ متر است. ورودی اصلی آن همچون مسجد، از حیاطی در گوشۀ شمال شرقی مجموعه است. سردرِ اصلی در میانۀ دیوار شرقی، اتاقی مستطیلشکل است که با گنبدی آجری با ساقۀ بلند مسقف شده است. گنبد بر لچکیهایی استوار شده که هریک به شکل پیکرۀ مردی است که گویی گنبد را با دست نگه داشته است. در طاقچهای بر درگاه آن، پیکرۀ مردی با اندازۀ تقریباً واقعی قرار داشته است (نک : دنبالۀ مقاله). گرد ساقۀ گنبد نیز ۱۴ طاقچه با پیکرهای گچی است که درون هریک قرار داشته است. دو ورودیِ فرعی نیز در دو انتهای دیوار شرقی تالار است (همیلتن، همان، 47, 48, 190, 191؛ کرسول، I(2) / 562). در هریک از اضلاع شمالی، جنوبی، و غربی، 3 شاهنشین بیروننشسته، و در دیوار شرقی نیز دو شاهنشین در دو سوی سردر با پوشش نیمگنبدی قرار دارد. ۱۶ پیلپایۀ سنگی مربعشکل در 4 ردیف، سقف تالار را حمل میکنند. احتمالاً دهانۀ پیرامونی تالار با چند طاقآهنگ مسقف بوده است. دوراهۀ میانی تالار با امتداد شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی نیز طاقآهنگ داشته، و در مرکز آن گنبدی قرار داشته، و 4 دهانۀ 4 گوشه پوشیده از طاقهای متقاطع بوده است. انتقال بخش عمدۀ بارِ سقف توسط پیلپایهها، دیوارها را برای تعبیۀ پنجره آزاد کرده است. در امتداد دیوار جنوبی تالار، حوضی است که با 3 رشته پلۀ عریض در میان پیلپایهها میتوان به آن رسید (همیلتن، خربة، 48, 49, 74, 75). در گوشۀ شمال غربی تالار، دیوان قرار دارد، که به شکل اتاقی مربعشکل و گنبدپوش با شاهنشینی در دیوار شمالی است و محل بارِ خاص صاحبخانه بوده است، و نفیسترین و پرکارترین تزیینات مجموعه را در بر دارد (همان، 63, 64؛ اتینگهاوزن، 44). در شرق دیوان، اتاقهایی مخصوص استحمام قرار دارد. یکی از شاهنشینهای شمالی تالار به اتاقی راه میبرد که سکوهایی پیرامون آن است. در شمال آن نیز اتاقی دیگر با دو حوض قرار دارد. این دو اتاق احتمالاً بخش نیمهگرم حمام بودهاند. درگاهی در دیوار شرقی به اتاقی میرسد که در شرق آنْ تون حمام، و در شمال آن اتاقی مدور و گنبدپوش با 8 شاهنشین نعلاسبی واقع است. این دو اتاق بخش گرم حمام را تشکیل میداده است. دسترسی به تون فقط از بیرون حمام ممکن است. در شرق حمام نیز آبریزگاهها و و فضایی باز با حوضی در میان آن بوده است (همیلتن، همان، 52-56, 60).برخی ویژگیهای تالار، ازجمله متناسبنبودن اندازۀ آن با بخشهای گرم حمام، تزیینات پرکار و نفیس، و نیز سردرِ مفصل با پیکرۀ خلیفه، سبب اختلاف نظر دربارۀ کارکرد آن شده است (اتینگهاوزن، 21). همیلتن تالار را بخش خنک، و رختکن حمام و طاقچههای تعبیهشده در دیوارها را نیز محل قرارگیری لباس و گواه همین کارکرد دانسته که محلی برای خوشگذرانی صاحبخانه و پذیرایی از مهمانان خاص نیز بوده است (همان، 50, 103, 104). کرسول نیز تلویحاً این نظر را پذیرفته است (I(2) / 561-570). جیرازبهوی (ص 73) و گرابار («شکلگیری ... »، 148) تالار را محل برگزاری مجالس رقص و میگساری ــ به تعبیری مجلس لهو ــ دانسته، و پیکرههای نیمهبرهنۀ سردرِ ورودی، برخی از عناصر تزیینی، و حوض مجاور دیوار جنوبی را نیز گواه آن برشمردهاند؛ اما اتینگهاوزن آن را در مقابل دیوان، که محل بارِ خاص بوده است، محل بار عام میداند. در نظر او، شاهنشینِ روبهرویِ ورودی که در امتداد راهۀ پهن میانی است، با زنجیر سنگی آویزان از طاق آن ــ که یادآور سنت شاهان ساسانی در تیسفون است ــ و تزیینات پرکار و متفاوت، تختگاهی بوده که صاحبخانه در آن مینشسته است و مردم به حضورش بار مییافتهاند (ص 21-28, 44).در شرق این مجموعه، حیاطی مستطیلشکل با 54 متر عرض و ۱۳۵ متر طول، و دو سردر در میانۀ دیوارهای شمالی و جنوبی قرار دارد که دسترسی به کل مجموعه از این طریق است (کرسول، I(2) / 545؛ ویتکم و طٰه، 60). در مرکز حیاط، حوضی مربعشکل قرار دارد که کوشکی هشتگوش و سنگی، استوار بر ۱۲ ستون بر فراز آن است. آثار سنگفرش فقط در رواق ورودی و محدودۀ دور حوض باقی است و احتمالاً بقیۀ محوطه باغ بوده است. در دیوار غربی حیاط، رواقی دوطبقه و سردر قصر، و در شمال آن در کنار مسجد، 5 پیلپایه قرار دارد که احتمالاً سازهای سنگین را حمل میکرده است. در شمال آن نیز رواقی با 4 دهانه است (همیلتن، همان، 108-112). از چیدمان مجموعه به نظر میرسد که بناها نه برپایۀ طرحی از پیش معین، بلکه بهتدریج و یکی پس از دیگری ساخته شدهاند و احتمالاً حیاط شرقی تدبیری بعدی برای یکپارچهکردن این بناهای متفرق بوده است (گرابار، «کاخ»، 229).پیرامون مجموعه شالودۀ دیواری پرپیچوخم با پشتبندهای نیماستوانهای پیدا شده که محوطهای وسیع را محصور میکرده است. براساس نمونههای مشابه آن، ازجمله در قصر الحیر شرقی، آن را «حیر» نامیدهاند و باغهای مشجر و تفرجگاه ساکنان قصر دانستهاند (همیلتن، همان، 6, 7؛ گرابار، «مطالعات ... »، 10). در کاوشهایی که در سالهای اخیر در تپههای شمالی حمام انجام شده، آثار اتاقها و اصطبلهایی پیرامون یک میانسرا یافت شده است. این بخش از مجموعه را محل سکونت کارگرانی دانستهاند که در باغ ــکه احتمالاً تاکستان بوده است ــ کار میکردهاند (ویتکم و طٰه، همانجا، نیز 62). آب مصرفی مجموعه و باغها از 3 چشمۀ عینالسلطان، عینالنویعمه، و عینالدیوک تأمین، و از طریق آبارههایی ــ که از تأسیسات دورۀ رومیان است ــ به خربة المفجر منتقل میشده است (همیلتن، همان، 5, 6؛ گرابار، همان، 9, 10).خربة المفجر بهسبب تزیینات آن ــ که از نمونههای نفیس و کمیاب تزیینات صدر اسلام است ــ مشهور است (همو، «کاخ»، 231). کف سردابِ قصر، تالار متصل به حمام، و دیوان با موزاییک فرش شده است. میان 38 موزاییکفرش کارشده در تالار و دیوان، فقط دو طرح پیکرهای وجود دارد (همیلتن، همان، 327, 328؛ کرسول، I(2) / 569). نخستین آنها در شاهنشین روبهروی سردر تالار، تصویر میوهای عجیب با چاقویی در سمت راست و جوانهای است که از سمت چپ آن روییده است. همیلتن آن را نماد خلیفه و همسر و زایش فرزند ایشان، و استعارهای از نام «ولید» میداند (همان، 336, 337، «مالک»، 200). دومی که نفیسترین موزاییک مجموعه است، در شاهنشین دیوان قرار دارد و تصویر درخت نارنجی است که در سمت چپ آن، دو آهو به چرا مشغولاند و در سمت راست آن، شیری به آهویی حمله کرده است (نک : تصویر). اتینگهاوزن (ص 45) و بسیاری از صاحبنظران (نک : هارتنر، 699) آن را نمـاد قدرت خلیفـه و امنیت قلمرو او ــ دارالسلام در برابر دارالحرب ــ دانستهاند؛ اما برنس ابوسیف از تطبیق آن با شعر عرب معاصر آن، آهو را نماد زنانگی دانسته که شیر نخست به او حمله، اما بعد او را رها کرده، و همدم خویش ساخته است (ص 14, 15).
در تزیین سطح دیوارها و سقف، ساخت سرستونها، و پیکرههای انسان و حیوان بهوفور از گچبری استفاده شده است. استفادۀ گسترده از گچبری در این منطقه، که سنگ و چوب فراوان دارد، پیش از امویان رایج نبوده، و متأثر از سنت تزیین معماری ساسانی است (همیلتن، خربة، 156-158, 292-293). از مهمترین پیکرههای گچی بنا، تمثال مردی با اندازۀ تقریباً واقعی بر سردر اصلی حمام است که دو شیر در پیش پای او ایستادهاند. برخی پیکره را منسوب به خلیفه میدانند و برخی آن را ولید بن یزید، برادرزاده و جانشین هشام، دانستهاند (همان، 228-232؛ کرسول، I(2) / 561).آثاری اندک از نقاشی دیواری در قصر، تالار متصل به حمام، و دیوان پیدا شده است. گچبریها نیز رنگآمیزی داشتهاند. نقاشیهای تالار حمام و قصر از حیث سبک، تفاوتهای اساسی دارند (نک : گرابار، «نقاشیها»، 294, 295). مصالح اصلی بنا از سنگ تراش است و ستونها، سرستونها، پنجرههای مشبک، و برخی افریزها و پیکرهها نیز از سنگ حجاریشدهاند (همیلتن، همان، 122). پژوهشگران دربارۀ بانی خربة المفجر اختلاف دارند. برخی با استناد به لوحی که با نام هشام بن عبدالملک در قصر پیدا شده است، قصر را منسوب به او میدانند (دجانی، 98 / 1)، اما بسیاری از صاحبنظران معتقدند که هرچند بنا در دورۀ هشام ساخته شده، چون از پایتخت و شهرهای مهم دور بوده، و در متون نیز ذکری از آن نیامده است، نمیتوان آن را به خلیفه منسوب دانست. افزون بر این، تجملگراییِ موجود در خربة المفجر با آنچه دربارۀ خصایص هشام گفتهاند، ناسازگار است؛ اما پیدا ست که بانی آن از اعیان و نزدیکان دستگاه خلافت بوده است (همیلتن، همان، 44، «مالک»، همانجا؛ گرابار، «کاخ»، 229). همیلتن و برخی دیگر از پژوهشگران، خربة المفجر را منسوب به ولید بن زیاد، برادرزاده و ولیعهد هشام، و پیکرۀ پیداشدۀ سردر حمام را تمثال او میدانند؛ برخی ویژگیهای معماری و تزیینات، ازجمله حوضهایی که احتمالاً پر از شراب بوده است، و زنجیر آویخته از طاق شاهنشین تالار، با آنچه دربارۀ زندگی نامتعارف ولید و مجالس لهو و میگساری او گفتهاند، سازگار است (همیلتن، خربة، 8, 232، «مالک»، همانجا). اما کرسول (I(2) / 576) و جیرازبهوی (ص 72) شواهد موجود را برای انتساب بنا به ولید کافی نمیدانند: نخست به سبب آنکه ولید در دوران ولیعهدی، به سبب اختلافاتی که با خلیفه داشت، از پایتخت گریخته بود و بدینترتیب، تمکن ساخت چنین مجموعهای را نداشته است؛ و نیز گفتهاند که ولید پس از ترک پایتخت، به رصافه و از آنجا به ابرق رفت و تا زمان مرگ هشام در همانجا ماند، ازاینرو، نمیتوانسته است قصری در نزدیکی اریحا بسازد. در نظر اتینگهاوزن، هیچ شاهد معتبری برای انتساب بنا به ولید نیست، اما نمیتوان انکار کرد که برخی ویژگیهای بنا تداعیکنندۀ شیوۀ زندگی و منش او ست (ص 47, 48).
دجانی، خلیل، «حفائر فی مدینة اریحا الاردن»، مؤتمر الآثار فی البلاد العربیة، بغداد، 1957 م، ج 2؛ نیز:
Behrens- Abouseif, D., «The Lion- Gazelle Mosaic at Khirbat al- Mafjar», Muqarnas, ed. G. Necipoğlu, Leiden, 1997; Creswell, K. A. C., Early Muslim Architecture, New York, 1979; EI2; Ettinghausen, R., From Byzantium to Sasanian Iran and the Islamic World, Leiden, 1972; Grabar, O., The Formation of Islamic Art, New Haven / London, 1987; id, «The Paintings», Khirbat al-Mafjar (vide: Hamilton); id, Studies in Medieval Islamic Art, London, 1976; id, «The Umayyad Palace of Khirbat al- Mafjar», Archaeology, Amsterdam, 1975, vol. VIII, no. 4; Hamilton, R. W., Khirbat al- Mafjar, Oxford, 1959; id, «The Owner»A Short Account of Early Muslim Architecture by K. A. C. Creswell, ed. J. W. Allen, London, 1989; Hartner, W. and R. Ettinghausen, «The Conquering Lion, the Life Cycle of a Symbol», Islamic Art and Archaeology Collected Papers, ed. M. Rosen-Ayalon, Berlin, 1984; Islam: Art and Architecture, eds. M. Hattstein and P. Delius, np., 2011; Jairazbhoy, R. A., «Khirbat al- Mafjar by R. W. Hamilton», JRAS, 1960; Whitcomb, D., «Khirbet al- Mafjar Reconsidered: The Ceramic Evidence», Bulletin of the American Schools of Oriental Research, Philadelphia, 1988, no. 271; id and H. Taha, «Khirbat al- Mafjar and its Place in the Archaeological Heritage of Palestine», Journal of Eastern Mediterranean Archaeology and Heritage Studies, eds. A. E. Killebrew and S. A. Scham, Pennsylvania, 2013, vol. I, no. 1.میترا هاشمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید