افراسیاب، خاندان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 11 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240164/افراسیاب،-خاندان
سه شنبه 31 تیر 1404
چاپ شده
9
اَفْراسیاب، خانْدان، دودمانی كه 3 تن از آنان میان سالهای 1005-1080 ق / 1597- 1669 م بر بصره و پیرامون آن حكومت كردند:
خاستگاه و نسب وی به درستی دانسته نیست. برخی براساس نسبت دیری او گفتهاند كه از حوالی رود دیر در شمال بصره برخاسته است و برخی دیگر وی را به سلجوقیان منتسب داشتهاند. افراسیاب زمانی با سمت دبیر لشكر در خدمت حاكم عثمانی بصره به نام علی پاشا بود (عزاوی، 4 / 139-140؛ لانگریگ، 100). علی پاشا به سبب كشمكشهای پیوسته با ساكنان عرب بصره كه با دولت عثمانی به دشمنی برخاسته بودند، در 1005 ق / 1597 م حكومت خود را به «شرط اطاعت» از دولت عثمانی به افراسیاب فروخت (تاورنیه، 229؛ عزاوی، 4 / 139).افراسیاب پاشا از این پس، به گسترش قدرت مستقل خویش پرداخت. افراد سپاه او در آغاز خاستگاه قبیلهای داشتند، ولی به تدریج سازمان یافتند و بخشی از سپاه او را تشكیل دادند. وی در نخستین گامها، قبایل و طوایف پیرامون بصره را به اطاعت واداشت؛ سپس پرتغالیها را كه به تازگی در هرمز از نیروهای متحد ایران و انگلیس شكست خورده بودند، پناه داد و در سایۀ حمایت او، پرتغالیها در بصره به تجارت پرداختند و همین امر، موجب كاهش چشمگیر دادوستد در بندرعباس شد. از این رو، شاه عباس (سل 996- 1038 ق / 1588- 1629 م)، بر افراسیاب خشم گرفت و به امام قلی خان، حاكم فارس مأموریت داد، او را به اطاعت از دولت صفوی بخواند (خال، 5) و تجارت پرتغالیها را در بصره متوقف سازد. افراسیاب به فرمان پادشاه صفوی گردن ننهاد (همانجا؛ لانگریگ، 103-104)، ولی مقارن لشكركشی امام قلی خان به بصره، درگذشت و پسرش علی جانشین او شد (خال، همانجا).
وی از خصلتهای پسندیدۀ پدرش بیبهره بود، گرچه با خارجیان مدارا میكرد، ولی به سبب خشونت و بیعدالتی، بسیاری را با خود دشمن ساخت. اهانت به پاشای عثمانی بغداد و گرفتن مالیات از ساكنان قلمرو خود، موارد دیگری بود كه موقعیت وی را به خطر انداخت (همو، 110). حسین پاشا حتى با دو عموی خود، احمد بیك و فتحی بیك چنان بدرفتاری كرد كه آن دو رهسپار استانبول شدند و به سلطان عثمانی شكایت بردند و سپس فرمان حكومت بصره را از او دریافت كردند (وحید، 177- 178). حسین پاشا پس از آگاهی از این خبر، در نامهای محبتآمیز از عموهایش خواست كه به بصره باز گردند و چنین نمایاند كه میخواهد آنان را در امر حكومت شركت دهد (همانجا). احمد بیك و فتحی بیك هنگامی كه به بصره آمدند، حسین پاشا نخست در صدد قتل آنان برآمد، ولی چون در این كار توفیق نیافت، ایشان را به هندوستان تبعید كرد؛ اما آن دو در میان راه گریختند و به سوی احساء روانه شدند و از آنجا به مرتضى پاشا، حاكم عثمانی بغداد شكایت بردند (همانجا؛ لانگریگ، 111).مرتضى پاشا كه گویا از مدتها پیش به بصره چشم داشت، با سپاه و توپهای جنگی بدانجا تاخت. مردم بصره كه از حسین پاشا ناراضی، و خواستار حكومت احمد بیك بودند، در 1064 ق / 1654 م؛ بیمقاومتی شهر را تسلیم كردند و حسین پاشا به ایران گریخت (وحید، همانجا؛ ابن غملاس، 57- 58؛ عمری، 173). او از كهگیلویه، سفیری نزد شاه عباس دوم فرستاد و از او یاری خواست؛ اما پادشاه صفوی كه نمیخواست روابط دوستانۀ خود را با عثمانیان به خطر اندازد، نه تنها به خواست حسین پاشا پاسخ نگفت، بلكه سفیری نزد سلطان عثمانی گسیل كرد و بر ادامۀ روابط صلحآمیز میان دو همسایه پای فشرد (وحید، 178- 179، 222).پس از حدود نیم قرن، بصره دوبار با حملۀ پیروزمندانۀ مرتضى پاشا به امپراتوری عثمانی پیوست (لانگریگ، 112). احمد بیك در ظاهر به حكومت بصره رسیده بود، اما دست نشاندهای بیش نبود و سررشتۀ اصلی كارها با مرتضى پاشا بود. پاشای بغداد نخست فرمان داد سیاههای از اموال خاندان افراسیاب فراهم آید و سپس اموال تجار بصره را مصادره كرد و با افراد خود به آزردن و اهانت مردم بصره پرداخت. اندكی بعد احمد بیك و فتحی بیك و گروهی از بزرگان بصره را نیز به فرمان مرتضى پاشا كشتند (همانجا؛ وحید، 179؛ عمری، همانجا). به زودی، مردم بصره و قبایل اطراف آن از هواداری پاشای بغداد دست كشیدند و در نامههایی به حسین پاشا از او خواستند كه به بصره باز گردد و حكومت را در دست گیرد. حسین پاشا كه در این هنگام از كهگیلویه عازم دربار صفوی بود، با گروهی از امرای آن دیار به بصره روانه شد (وحید، 179-180). مرتضى پاشا كه در برابر شورش مردم شهر و نیز تهاجم حسین پاشا، در خود یارای پایداری نمیدید، به بغداد گریخت (1068 ق / 1658م) و حسین پاشا بر مسند حكومت بصره نشست (ابن غملاس، 58؛ عمری، همانجا).جاهطلبیهای حسین پاشا در دورۀ دوم حكمرانی او نیز همچنان ادامه یافت و برای مداخلۀ دولت عثمانی فرصت دیگری فراهم آورد. او با فرستادن سپاهی به فرماندهی امیر براق، احساء را كه محمد پاشا از سوی دولت عثمانی بر آنجا حكم میراند، به تصرف درآورد (همو، 174). محمد پاشا به استانبول فرار كرد و سلطان عثمانی پس از آگاهی از این رخداد به ابراهیم پاشا (طویل) حاكم جدید بغداد مأموریت داد تا حسین پاشا را از حكومت بصره به زیر كشد و محمد پاشا را به جای وی برنشاند. ابراهیم پاشا در 1076 ق / 1665 م با سپاهیانی از بغداد و دیار بكر، حلب، موصل، شهرزور و رقه به سوی قُرنه كه حسین پاشا در آن تحصن گزیده بود، رهسپار شد (همانجا؛ هامر پورگشتال، 4 / 2470). محاصرۀ قرنه نزدیك 4 ماه طول كشید و سرانجام با حسین پاشا پیمان صلحی بسته شد كه براساس آن افراسیاب، پسر حسین پاشا میبایست به جای پدر بر مسند حكومت بصره نشیند و افزون بر پرداخت هزینۀ جنگ، سالانه 20 هزار اكو (سكۀ نقره یا طلا) نیز به دربار عثمانی بفرستد (ابن غملاس، 59-60؛ هامر پورگشتال، همانجا).پس از این مصالحه، ابراهیم پاشا به بغداد، و حسین پاشا به بصره بازگشتند؛ اما در غیاب حسین پاشا، بازرگانان بصره زمام حكومت را به دست گرفته، و برخی از نزدیكان و افراد او را به قتل رسانده بودند (ابن غملاس، 59). در برابر، حسین پاشا نیز فرمان داد از برخی قاتلان انتقام گرفتند و اموالشان را مصادره كردند (نك : هامر پورگشتال، 4 / 2471). سپس پسر عموی خود، یحیى آقا را همراه با بخشی از تاوان جنگ، نزد سلطان عثمانی فرستاد و متعهد شد كه بقیه را نیز به تدریج ارسال كند. مقارن ورود یحیى آقا به استانبول، بازرگانان بصره نیز به شكایت از حسین پاشا، نزد سلطان عثمانی آمدند. یحیى آقا در برابر اولیای دیوان عدالت عثمانی به دفاع از حسین پاشا برخاست، ولی چون نتوانست بیگناهی او را ثابت كند، سلطان عثمانی به بركناری حسین پاشا فرمان داد و یحیى آقا را با نام یحیى پاشا به حكومت بصره برگماشت (همانجا) و به قره مصطفى پاشا حاكم بغداد مأموریت داد كه حاكم جدید بصره را به حكومت آنجا برنشاند. قره مصطفى در 1077 ق / 1666 م راهی بصره شد. و حسین پاشا چون تاب پایداری ندید، به ایران گریخت (1078 ق / 1668 م) و یحیى پاشا بر مسند حكومت بصره نشست (همانجا؛ لانگریگ، 116-117)، اما دیری نپایید كه حاكم جدید با شورش لشكریان بصره روبهرو شد و پای به گریز نهاد (1080 ق / 1669 م) و مصطفى پاشا قاپوچی باشی از نزدیكان سلطان، بر جای وی به امارت بصره گمارده شد (ابن غملاس، 62؛ هامر پورگشتال، 2 / 2471-2472). بدین سان، روزگار فرمانروایی خاندان افراسیاب در بصره به سر رسید و دولت عثمانی دوباره بر آن ولایت چیرگی یافت.
ابنغملاس، ولاة البصرة، بغداد، 1381 ق / 1962 م؛ تاورنیه، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به كوشش حمید شیرانی، تهران، كتابخانۀ سنائی؛ خال، محمد، تاریخ الامارة الافراسیابیة، بغداد، 1380 ق؛ سركیس، یعقوب، مباحث عراقیة، بغداد، 1374 ق / 1955 م؛ عزاوی، عباس، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد، 1372 ق / 1953 م؛ عمری، یاسین، غایةالمرام، بغداد، 1968 م؛ وحید قزوینی، محمد طاهر، عباس نامه، به كوشش ابراهیم دهگان، اراك، 1329 ش؛ هامر پورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ میرزا زكی علیآبادی، تهران، 1368 ش؛ نیز:
Longrigg, S. H., Four Centuries of Modern Iraq, Beirut, 1968.
مهرداد قدرت دیزجی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید