آشتیانی، خاندان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 13 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/239878/آشتیانی،-خاندان
دوشنبه 30 تیر 1404
چاپ شده
4
آشتیانی، خاندان \xāndān-e āštiyānī\، از خاندانهای معروف در دورۀ قاجار و پهلوی. این خاندان از آشتیان در استان مرکزی برخاستند و در رویدادهای سیاسی ـ اجتماعی در شهرهای تهران، قم، مشهد و در بیشتر تحولات سیاسی سدۀ اخیر، ازجمله واقعۀ رژی، انقلاب مشروطیت، حادثۀ مسجد گوهرشاد و رویدادهای دیگر، نقش داشتند. نیای این خاندان به حاجی میرزا محمدحسن مجتهد آشتیانی (1248- 1319 ق / 1832-1901 م) (ه م)، فقیه سرشناس عصر ناصری و مظفری، میرسد. او یک دختر به نام فاطمه (مشهور به آقازاده خانم)، و 4 پسر به نامهای شیخ مرتضى، میرزا مصطفى، میرزا هاشم و میرزا احمد داشت. دخترش بانوی دانشمندی بود که به همسری میرزا جعفر آشتیانی، پسر عموی خود، درآمد. میرزا مهدی آشتیانی (ه م) فرزند آن دو بود (استادی، چهل ... ، 604؛ آشتیانی، 64).
(د 1324 ق): او برادرزاده و داماد میرزا حسن آشتیانی، و فرزند میرزا بزرگ آشتیانی (ه م) و معروف به میرزا کوچک بود. در حکمت، عرفان، فقه و اصول از شاگردان استادان معروف عصر، ازجمله میرزا حسن آشتیانی، عمویش، به شمار میرفت (استادی، گروهی ... ، 276؛ محققداماد، 370). در ادبیات و ریاضیات هم تبحر داشت ( اثرآفرینان، 1 / 33؛ مدرس، 5 / 274) و آثار بسیاری نوشت (استادی، چهل، 600).
(1268-1332 ش / 1306-1372 ق): او فرزند میرزا جعفر و نوۀ میرزا حسن، و از استادان مسلم عهد خود در حکمت و عرفان بود.
(1243-1325 ش / 1281-1365 ق): او بزرگترین فرزند میرزا حسن آشتیانی بود که در تهران زاده شد و چون یک شب پساز درگذشت شیخ مرتضى انصاری به دنیا آمد، او را به احترام آن فقیه بزرگ، مرتضى نامیدند (همان، 601). نزد پدر و علمای دیگر تحصیل کرد (مرسلوند، 1 / 35)؛ بعدها جانشین پدر شد و تولیت موقوفۀ مدرسه و مسجد مروی را بر عهده گرفت. او در قضیۀ بانک استقراضی روس و نیز ویرانکردن سرای بانک (رمضان 1323) نقش مؤثر داشت ( اثرآفرینان، 1 / 32؛ قاسمی، شم 222، ص 54-55). مدتی پیشاز صدور فرمان مشروطه در نامهای به مظفرالدین شاه، ضعف نظام سیاسی را یادآور شد و از شاه خواست چارهجویی کند ( فرهنگ ... ، 1 / 183). در ماجرای مخالفت با مسیو نوز بلژیکی هم تأثیرگذار بود (قاسمی، همانجا). شیخ مرتضى پساز واقعۀ «مسجد شاه تهران» (شوال 1324) به همراه سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) متحصن (مرسلوند، همانجا؛ آشتیانی، 52)، و به همین سبب از تولیت مدرسههای خازنالملک و مروی خلع شد (قاسمی، همانجا؛ مرسلوند، 1 / 36). در جمادیالاول 1324، همراه علمای تهران به قم مهاجرت کرد و در دورۀ استبداد صغیر نیز از نظام مشروطه پشتیبانی کرد. وی در اعتراض به انحلال مجلس و نقض قانون اساسی، در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) متحصن شد ( فرهنگ، همانجا)؛ پساز قتل برادرش، میرزا مصطفى (نک : ادامۀ مقاله)، در 1340 ق به مشهد رفت و در آنجا، به تدریس پرداخت و در میان فضلای مشهد موقعیت ممتازی یافت (استادی، گروهی، 279؛ مرسلوند، همانجا؛ قمی، 4 / 366؛ شریفرازی، اختران ... ، 174). وی در واقعۀ کشف حجاب و حادثۀ مسجد گوهرشاد (21 تیر 1314) ازجمله روحانیانی بود که با رضاشاه به مخالفت برخاست، اما بهسبب نفوذ و مقام روحانیاش دستگیر نشد و او را از مشهد به ری و سپس به تهران تبعید کردند (مرسلوند، 1 / 36-37؛ شریفرازی، همانجا؛ بصیرتمنش، 478- 479). بعد از سقوط رضاشاه، شیخ مرتضى به عراق رفت و مدتی در کربلا اقامت گزید. پساز بازگشت به ایران به مشهد رفت و حوزۀ علمیۀ مشهد را مجدداً دایر کرد (شریف رازی، همانجا). در 28 آبان 1325 در سن 85سالگی در مشهد فوت کرد و همانجا به خاک سپرده شد (مرسلوند، 1 / 37). کتابی در باب «اجاره» بر مبنای تقریرات او باقی است ( اثرآفرینان، همانجا). شیخ مرتضى آشتیانی، داماد سید محمد طباطبایی، و دارای 3 پسر به نامهای میرزا محمود، میرزا ابراهیم و میرزا اسماعیل بود (استادی، چهل، 602).
(1302 یا 1304-1401 ق): او بزرگترین فرزند شیخ مرتضى آشتیانی بود و تحصیلات خود را در تهران و مشهد نزد پدر به انجام رساند، سپس به نجف رفت و شاگرد علامۀ نائینی شد. بهسبب بیماری به ایران بازگشت و در قم، شاگرد آیتالله حائری یزدی شد. پساز پایان تحصیلات به تهران آمد و تا پایان عمر در تهران زیست (شریف رازی، گنجینه ... ، 3(2) / 367- 368؛ استادی، گروهی، 281؛ اثرآفرینان، 1 / 33-34). او خطی خوش، ذوقی سرشار، و در نقاشی و مجسمهسازی قریحه داشت، اما بهسبب انزواجویی چندان شناختهشده نبود (غفوری، 563-564). وی در 1359 ش در تهران درگذشت و در مشهد دفن شد (آشتیانی، 72). آثاری، ازجمله الصلٰوة و کتاب النکاح، از او باقی است (استادی، چهل، 603؛ فرهنگ، 1 / 182).
(ز 1272 ش): او فرزند دیگر شیخ مرتضى آشتیانی بود و پساز به پایان بردن تحصیلات قدیمه به ملکداری و کارمندی روی آورد. در دورههای 6 و 14 مجلس شورای ملی از ایوانکی انتخاب شد (شجیعی، 297). او مؤسس «جمعیت رفیقان» و روزنامۀ بهار بود و از 1332 ش از صحنۀ سیاست بیرون رفت (قاسمی، شم 224، ص 24). فرزندش، رکنالدین آشتیانی (ز 1292 ش)، پساز تحصیل در رشتۀ حقوق و علوم سیاسی، در 1315 ش در وزارت دارایی مشغول به کار، و پساز 4 سال به وزارت امور خارجه منتقل شد. او منشی مخصوص وزیر خارجه، معاون اداری وزارت خارجه (دولتمردان ... ، 1 / 23)، رئیس ادارۀ تابعیت (عاقلی، شرح ... ، 1 / 21)، و سفیر کبیر ایران در اردن، لبنان، الجزایر و مراکش بود و سمتهای دیگری نیز بر عهده داشت ( نشریه ... ، 9؛ قاسمی، همان شم ، ص 25؛ عاقلی، همان، 1 / 22).
(1271- 1349 ش) (ه م): او فرزند سوم شیخ مرتضى آشتیانی، از نقاشان بنام عصر خود بود.
(1282-1327 ق): او دومین پسر میرزا حسن آشتیانی، ملقب به افتخارالعلما بود که در تهران به دنیا آمد و در بیت آشتیانی، به تحصیل پرداخت. وی از جوانی ذوق شاعری داشت و به همین سبب، مورد توجه اتابک صدراعظم قرار گرفت (شریف رازی، اختران، 188). در انقلاب مشروطیت همراه شیخ مرتضى آشتیانی، برادر بزرگترش، در صف مشروطهخواهان بود و در جنبش تنباکو نقش بسزایی داشت (دایرةالمعارف ... ، 1 / 117). وی در تحصن علما در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) شرکت کرد (استادی، همانجا). در ابتدای 1323 ق، عضو انجمن مخفی شد که سال قبل از آن با هدف بیداری افکار عمومی در تهران تأسیس شده بود (ناظمالاسلام، 1 / 264). او در 1327 ق به دست عدهای از مخالفان مشروطیت در شهرری به قتل رسید و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مدفون شد (شریف رازی، همان، 189؛ استادی، همانجا؛ بامداد، 4 / 103). او که در شعر «صهبا» تخلص میکرد، اثری در حمد خدا و نعت رسول (ص) و اهل بیت، بهویژه علی بن ابیطالب (ع)، به نام افتخارنامۀ حیدری و به سیاق شاهنامۀ فردوسی سرود که حاوی 000‘18 بیت است (مدرس، 3 / 480؛ آشتیانی، 56-57؛ استادی، گروهی، 282؛ نیز نک : اثرآفرینان، 1 / 32).
(1250- 1339 ش): او سومین پسر میرزا حسن آشتیانی بود و تحصیلاتش را تا درجۀ اجتهاد دنبال کرد. مدتی هم در نجف به تحصیل پرداخت (عاقلی، همانجا). در دورۀ سوم مجلس شورای ملی (1333 ق) از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. هرچند از لحاظ سیاسی از اعتدالیون به شمار میرفت، بهعنوان نمایندۀ مستقل وارد مجلس شد (مرسلوند، 1 / 38؛ فرهنگ، 1 / 192). در مجلس، به همراه روحانیانی چون امام جمعه خویی، سید حسن مدرس و دیگران، به عضویت «هیئت علمیه» درآمد، هیئتی که مطابق قانون اساسی، وظیفۀ نظارت بر شرعیبودن مصوبات مجلس را به عهده داشت (همانجا؛ کحالزاده، 138؛ عاقلی، نخستوزیران ... ، 155). وی در دورۀ چهارم مجلس، از سبزوار برگزیده شد و در جناح اکثریت مجلس (اصلاحطلبان) قرار گرفت ( فرهنگ، 1 / 193). او در جمعیت اصلاحطلب فعالیت میکرد (بهار، 1 / 119-120، 318) و در 1339 ق، در مجلس مشاورۀ عالی که با حضور احمدشاه برای پاسخگفتن به یادداشت انگلیس و اعلام موضوع بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول تشکیل شده بود، بیانیهای را بهاتفاق 5 تن از دیگر علما امضا کرد (مرسلوند، همانجا). میرزا هاشم آشتیانی پساز کودتای 3 اسفند 1299 به دستور سید ضیاءالدین بازداشت شد (مکی، 1 / 238؛ شیخالاسلامی، 43، 45). اعتبارنامۀ وی در مجلس پنجم (1302 ش) ــ که نمـایندۀ مـردم تهـران بـود ــ با مخالفت روبهرو شد، اما با دفاع سید حسن مدرس به تصویب رسید (مرسلوند، 1 / 38- 39). در قضیۀ جمهوریت نیز در کنار مدرس به مخالفت با آن برخاست (بصیرتمنش، 373). او با تغییر سلطنت مخالف بود و بهرغم فشار و تهدید رضاخان، مادۀ واحدۀ تغییر سلطنت را امضا نکرد و در جلسۀ 9 آبان 1304 هم غایب بود (مرسلوند، 1 / 39). میرزا هاشم آشتیانی پساز سلطنت رضاشاه، در مجلس ششم و هفتم و با حمایت مدرس به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. در واقعۀ سوء قصد به جان مدرس، نطق مفصلی ایراد کرد و خواهان مجازات عاملان آن توطئه شد (همو، نیز بصیرتمنش، همانجاها). در دورههای هشتم و نهم هم به نمایندگی از سوی مردم تهران به مجلس شورای ملی راه یافت (قاسمی، شم 224، ص 23)، اما چون با قانون تغییر لباس روحانیان مجلس مخالفت کرد، در دورههای بعدی مجلس مانع انتخاب او شدند (عاقلی، شرح، 1 / 22). میرزا هاشم آشتیانی پساز آن، سیاست را ترک کرد و به کار ملکی پرداخت ( فرهنگ، 1 / 194). وی مردی ثروتمند بود و املاک و مستغلات فراوانی داشت (عاقلی، همانجا). او خوشنویس هم بود و تألیفاتی در زمینۀ ادعیه و زیارات ازجمله ابواب الجنات از وی برجا ست. وی در 1339 ش در تهران درگذشت و در مشهد به خاک سپرده شد. میرزا هاشم آشتیانی 5 پسر به نامهای جواد، محمدرضا، عماد، حسین و نورالدین آشتیانی داشت.
(1276-1362 ش) (ه م): او پزشک، سیاستمدار و مؤلف بود.
(ز 1285 ش): او فرزند دوم میرزا هاشم آشتیانی، مالک، تاجر و کارمند شهرداری تهران بود و در 1325 ش به حزب دموکرات قوام پیوست و در دورههای 15 و 16 از ایوانکی به مجلس راه یافت. در 1328- 1329 ش با برخی رجال سیاسی، ازجمله احمد قوام و سید ضیاء طباطبایی ارتباطاتی داشت. مدتی هم به نفع دکتر محمد مصدق تبلیغات میکرد (دولتمردان، 1 / 24؛ شجیعی، همانجا).
بازرگان و مقاطعهکار، حسین آشتیانی مدیرکل وزارت بهداری، و نورالدین آشتیانی رئیس آژانس آشنا و از مدیران کل وزارت کار در دورۀ پهلوی دوم بودند (قاسمی، همان شم ، ص 25).
(1300- 1395 ق) (ه م): او چهارمین و کوچکترین پسر میرزا حسن آشتیانی، از مجتهدان برجسته بود.
(1284-1363 ش / 1323-1404 ق): او فرزند بزرگ میرزا احمد آشتیانی و نوۀ میرزا حسن آشتیانی بود و در تهران زاده شد. پساز تحصیلات مقدماتی در این شهر، همراه پدر، به نجف رفت و تحصیلات خود را در محضر علامۀ نائینی و چند تن دیگر به پایان رساند و به درجۀ اجتهاد رسید. پساز بازگشت به تهران، در مدرسۀ مروی به تدریس معقول و منقول مشغول شد («آیتالله ... »، 74-75؛ شریف رازی، اختران، 186). او دارای تألیفات متعددی بود، ازجمله ارشاد از نظر اسلام به فارسی، مالکیت در اسلام به عربی، رسائل و چند اثر دیگر (استادی، گروهی، 294؛ آقا شیخ محمد، 374؛ اثرآفرینان، 1 / 33). او در شهریور 1363 در تهران درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) دفن شد (شریف رازی، همان، 186-187). میرزا محمدباقر آشتیانی در برخی از مواضع و اعلامیههای روحانیان در اعتراض به سیاستهای پهلوی دوم مشارکت داشت ( فرهنگ، 1 / 181). فرزندش میرزا محمدحسین آشتیانی در خرداد 1350 ش از دنیا رفت و در مقبرۀ آشتیانیها در شهرری دفن شد (شریف رازی، همان، 187).
(د 1365 ش): او فرزند دوم میرزا احمد آشتیانی و نوۀ میرزا حسن آشتیانی، از روحانیان معاصر و نوۀ دختری میرزا آقاخان نوری، صدر اعظم ناصرالدین شاه بود که در تهران زاده شد و نزد پدر و برادرش تحصیل کرد. او در مقبرۀ خانوادگی آشتیانیها در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد (همان، 191).
اثرآفرینان، به کوشش کمال حاجسیدجوادی و دیگران، تهران، 1377 ش؛ استادی، رضا، چهـل مقاله، قم، 1371 ش؛ همـو، گروهـی از دانشمندان شیعـه، قم، 1383 ش؛ آشتیانی، محسن، سیمای آشتیان: شهر فرزانگان، تهران، 1375 ش؛ آقا شیخمحمد، مریم و سعید نورینشاط، گلزار مشاهیر: زندگینامۀ درگذشتگان مشاهیر ایران (1358-1376)، تهران، 1377 ش؛ «آیتالله حاج میرزا محمدباقر آشتیانی»، نشر دانش، تهران، 1363 ش، س 4، شم 6؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357 ش؛ بصیرتمنش، حمید، علما و رژیم رضا شاه، تهران، 1376 ش؛ بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، 1357 ش؛ دایرةالمعارف تشیع، به کوشش احمد صدر حاجسیدجوادی و دیگران، تهـران، 1366 ش؛ دولتمـردان عصر پهلوی بـه روایت اسنـاد ساواک، مـرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1385 ش؛ شجیعی، زهرا، نمایندگان مجلس شورای ملی در بیست و یک دورۀ قانونگذاری، تهران، 1344 ش؛ شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و طهران، قم، بیتا؛ همو، گنجینۀ دانشمندان، تهران، 1353 ش؛ شیخالاسلامی، جواد، «نصرتالدوله فیروز و داستان سقوط وی»، آینده، تهران، 1368 ش، س 15، شم 1-2؛ عاقلی، باقر، شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، 1380 ش؛ همو، نخستوزیران ایران: از مشیرالدوله تا بختیار، تهران، 1370 ش؛ غفوری، حسن، «خاندان آیتالله العظمى میرزا احمد آشتیانی»، ناموارۀ امین: چهل گفتار در ایرانشناسی و اسلامشناسی، بهکوشش حسن امین و دیگران، تهران، 1382 ش؛ فرهنگ ناموران معاصر ایران، تهران، 1381 ش؛ قاسمی، ابوالفضل، «یکصد خاندان حکومتگر ایران»، وحیـد، تهران، 1356 ش، شم 222، 224؛ قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، ترجمۀ محمد رازی، تهران، 1351 ش؛ کحالزاده، ابوالقاسم، دیدهها و شنیدهها، به کوشش مرتضى کامران، تهران، 1363 ش؛ محققداماد، مصطفى، نخبگان علم و عمل ایران، تهران، 1378 ش؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1363 ش؛ مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، تهران، 1369 ش؛ مکی، حسین، تاریخ بیستسالۀ ایران، تهران، 1361 ش؛ ناظمالاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، بهکوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1362 ش؛ نشریۀ وزارت امور خارجه، تهران، 1337 ش، دورۀ 2، شم 7.
اردشیر سنایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید