آسیای صغیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 18 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239754/آسیای-صغیر
یکشنبه 14 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
ظهور دین اسلام و تبدیل سریع آن به یك قدرت سیاسی ـ دینی اثرات عمیقی در امپراطوری روم شرقی بر جای گذاشت. نخست اینكه اعراب مسلمان در چهارچوب سیاست برونمرزی خویش بخشی از متصرفات امپراطوری روم شرقی از قبیل سوریه، مصر و آفریقای شمالی را به تصرف خود درآوردند. دیگر اینكه مسلمین از همان صدر اسلام به اهمیت برخی از نقاط جغرافیایی حوزۀ مدیترانۀ شرقی از قبیل جزایر قبرس و رودِس پی برده بودند (لسترنج، 137). به دنبال همین شناخت بود كه در 27ق / 648 م سپاهیان اسلام به فرماندهی معاویه به قبرس حمله كردند (یعقوبی، 2 / 58). هدف اصلی مسلمین دستیابی به قسطنطنیه بود. در زمان امویان مسلمانان موفق شدند 3 بار قسطنطنیه را محاصره نمایند كه با ناكامی مواجه شدند. نخستین محاصره در 32ق / 653 م در زمان خلافت عثمان توسط معاویه انجام گرفت (یعقوبی، 2 / 62). دومین محاصره در 49ق / 669 م در زمان خلافت خود معاویه بود كه پسرش یزید را به جنگ كنستانتین چهارم فرستاد. و بالأخره سومین و مهمترین محاصره كه چند سال طول كشید، در زمان خلافت سلیمان بن عبدالملك توسط برادر وی مَسْلَمه در 96ق / 715م انجام گرفت (یعقوبی، 2 / 160158، ؛ لسترنج، 146). در زمان عباسیان میتوان از حملات جسته و گریختۀ دوران خلافت هارونالرشید و مأمون و همچنین از حملۀ مشهور معتصم به عموریه در 223ق / 838م نام برد (لسترنج، 147). بعد از این تاریخ خلفای عباسی به دلیل گرفتاریهای داخلی از جنگ با رومیان منصرف شدند. با وجود این مرزهای سیاسی میان مسلمین و رومیان پیوسته تغییرات جزئی به خود میدید. به گفتۀ لسترنج (ص 137) مرز میان ممالك اسلامی و روم در آغاز مرزهای طبیعی بودند، كه بهوسیلۀ كوههای توروس و آنتیتوروس مشخص میشدند. این مرزهای طبیعی تا زمان امویان و عباسیان نیز معتبر بودند. حدود این مرزها را خطی از طرسوس در نزدیكی ساحل مدیترانه تا مَلَطیه در كنار فرات علیا معین میكرد. در طول این خط مرزی سنگرها و دژهای متعددی وجود داشتند كه به عربی ثغور نامیده میشدند. ثغور میان ممالک اسلامی و روم به 2 دسته تقسیم میشدند: ثغور جزیره در بخش شمال شرقی، كه مركز آن شهر مَلَطیه بود و بهوسیلۀ آنها از استان جزیره حراست میشد؛ و دیگر ثغور شام در بخش جنوب غربی، كه مركز آن شهر طرسوس و نقش آنها پاسداری از ولایات شام بود. این سنگرها در جریان جنگهای مسلمین با رومیان بین طرفین دست به دست میگشت. در حدودالعالم (صص 170-171) فهرست كاملی از شهرهایی كه ثغور میان اسلام و روم بودند، آورده شده است، كه جملگی از شهرهای آباد و پرنعمت بودهاند. شهرهای مرزی كه به تصرف مسلمین درمیآمد بسیار مورد توجه قرار میگرفت. سیمای این شهرها بعد از تصرف مسلمانان با ساختن مسجد جامع رنگ اسلامی به خود میگرفت. شهرهایی مثل هارونیه واقع در یكی از درههای جبللكام (آنتیتوروس) و یا كنیسه كه آن را كلیسای سیاه (الكنیسة السوداء) نیز میگفتند از استحكامات مرزی میان مسلمانان و رومیان بودند، كه بعد از تسلط مسلمانان چهرۀ اسلامی به خود گرفتند. در شهرهای مصیصه و ادنه و طرسوس نیز در دورۀ امویان و عباسیان مساجد، پل، آبانبار و برج و باروی سنگی محكمی ساخته شد. به گفتۀ ابن حوقل (ص 168) شهر طرسوس 2 باروی سنگی داشت و دارای سواران و مردان و ساز و برگ و ستوران و سلاح و ساختمانها بود. در معجمالبلدان (4 / 28) نیز از محاصره و تصرف این شهر توسطِ نقفور یا نیكفوروس در 354ق / 965م یاد شده است. مرز طبیعی میان سرزمینهای اسلامی و بلاد روم در حدود طرسوس رود لاموس (النهراللاموس) بود و شهر سلوقیه (سلوكیه) كه تركها بدان سِلِفْكه میگویند در آن طرف رودخانه قرار داشت. در این محل اسرای مسلمان و مسیحی با یكدیگر مبادله میشدند. به دلیل وجود مرز طبیعی كوهستانی میان ممالك اسلام و روم رفتوآمدها از گذرگاههای معروف موجود صورت میگرفت. گذرگاههای مهمی كه برای عملیات نظامی و رفتوآمد مورد استفاده قرار میگرفتند، عبارت بودند از معبر دربالحدث در شمال شرقی كه از طریق مَرعش به سمت شمال میرفت و به اِلْبستان میرسید و دیگر معبر كیلیكیه از شمال طرسوس كه از طریق یك شاهراه به قسطنطنیه میرفت (لسترنج، 143). شرح دقیق منازل میان این راه در المسالك والممالك ابن خردادبه (ص 113) آمده است. میان ممالك روم و اسلامی، شهرها و راههای تجاری نیز وجود داشت. مهمترین این شهرها طرابزون یا طرابزونده (اطرابزنده) در كنار دریای سیاه بود كه كالاهای تجاری نظیر پارچههای كتان یونان و پارچههای پشمی و دیبای رومی از طریق بوسفور به آنجا میرسید و سپس به كشورهای اسلامی حمل میشد. در صورةالارض ابنحوقل (ص 91) از طرابزون به عنوان راه مردم ارمنیه به روم یاد شده است كه بازرگانان بلاد اسلام در آن گرد آمده و از آنجا به كشور روم رفتوآمد میكردند. حاكم آنجا از طرف قیصر روم تعیین میشد و كالای فراوانی در آن وجود داشت. این كالاها از راههای كوهستانی به مَلَطیه و دیگر شهرهای فرات علیا حمل میشدند. مناسبات تجاری میان سرزمینهای اسلامی و بلاد روم از یك طرف و بروز جنگهای طولانی از طرف دیگر، راه نفوذ تدریجی اسلام را به آسیای صغیر هموار كردند. تداوم این درگیریها به تحلیل قوای اقتصادی و نظامی بیزانس انجامید تا سرانجام در قرن 5 ق / 11م ظهور تركان سلجوقی كه به سلاجقۀ روم معروف شدند، اوضاع آسیای صغیر را دگرگون كرد.
در قرن 5 ق / 11م میان سران لشكری و كشوری امپراتوری روم شرقی رقابت و كشمكشهای شدیدی وجود داشت. بهویژه هنگامی كه قدرت به دست غیرنظامیان میافتاد، عملاً در ادارۀ امور نظامی كشور اختلال به وجود میآمد. بروز این بینظمیها به تركان سلجوقی فرصت داد كه در برخی نقاط آسیای صغیر نفوذ كنند. بعد از مرگ قسطنطنین دهم دوكاس، امپراطور غیرنظامی روم، در مۀ 1067م نظام اداری و لشكری كشور مختل گردید. بدین جهت یكی از رهبران نظامی به نام رومانوس چهارم دیوجانس به امپراطوری انتخاب شد. البارسلان سلجوقی در بهار 463ق / 1071م در جنگ ملازگرد بر سپاهیان روم پیروز شد و رومانوس دیوجانس را به اسارت گرفت (ابن اثیر، 10 / 65). این پیروزی زمانی به دست آمد كه اندكی قبل از آن یعنی در 456ق / 1064م سلجوقیان شهر آنی پایتخت ارمنستان را تسخیر و حكومت بقراطی ارمنستان قدیم را سرنگون كرده بودند و روپن به جای آن، حكومت ارمنستان صغیر را در كیلیكیه توروس بنیان نهاده بود كه شهر سیس مركز آن بود. پس از پیروزی ملازگرد، سلیمان بن قُتُلْمِش یكی از اعضای خاندان سلجوقی به فرماندهی سپاهیان ترك در آسیای صغیر منصوب شد. وی شهر نیقیه (ازنیق) را مقرّ فرماندهی خود قرار داد. جنگجویان وی با اقدام به جنگهای نامنظم و قطع ارتباط میان شهرها در ادارۀ امور امپراطوری روم شرقی اختلال به وجود میآوردند. با اسكان سلجوقیان در فلات آسیای صغیر عملاً بخشی از آن در زمرۀ سرزمینهای اسلامی درآمد. با آغاز اولین جنگ صلیبی در 490ق / 1097م ادامۀ پیشروی سلجوقیان به سمت غرب آسیای صغیر متوقف شد. نیروهای امپراطوری روم شرقی با كمك صلیبیون توانستند شهر نیقیه را كه مقر حكومت قِلج ارسلان سلجوقی بود محاصره و تسخیر نمایند. وی به شهر قونیه كه در 477ق / 1084م آن را فتح كرده بودند، عقب نشست و آن را پایتخت خود قرار داد. در جنگ دوم صلیبی نیز در 542 ق / 1147م سلطان مسعود پسر قلیج ارسلان از لوئی هفتم پادشاه فرانسه شكست خورد و بالأخره با جنگ سوم صلیبی به فرماندهی فریدریش اول معروف به بارباروزا (ریش قرمز) امپراطور آلمان در 586 ق / 1190م شهر قونیه پایتخت سلجوقیان به تصرف سپاهیان صلیبی درآمد. این پیروزی به دلیل غرق شدن امپراطور آلمان در رودخانۀ كالوكادنوس (گوگسو) و یا به روایت لسترنج (ص 150) احتمالاً در رودخانۀ لاموس در حوالی سلوكیه، حاصل زیادی برای صلیبیون به همراه نداشت. جنگ چهارم صلیبی در جهت تأمین منافع تجاری ونیزیان به قسطنطنیه كشید و پس از تسخیر این شهر در 600 ق / 1204م موجد یك امپراطوری لاتینی در آن شد. بیزانسیها نیز در مقابل آن یك امپراطوری یونانی در نیقیه ایجاد كردند. این تفرقه به سلجوقیان فرصت داد تا در محدودۀ متصرفات خود ارتباطی بین بندر سینوپ در كنار دریای سیاه و بندر علائیه (آلایا) یا آلانیای كنونی در كنار دریای مدیترانه برقرار سازند. با كامل شدن این ارتباط در دورۀ علاالدین كیقباد كه در 616 ق / 1219م به تخت نشست و بزرگترین پادشاه سلجوقی روم بود، امكان تجارت با جمهوریهای ساحلی و جزیرهای مدیترانه برای دولت سلجوقی فراهم آمد و به دنبال آن، قلمرو سلجوقیان رو به عمران و آبادانی نهاد. حدود قلمرو سلجوقیان در مدت بیش از 2 قرن تسلط آنان، یعنی از 470 تا 700ق / 1077 تا 1301م تغییر مییافت. این تغییرات با فراز و نشیبهای سیاسی و نظامی قدرت خود آنان و دیگر حكومتهای موجود در آسیای صغیر در ارتباط بود. نواحی مهم قلمرو فرمانروایی آنان در غرب یا شمال ارمنستان صغیر قرار داشت و عبارت بود از قونیه، قیصریه، ملطیه، سیواس، نَكیسار یا نیكسار، توقات، امامیه، انگوریه، هِرقَلیه یا هراكلیه، نِگْدَه و ابلستان یا اِلبستان. سلجوقیان روم با وجود اینكه در آغاز كار زندگی چادرنشینی داشتند، با توسعۀ متصرفات خود و آمیزش با همسایگان به زندگی شهری و شهرنشینی روی آوردند. دربار آنان پناهگاه دانشمندان و هنرمندان ایرانی بود كه پس از هجوم مغول و تاتار از دیار خود آواره شده بودند. پادشاهان سلجوقی و وزرای دانشمند آنان در نشر زبان فارسی در آسیای صغیر همت گماشتند. زبان فارسی در عهد آنان زبان رسمی دربار بود و تكلم بدان در بیشتر قلمرو حكومت آنان مخصوصاً در قونیه به مثابۀ زبان بومی رواج داشت و تا زمان سلاطین عثمانی نیز مدتی معمول بود (همایی، 2 / 1004). هجوم مغولها به آسیای صغیر و تسخیر شهر قونیه در 655 ق / 1257م حكومت آنان را درهم ریخت و سرانجام در 700ق / 1301م سرزمین روم میان امرای دهگانۀ تركمان تقسیم شد. حدود این امیرنشینها با حدود ایالات قدیم یونان تقریباً بر هم منطبق بود و عبارت بود از قرامان یا لیقونیۀ قدیم، تِكِه یا لیقیه و پمفیلیۀ قدیم، امیرنشین حمیدیا پیسیدیه و ایزوریۀ سابق، گرمیان یا فریجیه، قزل احمدلی یا پَفْلَغونیه مَنْتَشا یا كاریه، آیدین و صاروخان مطابق با لیدیۀ قدیم، قرهسی یا میسیۀ سابق و بالأخره ولایت عثمانلی در كنار دریای مرمره كه بعدها بر امیرنشینهای دیگر غلبه كرد و شالودۀ امپراطوری عثمانی را بنیان نهاد. نواحی واقع در مشرق امیرنشینهای دهگانه زیر نظر ایلخانان مغولی اداره میشد. شهرهای مهم آن عبارت بودند از قیساریه یا قیصریه كه مسجد و كلیسای بزرگی در آن ساخته شده بود، همچنین سامسون، البستان یا ابلستان، نیكسار، سیواس و توقات. این ایالتها تا روی كار آمدن عثمانیان در آسیای صغیر میان حكومتهای مختلف دست به دست میگشتند.
عثمانیها یكی از شعب طایفۀ غز تركستان بودند كه در قرن 7ق / 13م از آسیای میانه به ارمنستان و آسیای صغیر آمدند و به تبعیت پادشاهان سلجوقی گردن نهادند. گروهی از آنان به فرماندهی ارتغرل و سپس فرزندش عثمان به خاطر كمكهای نظامی كه در جنگهای صلیبی به علاءالدین ایوبی كردند، سرزمینهایی را به عنوان تیول به دست آوردند و سپس بر وسعت زمینهای خود افزودند. امارت سوگوت واقع در شمال غرب آناتولی و هممرز با بیزانس برای پاسداری به ارتغرل و سپس فرزندش عثمان (698-726ق / 1299-1326م) سپرده شد. حملۀ مغول به آسیای صغیر سلجوقیان را برانداخت و عثمان با كمك آنان در 699 ق / 1300م حكومت ترك مستقلی به وجود آورد. قلمرو حكومت عثمانیها در مرز بین سرزمینهای اسلامی و یونانی قرار داشت و آنان با توجه به این موقعیت و انتخاب استراتژی دفاع از اسلام در مقابل مسیحیت به منزلۀ پاسداران اسلام قلمداد میشدند و همین نقش روز به روز بر اهمیت آنان افزود (بیانی، 138، 139). علاوه بر این طوایف ترك جنگ با یونانیان را سنت باستانی خود میدانستند و همین انگیزه به همراه نیت دفاع از اسلام و همچنین اشتهار ثروت افسانهای امپراتوری روم شرقی دلایل كافی برای حمله به متصرفات آنان را فراهم ساخت. میراثهای فكری و فرهنگی و زندگی شهری سلجوقیان از قبیل سازمانهایی نظیر اخی (انجمن برادری بازرگانان و پیشهوران و علما، طبقۀ معلمان و مفسران اسلام) نظام اسلامی اصناف، انضباط سخت رهبران انجمنهای جوانان و برخی معیارهای اخلاقی و اجتماعی دیگر شالودۀ دستگاه اداری و رشد حكومت عثمانی را به وجود آوردند (ووسینیچ، 7). كاهلی حكومت بیزانس و آشفتگی سیاسی حاكم بر حكام بالكان نیز پیروزی عثمانیها را آسان كرد. آنان پس از تسخیر نیقیه (731ق / 1331م) به تسلط بیزانس در آسیای صغیر پایان دادند. عثمانیها در طول قرن 8 ق / 14م توانستند با از میان بردن رقبای خود ولایات قرهسی، حمید، گرمیان، صاروخان، آیدین، منتشا، تكه، قرهمان و قزل احمدلی را ضمیمۀ خاك خود سازند. در نیمۀ دوم قرن 8 ق / 14م امپراتوری آشوبزدۀ بیزانس و كشورهای بالكان آماج حملات عثمانیها بودند. مراد اول (760-791ق / 1359-1389م) با استفاده از تحرك ارتش سازمانیافتۀ خود و آشفتگی اوضاع بالكان موفق به فتح آن شد. عثمانیها با سربازگیری از نواحی متصرفی خود كه بدان دِوْشیرمَه میگفتند به اشاعۀ اسلام پرداختند. در اواخر قرن 8 ق / 14م سرزمینهای عثمانی از نظر تشكیلات اداری به 2 بخش آسیایی (آناتولی) و اروپایی (روم ایلی) تقسیم میشد كه هریك را بیگلربیگلیك میگفتند. حملۀ تیمور لنگ به آسیای صغیر و شكست و اسارت سلطان بایزید، امپراطوری عثمانی را به آشوب كشانید. بیزانسیها و ونیزیها و برخی از امیرنشینهای داخلی آسیای صغیر مجدداً سربرافراشتند و قسطنطنیه حدود نیم قرن دیگر در دست مسیحیان باقی ماند. پس از بازگشت تیمور از آسیای صغیر، محمد اول (816-824 ق / 1413-1421م) و سپس مراد دوم (824-855 ق / 1421-1451م) با چیرگی بر دشمنان داخلی و خارجی مجدداً قدرت عثمانیها را اعتلا و اقتدار بخشیدند. در زمان محمد اول شیخ بدرالدین كه از فقهای برجستۀ عثمانی است، با نوشتن كتابهایی در تصوف، اندیشۀ دارایی همگانی را منتشر ساخت. پس از كشته شدن وی پیروانش پراكنده شدند و به صوفیان صفویه و بكتاشیه پیوستند (ووسینیچ، 11). با سلطنت محمد دوم (855-886 ق / 1451-1481م) دوران تازهای در تاریخ عثمانی آغاز گشت. در زمان وی یكی از مهمترین رویدادهای تاریخ متأخر جهان یعنی سقوط قسطنطنیه، به وقوع پیوست و بدینسان عمر بیش از 000‘1 سالۀ امپراطوری روم شرقی به پایان همیشگی خود رسید. این واقعه سرنوشت خاورمیانه و اروپا را دگرگون ساخت. سلطان محمد دوم با تدوین قانوننامه در 881 ق / 1476م حدود اختیارات و وظایف دولت، دستگاههای اداری، فئودالها و علما را نظم قانونی بخشید و به نیروهای نظامی سر و سامان داد. وی مساجد و بناهای عمومی بسیاری ساخت و در زمینۀ روابط میان مسلمانان و دیگر اقلیتهای دینی اهل كتاب مقرراتی وضع كرد. پس از مرگ وی نیز پسرش بایزید دوم بر امپراطوری عثمانی فرمان راند. تشكیل دولت عثمانی در آسیای صغیر و توجیه سیاستهای توسعهطلبانۀ آنان با دفاع از اسلام و جهاد علیه كفار، همچنین فتح قسطنطنیه، بالكان، جزایر و سواحل شرقی مدیترانه، حمله به ایران و كشتار حدود 40 هزار تن از پیروان شیعی مقیم شرق آسیای صغیر به بهانۀ جاسوسی، اثرات بزرگی در اروپا، ایران و خاورمیانه بر جای گذاشت (باوزانی، 210؛ طاهری، 135). از این زمان به بعد اوضاع كلی آسیای صغیر با تاریخ سلاطین عثمانی پیوند میخورد و این وضع تا پیدایش حكومت جمهوری در تركیۀ كنونی ادامه دارد.
مآخذ: ابناثیر، عزالدین، الكامل، بیروت، دارصادر، 1399ق؛ ابن حوقل، ابوالقاسم محمد، صورةالارض، بیروت، مكتبةالحیاة، 1979م؛ ابن خردادبه، عبیداللهبن عبدالله، المسالك والممالك، لیدن، 1938م؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمه، ترجمۀ محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1336ش؛ اصطخری، اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347ش؛ باوزانی، آلساندرو، ایرانیان، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، روزبهان، 1359ش؛ بیانی، خانبابا، تاریخ نظامی ایران، تهران، ستاد ارتش، 1353ش؛ پاولی؛ پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، دنیای كتاب، 1362ش؛ حدودالعالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، طهوری، 1362ش؛ دولاندلن، ش، تاریخ جهانی بیش از تاریخ تا قرن شانزدهم، ترجمۀ احمد بهمنش، دانشگاه تهران، 1345ش؛ شییرا، ادوارد، الواح بابل، ترجمۀ علیاصغر حكمت، تهران، ابنسینا، 1341ش؛ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، جیبی، 1345ش؛ قدامة بن جعفر ابوالفرج، كتابالخراج، به كوشش یان دخویه، لیدن، 1889م؛ كُرزن، جرج، ن، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، مركز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1362ش؛ گودرزینژاد، شاپور، جغرافیای تركیه، تهران، سحاب، 1354ش؛ لسترنج، گای، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، مركز انتشارات علمی و فرهنگی، 1364ش؛ ماله، آلبر و ژول ایزاك، تاریخ قرون وسطى، ترجمۀ عبدالحسین هژیر، تهران، دنیای كتاب، 1362ش؛ مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به كوشش گای لسترنج، لندن، 1915م؛ مشكور، محمدجواد، اخبار سلاجقۀ روم، تهران، 1350ش؛ ووسینیچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ سهیل آذری، تبریز، كتابفروشی تهران، 1346ش؛ همایی، جلالالدین، مولوینامه، تهران، آگاه، 1356ش؛ یاقوت حموی، ابوعبدالله، معجمالبلدان، بیروت، 1376ق؛ یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، مركز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362ش؛ نیز:
Brüning, Kurt, »Asien«, Harms, Erdkunde, Berlin, 1964, Vol. III.
محمدتقی رهنمایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید