ایران (هیئت مبلغان شرقی)
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 25 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238474/ایران-(هیئت-مبلغان-شرقی)
جمعه 11 آبان 1403
چاپ شده
1
ایران (هیئت مبلغانِ شرقی)، عنوان کتابی از جیمز بست، مؤسس و مبلغ هیئت پرسبیتریهای آمریکایی در ایران که حاوی آگاهیهایی بسیار ارزشمند دربارۀ جوانب فرهنگی و فولکلوریک ایران، باورهای مردمی و نیز زندگی اجتماعی ایرانیان در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار (سل 1264-1313 ق / 1848-1895 م) است. این اثر که درواقع گزارشی است از تأسیس و سرنوشت هیئت مبلغان شرق ایران، در 1884 م / 1301 ق تدوین شده و دارای 15 فصل و 25 تصویر است. مؤلف در پیشگفتار، انگیزۀ نگارش این اثر را ارائۀ اطلاعات صحیح و ملموس از ایران و مردم آن برای غربیها بیان کرده است؛ غربیهایی که شناختشان از این سرزمین تنها خیالبافیهایی است که در تصور و اذهان خود، بر پایۀ قصههای کهن شرقی، از پادشاهان، قصرهای باشکوه و طلایی و مردمانی با ویژگیهای کلیشهای شرقی ساختهاند. مؤلف ادعا میکند که در این اثر، سعی بر آن بوده است تا دادههای جدید و صحیح را دربارۀ سرزمین ایران ارائه دهد. او نهتنها آثار سیاحانی چون ویلز و جکسون را نقد میکند، بلکه اثر پیشین خود با نام «ایران سرزمین امامان» را نیز تکمیل میسازد. ازاینرو، هم از مطالعات و یافتههای خود در ایران و در میدان تحقیق بهره برده، و هم گزارشهای «کشیشان و مبلغان شاخۀ شرقی ایران از جامعۀ پرسبیتری آمریکا» را مد نظر داشته است؛ هرچند لغزشهایی در معرفی درست ایرانیان، تاریخ و فرهنگ آنها در کتاب دیده میشود و ادعای مؤلف را از حقیقت دور میسازد، تصویری که از ایران و ایرانیان ارائه میدهد از جهت تمرکز بر مباحث فرهنگی و اجتماعی قابل تأمل است. جیمز بست، آمریکایی ـ کاناداییتبار، متولد 1834 م / 1250 ق است که تحصیلات خود را در رشتۀ الٰهیات در 1859 م / 1276 ق به پایان رساند و از 1862 تا 1871 م / 1279- 1288 ق پلههای ترقی را پیمود تا آنکه در 1871 م یکی از اعضای برجستۀ جامعۀ پرسبیتری در آمریکا شد و سفرهای تبلیغی خود را به سراسر اروپا، ترکیه و ایران آغاز کرد. وی در 1289 ق / 1872 م برای نخستین بار هیئت آمریکایی پرسبیتری را در تهران تأسیس کرد و در 1299 ق / 1882 م، خود به عنوان رئیس و سرپرست شاخۀ شرقی آن در ایران منصوب گردید. ازجمله فعالیتهای متنوع مبلغان آمریکایی زیر نظر بست در ایران، میتوان به بنیانگذاری «کالج آمریکایی تهران» یا همان دبیرستان البرز اشاره کرد (نک : گیلمن، npn.؛ شاه بداغی، npn.). فصل اول کتاب با توضیحی دربارۀ فعالیتهای مبلغان آمریکایی در ایران به ویژه این فرقۀ خاص، و تقسیمبندی آن به دو شعبۀ شرقی و غربی آغاز میشود که منظور از بخش شرقی ایران، استانهای خراسان و کرمان دانسته شده است (ص 24)، و مناطق غربی نیز بهطورکلی از تهران به سمت قزوین، همدان و در نهایت سنه (سنندج) اطلاق شده است. تفاوتهای اقلیمی، قومیتی و زبانی این دو بخش کاملاً مشهود و بارز است و مؤلف در این باره به ذکر مثالهایی چون معرفی برخی اقوام، زبانها و شهرهای مهم و باستانی ازجمله ری، همدان و قم پرداخته است. بست از همدان به عنوان شهری که در کتاب مقدس به آن اشاره شده است، یاد میکند (ص28). او نظرات ناسنجیدهای دربارۀ ساکنان ایران دارد و مطالبش در این خصوص با حقیقت و افسانه آمیخته است. وی ساکنان سرزمین ایران ــ به جز برخی نواحی ترک و کردنشین که در آنجا آمیزشهایی با بومیان صورت گرفته است ــ را متعلق به یک ریشۀ مشترک ایرانی (همانجا)، و ساکنان استانهای گیلان و مازندران را نژادی متمایز از سایر ایرانیان دانسته است. بهجز اغلب مردم که مسلمان بودند، گروههایی از یهودیان، ارمنیان و زردشتیان هم در ایران زندگی میکردند و همۀ آنها چه مسلمان، چه غیر مسلمان به شدت فقیر و تنگدست بودهاند. بیشتر جمعیت، ساکن روستاها بودند و خانههای آنها گلی یا خشتی بود. به گفتۀ نویسنده، لباس مردم ایران پاسخگوی شرایط اقلیمی و بافت زندگی آنها بوده است. زنان که تنها در خیابانها یا در بام خانهها، قابل رؤیت بودند، چادر و حجابی به دور خود داشتند، هرچند چهرۀ آنها پوشیده نبود (نک : ص 28-30). پوشاک کثیف زنان و سر و وضع نامرتب آنها نشان از معیشت و شرایط نامطلوب زندگیشان داشت. وضع مردان نیز دست کمی از زنان نداشت و چهرۀ آنها اغلب آفتابسوخته بود. در بخشی از کتاب، آراء و عقاید تودۀ مردم از دیدگاه نویسنده مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. مطالب مربوط به باورهای مذهبی و غیرمذهبی ایرانیان نشان میدهد که بست تا حدود زیادی با فرهنگ و فولکلور مردم ایران آشنایی پیدا کرده بود؛ زیرا به جزئیات فراوانی از زندگی روزانۀ آنان از وضعیت بهداشت و پوشاک مردم تا کفپوش کاروانسراها و اعتقادات مذهبی آنها توجه نشان داده است، هرچند برای وی که مبلغی مسیحی بود، کنکاش دربارۀ جزئیات اعتقادات مردم ایران امری طبیعی جلوه میکند؛ مثلاً وی در فصل دوم ضمن اشاره به فعالیتهای تبلیغی مسیحیان در ایران، آنها را نسبت به مذهب شیعه بسیار متعصب میداند و نیز ایرانیها را از ترکها و عربها مذهبیتر معرفی میکند (ص 34). او در ادامه اصلیترین باورهای مسلمانان (و شیعیان) را برای مخاطب غربی خود توضیح میدهد و تفاوتهای موجود میان مسلمانان با مسیحیان (مثلاً دعاهای آسانتر مسلمانان) و شیعیان با سنیان ( مثلاً گذاردن پیشانی بر مهر هنگام نماز نزد شیعیان) را بر میشمارد. وی به برخی باورهای ایرانیان دربارۀ دیوها، جنها و موجودات وهمی اشاره میکند و میافزاید: ایرانیها وحشت زیادی از موجودات وهمی دارند، هرچند این امر را میتوان از آفات همۀ مذاهب دانست. باور به ارواح، دیوها، نیروهای اهریمنی و غولها ازجمله باورهایی است که در کتاب شرح داده شده است. دیوها در جنگلها و صحراها در ترددند و با قدرتهای شیطانی خود انسانها را مسخر خویش میسازند. گاه نیز این واژه در اشاره به خوی حیوانات وحشی بهکار میرود. به گفتۀ بست، روستاییان سادهاندیش، برخی آدمیان وحشی یا همان میمونهای انساننما را نیز انواعی از دیو میپنداشتند. گرچه جن با دیو فرق میکند و از آن در قرآن کریم هم یاد شده، نزد تودۀ مردم تفریق این دو گاه دشوار است. جن موجودی است میان فرشته و بشر و میتواند خوب یا بد باشد (ص 36-37). بست واژۀ غول را کاملاً ایرانی میداند که به موجودی مرکب از انسان و حیوان که ساکن صحراها ست اطلاق میشود؛ موجودی عظیمالجثه، اما کمشعور (ص 37). مشاهده میشود که برخی اظهارنظرهای جیمز بست، نظیر ایرانی دانستن واژۀ غول، یا مذهبی و متعصب بودن ایرانیها در دین بهویژه در قیاس با ترکها و عربها، و مواردی دیگر از این دست، نقدپذیر است. از دیگر باورهای همهگیر ایرانیها، اعتقاد به بازگشت ارواح درگذشتگان به زمین است. هدف ارواح شرور، قبض روح انسانها ست و قدرت آنها معمولاً با طلسم، دعا، روزه و شفاعت امامان باطل میشود (ص38). از روشهای آسیبرسانی آنها به افراد، چشم زخم ــ باور به قدرت شیطانی نهفته در برخی افراد ــ است که از طریق نگاه وی منتقل میشود. مؤلف سپس روایتی میآورد که شخصی به خر زیبایی نظر انداخت، به دنبال آن به محض آنکه صاحبش سوارش شد، پای خر شکست و چلاقگردید (همانجا). روش دیگر صدمه زدن به افراد، حلول روح شیطانی در فرد و تسلط کامل یا نسبی بر وی است. برخی بیماریها نیز محصول حلول روح شیاطین در بدن افراد دانسته شدهاند. جنگیری از روشهای باطلسازی نیروهای خبیث، و تخصصی است که در اختیار عدهای خاص ازجمله برخی ملاها ست. جنگیران لزوماً مسلمان نیستند و ممکن است، یهودیان و ارمنیان هم چنین توانی داشته باشند. به گفتۀ بست، مرحلهای در سلسلهمراتب کلیسای ارمنی وجود دارد که آموزش نوع جنگیری است (ص 39). گاه یهودیان و ارمنیان مبالغ زیادی را برای جنزدایی از مشتری دریافت میکردند. روشهای جنگیران بسیار متنوع بوده است، ازجمله: قرائت قرآن کریم و سایر کتب مقدس، دعا و وردخوانی و بهکارگیری طلسمات. اعتقاد به قدرت جادویی قرآن کریم در حل مشکلات رواج داشته، و در این رابطه روایتی نقل شده است از کسی که چاقویش را دزدیده بودند. او که مستأصل شده بوده، به قرآن کریم پناه آورد و بر روی 3 تکه کاغذ، آیاتی از آن را نوشت و در پشت هر یک اسم یکی از افرادی را که به آنها مشکوک بود، درج کرد. هر کاغذ را به طور جداگانه داخل گلولههای گِلی که خود ساخته بود، قرار داد و آنها را در آب رها کرد. گلولهها ابتدا در آب شناور بودند، ولی بعد یکی از آنها حل شد و کاغذ داخل آن به سطح آب آمد. با خواندن اسم مذکور بر آن کاغذ، وی را متهم به دزدی کرده و پس از اعتراض به نامبرده، او به دزدی اعتراف میکند و این نتیجۀ قدرت آیات قرآن کریم قلمداد میشود (ص 40-41). تعویذهایی شامل آیات قرآنی یا مجلدی از قرآن کریم معمولاً از درها یا راهروها آویزان میشدند تا هر که از آنجا عبور کند، در پناه آن ایمن بماند. نوشتن آیات قرآن کریم بر روی کاغذ و قـرار دادن آن روی اعضایی کـه دچـار جراحت یا بیماری شده ـ بودند، از دیگر موارد اعتقاد به قدرت ماورایی این آیات بوده است. هرگز مسافرت صورت نمیگرفت مگر آنکه از قرآن کریم استخاره میجستند. البته صور فلکی و منطقةالبروج نیز برای پیشبینی سعد و نحس بودن زمان حرکت مسافر در نظر گرفته ـ میشد (ص41). مؤلف در ادامه به باور ارمنیان و یهودیان به قدرتهای جادویی کتابهایی از عهد عتیق و عموره اشاره میکند (همانجا). جیمز بست ایرانیها را از لحاظ علمی و اطلاعات عمومی، بسیار کمدانش و از سوی دیگر مردمانی خیالپرداز و موهومگرا میکند. جالب توجه آنکه از نظر او هرچه سطح طبقاتی مردم بالاتر میرفته است، میزان خرافهگرایی آنها نیز بیشتر میشده است. وی این امر را ناشی از آموزههای دینی کتب مذهبی میداند که باعث خرافاتیتر شدن گروههای درس خوانده نسبت به طبقات بیسواد اجتماع میشود (ص44). نویسنده از مجتهد والامقامی یاد میکند که با او در خصوص درمان بیماریها با دعا و طلسم صحبت کرده، و روش کار این مجتهد را نیز شرح داده است. جمعآوری اشکهایی که در مراسم عزاداری مذهبی ریخته میشد در بطری، و استفاده از آنها برای درمان بیماریها یکی از روشهای درمانی بوده است. همچنین وی به نقل از یک روحانی مینویسد: «اشکی که در ماتم امام حسن و امام حسین (ع) ریخته میشود، همۀ گناهان زندگی را میشوید» (ص44-47). بست معتقد است که برخی خرافات ایرانیها و بهطورکلی مسلمانان، ریشه در باورهای خرافی مسیحیت (ارمنیها) و یهودیت دارد. او به اجمال به نقش و جایگاه ملاها به عنوان رهبران و معلمان دینی اشاره میکند و تفصیل این موضوع را به کتاب دیگر خود، «ایران سرزمین امامان»، ارجاع میدهد. شناخت و تحلیل نویسنده از این قشر اجتماع، و اهداف و سیاستهای آنها به خصوص در برگزاری مراسم مذهبی و سایر اعمال و رفتارها قابل توجه است. او اظهار میدارد که ملاهای ایرانی هیچ چیز از انواع دانش نظیر جغرافیا، ریاضیات و علوم طبیعی نمیدانند، مگر آموزههای دینی خود (ص 49). مؤلف در جایی دیگر در صحبت از عادات ایرانیها، تعارفهای سخاوتمندانۀ آنها مثل چشم و جان و سر و سرزمین فدا کردن را در واقع ترفندی برای کسب امتیاز بیشتر دانسته است (ص54). به باور بست عیوب اخلاقی ایرانیها مثل مردمان سایر ممالک است اما «حقهبازی را میتوان ایراد ملی آنها دانست» (ص 55). از مثالهای او مصرف مشروبات الکلی است که آمار بالایی را نزد ایرانیان مسلمان (مانند یهودیان، ارمنیان و زردشتیان ایرانی) به خود اختصاص میداد. استعمال دخانیات (تنباکو) و تریاک از دیگر سرگرمیها بوده است. بسیاری نیز حشیش و مواد مرگآوری چون آرسنیک استفاده میکردند. قلیان در همه جای ایران چه توسط مردان و چه زنان در هر خانه، کوی و برزن، بازار و مغازهای مورد استفاده قرار میگرفت. چندهمسری مجاز بوده و ازدواج مانع از بی بند و باری مردان نمیشده است؛ هرچند افراد هرزه، انگشتنما میشدند. از نظر نویسنده حجاب زنان در اجتماع تا حدودی باعث میشد تا مردان در کوچه و بازار دست به عصا باشند، چون زیر چادر و روبند، نمیتوانستند زن و بچۀ خود را از دیگران تشخیص دهند و دست به هر کار و پیشنهاد هوسآلودی بزنند (نک : ص 54-57). قمار به خصوص بازی ورق و شطرنج نزد ایرانیان رواج داشته است (ص 54). وضعیت زنان ایرانی، موضوعی است که مؤلف در آغاز فصل سوم ارزش پرداختن به آن را گوشزد کرده است. از نظر او تفاوت بسیاری میان موقعیت اخلاقی و اجتماعی زنان مسلمان با زنان مسیحی وجود دارد؛ جیمز بست حضرت فاطمه (ع) را تأثیرگذارترین زن در باور شیعیان ایران میداند. باور به حضرت فاطمه (ع) و قداست و برکتزایی وی، در بیشتر مراسم سنتی زنانه و حتى اشعار شعرا دیده میشود (ص 59). در ادامه وی جایگاه زن ایرانی در خانوادۀ مردسالار را تحلیل میکند و به عنوان مثال به محوریت نقش مادربزرگ که محترمترین فرد خانواده بهشمار میرود، اشاره میکند. از نظر او حضور چند زن در خانه (چند همسری)، به فضای مادرسالاری و حس وابستگی فرزندان ذکور به مادران (به خصوص مادربزرگها) دامن میزند. مادر، حامی و پشتیبان کودک در قبال پدر است (ص 64). آموزش برای زنان و دختران وجود نداشته است مگر معدود زنانی که خواندن را به طور خصوصی فرا میگرفتند. دختران معمولاً زیر 13 سالگی ازدواج میکردند و تحت سلطۀ مادرشوهر خود بودند (ص 65). به گفتۀ بست انزوا و عزلت، سنت زنان ایرانی است که نشانههای آن فرهنگ اندرونی خانه و نوع پوشش آنها ست. ازدواج و انواع آن مثل صیغه، جایگاه و حقوق زن در خانواده از منظر احکام اسلامی، و مقایسۀ زنان مسلمان با زنان یهودی و مسیحی در ایران از دیگر مطالب این فصل است. شرایط زنان ارمنی در جامعۀ مسلمان ایران، و شباهتها و تضادهای موجود در روش زندگی آنها نظیر پوشاک، مورد توجه مؤلف بوده است؛ تصویری جالب از دو زن ارمنی در لباس کامل ارائه شده که در آن شباهت فراوان پوشش زنان ارمنی با مسلمانان به خوبی به چشم میخورد. بیسوادی زنان ازجمله مباحثی است که مورد توجه بست قرار گرفته است؛ وی در یک ارزیابی از زنان روستایی ارمنینشین که 200 نفر جمعیت داشت، به بیسوادی 100٪ آنها اشاره میکند که قادر به خواندن متون ارمنی نبودند (ص 71). بست در پاسخ به این پرسش که برای پیشرفت و توسعۀ موقعیت زن ایرانی چه میتوان کرد، ادعا میکند که توجه هر چه بیشتر به نقش مبلغان مسیحی ــ که خود بخش مهمی از ایشان را نمایندگی و هدایت میکرد ــ میتواند برخی معضلهای جامعۀ ایران را مرتفع سازد (همانجا). از فصل چهارم به بعد، مؤلف سعی دارد تا پس از معرفی مختصری که پیشتر از ایران و مردم آن ارائه داد، اهداف و وظایف مبلغان مسیحی که کار خود را شروع کرده بودند، بیش از پیش تبیین کند و برای این منظور از تجارب شخصی خود به منـاطق مختلف ایران و ملاقات با گروههای مختلف مردم بهره ـ برده است. دادههای تاریخی این اثر را میتوان یکی از معتبرترین منابع، جهت بررسی تاریخ فعالیتهای مبلغان مذهبی آمریکایی در ایران از سوی پژوهشگران قلمداد کرد. توصیف فـرهنگ ایرانیـان در لابـهلای گـزارشهای وی از سفرش دیده ـ میشود که گاه با تحلیل شخصی وی نیز همراه است؛ مثلاً او در سفر از اورمیه به سمت قزوین به اسلوب معماری خانههای ایرانی و فضاهای ویژۀ آن مثل بالاخانه یا بازشدن اتاق نشیمن به سوی حیاط اشاره میکند (ص76). او همسرش را نخستین زن آمریکایی که وارد تهران، پایتخت ایران، شده است معرفی میکند (ص 78). فصل پنجم تنها به تهران اختصاص یافته است. آماری که وی از تنوع جمعیتی اقلیتها ارائه میدهد، عبارت است از 10‘10 خانوار ارمنی، 300 خانه متعلق به یهودیان و حدود 150 نفر گبر (زردشتی)، همچنین تقریباً 100 اروپایی که نیمی از آنها انگلیسیزبان هستند (ص85). اطراف شاه عبدالعظیم در جنوب شرقی شهر، و دروازۀ قزوین در غرب تهران، مرکز سکونت ارامنه بوده است. کشیشان ارمنی، متون مذهبی را به زبان ارمنی باستان قرائت میکردند که برای مخاطبان ناآشنا بود. گاه در میان ارامنه، روسها دیده میشدند که از لحاظ تمول مالی و سواد برتر بودند. بست به خاستگاه یهودیان تهران اشاره میکند و روستایی در دماوند را کانون جمعیت عبریزبانان قدیمی میداند (ص89). یهودیان در شرق تهران متمرکز بودند و فقر شدید ویژگی متمایزکنندۀ آنها بود. عرقگیری و شرابسازی در کنار غیبگویی و جنگیری از فعالیتهای به خصوص اقلیتها معرفی شده است (ص90). زردشتیان تهران، عمدتاً از تجار پارچههای نخی، ابریشمی و پشمی در کرمان و یزد بودند. مؤلف تصویری از «برجهای سکوت» زردشتیـان در جنوب شرقی تهران ــ دشتهای ری ــ در کتاب خود آورده است. جالب توجه آنکه زردشتیان نهادهای آموزشی برای تعلیم و تربیت کودکان خود (از هر دو جنس) داشتند که توسط پارسیان هند (بمبئی) اداره میشد. ترکها یا سنیها از دیگر فرقههای مذهبی شهر بودند. نسطوریها یکی دیگر از فرقههای ساکن ایران بودهاند که بست در این فصل و فصل بعدی به آنها پرداخته است. تجریش با زمینهای حاصلخیز، باغات میوه، درختان چنار، آبهای روان فراوان و حدود 000‘5 سکنه، مکانی دلپذیر از سوی نویسنده، توصیف شده است. تصاویری که از دختران دانشآموز و دبیران جوان مرد در یک مدرسه آمده در راستای شرح فعالیتهای مبلغان، به خصوص آمریکاییها، در آن عصر به منظور بنیاد نهادن ساختارهای آموزشی در ایران است (ص 133-137). از موضوعات جالب فصل ششم، کشیشخانهها یا به قول مردم محلی، فالگیرخانهها (خانۀ جادوجنبل) است. بست که خود با یکی از متولیان کشیشخانه مصاحبت داشته، مناسکی را که در آن مکان اجرا میشده است ــ مجموعهای از اوراد (تکرار آیاتی از عهد جدید و سایر کتب مقدس) و برخی رفتارهای آیینی به منظور درمـان بیماریها و سایر مشکلات ــ برمیشمـارد (ص 148). بهکار بستن تعویذها و طلسماتی که آیات انجیل بر آنها نوشته شده، به منظور شفای بیماران، رایج بوده است. مسلمانان از مشتریان پروپا قرص این اماکن به شمار میرفتند (همانجا). با آنکه با اقدامات مبلغان مذهبی درِ این اماکن بسته شد، بسیاری از مردم هنوز به کارایی آنها باور داشتهاند، و توصیهها و نسخ معمول آن را به کار میبستند. نویسنده تهیۀ آوازهای مقدس را به زبان فارسی یکی از دشوارترین وظایف مبلغان دانسته و میگوید: «ایرانیها هیچ نوع موسیقی ندارند تا بتوان از آن در مراسم مذهبی استفاده کرد. در واقع آنها اصلاً موزیکی ندارند که وارداتی به شمار نیاید. موزیک کلیسای ارمنی چیزی بیشتر از خواندن و صدا درآوردن نیست. مسلمانان هم گرچه قطعات آوازی معروفی دارند، این قطعات نوشته نشدهاند، در ضمن مناسب برای نیایشهای مسیحی نیستند» (ص165). جالب توجه آنکه او در همین جا به نویسهگردان واژههای زبانهای خارجی با حروف انگلیسی که در کشورهای دیگر، توسط مبلغان صورت میگرفته، اشاره میکند و آن را در خصوص زبان فارسی ناکارآمد و ناجور میخواند (همانجا). فصل هفتم به یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران در مسئلۀ میسیونری اختصاص یافته است و آن تأسیس کلیسایی در تهران مورخ 29 صفر 1293 ق / 26 مارس 1876 م است که هیئت امنای آن متشکل از 12 ایرانی بوده است (ص168). جزئیات روشها، اهداف، فعالیتها و مراسم کلیساها در این فصل گرد آمده ـ است. نگاه تطبیقی مؤلف نیز در بخشهای مختلف فصل دیده میشود؛ مثلاً او به مقایسۀ ابعاد مختلف مراسم ازدواج و طلاق نزد مسلمانان و مسیحیان ایران دست زده است. یهودیان نیز در این فصل مورد توجه مؤلف بودهاند و جنبههای مختلفی چون علایق، رفتار، عملکرد، تجارت و پیشه در خصوص آنها مطرح ـ شده است (نک : ص 168 ff.). مأموریت ترجمۀ کتاب مقدس به زبان چغتای (زبان طوایف تکۀ ترکمن) آغازگر فصل هشتم است. بارگاه امام رضا (ع) یکی از مهمترین اماکن زیارتی مسلمانان در آسیا، و مهمترین آن در قلمرو ایران دانسته شده، و شرح مفصلی از شهر مشهد و اجزاء بارگاه امام رضا (ع) آمده است. شمار فراوان درویشان و گداییکردن آنها ازجمله مناظر اعجاببرانگیز برای مؤلف بوده ـ است. تصویر یک درویش با موهای ژولیده، شلوار و بالاپوشی مندرس و پوستینی بر دوش نیز در این فصل آمده است. نگاه مسلمانان متعصب شهر به ویژه ملایان به ارمنیها و یهودیها به عنوان موجوداتی کافر و نجس که حق ورود به حرم و بارگاه را نداشتند و ترغیب و تهدید یهودیان به اسلام آوردن ازجمله مشاهدات مؤلف در مشهد است (نک : ص 187-200). او به مردم و دید آنها نسبت به خارجیها اشاره میکند و اینکه همواره از فرنگیها توقع دارند بتوانند همانند یک پزشک، بیماریها را درمان کنند (ص 201). گروههای مذهبی شهرهایی چون همدان و مدارس آنها، چگونگی تأمین منابع و کتب ازجمله مباحث اصلی فصل نهم است. خدماترسانی مبلغان مذهبی آمریکایی به ایرانیان از قبیل خدمات پزشکی نیز مطرح شده است (برای نمونه، نک : ص 220). این فصل از منظر بررسیهای تحقیقی در خصوص روند توسعۀ آموزش و پرورش در ایران بسیار مفید است. کسوف کامل (در 28 جمادی الآخر 1299 ق / 17 مۀ 1882 م)، از جمله پدیدههای غیرمعمولی بود که رخ داد و برای ایرانیها مسئلهای جدی و بسیار مهم بود؛ بست به نقل از ایرانیها مینویسد: «برخی از آنها نمیتوانستند درک کنند، چطور او و دوستانش در این روز قیامت میتوانستهاند لبخند بزنند!» (ص237). فصل دهم نیز از منابع مهم در خصوص تاریخ توسعۀ طب نوین در ایران و نقش آمریکاییها در آن به شمار میآید. گزارشهای ارائه شده از سوی مبلغان که در این فصول به آنها اشاره میشود، گاه نکات جالبی را روشن میسازند. مثلاً در یکی از گزارشهای سالانۀ یک مبلغ در همدان میخوانیم: «فعالیت تبلیغی مبلغان در همدان طی یکسال اخیر به سبب مقاومتهایی از سوی مسلمانان، ارمنیان و یهودیان متوقف شده است؛ اما با وجود همۀ این فشارها، مبلغان نه تنها بر سر موضع خود ایستادند، بلکه پیشرفتهای اساسی در وظایف خود داشتند» (ص270). بست اظهار میدارد با مرور گزارشها، تعداد دانشآموزان مدارس مبلغان ایران شرقی در آن زمان در شهر رشت، 276 نفر بوده است که در 15 مدرسه مشغول تحصیل بودهاند (ص 272). آمارهای دقیق مؤلف، در کنار آگاهیهای مبسوط از ارزشهای کتاب به شمار میرود. مؤلف در این فصل، به نقد و تحلیل روش کار مبلغان در میان مردم ایران از فرهنگهای مختلف بهخصوص در امر آموزش دست میزند؛ او معتقد است روشهای کلیشهای و دیکته شده از مرکز (در ایالات متحدۀ آمریکا) میباید با توجه به فرهنگ و باورهای مخاطبان محلی تغییر بیابند و اصلاح شوند. او مفصلاً در این باره و در ارتباط با راهکارهای خود، قلم زده است. در ادامۀ همین فصل او به دیدگاههای غیر دینی و سکولار برخی ایرانیان طبقات عادی اجتماع اشاره میکند که آراء و افکار خود را با مبلغان در میان میگذاردند. از دیگر تحلیلهای وی در این فصل نزدیکی و تشابهات اعتقادی تشیع بـا برخی فـرق مسیحیت و کلیسای پـاپ ــ به ویژه در خصوص اعتقاد به حضرت فاطمه (ع) ــ است (نک : ص 294). همچنین در ادامۀ اصرارش بر بومی ساختن روشهای آموزشی به مصور ساختن کتابها با عکسها و تصاویر جذاب در تدوین کتابهای درسی تأکید میورزد، زیرا معتقد است ایرانیها عاشق عکس و نقاشی هستند (ص299). تلاشهای صورت گرفته برای ارتقای سطح سواد و پیشرفت زنان ایرانی، از نظر بست، اساساً از دختران مدرسهای شروع شد (ص 300). او با استناد به گزارشهای ارائه شده در اینباره به دشواریهای کار مبلغان پرداخته است. تجزیه و تحلیل ساختار فکری و مادی مردم طبقات مختلف در تهران (سکولار، مذهبی و تحصیلکرده) و نقش مجتهدان و وعاظ در فرهنگ مردم طی فصل دوازدهم صورت گرفته است. مؤلف به منظور ترسیم نقشۀ راه برای مبلغان، در بسیاری موارد به مقایسۀ شرایط هم ارز میان ایران، اروپا و آمریکا دست زده ـ است. مثلاً جایگاه و اعتبار و حتى وضعیت ظاهری و تمیزی مساجد را با کلیساها در غرب مقایسه میکند تا با شناخت بیشتر خلقیات ایرانیان، امکان ارتباط مؤثرتر مبلغان با مردم فراهم آید. او در این فصل به نفوذ روزافزون مبلغان و تأثیرپذیری ایرانیان از آنها اشاره میکند و ابعاد مثبت و منفی این تأثیر و تأثرات را بر میشمارد. از نظر وی روش نفوذ سیاسی و فرهنگی (بیشتر مذهبی) در گروههای مختلف متفاوت است؛ مثلاً یهودیان، ارمنیان و گبرها خواستههای متفاوتی دارند تا مسلمانان، و در این میان، از ایجاد رابطه با مبلغان اهداف گوناگون و گاه متفاوت را میجویند (نک : ص 317-318). سراسر فصل سیزدهم به نوعی سیاستگزاریهای پیشنهادی مؤلف برای هیئتهای مبلغان بر پایۀ شرایط محیطی و اجتماعی مردم مناطق مختلف ایران است. در پایان همین فصل او آرزو میکند تا با عنایات و سیاستهای بجای مسیحیان، کشور ایران در آیندهای نزدیک در جرگۀ ملل مترقی جهان قرار گیرد (ص 325). در فصل بعدی مؤلف آشکارا اظهار میدارد که فعالیت تبلیغی در میان مسلمانان باید عمدتاً بر زندگی اجتماعی آنها متمرکز شود (ص326). او مینویسد: «آموزشهای رسمی و عمومی در حال حاضر چندان عملی نیست و نفوذ زیادی میان ایشان ندارد، اما به نظر میرسد هیچ محدودیتی در ایجاد رابطۀ دوستانه با مردم در کار نباشد» (همانجا). در ادامه با ارائۀ مثالهایی از تبلیغ در اجتماعات گرجی و یهودی بار دیگر به قیاس دربارۀ روش کار میپردازد. فصل آخر یا پانزدهم بهطورکلی به مطالعات مربوط به حضور کتاب مقدس در فرهنگ و ادبیات فارسی اختصاص یافته ـ است و تاریخچۀ ترجمۀ این کتاب و بخشهایی از آن به فارسی شرح شده است. به گفتۀ بست نخستین ترجمه از برخی قسمتهای کتاب مقدس توسط یک ربّی یهودی ساکن توس در خراسان، به نام یعقوب صورت گرفت (ص332). تاریخ دقیق آن مشخص نیست، اما میان سدههای 2-4 ق / 8-10 م بوده است. نخستین چاپ آن در 953 ق / 1546 م در قسطنطنیه (استانبول) همراه با متن عبری آن بود که بعدها متن عربی آن نیز منتشر شد (همانجا). این فصل خود به تنهایی منبعی غنی برای مطالعات انجیل شناسی، روند ترجمه و تولید نسخ فارسی آن در سدههای میانی تا سدۀ 13 ق / 19 م است و از این نظر ارزش فراوانی دارد. سرگذشت هنری مارتین که در 1226 ق / 1811 م وارد شیراز شد تا ترجمهای دقیق به فارسی از کتاب مقدس ارائه دهد و چاپ دستنوشتههای وی، از دیگر بخشهای خواندنی این فصل است. در اواخر فصل به ترجمههای کتاب مقدس به زبان ترکی و به گویش ترکی آذربایجانی که در مناطق غرب و شمال غرب ایران تکلم میشود، اشاره شده است (نک : ص 340). در ادامه بست بحثی زبانشناختی را در خصوص معضلات ترجمۀ کتاب مقدس به فارسی و مقایسۀ آن با زبانهای عربی و ترکی پی میگیرد. در مجموع، کتاب «ایران: هیئت مبلغان شرقی»، اثری است در خور مطالعه دربارۀ نقش، اهداف، سیاستها و کارکرد مبلغان مسیحی فرقۀ پرسبیتری ایالات متحدۀ آمریکا در ایران و مناطق شرقی آن که از بسیاری جهات راهنمای محققان تاریخ معاصر ایران، دینپژوهان، جامعهشناسان، مردمشناسان و حتى زبانشناسان میباشد. این اثر تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده ـ است.
Bassett, J., Persia: Eastern Mission, Philadelphia, 1890; Gilman, D., «James Bassett», New International Encyclopedia, 1905; Shahbodaghi, M., Alborzi, www.alborzi.com / about / history.htm.
پیمان متین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید