اوسانه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 25 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238467/اوسانه
جمعه 11 آبان 1403
چاپ شده
1
اوسانه، عنوان رسالهای کوتاه دربارۀ اهمیت شناخت و مطالعۀ اشعار و ترانههای عامیانه از صادق هدایت. این رساله نخستینبار در 1310 ش در مجلۀ آریانکوده در تهران منتشر شد. هدایت در 1318 ش بهعنوان تکملهای بر این رساله مقالهای دیگر تحت عنوان «ترانههای عامیانه» نوشت که در شمارههای 6 و 7 دورۀ اول مجلۀ موسیقی منتشر شد. هدایت عنوان «اوسانه» را که صورت و تلفظ عامیانۀ افسانه است، برای مقالۀ خود انتخاب کرده و پیش از آغاز مقاله دو بیت از مثنوی مولوی را که مضمونی در تأیید سودمند بودن افسانه دارد، سرلوحۀ مطالب خود قرار داده است: کودکان افسانهها میآورند / درج در افسانهشان بس راز و پند / / هزلها گویند در افسانهها / گنج میجو در همه ویرانهها (نک : «اوسانه»، 163). انتخاب این دو بیت از مثنوی بیعلت نبوده و هدایت بر معنای عمیق آن مبنی بر ارزشمند بودن آنچه افسانه خوانده میشده، پای فشرده است. وی در دورانی که اغلب مواد فولکلوریک و فرهنگ شفاهی ایرانی مانند افسانهها، قصهها، لالاییها، ترانهها و جز آنها از لحاظ ادبی بیفایده و مهمل دانسته میشد، به شناخت و ضرورت مطالعۀ فولکلور به مثابۀ بخشی از تاریخ و فرهنگ پنهان ایرانیان توجه نشان داد و با نوشتن رسالاتی چون «اوسانه» و «ترانههای عامیانه» تلاش کرد به اصطلاحِ خود اینگونه «تراوشهای ملی» را ارزشمند نشان دهد و گردآوری آنها را تا قبل از فراموشی در سینهها ضرورتی مهم قلمداد کند (نک : مجموعه ... ، 296). پیشگامی هدایت در شناخت ضرورت گردآوری فولکلور ایران را چندین محقق حوزههای مردمشناسی، فولکلور و ادبیات بـررسـی کـردهاند (بـرای نمـونـه، نک : محجـوب، 56، 74، 213؛ شهشهانی، 51-52، 56؛ بهارلو، 90؛ کتیرایی، 90، 195-196). در «اوسانه» با دو بخش روبهرو هستیم: یک بخش این رسالۀ کوتاه به اندیشه و نظرگاه هدایت دربارۀ اهمیت اشعار و ترانههای عامیانه و بهطورکلی فرهنگ مردم اختصاص دارد و او تلاش دارد با تجربههایی که از فرهنگ غرب کسب کرده، قدر و جایگاه فولکلور ایرانیان را چنانکه شایسته است، بازگو کند. بخش دیگر «اوسانه» حاوی چندین ترانۀ عامیانه است که هدایت از لحاظ مضامین آنها را طبقهبندی کرده است. هدایت در «اوسانه» به روند رو به تجدد ایران اشاره میکند که چگونه چهره و افکار قدیمی طبقات مردم را دگرگون کرده ـ است. بااینهمه، نگاهی مثبت و حاکی از قبول به تجدد دارد و تنها اشکال آن را منسوخ و متروک شدن دستهای از افسانهها، قصهها و پندارها، ترانهها و تراوشهای ملی میداند که در سینهها محفوظ است و به سبب بیارج و مقدار دانسته شدن آنها تاکنون کسی به ثبت و ضبط آن اقدام نکرده است («اوسانه»، 163-164). هدایت عناصر فرهنگ و ادبیات شفاهی بهویژه ترانهها و افسانهها را با دیدگاهی کارکردگرایانه بررسی میکند و در مقام پاسخ به کسانی که ترانههای عامیانه را مسخره و مهمل مینامند، میگوید که تمامی این ترانههای عامیانه از کودکی تاکنون ورد زبان ما ست و اگر «بیخود و زیادی» بود، تاکنون از میان رفته بود. مگر نه آنکه اغلب تشبیهات و کنایات نغز و البته اغراقآمیز شاعرانی که دیوانشان را به چاپ رسانیدهاند، به واسطۀ تغییر زمان، افکار و سلایق امروزه بیمزه و خنک جلوه میکند. بنابراین، اگر تاکنون اینگونه ترانهها بر زبان مردم جاری است، برای این است که «به فراخور روحیۀ مردم درست شده» و گویندگان آنها نیز از تودۀ عوام هستند (همان، 164). البته هدایت برای سنجش اعتبار و اهمیت فولکلور، مقایسۀ آن را با آثار ادبی درست و بهجا نمیداند و ارزشهای هریک را در بستر مناسبات خود بررسی میکند. وی ارزش ترانههای عامیانه را در تطابق مضامین آن با روحیۀ مردم و ساده و مفهوم بـودن زبـان آنها میداند. در حالیکه انـدرزها و مبـاحث ادبی ـ اخلاقی مشحون از پند و اندرزهای خشکِ پیچیده در لفاظیهای تودرتو ست، ترانههای عامیانه به سبب داشتن خصلت تودهوار، رسا و دلچسب هستند و پیام اخلاقی را که معمولاً بار انگیزشی فراوان نیز دارد، به خوبی به مخاطبان منتقل میکنند و همین راز ماندگاری ترانههای عامیانه است. مؤلف در ادامۀ واکاوی محتوای ترانههای عامیانه، به ترانههای کودکانه اشاره میکند که مناسبت این ترانهها با روحیه و فضای ذهنی کودکان و وجود شخصیتهای حیوانی در آن سبب شده است پذیرش و درک آن برای کودکان آسان باشد و همۀ کودکان آن ترانهها را دوست داشته باشند (همانجا). ترانههای دیگری به فراخور اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی یا مناسب با قشربندی اجتماعی پدید آمده است که بهنظر مؤلف این ترانهها عمومیت ندارند و بهطور مقطعی و موضعی پدید آمده و پس از چندی از میان رفتهاند. مانند ترانهای که برای سال قحطی رواج یافته بود: ای سال برنگردی / به مردمان چه کردی / زنها رو شلخته کردی / دکونها رو تخته کردی / ای سال برنگردی (همان، 165). گونۀ دیگری از ترانهها به سبب مضمون تند و زننده یا اختصاص آنها به قشر و جرگهای مخصوص، عمومیت و شیوع نمییابند. مانند ترانۀ «آمدم وسمه کنم / نیامدم وصله کنم»، که هدایت آن را به بازیگران و مقلدهای خیمهشببازی و پهلوان کچل منتسب میکند (همانجا). مؤلف معتقد است خاستگاه و سرایندۀ مشخصی برای ترانههای عامیانه وجود ندارد و سپس احتمال میدهد که مضمون برخی اشعار و ترانههای عامیانه به افسانههای عامیانه و بومی ایرانیان در گذشتههای دور و حتى در دورۀ پیش از اسلام بازمیگردد؛ آنگاه قطعاتی از اوستا را میآورد که سرودههایی آهنگین و بدون قافیه هستند و آنها را با ترانههای عامیانه میسنجد: و هوخشترم وریم / با غم ابی بریستم / / سکیه و ثنای مزدا و هیستم / تت نه نوچیت ور شانه (همان، 166-167). بهنظر مؤلف اشعار اوستایی دارای یک وزن و آهنگ معین نیستند و آهنگ هر بیتی با دیگری فرق دارد و ممکن است مصراعها از لحاظ سیلابها کم و زیاد باشند. آزادی قافیه و آهنگ در اشعار اوستا آن را به ترانههای عامیانه شبیه میکند: هاجَسَم و واجسم / تو حوض نقره جسم / / خانومی به قربونم شد / نقره نمکدونم شد (همان، 167). در انتها هدایت نمونههایی از ترانههای عامیانه را که با توجه به مضمون تفکیک شدهاند، میآورد مانند ترانههای کودکان که حیوانات نقش انسانی در آن پذیرفتهاند و در شکل و هیئت انسان به مشاغلی چون قصابی، زرگری، نانوایی، عصاری، نمدمالی و غیره مشغولاند (همان، 170- 178) و نیز ترانههای مادرها و دایهها شامل لالاییها و چندین ترانۀ مشهور دیگر که هنگام بازی کردن مادرها و دایهها با کودکان خوانده میشده است. مانند «دس دسی باباش میاد / صدای کفش پاش میاد». هدایت گروهی دیگر از ترانهها را که مضمون آن بیشتر بازیهای کودکانه است، در این گروه آورده، که به نظر میرسد با بخش نخست همخوانی دارد. یکی از ترانههایی که در ردیف ترانۀ دایهها و مادرها آمده است، ترانۀ «تو که ماه بلند در هوایی» است که نسبت به ترانههای دیگر مضامین لطیفتر و دلفریبتری دارد و هدایت به آن توجه نشان داده، و ارزش آن را همسنگ قصاید شاعران بزرگ دانسته است (همان، 165، نیز دربارۀ ترانۀ «تو که ماه ... »، نک : 181-182). گروه سوم از ترانههایی که هدایت نمونههایی از آن را آورده است، به بازیها تعلق دارد. این ترانهها معمولاً هنگام بازیهایی چون اتل متل، گرگم به هوا، جمجمک برگ خزون، و لیلی لیلی حوضک اجرا میشوند (نک : همان، 183-186). برخی از این بازیها همراه با ترانههایشان امروزه نیز نزد کودکان شهرها و روستاهای مناطق مختلف ایران رواج دارد. هدایت چند نمونه از ترانههایی که چیستان، لغز یا معمایی را مطرح میکنند، آورده و عنوان «رمزها» را به آن داده است، مانند «عجایب صنعتی دیدم در این دشت / که بیجانی پی جاندار میگشت» (نک : همان، 187- 188). گروه دیگری از ترانهها که هدایت به ذکر چند نمونه از آن اکتفا کرده است، ترانههای عامیانه نام دارد. این عنوان، عنوانی کلی است که میتواند ترانههای کودکان، دایهها و مادرها و ترانههای بازیها و رمزها را نیز در بر بگیرد. به نظر میرسد هدایت چون نمونههای محدودی از ترانهها را در دست داشته، به طبقهبندی موضوعات دیگر نپرداخته، و مابقی ترانهها را ذیل عنوان کلی «ترانههای عامیانه» آورده است. این ترانهها شامل چندین تصنیف و ترانۀ مشهور دربارۀ عروسی و مراسم عروسکشان، روابط عروس و مادرشوهر و خواهرشوهر، روابط زن و شوهر و ترانههای عاشقانه است (نک : همان، 188- 199). برخی از این ترانهها در نمایشها و بازیهای زنانه نیز خوانده و اجرا میشده است؛ مانند ترانۀ «آی دلم آی کمرم / از دست مـادرشوورم» (نک : همـان، 190). تـرانـههای ایـن بخـش حـاوی بسیاری از مسائل اجتماعی و روابط و مناسبات خانوادگی است که ارزشهای فراوانی برای مطالعات فرهنگی و اجتماعی دارد. برخی دیگر از ترانههای این بخش ترانههای اجتماعی و سیاسی است که به فراخور اوضاع و احوال سیاسی بر زبان مردم جاری شده است، مانند ترانۀ «شاه کج کلا / رفته کربلا / / نون شده گرون / یه من یه قرون / / ما شدیم اسیر / از دس وزیر» (نک : همان، 196). یا ترانۀ دیگر دربارۀ به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار: ممد علیشا قرت کو؟ / توپ شنیدرت کو؟ (همان، 197). هدایت در تکملۀ رسالۀ «اوسانه» با عنوان «ترانههای عامیانه»، به ابعاد نظری و محتوایی ترانهها توجه بیشتری نشان داده است و با برداشتی تطبیقی عمیقاً ترانهها را بهویژه از نظر ریشههایی که در فرهنگ و تمدن هر سرزمین دارد، مورد دقت و بررسی قرار میدهد. در رسالۀ «ترانههای عامیانه» با مبحث روششناسی گردآوری ترانههای عامیانه روبهرو هستیم. این نخستینبار در تاریخ معاصر ایران است که نسبت به گردآوری بخشی از ادبیات شفاهی مردم بهطور نظاممند دستورالعملی عرضه میشود. هدایت شیوه و روش مطالعۀ ترانههای عامیانه را مشابه مطالعات مربوط به تاریخ موسیقی و شعر نمیداند (نک : «ترانهها ... »، 201). همچنین وی ترانهها را هرچند از لحاظ توسعه و زیبایی همردیف موسیقی علمی نمیداند، اما خواص قابل توجهی برای آن قائل است که آن را از موسیقی علمی متمایز میکند. ترانههای عامیانه لطف و گیرندگی طبیعی دارند و صداقت در احساسات، سادگی تشبیهات و طراوت شاعرانه مقام جداگانهای برای ترانههای عامیانه در قیاس با موسیقی علمی ایجاد میکند (همان، 202-203). هدایت استعانت از مردم و رفتن به ولایات و دهکدهها و پرسش و یادداشتبرداری از آهنگهای افواهی را ضروری میداند و بیاعتنایی و غفلت پژوهشگران ایرانی در حفظ و جمعآوری فرهنگ عامه را با تمدنهای غربی میسنجد و میگوید: «امروزه میتوان گفت که یک دهکده در سرتاسر کشورهای متمدن وجود ندارد که دانش عوام خود را بروز نداده باشد» (همان، 203). هدایت به کاربرد ترانههای عامیانه در رونق و اعتبار موسیقی علمی و برجستۀ جهان اشاره میکند و میگوید: برخی مصنفین بزرگ موسیقی جهان مانند موتسارت، شوبرت و شومان اساس موسیقی خود را بر پایۀ ترانههای عامیانه قرار دادهاند (همان، 204). هدایت در ادامه به صفات ترانههای عامیانه میپردازد و دلایل و استنتاجهای منطقی فراوانی برای ارزشمند بودن تمامی هنرها و ادبیات شفاهی مردم میآورد. از آنجا که هدایت بر عدم رسمیت هنر و ادبیات مردم نزد ادبا و علما آگاهی داشته، از موضعی نظاممند و آکادمیک تلاش نمود تا فواید کاربردی و نظری اجـزاء و عناصر فرهنگ مردم، بهویژه ادبیات شفاهی را بررسی ـ کند و شرایط را برای ادامۀ تحقیقات در این زمینه مهیا سازد. ازاینرو، هدایت ترانههای عامیانه را بخشی از هنر عوام میداند که هرگز ارزشی کمتر از هنر کاملی که «به خطا منحصر به یک دسته مردمان برگزیده و منورالفکر» است، ندارد. وی نیاز به هنر را جاری در طینت و سرشت بشر میداند و هر آنچه را که از این چشمه بجوشد، نمایندۀ حس زیباییپرستی او تلقی میکند (همانجا). از دیگر صفاتی که هدایت برای ترانههای عامیانه برمیشمرد اینکه ترانههای عامیانه سراینده و خاستگاه مشخصی ندارند و هیچ چیز به اندازۀ ترانههای عامیانه محل و تاریخش مجهول نیست و البته برای مطالعه در ترانههای عامیانه نبایستی این عامل مانعی عمده در این راه تلقی شود. ساختمان ترانههای عامیانه ساده و از لحاظ موسیقی فقط برای آواز یکصدایی بهکار میرود. هارمونی در آن وجود ندارد و وزنهای آن مختلف است. برخی از آهنگها کند، ملایم، غمناک و یکنواخت است و گاه از آهنگهای آن برای رقص یا مارش استفاده میشود. هدایت در ادامه به لزوم نتبرداری از ترانههای عامیانه اشاره میکند و یادداشتبرداری بدون نت از ترانهها را به جسمی بدون روح تشبیه میکند. به اعتقاد هدایت ترانههای عامیانه همواره دستخوش تغییر و لغزش شدهاند و این یکی دیگر از صفات آنها ست؛ چرا که گویندگان این اشعار «مردمان گمنامی هستند که به واسطۀ یک نوع احتیاج مرموز این اشعار حقیقتاً بیمرگ را سرودهاند. آنها از طبقۀ عوام و ایجادکنندۀ هنر عامیانه میباشند» (همان، 206) و چون چیزی جز میل غریزی خود نداشتهاند، سستی و سهلانگاری در آثار آنها ملاحظه میشود؛ اما همچنان درخشش و هنر والای آنها ستودنی است (همان، 206-207). هدایت در ادامه به چندین ترانۀ عامیانۀ معروف در جای جای ایران میپردازد و بهعنوان پیشینه به اثر گرانقدر ژوکوفسکی دربارۀ گردآوری ترانههای ایرانی اشاره میکند (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ ژوکوفسکی و تلاشهای وی دربارۀ ثبت و ضبط ادبیات شفاهی مردم ایران، نک : ه د). سرانجام هدایت به ترانههای عامیانه با مضمون سوگواری، پهلوانی، رزمی، کمدی، بازی، عاشقانه، مناسبات زن و شوهر و خانوادهها با یکدیگر، و جشنهای ملی همچون نوروز اشاره میکند و نمونههایی از آنها را ذکر میکند (نک : همان، 208- 218). اما چنانکه برخی محققان متذکر شدهاند، هدایت در ذکر این ترانهها هم در رسالۀ «اوسانه» و هم در تکملۀ آن، به حـوزۀ جغـرافیایی ـ فـرهنگی و کاربرد و تداولشان اشاره نکرده است. ترانهها بیشتر به تهران مربوط است و واژههای آن آوانویسی نشدهاند و در تلفظ برخی از ترانهها دشواری وجود دارد (کتیرایی، 200؛ بلوکباشی، 1 / 357).
بلوکباشی، علی، «اوسانه»، فرهنگ آثار ایرانی ـ اسلامی، به کوشش احمد سمیعی گیلانی، تهران، 1385 ش؛ بهارلو، محمد، «هدایت، نماد ادبیات معاصر»، فرهنگ مردم، تهران، 1382 ش، س 2، شم 1؛ شهشهانی، سهیلا، «پایهگذار انسانشناسی در ایران»، یاد صادق هدایت، به کوشش علی دهباشی، تهران، 1380 ش؛ کتیرایی، محمود، «صادق هدایت و فولکلور ایران»، صادق هدایت در بوتۀ نقد و نظر، به کوشش مریم دانایی برومند، تهران، 1377 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ هدایت، صادق، «اوسانه»، «ترانههای عامیانه»، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به کوشش جهانگیر هدایت، تهران، 1378 ش؛ همو، مجموعۀ نوشتههای پراکنده، تهران، 1344 ش
معصومه ابراهیمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید