اندرزنامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 23 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238455/اندرزنامه
جمعه 11 آبان 1403
چاپ شده
1
اَنْدَرْزْنامه، از گونههای ادبیات تعلیمی که به نامهای پندنامه، نصیحتنامه، اخلاق و آداب نیز خوانده میشود. چندین متن پهلوی به شیوۀ اندرزی ـ اخلاقی تألیف شده که موضوع آنها پند، اندرز و مسائل اخلاقی است (معین، 181؛ خانلری، 1 / 267؛ نیز نک : متون ... ، سراسر اثر). اختصاص این متون به بایدها و نبایدها و هشدار به مردم دربارۀ پرهیز از پلیدیها و بدیها و رویآوردن به کارهای نیک و شایسته از ویژگیهای بارزشان است. پندهای اخلاقی راه و رسم آمیزش با مردم و نیز رهنمودهایی که جنبههای دینی زندگی انسان را دربر میگیرد (ریپکا، 92)، درونمایۀ اصلی این نوع از متون ادبی است. از آنجا که اخلاق شعبهای از حکمت عملی است، اندرزنامهها را ازجمله آثار حکمت عملی دانستهاند (شیروانی، 548؛ زرینکوب، 41؛ نیز نک : فوشهکور، 18). اندرزنامهها در بنیاد خود، حاصل تجربۀ انسانهای خردمند در برخورد با مسائل گوناگون زندگی و در شمار ادبیات شفاهی هستند. ازاینرو، همراه با تغییراتی از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند و تعیین دقیق مؤلف و زمان تألیف آنها کاری مشکل و گاه محال است (تفضلی، 181). با این حال، بیشتر این متون به بزرگان عصر ساسانی نسبت داده شدهاند. اندرزنامهها از این جهت که در ادبیات دوران اسلامی و کتابهای ادب و اخلاق فارسی و عربی تأثیر گذاشته و نام بسیاری از آنها در منابع ادبیات اسلامی آمده است، از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. اندرزنامههای پهلوی یا از نوع نصایح دینی هستند و یا از نوع حکمتهای علمی و تجربی (همو، 180). نوع دوم را در میان دیگر ملتها نیز میتوان یافت. مجموعۀ اندرزها نخستین گامهای بشری در زمینۀ قانونمند کردن زندگی بوده است و از آنجا که جوهرۀ زندگی در اعصار گوناگون تکرار میشود، اندرزنامهها دربردارندۀ موضوعاتی هستند که پیوسته با تغییر شکل ظاهری خود در تاریخ رخ میدهند و عصارۀ تجربۀ گذشتگان را در رویارویی با رویدادها در خود جای دادهاند و به همین سبب میتوانند راهنمای آیندگان باشند (نک : ابوعلیمسکویه، 5-6). نویسندگان اندرزنامهها بیشتر شخصیتهای مهم اجتماعی، سیاسی و دینی هستند که حاصل تجربیات و اندیشههای خود را در زمینههای گوناگون زندگی در قالب عبارتهایی کوتاه و نغز برای فرزانگان جامعه نگاشتهاند. ظاهراً شیوۀ اندرزنامهنویسی در روزگار ساسانیان از عصر اردشیر بابکان آغاز شده، و توسط شاپور، اورمزد، بهرامگور و انوشیروان دنبال شده است. در شاهنامه و برخی از متون تاریخی ـ ادبی دیگر نیز نمونههایی از اندرزنامهها در دست است. اندرزنامهها از نظر موضوعی شامل بایدها و نبایدهای اخلاقی، دینی و اجتماعی میشوند، بایدهایی که به کار بستن آنها ضروری است، مانند کار و کوشش، میانهروی، قناعت، رفتار بر مبنای عدالت، آموختن فرهنگ، پیشدستی در کارهای نیک و صواب، رفتار پسندیده با همگان، پذیرایی از مسافران و مهمانان، امیدواری به خداوند، سخاوت، انتخاب همسر شایسته و با حیا، احترام به پدر و مادر و جز آنها؛ نبایدهای اخلاقی که در این آثار نکوهش شدهاند، اینها ست: غیبت، حرص و آز، خشم، غم و اندوه، شهوتپرستی، رشک و حسد، گناه کردن و پرداختن به کار ناصواب، تنبلی و سستی، آزردن دیگران، خندۀ بیگاه و بیجا، افسوس خوردن بر زندگی دیگران، همسفره شدن با امیران و ثروتمندان، نشان دادن مـال و ثروت بـه حسودان، پـذیرش سخن از دروغگو، سوگند ـ خوردن، آزردن مردم با زبان، دشنام دادن، بیهودهگویی، گزینش دشمن دیرین به جای دوست، دزدی، توطئه چینی و جز آنها (قادری، 299). بنمایۀ بسیاری از اندرزها، بهویژه آنگاه که ابعاد حکمی و اخلاقی آنها اهمیت مییابد، با مضمون آیات و احادیث سازگاری دارد (جوکار، 215). برخی از محققان به سبب گرایشهای ضدایرانی و متعصبانۀ خویش اندرزهای بزرگمهر، انوشیروان، اردشیر و امثال آنها را کوششهای گروهی از دبیران ایرانی میدانند و حتى بهگونهای آنها را حرکتی شعوبیگری میپندارند (نک : ثروتیان، 31-35). اندرزنامهها از نظر حجم و شیوۀ بیان یکسان نیستند. بیشتر آنها کوتاهاند و مفصلترینشان در کتاب ششم دینکرد گرد آمده که مشتمل بر بیش از 100 صفحۀ چاپی است (تفضلی، 180). اندرزنامههای پهلوی بیشتر بر پایۀ دین استوار هستند و نوعی اخلاق دینی را ترویج میکنند. براساس بندهش، هرکار نیک، ایزدی و هر عمل پلید، دیو و دروجی دارد (ص 55-56). اندرزنامهها بیشتر با سبکی ساده، روان و بدون ابهام نوشته شدهاند (میرباقری فرد، 1 / 69). جملات آنها کوتاه و روشن است و اگر گاه ابهام و دوپهلوگویی در آن وجود دارد، برای جلب توجه بیشتر مخاطب است. در اندرزنامهها گاه برای تأثیر بیشتر از کنایه، تشبیه و تمثیل استفاده میشود (تفضلی، 199). با آنکه بیشتر اندرزنامهها سبک خطابی و مستقیم دارند، برخی از آنها به صورت تجویزی و دستوری، پرسش و پاسخ، استفهام انکاری، توصیف، کلمات قصار، تمثیل و حکایتهای اخلاقی نگارش یافتهاند (نک : همو، 185). بسیاری از موضوعات در متنهای گوناگون اندرزی با شیوۀ گفتاری تقریباً یکسان تکرار میشوند (قادری، 222). اندرزنامهها به دو دستۀ دینی و علمی ـ تجربی تقسیم میشوند (تفضلی، 180-181؛ ایرانیکا، II / 11-16). اندرزهای دینی وظایف و دستورهای دینی را گوشزد میکنند و به 3 دسته تقسیم میشوند: 1. راهنماها و دستورالعملهای ابتدایی، مانند متن خویشکاری ریدکان (وظایف کودکان)؛ 2. اندرزهای کوتاه عمومی دینی، مانند اندرز پوریوتکیشان؛ 3. متون کوتاه دینی تخصصی مانند کتاب ششم دینکرد (تفضلی، 189-195؛ ایرانیکا، همانجا). اندرزهای علمی ـ تجربی نیز شامل دو دسته میشود: 1. آییننامهها، مانند آیین نگارش و سور سخن (سخنرانی مهمانی)؛ 2. اندرزهای موجز عمومی، مانند اندرز آذرباد مهرسپندان و اندرز اوشنر دانا. بسیاری از این اندرزها بر مبنای اندیشههای جبری شکل گرفتهاند که برخی از پژوهشگران آن را از نتایج شاخۀ زروانی زردشتیگری میدانند (نک : تفضلی، 198). در پارهای از اندرزنامهها قطعاتی به شعر دیده میشود (همو، 190). متن داروی خرسندی دارای زبان تمثیلی است (همو، 191-192). پارهای از اندرزنامهها شکل چیستان و معما دارند، مانند مادیان یوشت فریان و درخت آسوریک ( ایرانیکا، II / 12) و برخی نیز داستانی است، ازجمله هزارویک شب، کلیله و دمنه و سندبادنامه که بیشتر اصل هندی دارند (مزداپور، 39). افزون بر موارد یادشده، گاه اندرزها بر روی نگین شاهان حک میشد، مانند نوشتههای روی خاتم بهرام گور و خاتم انوشیروان، و گاه براساس نقل مورخان دورۀ اسلامی، زینتافزای استودانها، دخمهها، سفرههای بزرگ طلا، الواح، تاجها و طراز لباسها بود (تفضلی، 211-213). در دورۀ ساسانی دستهای از اندرزبدان در دربارها حضور داشتند و تربیت بزرگزادگان و نصیحت فرمانروایان بر عهدۀ آنان بود. آنان تجربۀ سیاسی حاکمان پیشین را به نسلهای بعد منتقل میساختند و با نصایح اخلاقی خود تا حد امکان مانع تصمیمگیریهای شتابزده و ظلم و جور شاهان میشدند و آنان را به دادگری و ملاطفت تشویق میکردند (نک : آذرگشسب، 11-14). در این دوره بزرگانی چون آذرباد مهر سپندان، زردشت پسر آذرباد، بخت آفرید، انوشیروان، بزرگمهر، بهزاد فرخپیروز، آذرفرنبغ و دیگران به اندرزنامهنویسی مشهورند (معین، 181؛ تفضلی، 181 بب ). مهمترین اندرزنامههای پهلوی اینها ست: کتاب ششم دینکرد، اندرزنامههای آذرباد مهرسپندان، اندرز اوشنر دانا، اندرز دانایان به مزدیسنان، اندرز خسرو قبادان، اندرز پوریوتکیشان، اندرز دستوران به بهدینان، اندرز بهزاد فرخ پیروز، خیم و خرد فرخ مرد، پنج خیم روحانیان، داروی خرسندی، خویشکاری ریدکان، رسالۀ روزها، اندرز خوبی کنم به شما کودکان، اندرزنامههای کوچک، آراء دین به مزدیسنان، و مینوی خرد (همانجا؛ معین، 181-187). بسیاری از اندرزها و کلمات قصار که جنبۀ حکمت علمی و تجربی داشتهاند، پس از اسلام توجه دانشمندان ایرانی مسلمان را به خود جلب کرده و در کتابهای ادب، اخلاق و تاریخ به عربی ترجمه شده و دوباره برخی از آنها به فارسی راه یافتهاند (تفضلی، 202؛ صفا، 1 / 133؛ محمدی، 4 / 280-281). ابنندیم با عنوان «کتابهایی که در پند و ادب و حکمت در فارسی، یونانی، هندی و عربی تألیف یافته است»، از 44 کتاب یاد کرده که قسمت عمدۀ آنها ترجمه یا اقتباس از آثار پهلوی است (همانجا). در آثار دورۀ اسلامی از قبیل جاویدان خرد ابوعلی مسکویه، غرر ثعالبی، کتاب التاج منسوب به جاحظ، عیون الاخبار ابنقتیبه، مروج الذهب مسعودی، ادب الکبیر و ادب الصغیر ابنمقفع بازتاب بسیاری از این اندرزها را میتوان یافت. در واقع، میراث فرهنگی عصر ساسانی از این طریق به دورۀ اسلامی منتقل شد (نک : تفضلی، 218؛ فوشهکور، 21؛ ایرانیکا، II / 17). اندرزهای پهلوی به گونههای مختلف در قالبهای نظم و نثر فارسی نیز راه یافته، و به حیات خود ادامه داده است. این اندرزها در سراسر شاهنامه، بهویژه در بخش تاریخی آن برجستگی بیشتری دارد.
آذرگشسب، اردشیر، مقدمه بر ترجمۀ اندرزنامههای پهلوی، تهران، 1346 ش؛ ابوعلی مسکویه، احمد، الحکمة الخالدة (جاویدان خرد)، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، 1358 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ ثروتیان، بهروز، مقدمه بر جاویدان خرد ابوعلی مسکویه، ترجمۀ تقیالدین محمد شوشتری، تهران، 1355 ش؛ جوکار، نجف، «پندنامۀ انوشیروان در دیوان ابنیمین و مقایسه با چند اثر ادبی دیگر»، مجموعۀ مقالات کنگرۀ بزرگداشت ابنیمین فریومدی، تهران، 1380 ش؛ خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی، تهران، 1349 ش؛ ریپکا، یان و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ کیخسرو کشاورزی، تهران، 1370 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، از گذشتۀ ادبی ایـران، تهران، 1375 ش؛ شیروانی، محمد، «پندنامهها ـ اندرزنـامهها، کتب اخلاقی در ادبیات ایران»، مجموعۀ سخنرانیهای دومین کنگرۀ تحقیقات ایرانی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی مشهد، مشهد، 1352 ش، ج 2؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1347 ش؛ فوشه کور، شارل هانری، اخلاقیات، ترجمۀ محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روحبخشان، تهران، 1377 ش؛ قادری، تیمور، «متنهای اخلاقی ـ اندرزی در زبانهای ایرانی میانۀ غربی و شرقی»، مهر و داد و بهار (یادنامۀ مهرداد بهار)، به کوشش امیرکاووس بالازاده، تهران، 1377 ش؛ متون پهلوی، به کوشش جاماسب آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371 ش؛ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران، تهران، 1380 ش؛ مزداپور، کتایون، اندرزنامههای ایرانی، تهران، 1386 ش؛ معین، محمد، «اندرز یا حکمت عملی در ادبیات پهلوی»، مجموعه مقالات، به کوشش مهدخت معین، تهران، 1364 ش، ج 1؛ میر باقری فرد، علیاصغر و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، تهران، 1383 ش؛ نیز:
Iranica.محمدرضا صرفی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید