اسطوره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 27 مرداد 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/238374/اسطوره
شنبه 13 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
به اعتقاد هندوایرانیان، یک قانون طبیعیِ حکمفرما وجود داشت که حرکت منظم خورشید، گردش سال و ماه، و خلاصه کل نظام هستی را سامان میداد. هندیان این قانون را ŗta- و ایرانیان زردشتی با واژۀ متناظر آن، aša- «اشه» به معنای راستی و درستی مینامیدند (نك : بارتولمه، 229-238). به باور آنان ستایش و پرستش ایزدان، و درواقع، جلوههای اخلاقی و مظاهر طبیعت، به حفظ نظم جهان و پایداری آن کمک میکرد (نک : ایرانیکا، III / 694-695). از سوی دیگر، هرآنچه این اصل نظم را میآشفت و نقض میکرد، دروغ (اوستایی / draoγa- draoga-؛ سنسکریت- druh) خوانده میشد (بارتولمه، 767-768؛ نیبرگ، II / 66). بر این اساس، اشه و دروغ دو اصل بنیادین جهان را تشکیل میدادند و باور به این ثنویت در سراسر تاریخ قدسی جهان، از آغاز تا انجام، نمود دارد: پیدایی جهان از این تضاد و تقـابـل است؛ سپس در مرحلۀ هستـی جهان مادی ــ که عرصۀ اصلی تقـابـل و مبـارزۀ نیکـی و بـدی است ــ این تضـاد ادامه مییابد تا در پایان جهان، سرانجام با از میان رفتن دروغ و اصل بـدی، نظم کـامل بر جهـان ــ کـه دیگـر صرفـاً مینـوی است ــ حکمفرما شود (بویس، I / 200-201؛ دالا، 92-93). نزد هندوایرانیان حفظ این نظم گیهانی، حتى در سطح روابط انسانی، چنان اهمیت داشت که دو ایزد برتر، یکی وَرونه و دیگری میتـره ــ هر دو بـا لقب سنسکریتی اَسـوره یا اوستایی اَهوره ــ ناظر بر این امر بودند و به سبب نقش مهم آب و آتش در حیات اجتماعی و دینی مردم، ورونه با آب، و میتره با آتش ارتباطی بسیار نزدیک داشت (بویس، 31-32).گذشته از خدایان مظاهر طبیعت که اهمیت کمتری داشتند، خدایان اصلی هندوایرانیان دو گروه موسوم به اسورهها و دَیوهها بودند. در ریگودا ورونه (خدای آسمان) در رأس گروه نخست، موسوم به خدایان فرمانروا، قرار داشت و بزرگترینِ دَیوهها (خدایان جنگاور) ایندره، خدای جنگ بود (زنر، 37؛ گریزولد، 23؛ خندا، 36 ff.). برپایۀ منابع هندی، زمان و گردش روزگار بیپایان بود و تا زمانی که مردمان خدایان را میپرستیدند و با پرستش و برگزاری آیینهای عبادی و نثار قربانی، وظیفۀ خود را در این جهان به جای میآوردند، حرکت جهان در مسیر درست آن ادامه مییافت؛ مردم نیز پس از مردن، راهی دیار مردگان میشدند، بیآنکه رستاخیز و فرجامی در انتظارشان باشد. اما ظاهراً اندکی پیش از جدایی ایرانیان از هندیان، نخستین اندیشههای مربوط به معاد و زندگی پس از مرگ و پاداش و کیفر روانها شکل گرفت (بویس، 35-37). زردشت که ظاهراً در اواخر هزارۀ دوم یا اوایل هزارۀ نخست پیش از میلاد مسیح (ع) ظهور کرد (نک : دنبالۀ مقاله)، تحولاتی اساسی در باورهای دینی ایرانیان پدید آورد: اهورهمزدا را خدای برتری معرفی کرد که ایزدانِ تجلیبخشِ نیکیها، زیردست و فرمانبُردار او بودند و خدایان جنگجوی پیشین را هم به عنوان دیوان ویرانگر و تباهکار در برابر آنان قرار داد (گریزولد، همانجا).تحول دیگر پدیدآمده در دین ایرانی، مربوط به تاریخ و عمر جهان بود: برخلاف باورهای اقوام هندی كه تاریخ جهان را شامل ادواری تكرارشونده و پایانناپذیر میدانستند، ایرانیان باستان برای این تاریخ، چارچوبی زمانی، حتى با مدتی معین، قائل بودند كه بهجز رویدادهای سرآغاز جهان یعنی آفرینش، سرنوشت و پایان آن نیز آشكار است. درواقع، این تصور دربارۀ محدود بودن عمر جهان، در پی کندوکاوهای مردمان باستانی دربارۀ فلسفۀ هستی و آفرینش و لزوم منطقی و عادلانهبودن این روند به وجود آمد. به عبارت دیگر، میپنداشتند که آفرینش جهان میبایستی هدفمند بوده باشد و این هدفمندی ایجاب میکند که سرانجام، حیات جهان روزی به پایان رسد و دستگاه عدالتی وجود داشته باشد که به بررسی عملکرد نقشآفرینان این عرصه بپردازد و آنان را برپایۀ اعمالشان پاداش یا کیفر دهد. این موضوع یكی از نوآوریهای كیش ایرانی بود كه كوشید برای بسیاری از پرسشهای مردمان در باب هستی پاسخهایی منطقی و عادلانه دهد (بویس، 35، 54).
باور به دو اصل، گوهر یا مینوی نخستین نیكی و بدی، از ازل، یعنی پیش از آغاز زمان، با اصلاحاتی در باورهای ایرانی تداوم یافت و ثنویتی را شکل داد که اساس تفسیر و توضیح تمام پدیدههای مینوی و مادی شد. این دو مینو، چه از نظر زمان و چه مكان در بیكرانگی بودند (هینلز، 49؛ نیز نک : گاتها، 18). بعدها با تكثیر این دو اصل ازلی، موجودات و پدیدههای مینوی و مادی به وجود آمدند و درواقع، با پیدایی آنان زمان و عمر جهان مادی آغاز شد. تنها اشارۀ موجود در منابع دربارۀ دو مینوی پیش از آفرینش، به بیکرانگی زمانی و مکانی آنها مربوط میشود. در بندهش از دو قلمرو بیکرانه یاد میشود که مرزی از تهیگی (= خلأ) در میانه، آنها را از هم جدا و ازاینرو، کرانمند میسازد (ص 33). قلمرو بیکرانۀ نخست در فرازپایه، گاه و جای اورمزد (اوستایی: اَهورهمزدا)، اصل روشنی و نیکی است که زمانی بیکرانه در آن «همی بود»؛ دیگری، قلمرو تاریکی بیکرانه و در ژرفپایه که اهریمن (اوستایی: اَنگرهمینیو)، اصل و گوهر بدی و تباهی، در آن به سر میبرد. بدین سان و برپایۀ این متن، تنها اورمزد ازلی است و اشارهای به ازلیبودن یا خاستگاه اهریمن نمیشود (نک : شاکد، 227 ff.). با این همه، در یکی از گرایشهای دین زردشتی، زمان که در این دین با نام زُروان ستایش میشود، در مرتبۀ اصل ازلی جهان قرار میگیرد و دو مینوی نخستین، اورمزد و اهریمن، از او پدید میآیند.دیرزمانی که دربارۀ مدت و چگونگی آن آگاهیای در دست نیست، این دو اصل در قلمروهای خود هستند. اورمزد که پیوسته از او با صفت «همهآگاه» (دارای آگاهی جامع و فراگیر) یاد میشود، ازجمله از وجود اهریمنِ پَسدانش (ناآگاه یا دیرآگاه) باخبر است و اینکه پادشاهیِ کامل او و آفریدگانش به تن پسین (نک : دنبالۀ مقاله) ممکن خواهد شد و اینکه اهریمن و آفرینشی كه از پی خواهد كرد، از میان روند و این همه، در جهان کرانمند به دست خواهد آمد (بندهش، 34). اورمزد چون در پی آفرینش جهان است، نوری به جهان تاریکی میفرستد و اهریمن که تا این هنگام از وجود نور بیخبر بوده است و اساساً با آن دشمنی دارد، برای نابودکردن آن برمیخیزد. ستیز میان دو اصل نیكی و بدی که در سراسر تاریخ جهان ادامه خواهد یافت، از همین نقطه آغاز میشود. اما لازمۀ این مبارزه وجود آوردگاه و عرصهای مادی است كه باید آفریده شود و این كار هم نیازمند زمان است. پس اورمزد و اهریمن برای آغاز مبارزه پیمان میبندند. در پی آن اورمزد برای یافتن مجال آفرینش سپاه خود، دعایی میخواند و با آن، اهریمن بیهوش میافتد. بدینسان 000‘ 3 سال میگذرد (هینلز، 56-57؛ نیز نك : زنر، 248 ff.).در 000‘ 3 سال بعد، اورمزد برای نگاهداری جهان روشنی، نخست ایزدان اصلی را میآفریند. هریك از اینان، موسوم به گروه امشاسپندان (نک : دنبالۀ مقاله) اورمزد را در آفرینش یكی از اجزاء جهان نیك یاری میكند و خود نیز نمایندۀ آسمانی و نگاهبان آن میشود. در جهان تاریكی و بدی هم اهریمن به آفرینش میپردازد و برای مقابله با سپاه روشنی، نیروهای خود را كه همچون وی دیوانی ویرانگر و بدكردارند، به وجود میآورد (نک : هینلز، 50؛ نیز ایرانیکا، I / 933؛ بویس،I / 196-197).
نخستین آفریدۀ اورمزد، بهمن (اوستایی: وُهومَنه) است كه نامش «اندیشۀ نیك» معنا میدهد. جایگاهش در سمت راست اورمزد و به تعبیری مشاور اعظم او ست. بهمن نماد خرد اورمزد است و ازاینرو، بعدها در جهان مادی، اندیشۀ نیك را به مردم میدهد و پیوسته بر اندیشه و گفتار و كردار مردمان نظارت دارد. از این گذشته، در جهان مادی او نگاهبانی از چارپایان سودمند را نیز بر عهده دارد. مقام برتر بهمن ایجاب میكند كه بزرگترین و نیرومندترین دیوان كه خرد آدمی را از میان میبرند، دشمنان و هماوردان او باشند: اكومن، كه نامش به معنای «اندیشۀ بد» است، بزرگترین این دیوان است و پس از او دو دیو نیرومند خشم و آز را میتوان نام برد كه پیوسته در پی از میان بردن بهمن هستند (هینلز، 50 , 52؛ بندهش، 37، 48- 49؛ گری، 27 ff.).اردیبهشت (اوستایی: اَشهوَهیشته) دومین آفریدۀ اورمزد، و با این همه، نخستین ستایندۀ او ست. او که نامش به معنای بهترین راستی یا نظم است، زیباترین ایزدان خوانده میشود و نگاهبان نظم جهانی و ازاینرو، نمایندۀ آن در جهان مادی به شمار میآید. آتش نماد زمینی اردیبهشت است و آذر، سروش، بهرام و نریوسنگ همکاران او هستند که همگی با آتش و آیینهای آن ارتباط دارند (بندهش، 49). خویشکاری او در برابر نظم، او را در برابر هرگونه بیماری و اختلال در روند طبیعی و درست جهان و ازجمله فعالیت دیوان و جادوگران قرار میدهد؛ با این همه، او همچنین مراقب است که دیوانْ بدکاران را بیش از آنچه سزاوارند، کیفر ندهند. دشمن اصلی او دیوی به نام ایندره یا اِندره است (هینلز، 52؛ نیز نک : گری، 38-44).سومین مینوی آفریدۀ اورمزد، شهریور (اوستایی: خْشَثرهوَیریه) است که نامش شهریاری آرمانی معنا میدهد و خود نیز نماد توانایی و شکوه و چیرگی خداوند است. در جهان مینوی، نماد فرمانروایی بهشتی و در زمین، نماد سلطنتی است که مطابق میل و آرزوی او باشد. او که در سپاه دیوان هماوردی به نام سَوْروه، دیو آشوب و فرمانرواییِ بد دارد، پشتیبان فلزات زمین است و در پایان جهان نیز با روانساختن رودی از فلز گداخته، بدکاران را از پارسایان باز خواهد شناساند (بندهش، 37، 49، 55؛ هینلز، همانجا؛ نیز نک : گری، 45-47).اخلاص و بردباری از مفاهیم مهم دین زردشت است که او آن دو را در سیمای ایزدبانویی به نام اِسپَندارمَد (اوستایی: سْپِنته آرمَیتی) مجسم کرده است. این ایزدبانو که دختر اورمزد نیز خوانده میشود، در بارگاه اورمزد در سمت چپ او مینشیند و نگاهبانی از زمین و چراگاهبخشی به چارپایان بر عهدۀ او ست. او همچون زمین، بردبار همۀ نیکیها و بدیهایی است که بر روی آن صورت میگیرد. رفتار نیکان بر زمین او را شاد میسازد و کنش بدان او را میآزارد. با این همه، دو صفت مهم گستاخی و کجاندیشی که در سیمای دو دیو، به نامهای ترومَیتی و پریمیتی تصویر میشوند، دشمنان اصلی او هستند. در متنها ایزدانی چون آبان، دین، و ارد از همکاران او معرفی شدهاند (هینلز، همانجا؛ بندهش، 49؛ گری، 47-51).ششمین و هفتمین آفریدگان دو ایزدبانوی همراه به نامهای خرداد (اوستایی: هَورْوَتات) و امرداد (اوستایی: اَمِرِتات) هستند که نامهایشان به ترتیب، به معنای کمال (یا پُری و تمامیت) و بیمرگی (یا جاودانگی و رستگاری) است و اوّلی با آب ارتباط دارد و دومی با گیاه؛ ازاینرو، دشمنان آنها به ترتیب تشنگی و گرسنگی هستند که در چهرۀ دو دیو به نامهای تیری و زَیری تجسم یافتهاند. تیر و باد و فروردین همکاران خرداد، و رشن و اشتاد و زامیاد یاران امرداد معرفی شدهاند (بندهش، 49، 55 ؛ هینلز، همانجا؛ گری، 51-55).این 6 مینو به همراه مینوی فزونیبخش که با نام سپنتهمینیو یا سپندمینو معرفی میشود و نماد اصلی و خرد کل به شمار میآید، هفتگانهای را تشکیل میدهند که با عنوان کلی امشاسپندان (اوستایی: اَمِشهسْپِنته، به معنای نامیرای فزونیبخش) خوانده میشوند (بارتولمه، 145-146, 1619-1621). اینان نزدیکترین یاران اورمزد و درواقع، جلوههای او هستند. در نوشتههای متأخر زردشتی، سپندمینو معمولاً با خود اورمزد یکی انگاشته میشود و به جای او ایزد مهم دیگری در زمرۀ امشاسپندان جای میگیرد: سروش (اوستایی: سْرَوشه) که نامش به معنای فرمانبُرداری و اطاعت است. او بدین سبب که منتقلکنندۀ همۀ نیایشهای دینی است، در همۀ آیینهای دینی و بهویژه نیایشها حضور دارد؛ زیرا نیایش دینی بهترین سلاح برای از میان بردن دروغ و بدی، و نابودگر دیوان است. اما سروش بیش از همه با دیو خشم (اوستایی: اَیشمه) در ستیز است که از بزرگترین و مهمترین نیروهای سپاه اهریمن به شمار میآید (هینلز، 52-53؛ بندهش، 55؛ نیز نک : بویس، I / 60-61؛ دالا، 180-182).
اورمزد در مرحلۀ بعد، ایزدان پرشماری را میآفریند که هریک از آنها همچون امشاسپندان جلوهای از او هستند و در مقابل، اهریمن هم دیگر نیروهای سپاه خود را پدید میآورد که آنها نیز جلوههایی از خود او و درواقع، هماورد و دشمن ایزدانِ آفریدۀ اورمزد هستند (نک : بویس، I / 225 ff.).از میان ایزدانی که در این مرحله آفریده میشوند، گروهی به دورۀ پیش از زردشت تعلق دارند و شماری هم مفاهیمی انتزاعی بودهاند که زردشت آنها را اهمیت بیشتری داد. در دین زردشتی، برخی از این ایزدان بهسبب نقششان، بر دیگران برتری دارند. زردشت برای آنکه پیروانش اینان را همواره به یاد داشته باشند و خصوصیات آنها را در خود بپرورند، نامشان را در گاهشماری دینی جای داد و هر روز را به نام یکی از آنان نامید (همو، 99-101). نام شماری از مهمترین آنان چنین است: میثره (ایزد پیمان و دوستی)، وَیو (ایزد باد که هماوردی اهریمنی نیز به همین نام دارد)، تیشتَر (یا تیشتریه، ایزد بارانآور و دشمن اَپوش یا اَپَوشه، دیو خشکسالی)، اَناهیتا (ایزدبانوی سرور آبها)، بهرام (وِرِثرَغنه، ایزد جنگ و پیروزی)، رَپیثوین (ایزد گرمای نیمروز)، آذر (آتَر، ایزد آتش)، هوم (هَومه، گیاهایزد نوشیدنی آیینی)، اَرد (اَشی، ایزدبانوی توانگری و بخشش)، دین (دَئِنا، ایزدبانوی وجدان)، رَشن (رَشنو، ایزد عدالت)،گوش (گِئوش اوروَن، مینوی نگاهبان روان چارپایان)، دِروَسپه (دیگر ایزد نگاهبان چارپایان و بهویژه اسبان)، چیستا (ایزدبانوی دانش و فرزانگی)، اَشتاد (دیگر ایزد عدالت)، نَریوسَنگ (ایزد پیامآور)، اَریَمَن (ایزد دوستی و درمانگری)، مارِسپند (مَنثره سْپِنته، ایزد کلام مقدس)، اَنَغران (ایزد روشنی بیپایان). به این فهرست، نام ایزدان دیگری چون خور، ماه، زامیاد (زمین) و آسمان را هم باید افزود. اینان چنانکه از نامشان پیدا ست، موکل و نگاهبان پدیدههایی هستند که نامشان را بر خود دارند. در اوستا برای شماری از این ایزدان، یشت یا نیایشی خاص آمده یا ــ از آنجا کـه نـامشـان بر روی روزی از مـاه نهـاده شـده ــ در نیـایـش اوستایی سیروزه ستوده شدهاند (دالا، 368 ff. 173 ff.,؛ گری، 55 ff.؛ هینلز، 53). مطابق ثنویت زردشتی، هریک از این ایزدان در سپاه اهریمن هماوردی دارد. برای این گروه نیز همانند ایزدان، مراتب مختلفی قائل شدهاند. بزرگترین دیوان که هماوردان امشاسپندان هستند و پیشتر از آنها یاد شد، عنوان کماریگان یا کمالیگان یا سَردیوان را دارند و بههمراه دو دیو خشم (اَیشمه، با صفت خونیننیزه) و آز (دیو سیریناپذیری که در پایان جهان همه چیز، حتى اهریمن را هم میبلعد)، نزدیکترین یاران اهریمناند. در مرتبۀ بعد، دیوزنی به نام جِه، یا جهی یا جهیکا جای دارد که دختر و همسر اهریمن است و خاستگاه همۀ پلیدیها و آلودگیهای زنانه به شمار میآید؛ آنگاه گروهی از دیوان مرتبط با مرگ، به نامهای اَستویداد (اَستویهات، دیو درهمشکننده و جداکنندۀ استخوانها)، ویزَرِش (که روان درگذشته را میترساند و به زنجیر میکشد)، وایِ بد (وَیویِ بد که جان را از تن جدا میکند) و نَسو (یا نَسوش که تن را میگنداند و سبب مرگ میشود) قرار دارند. در کنار آنها هم از اَشموغ (اَهلُموغ، دیو بدعت)، بوشاسپ (بوشیستا، دیو درازدست تنبلی و خواب بامدادی)، سیج (سیز، دیو درد و بلا)، وَرَن (دیو شهوت)، چَشمک (دیو آورندۀ گردباد و زمینلرزه)، زَرمان (دیو پیری)، مَلکوس (مَرکوس، دیو سرما و زمستان مشهوری به همین نام)، میتوخت (دیو سخن نادرست)، رشک (دیو حسد و بدچشمی)، و سِپَزگ (دیو سخنچینی و غیبت) باید یاد کرد (کریستنسن، آفرینش ... ، 75-77) که به همراه دیوان دیگر و دروجان و پریان و جادوان، سپاه اهریمن را تشکیل میدهند (نک : دالا، 275-277).
مطابق باورهای زردشتی، نبرد میان نیروهای نیکی و بدی تنها در جهانی مادی ممکن است؛ از اینرو، اورمزد، فرمانروای جهان نیكی برای فراهم آوردن این امکان، نخست پیشنمونۀ آفریدگان اصلی را میآفریند و در مرحلهای دیگر، از این نمونهها ست که همۀ آفریدگان مادی پدید میآیند. چنانکه اشاره شد، در آغاز آفرینش با دعای اورمزد اهریمن به گیجی میافتد و 3 هزار سال در این حال میماند. در این فاصله، اورمزد آفرینش جهان مادی را انجام میدهد. اورمزد نخست پیشنمونۀ آسمان را میآفریند که سنگی سخت و بیهیچ روزنه و شکافی است. مینوی آسمان بهسان زرهی است تا آفرینش را در برابر تازش اهریمن بیبیم سازد (بندهش، 39-40). اورمزد آنگاه به یاری آسمان، شادی را میآفریند تا آفریدگان به شادی درایستند (همان، 40؛ نیز نک : بویس، I / 132-133). پیشنمونۀ بعدی آب است كه اورمزد آن را از گوهر آسمان و بهسان قطرهای بزرگ و گیهانی میآفریند تا با آن جهان زندگی و خرمی بیابد و از این آب، باد و باران و مه و برف و ابرهای بارانزا پدید میآیند (بندهش، همانجا؛ آموزگار، 41؛ نیز نک : بویس، I / 133, 136). آنگاه نوبت به آفرینش پیشنمونۀ زمین میرسد كه صاف و بدون پستی و بلندی است و درست در میانۀ آسمان جای دارد و گوهر كوهها در آن نهفته است. آنگاه اورمزد به یاری زمین، آهن و دیگر كانیها را ــ جز سنگهای گرانبها که خاستگاهی دیگـر دارند ــ پدید مـیآورد (بندهش، همـانجا؛ نک : بویس، I / 133).در چهارمین گام از آفرینش جهان، اورمزد گیاه را میآفریند. نخستین گیاه، بی شاخه و پوست و خار، و تر و شیرین است كه بلندایش به چند پا میرسد. همۀ گونههای گیاهی بعدها از این تكگیاه نخستین پدید میآیند (بندهش، همانجا). به همین سان، همۀ گونههای جانوری هم از نخستین موجود جانوری پدید میآیند كه اورمزد در پنجمین مرحلۀ آفرینش آن را هستی میبخشد. این جانور گاوی موسوم به «گاو یكتاآفریده» است كه اورمزد آن را سپید و روشن و در میانۀ جهان میآفریند. در روایتهای ایرانی، این میانۀ جهان كرانۀ رودخانهای است به نام دائیتی یا وهدائیتی (به معنای دائیتی نیك)، واقع در ایرانویج یا سرزمین اصلی آریاییان. محل گاو یكتاآفریده بر كنارۀ راست این رود است؛ كنارۀ دیگر آن، یعنی چپ، جایگاه آفرینش ششمین هستی است (همانجا؛ بویس، I / 138-141). در ششمین آفرینش، اورمزد نخستین نمونۀ انسانی را پدید میآورد كه گیومرت (به معنای جاندار میرا) نام دارد (بارتولمه، 503-504؛ نیبرگ، II / 82). این انسان كامل و دارندۀ تمام ویژگیهای نیك هم، چنانكه اشاره شد، در میانۀ جهان، و روشن چون خورشید و بلندبالا آفریده میشود و نسل آدمیان از وی پدید میآید تا بدینسان، نیروی لازم برای رویارویی و سرانجام شكست نهایی اهریمن و سپاهش به دست وی و تبارش فراهم آید (بندهش، 40-41). در برخی نوشتهها گاه از آفرینش هفتم نیز یاد میشود كه طی آن اورمزد آتش را میآفریند؛ این آفریده هم پیشنمونۀ آتش و در آغاز پاك و بدون دود بود (همان، 48؛ بویس، I / 141؛ نیز نک : ه د، آفرینش).در برخی متنهای پهلوی دربارۀ آفرینش آمده است که ابزاری چونان اخگر آتش بود که اورمزد از آن روشنی بیکران بیافرید و تمام آفرینش را از آن ساخت و چون ساخت، در تن برد و نگاه داشت و افزود و بهتر کرد؛ آنگاه یکیکِ آفرینش را از تن خود آفرید: آسمان را از سر، زمین را از پا، آب را از اشک، گیاه را از موی، گاو را از دست راست، آتش را از اندیشه و گیومرت را از نطفهای که در سپندارمذ نهاد (روایت ... ، 53-55؛ نیز نک : بندهش، 39).در باورهای زردشتی، اورمزد هر آفرینش را در یک گاه از سال و طی چند روز انجام میدهد و پس از درنگی چندروزه آفرینشی دیگر را بههمینسان میآفریند. در گاهشماری زردشتی هریک از این روزها، موسوم به «گاهنبار»، جشن بزرگداشت آفرینشی است که در آن روزها صورت گرفته است (همان، 41-42؛ نیز نک : بویس، 58- 59).آنگاه اورمزد در میان آسمان و زمین، ستارگان و سیارات را پدید میآورد که از آنها با عنوان روشنان یاد میشود و سپس خورشید و ماه را میآفریند (بندهش، 44؛ نیز نک : روایت، 54، 83).
تا پایان سه هزارۀ دوم که کار آفرینش جهان اورمزدی و پیشنمونهها به پایان میرسد، اهریمن همچنان در بیهوشی است و یارانش بیهوده میکوشند او را برخیزانند. این کوششها تنها هنگامی نتیجه میدهد که جِه، دختر و همسر اهریمن، او را «پدر» میخواند و با دادن وعدۀ یاری، او را به کارزار با آفریدگان نیک برمیانگیزد. تا این هنگام نه زمانی هست و نه جنبشی در آفرینش؛ پس ایزد زمان به خواست اورمزد، زمان را به جنبش درمیآورد و بدینسان، هم سپاه اورمزد و هم سپاه اهریمن به جنبش میافتند («گزیدهها ... »، 34؛ آموزگار، 42). آنگاه اهریمن با همۀ سپاه خویش به مقابلۀ روشنی میآید و بـه جهـان میتازد و یكایك آفرینشهـای اورمزد را ــ به همـان ترتیب آفرینش آنها ــ آسیب میرساند یا از میان میبرد. اهریمن نخست چون ماری به سوی آسمان صاف و روشن میتازد و آن را که میان دو قلمرو تاریکی و روشنی است، میشکافد و با تاریكی میآمیزد (بندهش، 52)؛ سپس به آب میتازد و چون بخشی از آن را شور و گلآلود میكند، تیشتر، از ایزدان آفریدۀ اورمزد، پیشنمونۀ آب را برمیگیرد و در جهان میپراگند و بدینسان، دریاها و رودها پدید میآیند. بزرگترینِ این آبها دریای گیهانی وُروكَشه (یعنی دارای شاخابههای بسیار) یا فْراخكَرت است (آموزگار، 42-43؛ بندهش، 60؛ «گزیدهها»، 40). آنگاه اهریمن بر زمین میتازد. از این تازش، زمین تاریک میگردد و بسیار جانوران پلید بر آن پدید میآیند و زمین سراسر آلوده میشود؛ زمین چنان میلرزد که کوهها و پستی و بلندیها پدید میآیند. با بارش باران و پیدایی رودها و دریاها و تقسیمشدن زمین، 7 كشور شکل میگیرند که در جغرافیای اساطیری ایران به نامهای اَرزه (در شرق)، سَوه (در غرب)، وُروجَرُش و وَروبَرُش (در شمال)، فْرَدَدَفْش و ویدَدَفْش (در جنوب) و کشور میانی آنها به نام خُنیرس (یا خُوَنیرث) همان ایرانویج یا زادبوم اساطیری ایرانیان است (بندهش، 70؛ نیز نك : مینوی خرد، 112).اهریمن سپس چنان زهری بر گیاه فرازمیبرد که گیاه در دم میخشکد؛ اما بیدرنگ امرداد امشاسپند آن را میساید و به یاری باران در سراسر گیتی میپراگند و از این راه همهگونه روییدنیها در سراسر جهان پدید میآید (بندهش، 65؛ «گزیدهها»، 46).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید