آفرینش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 27 آذر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/238018/آفرینش
جمعه 12 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
مراحلی از تحول و تبدیل آفرینش مینوی را به مراحل پیدایی جنین مانند کردهاند: نخست چون نطفه بهتری ایستادن، آنگاه آمیختگی مانند آمیزش نطفه و خون، سپس آوردگی (بارداری) و جنینشدن و بخششدگی اندامها و سرانجام هم به جنبش درآمدن. بندهش آفرینش مادی را به دورۀ 3 هزارسالۀ ازکارافتادگی اهریمن نسبت میدهد. همین اثر در اشارهای کوتاه، روند تبدیل آفرینش مینوی را به مادی بدین صورت میآورد که اورمزد از روشنی بیکران آتش، از آتش باد، از باد آب و از آب زمین و همۀ هستی مادی را فرازآفرید. برهمیناساس همۀ آفرینش مادی از آب است و سرشت آب دارد، جز تخمۀ مردمان و گوسپندان که از سرشت آتش است (بندهش، 39). با این همه، در ادامه نخستین آفریدۀ مادی، آسمان معرفی میشود که اورمزد آن را برای بازداشتن اهریمن و دیوان میآفریند (همانجا)؛ پس از آن آب را برای از میان بردن دروج تشنگی؛ سپس زمین و آنگاه گیاه را برای یاری گوسپند (چهارپای) فزونیبخش؛ گوسپند را برای یاری مرد پرهیزکار؛ و سرانجام مرد پرهیزکار را برای از میان بردن و ازکار افکندن اهریمن و همۀ دیوان. پس از آفرینش انسان از آفرینش آتش یاد میشود که اورمزد آن را چون اخگری آفرید و از روشنی بیکران، بدان درخشش پیوست. او در پی آن نیز باد را آفرید بهمانند تن مرد جوان 15ساله که آب و گیاه، گوسپند و مرد پرهیزکار و هر چیزی را ببرد و بدارد (همان، 38، 39). در متنی دیگر آمده است که اورمزد هر آفرینش را از یک اندام خود آفرید: آسمان را از سر، زمین را از پا، آب را از اشک، گیاه را از موی، گاو را از دست راست، آتش را از اندیشه، و مرد یا کیومرث را از نطفۀ خویش که در سپندارمد قرار داد (روایت ... ، 53 بب ). اورمزد در میان زمین و آسمان، ستارگان و ماه و خورشید را میآفریند و بهترتیب در ستارهپایه و ماهپایه و خورشیدپایه جای میدهد. فاصلۀ ستارهپایه از یک سو تا زمین و از سوی دیگر تا ماهپایه 34 هزار فرسنگ (یا بیشتر)، فاصلۀ ماهپایه تا خورشیدپایه و از خورشید پایه تا آسمان به همین اندازه، و فاصلۀ زمین تا آسمان زیر زمین 11هزار فرسنگ است (همان، 54؛ نیز نک : روایات ... ، 1 / 62). روایتی دیگر آسمان را دارای 7 پایه معرفی میکند: نخستین و فروترین آنها ابرپایه است؛ دیگر سپهرِ اختران؛ دیگر ستارۀ آمیختنی؛ چهارم بهشت (که ماه بدان پایه ایستد)؛ پنجم گرودمان یا اَنَغر روشْن (پایۀ خورشید)، و ششم جایگاه امشاسپندان که به جایگاه خود هرمزد در پایۀ هفتم، روشنی بیپایان، پیوسته است (بندهش، 48). هرچند دومین آفریده آب است، با این همه، در بندهش (ص 40) صراحتاً از آفرینش شادی یاد میشود که اورمزد آن را به یاری آسمان و ازآنرو آفرید تا در دوران آمیختگی، آفریدگان به شادی درایستند. اورمزد سپس از گوهر آسمان آب را میآفریند به اندازۀ مردی که دو دست بر زمین نهد و با دست و پای راه رود و آب تا شکمش بایستد. این آب در میان زمین و آسمان بهسان سفیدۀ تخممرغ است و زمین چون زرده را دربر گرفته است (مینوی خرد، 61). اورمزد به یاری آب، باد و باران و مه و ابر بارانی و برف را میآفریند (بندهش، همانجا). آب کـه از اشک و بـرای ازمیانبردن دیـو آفریده شده (نک : میرفخرایی، 44)، در آغاز پاک و نیالوده است و به 3 صورت درون زمین، بر روی زمین و در هوا، در حال حرکت است (روایت، همانجا). آنگاه اورمزد از آب یا از پای خویش (نک : همان، 53) زمین را میآفریند که گرد است و دورگذر و بینشیب و بیفراز، با درازا و پهنا و ژرفایی برابر، درست در میان آسمان قرار گرفته (بندهش، همانجا). زمین بهسان زرده (مینوی خرد، همانجا) و یا جوجۀ درون تخم در میانۀ این آسمان آویخته است و آن را نگهدار مادی (ستون) نیست (روایت، همانجا). اورمزد گوهر زمین از فره مینهد و گوهر کوهها را در زمین میآفریند که پس از آن (در پی یورش اهریمن، نک : دنبالۀ مقاله) از زمین میبالند و میرویند (روایت، 53؛ نیز نک : بندهش، همانجا). اورمزد نخست زمین را سخت چون سنگزار، دیگر را گَردآگنده، و آخر را هم از گل نرم میآفریند. او همچنین به یاری زمین، آهن و روی و گوگرد و بوره و گچ و دیگر کانیها را پدید میآورد، جز سنگهای قیمتی که خاستگاه آنها دیگر است (همانجا). چهارمین آفریده گیاه است. اورمزد آن را در میانۀ زمین ــ کشور ایرانویچ که از آن پس کانون همۀ رویدادهای مهم دیگر است (نک : دنبالۀ مقاله) ــ و به بلندای چند پا میرویاند (بندهش، همانجا). به روایتی هم این گیاه یک تنه است که یک وجب و دو انگشت بلندی دارد و اورمزد آن را از موی خود میآفریند (روایت، 54). گیاه نخستین بیشاخه و بیپوست و بیخار و تر و شیرین بود و نیرو و همۀ انواع گیاهان ــ جز یک نوع (همانجا) ــ را در سرشت خود داشت (بندهش، همانجا). اورمزد در همان میانۀ جهان، گاو یکتاآفریده را بر کنارۀ راست رود وهدائیتی میآفریند. گاو نخستین سپید و روشن چون ماه بود و به اندازۀ 3 نای بلندی داشت (همانجا) و به روایتی هم بالا و پهنایش به اندازۀ 5 مرد بود (روایت، همانجا). اورمزد آب و گیاه را برای یاری او آفرید، زیرا در دوران آمیختگی، نیرو و بالندگی او از آنها ست (بندهش، همانجا). این گاو که اورمزد از دست راست خود آفریده (روایت، همانجا)، شادیبخش جهان است (یسن 46، بند 6، یسن 47، بند 3؛ نک : اوستا، I / 161, 168؛ میرفخرایی، 64؛ نیز نک : بیلی، 120 ff.). اما در کرانۀ دیگر رود دائیتی (بندهش، 41) مهمترین رویداد، یعنی آفرینش مردم (انسان) صورت میگیرد که برترین و بهترین آفریدگان است (دینکرد، 124؛ نیز نک : بیلی، 87)، چه، تخمۀ او ــ و نیز گاو ــ از آتش و از آنِ دیگر آفریدگان از آب است (بندهش، همانجا؛ برای بحث دربارۀ ترکیب انسان، نک : بیلی، 88 ff.). نخستینِ مردم گیومرت (به معنای جاندار میرا) است. اورمزد او را از گل و از نطفهای که در سپندارمد یا زمین نهاد، روشن چون خورشید آفرید (بندهش، 40؛ روایت، 55). او که 4 نای بالا و به همان اندازه پهنا داشت (بندهش، 40-41)، دارای چشم و گوش و زبان و نشان بود؛ و این نشانداربودن گیومرت آن است که مردم از تخمۀ او و همانند او آفریده شدند (همان، 41؛ میرفخرایی، 67). اورمزد برای یاری او خواب آسایشبخش را آفرید (بندهش، همانجا؛ برای اطلاعات بیشتر، نک : ه د، کیومرث). اورمزد آتش را که هفتمین آفریدۀ مادی است (بندهش، 48) و درخشش از روشنی بیکران دارد، در همۀ آفرینش پراکند. خویشکاری او در دوران اهریمنی، پرستاری مردم و خورشساختن و از میان بردن درد است (بندهش، همانجا).
ایرانیان باستان بر این باور بودند که جهان در 360 یا 365 روز ــ که یک سال باشد ــ آفریده شده است. این مدت اگرچه با روایتهای سامی که آفرینش جهان را در 6 روز آوردهاند (مثلاً نک : مقدسی، 279، 307) تفاوت دارد، باز شباهت چشمگیری میان آنها دیده میشود؛ زیرا در روایت ایرانی هم این فرایند در 6 مرحله یا گاه به انجام میرسد: اورمزد نخست آسمان را در 40 روز، از هرمزدروز فروردینماه تا آبانروز اردیبهشتماه آفرید؛ آنگاه 5 روز درنگ کرد تا روز دیبهمهر. سپس آب را به 55 روز، از مهرروز اردیبهشتماه تا آبانروز ماه تیر، زمین را به 70 روز، از مهرروز تیرماه تا اردروز شهریورماه، گیاه را به 25 روز، از هرمزدروز تا اردروز مهرماه، گاو را به 75 روز، از هرمزدروز آبانماه تا دیبهمهر دیماه، و سرانجام گیومرت را به 70 روز، از رامروز دیماه تا انغزانروز سپندارمدماه بیافرید و پس از هر آفرینش 5 روز درنگ کرد که واپسین آنها 5 روز پایانی سال است (بندهش، 41؛ نیز نک : مقدسی، 279). در گاه 5 روزۀ پس از آفرینش، ایرانیان باستان جشنی در بزرگداشت آن آفریده برگزار میکردند که گاهنبار نامیده میشد. 6 گاهنبار را به ترتیب مَیذیویزَرِمَیه ([جشن] میانبهار)، میذیویشِمه ([جشن] میانتابستان)، پَیْتیشَهْیه ([جشن] دانهآوری)، اَیاثریمه ([جشن] بازگشت [گله از چرای تابستانی] به خانه)، میذیئیریه ([جشن] میانزمستان)، و هَمَسپَثمَئِدیه (با معنایی ناشناخته) مینامیدند (بویس، 58؛ نیز نک : بندهش، 41-42).
اهریمن چون فرجام کار و شکستیافتن خویش را از آفریدگان اورمزدی دانست، 3 هزار سال به گیجی فروافتاد. تا پایان 3 هزارۀ دوم که کار آفرینش جهان اورمزدی ــ آفرینش مینوی و پیشنمونههـای مادی ــ به انجام میرسد، اهریمن همچنان در گیجی بهسر میبرد و یارانش میکوشند او را برخیزانند. اما اهریمن تنها آنگاه برمیخیزد که دیوزنی به نام جِه / جهی، او را «پدر» میخواند و وعده میدهد که اگر اهریمن کارزار با جهان اورمزدی را آغاز کند، او نیز یاریاش خواهد کرد و با فرازبردن درد بسیار بر مرد پرهیزکار و گاو یکتاآفریده، زندگی را از آنها میستاند و فره ایشان را میدزدد و از پی آن هم، آب و زمین و آتش و گیاه و همۀ آفریدگان دیگر را میآزارد. از شرح این بدکرداریها اهریمن چندان آرامش مییابد که برمیخیزد و پیشانی جهی را میبوسد. آنگاه اورمزد از ایزد زمان میخواهد که آفرینش را به جنبش درآورد. از این دم، هم آفریدگان اورمزد و هم سپاه اهریمن به جنبش میافتند (همان، 51؛ «گزیدهها ... »، 34؛ نیز نک : آموزگار، 42). پس اهریمن با همۀ سپاه خویش به مقابلۀ جهان روشنی میآید و آفریدگان اورمزدی را آسیب میرساند یا از میان میبرد. نخستین آفریده چنانکه آمد، آسمان است که خویشکاری آن بازداشتن اهریمن از تازش به جهان اورمزدی و آمیختهشدن تاریکی با آن است. اهریمن نخست در نیمروزِ هرمزدروز از ماه فروردین به سوی آسمان صاف و روشن میتازد و آسمان زیر زمین را چون ماری سوراخ میکند و بر آن است تا آسمان را بشکند. از این تازش، آسمان چنان میترسد که گوسپند از گرگ. با این همه، اهریمن پس از یورش به آفریدگان، چون عزم بازگشت دارد، آسمان راه را بر او میبندد و بدینسان نخستین نبرد را با او آغاز میکند (بندهش، 52، 63). اهریمن آنگاه به آب میتازد و بخشی از آن را شور و گلآلود میکند. سپس ابر به پیدایی میآید. تیشتر، ایزد باران، پیشنمونۀ آب را برمیگیرد و به یاری نیروی باد در جهان میپراکند و بدینسان دریاها و رودها پدید میآیند. بزرگترینِ این آبها دریای کیهانی وُروکَشه (یعنی دارای شاخابههای بسیار) یا فْراخکَرت است (همان، 60، 63؛ «گزیدهها»، 40؛ آموزگار، 42-43). آنگاه اهریمن میانۀ زمین را نیز سوراخ میکند و از آن سر برمیآورد. او بر زمین میتازد، جانوران پلید بسیار بر آن پدیدار میسازد و بدینسان آن را میآلاید. از این تازش، زمین به لرزه میافتد و کوهها و پستی و بلندی بسیار مییابد، نخستین و بزرگترین کوهْ البرز است که بر پیرامون زمین جای دارد و نگاهدارندۀ همۀ کوههای دیگری است که همگی از ریشۀ البرز رستهاند. از بارش ابر، آب بر زمین روان میشود و بدینسان رودها و دریاها شکل میگیرند، زمین تقسیم میشود و کشور پدید میآیند: اَرزه (در شرق)، سَوه (در غرب)، وُروجَرش و وروبَرش (در شمال)، فْرَدَدَفْش و ویدَدَفش (در جنوب)، و کشور میانی به نام خُنیرَس (یا خُنیرث) که همان ایرانویچ یا زادبوم اساطیری ایرانیان است (بندهش، 52، 65، 70؛ نیز نک : تفضلی، 112؛ ایرانیکا، XI / 519 ff.). اهریمن سپس گیاه نخستین را به زهر میخشکاند، اما امرداد امشاسپند که گیاه از آن او ست، آن را برمیگیرد و میساید و با آبی که از تیشتر ستانده، میآمیزد و به تیشتر میسپارد. تیشتر آن آب را در سراسر گیتی میباراند. از پی آن، همهگونه روییدنیها در سراسر جهان پدید میآیند که بازدارندۀ 10 هزار بیماری آفریدۀ اهریمن هستند (بندهش، 52، 65؛ «گزیدهها»، 46). اهریمن سپس دیوان نیرومندی چون آز و سیج، و درد و بیماری را بر گاو یکتاآفریده و گیومرت میفرستد. اورمزد پیش از آمدن اهریمن برای کاستن رنج گاو، او را بنگِ درمانبخش میخوراند. از یورش اهریمن گاو نزار و بیمار میشود، میمیرد و بر دست چپ به خاک میافتد، اما چون سرشت از گیاه دارد، از اندامهایش 55 گونه غله و 12 گونه گیاه درمانی میروید. روشنی و زور نهفته در نطفۀ گاو نیز به ماه میرود و پس از پالودهشدن، از آنها جفتی گاو نر و ماده به زمین بازمیآید؛ سپس بر روی زمین از آنها 282 گونۀ جانوری و از هرگونه دو جانور ــ از چرنده و پرنده و آبزی ــ هستی مییابند (بندهش، 52-53، 65-66؛ «گزیدهها»، 36). آنگاه اهریمن میاندیشد که همۀ آفریدگان را از کار افکنده و تنها گیومرت باقی مانده است. پس اَستویهات و 000‘1 دیو مرگکردار دیگر را بر گیومرت فراز میهلد، اما چون از آغاز آفرینش، زندگی او 30 سال بریده و مقدر شده، پس چارۀ کشتن او نمییابند و گیومرت 30 سال زندگی میکند (بندهش، 53؛ گزیدهها، 7). پیش از آمدن اهریمن بر گیومرت، اورمزد خواب را به سیمای جوان 15 سالهای روشن و بلند میآفریند و گیومرت را در خواب میبرد تا رنج دیدار آشوب جهان بدو نرسد. گیومرت چون از خواب برمیخیزد، جهان را تاریک، زمین را پر از خْرَفْستران (جانوران موذی)، سپهر و ماه و خورشید را در گردش، و جهان را آکنده از طنین غرش دیوان میبیند (بندهش، همانجا). به روایتی دیگر، چون زمان مرگ گیومرت فرا میرسد، اورمزد برای کاستن رنج مرگ، او را از همان آغاز با خوراندن بنگ به خوابی 30 ساله فرو میبرد. با پایان یورش اهریمن بر آفریدگان، گیومرت در جهانی پر از آلودگی و دود و تاریکی چشم میگشاید. در این زمان است که پدیدۀ اهریمنی مرگ بر او چیره میشود و وی بر پهلوی چپ به زمین میافتد. از 7 اندام او 7 گونه فلز پدید میآید: از سر سرب، از خون ارزیز (قلع)، از مغز سیم، از پای آهن، از استخوان روی، از پیه آبگینه، از بازو پولاد، و از جان زر (همان، 80؛ نیز نک : میرفخرایی، 71-72). نطفۀ گیومرت به هنگام مرگ بر زمین میریزد که روشنی خورشید آن را میپالاید. پس از 40 سال از آن نطفه نخستین زوج بشری پدید میآیند (بندهش، 66، 81؛ روایت، 55-56؛ مینوی خرد، 42-43) که رواج و رونق جهان و نابودی اهریمن و دیوان از آنها خواهد بود (بندهش، 66). اهریمن سپس به آتش میتازد و دود و تیرگی را بدان میآمیزد، اما آتش با حضور در آفریدههای مختلف، به پاسداری جهان و نگاهداشت جان و رویاندن آن میپردازد ــ هم ازاینرو نظم جهان و آفریدگان از او ست ــ و با دشمن مقابله میکند و هفتمین نبرد را انجـام میدهد (میرفخرایی، 80 بب ). آنگاه هفت اباختر (سیاره) با انبوه دیوان برای نبرد با اختران سپهر برمیخیزند و بدینسان همۀ آفرینش آلوده میشود. ایزدان با اهریمن و دیوان 90 شبانهروز میجنگند تا ایشان را به ستوه میآورند و به دوزخ میافکنند؛ سپس باروی آسمان را میسازند تا اهریمن نتواند بگریزد (بندهش، 53، 66-67). بدین ترتیب، تازش اهریمن بهجای نابودی آفریدگان، سبب گسترش و افزایش آنها و درواقع پیدایش هستی میشود. اهریمن با دیدن دستاورد تازش خود که به تعبیر بندهش (ص 63 بب ) حاصل کارزار آفریدگان با او ست، راه گریز پیش میگیرد، اما درمییابد که آسمان راه را بر او بسته است و تا پایان جهان که نبرد آفریدگان اورمزدی برای نابودکردن او و سپاهش ادامه دارد، از این دام که خود پدید آورده، گریزی نخواهد داشت (هینلز، 88-89؛ نیز نک : آموزگار، 44-45؛ زنر، 265-266). با تازش اهریمن، دومین دورۀ 3 هزارسالۀ تاریخ جهان آغاز میشود که «گمیزشن» (به معنای آمیختگی) نام دارد. چنانکه شرح آن آمد، جهان در این دوره، برخلاف دورۀ پیشین، آمیزهای از نیکی و بدی است. اهریمن به دستیاری دیوان تا پایان جهان، یورش خود را پی میگیرد و برای نابودکردن آفریدگان روشنی، هرگونه پلیدی و بدی مادی و معنوی را بهوجودمیآورد. ازاینرو آدمی که آفریدۀ اورمزد است، باید با پرستش اورمزد و ایزدان و تقویت ایشان با ستایش و نثار، در راه کاستن نیرو و نقش اهریمن بکوشد. دورۀ 3 هزار سالۀ سوم تاریخ کیهانی، موسوم به «وزارشن» (جدایی) با آمدن نجاتبخشانی بر سر هر هزاره آغاز میشود و ادامه مییابد. در این دوران نیکی از بدی جدا خواهد شد تا سرانجام در پایان جهان با ازکارافتادن اهریمن و نابودی سپاهش، جهان به صورت اصلی و کامل آن بهاصطلاح «بازسازی» میشود. با ازمیانرفتن کامل بدی، دورهای جاودانه آغاز خواهد شد که در آن مردمان در کنار اهورهمزدا و دیگر ایزدان و جاودانان، در نیکی و آرامش کامل خواهند زیست (بویس، 50-51، 68-69).
آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، تهران، 1374ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1374ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369ش؛ بنونیست، ا.، دین ایرانی بر پایۀ متنهای معتبر یونانی، ترجمۀ بهمن سرکاراتی، تهران، 1377ش؛ بویس، م.، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمۀ عسکر بهرامی، تهران، 1384ش؛ تفضلی، احمد، تعلیقات بر مینوی خرد (هم (؛ حسندوست، محمد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، به کوشش بهمن سرکاراتی، تهران، 1383ش؛ روایات داراب هرمزدیار، به کوشش رستم اونوالا، بمبئی، 1922م؛ روایت پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، 1367ش؛ کریستنسن، آ.، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ترجمۀ احمد طباطبایی، تبریز، 1355ش؛ گاتها، سرودهای زرتشت، ترجمۀ ابراهیم پورداود، بمبئی، 1310ش؛ گزیدههای زادسپرم، ترجمۀ محمدتقی راشدمحصل، تهران، 1366ش؛ مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، 1899م؛ مکنزی، د. ن.، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، 1373ش؛ میرفخرایی، مهشید، آفرینش در ادیان، تهران، 1366ش؛ مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، 1364ش؛ نیبرگ، ه . س.، دینهای ایران باستان، ترجمۀ سیفالدین نجمآبادی، تهران، 1359ش؛ هینلز، ج.، شناخت اساطیر ایران، ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی، بابل / تهران، 1379ش؛ نیز:
Anthologie de Zādspram, eds. and tr. Ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Paris, 1993; Avesta, ed. K. F. Geldner, Stuttgart, 1886-1896; Ayātkār i Žāmāspīk, ed. G. Messina, Rome, 1939; Bailey, H. W., Zoroastrian Problems in the Ninth-Century Books, Oxford, 1943; Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961; Boyce, M., A History of Zoroastrianism, Leiden, 1975; Bundahišn, ed. F. Pakzad, Tehran, 2005; Cheung, J., Etymological Dictionary of the Iranian Verb, Leiden / Boston, 2007; Dinkard, ed. Madan, Bombay, 1911; Durkin-Meisterenst, D., Dictionary of Manichaean Texts, Turnhout / Belgium, 2004; Gershevitch, I., The Avestan Hymn to Mithra, Cambridge , 1959; Gonda, J., Epithets in the Ṛgveda, Hague, 1959; Griswold, H.D., The Religion of the Ṛigveda, Delhi, 1971; Iranica ; Kent, R. G., Old Persian, Grammar, Texts, Lexicon, New Haven, 1953; Lincoln, B., «Pahlavi Kirrēnīdan: Traces of Iranian Creation Mythology», Journal of the American Oriental Society, 1997, vol. CXVII, no. 4; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Moulton, J. H., Early Zoroastrianism, London, 1913; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1964, 1974; Shaked, Sh., From Zoroastrian Iran to Islam, Variorum, 1995; Zaehner, R. C., The Dawn and Twilight of Zoroastrianism, London, 1961; Zand Ākāsīh, Iranian or Greater Bundahišn, tr. B. T. Anklesaria, Bombay, 1956. عسکر بهرامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید