الازهر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229966/الازهر
پنج شنبه 29 خرداد 1404
چاپ شده
8
دهانۀ میانی شبستان که معروف به المقصورة الکبیره است، ظاهراً متعلق به بنای اصلی و قدیم است. این محوطه در امتداد جهت قبله، یعنی از فضای مقابل محراب تا صحن، و از طرفین محاط در 5 ردیف 9 ستونی است. با آنکه سیمای کلی مسجد همانند آثار اموی ـ افریقایی نیست، محل مذکور قدیمترین نمونۀ متأثر از جامع دمشق محسوب شده است (مبارک، 4/ 39؛ ریوُئیرا، 154, 157؛ کرسول، 80-81؛ EWA، همانجا). بر دیوارههای داخلی این محوطه کتیبههای کوفی قابل توجهی وجود دارد که آنها را دارای سابقهای به اندازۀ قدمت بنیاد مسجد دانستهاند. طرح و اجرای بدیع گچبری برگ نخلی هم در اصل متعلق به دورۀ فاطمی است، اگرچه منحصر به آن زمان نیست. این گچبریها مانند کارهای چوبی آن دوران ریشه در هنر مرسوم سامره داشته است که طی دورۀ طولونی وارد قاهره، و سپس سرمشق دیگر هنرمندان فاطمی گردیده بود. با اینهمه، کارهای چوبی فاطمیان را از سویی مرتبط با هنر اغلبیان شمردهاند (ریوئیرا، همانجا؛ دیماند، 100, 111-112؛ شراتو، همانجا). در فضای مجاور محراب واقع در انتهای این قسمت، گنبدی ساخته بودند که اکنون گنبدی دیگر جایگزین آن است. ساختار سه کنجهای گنبد نشان میدهد که آن را بعد از گنبد جامع الحاکم ساختهاند و ملهم از نمونههایی در سیسیل و قرطبه است. گنبد این مسجد که دومین بنای کهن فاطمی است، در حدود سال 390ق ساخته شده است. در گوشههای چپ و راست شبستان الازهر دو گنبد به صورت موجود در جامع الحاکم قرار داشته است که میتواند نشانۀ اقتباس ساختار الازهر از آن مسجد باشد (نک : مقریزی، همان، 2/ 277 به بعد؛ ریوئیرا، 154, 157؛ EWA، همانجا). طاقگانهای شبستان که با دیوار قبله موازی هستند و محوطۀ میانی آنها را قطع میکند، از قدیم بر ستونهای مرمری قرار داشتهاند. بر پیشانی رواق اطراف صحن پنجرههای مدور و طاقنماهای کورتیزهدار گچبری شده، ملاحظه میشود (ریوئیرا، 154؛ EWA، همانجا). رواقها که شامل ستونهای رومی و قوسهای تیزهدار هستند، گویا در زمان حافظ ساخته شدهاند. خطوط تشکیلدهندۀ قوسهای تیزهدار به واسطۀ دو انحنا در طرفین تغییر جهت میدهند. ریوئیرا میگوید: منشأ این قوسها، «قوس موجیِ جمع» است که به قوس ایرانی شهرت دارد. او آن را «قوس تیزهدار مختلط الخطوط» هم تعبیر میکند و برآن است که شاید قوسهای الازهر، با توجه به تقدم تاریخی خود نسبت به نمونههای تاریخدار ایرانی، برخاسته از معماری مسیحی مصر باشد. معماری که این نوع قوس را به کار گرفته، شناخته نیست، اما میدانیم که ساخت آن در دورۀ فاطمی مرسوم شده است و بسا که جلوس حکومت جدید فاطمی در ابداع اینگونه نوآوریها و ایجاد تمایزات صوری، نقش داشته است. با اینهمه، فرضیاتی را که راجع به توسعه و انتقال بعضی سازههای معماری ایران وجود دارد، نباید از نظر دور داشت (نک : ریوئیرا، 154, 157؛ هوگ، 148؛ زمانی، 106-108؛ شراتو، همانجا؛ قس: کونل، 58-59).
هنگامی که ایوبیان فرمانروایان مصر شدند، جامع الازهر به علت واکنشهای مذهبی آنان در قبال سلسلۀ پیشین از رونق افتاد و کمکم متروک ماند. صلاحالدین تخریبهایی نظیر برکندن محراب الازهر را در سایر مساجد هم انجام داد (مقریزی، الخطط، 2/ 275؛ سیوطی، 2/ 251؛ EI2). پس از دوران ایوبی، ممالیک به الازهر عنایت، و آن را احیا کردند و در جریان تاریخی گسترش مسجد نقشی عمده داشتند. نخستین اقدام قابل ملاحظهای که برای تعمیر الازهر از این زمان گزارش شده، مربوط به 658ق/ 1260م است. اَیدمُر حلی از امرای سلطان بیبرس بحری، اوقاف الازهر را سامان داد و از محل عوابد آن بخشهای فرسوده و آسیب دیدۀ بنا را تعمیر و اصلاح کرد و زمین آن را مفروش ساخت. همچین سقف راتجدید بنا کرد، چنانکه بر ارتفاع آن یک ذراع افزوده شد. در نوسازی مسجد، امیر بیلبک خلزندار هم مشارکت داشت. او محوطهای بزرگ ساخت و املاکی برای اجرای آداب دینی وقف آن کرد (نک : مقریزی، همانجا؛ ابن تغری بردی، 7/ 192؛ ابن ظهیره، 184). مسجد در ایام قاضی صدرالدین جزری (د 665ق) منارهای بلند داشت که از آتشسوزی آسیب دید. در 687ق قاضی عبدالرحمان بن عبدالوهاب از وضع بدجامع و موقوفات، به سیفالدین قلاوون شکایت کرد. سلطان امیر حسامالدین طرنطای را مأمور رسیدگی به عمارت الازهر کرد. امیر سلار صدماتی را که در زلزلۀ شدید 702ق/ 1303م بر الازهر وارد شده بود، مرمت کرد (نک : مقریزی، همان، 2/ 252، 276، السلوک، 1(3)/ 944؛ ابن ظهیره، 183). در 709ق امیر طیبرس نقیب الجیوش مدرسه و مسجدی نیکو را که به نام خود اوست، در جوار الازهر بنا کرد. به امر او در بنای مدرسه رخامکاری ممتازی انجام دادند و سقفی مزین ساختند. فرشهای نقش محرابی گستردند و هم کتابخانهای مهیا کردند. برای آن وضوگاه و حوض آب و پنجرههایی مرتبط به جامع قرار دادند. در عمارت مدرسه هزینۀ بسیار شد و طیبرس سهمی را که از «حمام قاضی» قاهره داشت، وقف آن کرد. او که خانقاه و مسجدی جداگانه نیز ساخته بود، در همین مدرسه دفن شد (ابن دواداری، 9/ 295؛ مقریزی، الخطط، 2/ 83، 304، 383، 426، السلوک، 2(1)/ 199، 2(2)/ 544؛ ابن تغری بردی، 9/ 199). در 725ق قاضی نجمالدین محتسب قاهره در الازهر به کار تعمیر پرداخت (مقریزی، الخطط، 2/ 276). آق بُغا علاءالدین از امرای ناصرالدین محمد مدرسۀ خود را در ضلع شمال غربی مجموعه و مجاور طیبرسیه بنا کرد. کتیبههای موجود بر حاشیۀ در مدرسه و قبه و دور مناره، نشان میدهد که عمارت در 734ق شروع، و در 740ق تمام شده است. محل آن قبلاً خانۀ ایدمرحلی و نیز وضوخانۀ جامع بود. آق بغا برای مدرسه گنبد و منارهای ساخت که از نخستین منارههای سنگی مصر بود. این مدرسه وضوگاهی نیز داشت که بعداً با مداخلۀ یکی از امرا وضوگاه اصلی جامع جایگزین آن شد. آق بغا دارای سهمی از «سوق الاقباعیین» بود که آن را وقف مدرسه کرد و برای آن خانقاهی قرار داد. به گفتۀ مقریزی آق بغا برخلاف طیبرس بنیاد مدرسه را بر ظلم و تعدی نهاد، از جمله خانۀ ایدمر را غصب و ویران کرد و مردم را به کار بیمزد گماشت و به ضرب و شتم آنان پرداخت و در اموال سوءاستفاده کرد (الخطط، 2/ 105-106، 276، 383-384، 426، السلوک، 2(2)/ 455، 2(3)/ 660؛ ابن تغری بردی، 10/ 107، نیز 9/ 143؛ حاشیۀ النجوم، 9/ 143-144). در 761ق امیر سعدالدین بشیر جامدار به اذن و امر ملک ناصرالدین حسن جایگاههایی ساخت که مدتی محل صندوقها و گنجهها بود. آنگاه به تعمیر دیوارها و سقفها و تجدید سنگفرشها پرداخت، چنانکه گویی آنها را از نو ساختهاند. همچنین به کوشش او یک سقاخانه، و در بالای آن مکتبی برای ایتام و نیز مطبخی برای فقرا ساختند (مقریزی، الخطط، 2/ 276). کریمالدین عبدالله بن شاکربن عبدالله بن غنام در 774ق مدرسهای در جوار الازهر بنا کرد (همان، 2/ 10؛ همو، السلوک، 4(1)/ 545؛ ابن تغری بردی، 14/ 162-163). در این زمان منارۀ جامع وضعی نامطلوب داشت، از اینرو چندبار آن را خراب کردند و از نو ساختند. از آن جمله منارهای کمارتفاع برپا گردید که در 800ق/ 1398م منهدم شد و سپس به جای آن منارهای بلند ساختند و در آن قندیلهایی آویختند، چنانکه شبها از سرتاسر آن نور میتابید. این مناره که در 818ق به وسیلۀ امیر تاجالدین شویکی والی و محتسب قاهره بنا شد، تا 827ق ــ دورۀ حکومت بر سبای برجی ــ باقی ماند و چون در شرف فرو ریختن بود، خرابش کردند. بعدها در پی تخریب مدخل غربی جامع و بازسازی آن از سنگ، بر بالای مدخل منارهای سنگی ساختند (مقریزی، الخطط، همانجا، السلوک، 4(1)/ 319، 4(2)/ 658). مقارن تخریب مناره در زمان تاجالدین، بر سبای امر کرد در وسط صحن یک صهریج (حوض) و مصطبه (سکو) و بر فراز آنها قبهای بسازند، و بدینسان در 828ق وضوگاهی پدید آمد. تاجالدین بر بنای وضوگاه افزود، اما به دستور ملک ظاهر جَقمَق (حک 842-857ق) آن را منهدم کردند. مقریزی دربارۀ وضوخانۀ زمان خود میگوید که آن را امیر بدرالدین جنکل بن البابا بنا کرد (الخطط، همانجا، السلوک، 4(2)/ 668، 682؛ ابن تغری بردی، 14/ 268، 270). جوهر قنقبای حبشی (د 844ق) مدرسۀ کوچکی کنار باب الجوهریه (مقابل زاویة العُمیان) ساخت که پس از مرگش در همانجا دفن شد. مدرسۀ جوهریه، فاقد ستون و دارای دو ایوان مقابل هم است که گذرگاه میان آن دو با مرمر رنگی فرش شده است. همچنین قبلهگاهی کوچک دارد که در آن کتیبهای سنگی است که آیۀ 36 سورۀ نور برآن نقش شده است. در آنجا اطفال را تعلیم میدادهاند. همنام بودن جوهر قنقبای با جوهر صقلی موجب آن شده است که عامه پندارند فرد مدفون در زیر قبۀ مدرسه، سردار فاطمی است (مقریزی، همان، 4(3)/ 1234؛ مبارک، 4/ 47-48؛ دونشیر، 561). بنابر اشارات کتیبههای بنا، در زمان سلطنت قایتبای در جامع تجدید بنایی مفصل انجام شد. باب المزیّنین و منارۀ آن، سقاخانه، آبنما، وضوخانه، باب المَغاربه و رواق المغاربه را تجدید بنا کردند. باب المغاربه مقابل محلۀ اتراک قرار دارد و از طریق سایر رواقها به صحن متصل میشود. رواق المغاربه در بر دارندۀ طاقهایی بر ستونهایی از رخام بوده است. باب المزینین که در شمال غربی مجموعه است، در واقع جانشین مدخلی گردید که پیشتر توسط قایتبای ویران شده بود. سپس در دورۀ عثمانی سردری بزرگ و نیمدایره بدان منضم شد. دربارۀ وجه تسمیه و اشتهار باب المزینین گفته شده است که سلمانیهای قدیم در دهلیز آن مینشستند و طلاب الازهر را میپیراستند (مبارک، 4/ 37، 38، 53؛ زکی، 29-30، 34؛ پاپادوپولو، 489-490). از میان منارههای الازهر 3 مناره در باب المزینین است. بدنۀ چندوجهی و مزین به مقرنس، چهرۀ عمومی و جالب منارههای الازهر است که برخی خصوصیات منحصر به خود دارند. بلندترین منارۀ باب المزینین، یعنی منارۀ دو سر، به وسیلۀ قانصوه غوری (حک 906-922ق) بنا شد. ساخت این نوع مناره در پایان سدۀ 9 و اوایل سدۀ 10ق در مصر متداول گردید. امتیاز دیگر این مناره کاشیکاری و کتیبۀ قرآنی در دور بدنه بود. گویا طبق قبهها و سر منارهها و بعضی اجزاء بدنۀ آنها را در این دوره کاشی میکردند (زکی، 30، 34؛ حسن، فنون، 146، 148؛ EI2). به گزارش جبرتی، در دورۀ حکومت عثمانی نیز (923-1240ق/ 1517-1805م) در الازهر نوسازیهایی انجام شد (برای نمونه، نک : 1/ 303، 4/ 109؛ نیز زکی، 30-32). زاویة العمیان را امیر عثمان کتخدا قاصد اوغلی (د 1149ق) ساخت. احمدپاشا که در 1161ق عهدهدار ولایت شد، برای جامع چندین ساعت آفتابی فراهم کرد. 4 ساعت آفتابی برای تشخیص موقع اذان ظهر در صحن، و 3 ساعت دیگر برای دانستن وقت عصر در کرانۀ شبستان قدیم واقع بودهاند (جبرتی، 2/ 84-85؛ مبارک، 4/ 43-44؛ زکی، 30-31؛ EI2). امیر عبدالرحمان کتخدا (د 1190ق) معروفترین واقف جامع در دورۀ عثمانی است. هرچند وی آنچه ساخت، به خوبی آثار قدیم نبود، اما همت او در آبادسازی الازهر درخور توجه است، او بخش قدیم شبستان را با برداشتن دیوار قبله، بجز محراب، گسترش داد. بخش جدیدی که احداث شد، حدود نیم ذراع بیشتر از شبستان قدیم ارتفاع داشت. سقف شبستان متأخر هم از چوب ساخته شد و بر ستونهای سفید استوار گردید. در این شبستان منبر و محراب و محوطۀ میانی آن با ستونها و قوسهای سنگی ساخته شد. این محوطه که معروف به المقصورة الجدیده است، از مرز شبستان قدیم تا محراب شبستان متأخر ادامه دارد و طول آن کمتر از فضای مشابه در شبستان قدیم است (جبرتی، 3/ 131، 135؛ مبارک، 4/ 40؛ EI2). در سمت جنوبی مجموعه مدخلی بزرگ معروف به الدواداری و الصَعائده، و بالای آن مدرسهای برای ایتام ساخته شد. باب الصعائده در گوشۀ جنوبی مجموعه پس از باب الشوام و مقابل محلههای باطلیه و کتامه قرار دارد و مانند باب المزینین مدخلی دوگانه است و محوطهای آن را به شبستان عبدالرحمان متصل میکند. بعدها در دورۀ خدیوها بازسازی، و بر فراز آن ابیاتی به خط ثلث کتابت شده است. همچنین درون محوطۀ مدخل، حیاطی وسیع و حوضی بزرگ و سقاخانهای بنا گردید و مقبرۀ عبدالرحمان کتخدا در همینجا قرار یافت. در ساختمان مقبره رخامی خوش ساخت نهادند و بر آن نعت نبی(ص) و اسماء عشرۀ مبشره و اشعاری نگاشته شد. همچنین تالار (رواق الصعائده)، مدرسه، تأسیسات رفاهی، مطبخ، کتابخانه و غیره بنا گردید (جبرتی، 3/ 131-132؛ مبارک، 4/ 38، 49، 51؛ زکی، 31). عبدالرحمان کتخدا منارهای بر فراز باب المزینین و منارهای دیگر در سمت مطبخ بنا کرد که اولی در 1315ق از میان رفت. در باب المزینین لوحی از رخام وجود دارد که در آن ابیاتی مشتمل بر تاریخ بازسازی طیبرسیه (1167ق/ 1754م) توسط امیر عبدالرحمان منقوش است. باب المزینین که در ضلع شمال غربی صحن قرار داشت، در این زمان منضماتی عمده و محوطهای گسترده یافت. این محوطه که معروفترین مدخلهای الازهر است دارای دو ورودی در کنار یکدیگر و به صورت گذرگاهی است که طیبرسیه و آق بغاویه را به یکدیگر مرتبط میسازد و در سمت بالای آن مدرسهای است (جبرتی، 3/ 131؛ مبارک، 4/ 37؛ حاشیۀ النجوم، همانجا؛ زکی، 31-32). همچنین بنای باب الحرمین، باب الشوربه، منارههای باب الصعائده و باب الشوربه، مرمت رواق المکاویین و التکروریین و اضافات و موقوفات رواق الشوام، متعلق به عبدالرحمان بوده است (جبرتی، 3/ 132؛ مبارک، 4/ 39، 42، 52؛ زکی، 32، 34). در زمان ریاست شیخ عبدالله شرقاوی در 1220ق بر الازهر، به سبب نیاز عدهای طلاب و طی ماجرایی رواق شرقاویه ساخته شد. در هنگام اشغال قاهره به وسیلۀ ناپلئون بناپارت، جنبش طلاب بر ضد فرانسویها سرکوب، و بنای جامع بمباران گردید (نک : مبارک، 4/ 57-58؛ EI2).
در 1227ق محمدعلی پاشا نخستین حاکم سلسلۀ خدیویان، رواق السناریه را ساخت. در زمان عباس حلمی (حک 1264-1270ق) بر تزیینات گچبری دورۀ فاطمی افزوده شد و در 1279ق ابوبکر راتب پاشا رواق الحنفیه و غرفهها و کتابخانههای آن را بنا نهاد. در 1290ق باب الصعائده مرمت شد (مبارک، 4/ 53، 56؛ زکی، 32). در 1296ق خدیو توفیق مقصورۀ قدیم باب الشوام و بنای آق بغاویه را مرمت و اصلاح کرد. همچنین از 1307ق/ 1890م به بعد عباس حلمی دوم نوسازیهایی در صحن و رواقهای آن انجام داد. در 1310ق دیوان اوقاف به مرمت صحن و طاقهای آن و مبانی داخلی باب المزینین و مدارس طیبرسیه و آق بغاویه اقدام کرد و در 1314ق کتابخانهای ساخت. در همین سال رواق العباسی، منتسب به عباس حلمی، به قسمت غربی طیبرسیه ملحق شد. در سال بعد این بنا همراه باب العباسی افتتاح شد و به مرمت رواقهای متصل به دیوار جنوبی اقدام گردید (حاشیۀ النجوم، 9/ 143، 199؛ زکی، 33-34؛ EI2). سایر رواقها و تالارهایی که علی پاشا مبارک در اواخر سدۀ 13ق نام میبرد، اینهاست: دکارنۀ غوریه، جاوه، سلیمانیه، برنیه، جبرتیه، یمنیه، اکراد، هنود، بغدادیه، بحیره، فیومیه، شنوانیه، فشنیه، ابن معمر، برابره، دکارنۀ صلیح و حنابله (نک : 4/ 52-58). در دورۀ حکومت جمهوری هم در بنای الازهر اصلاحاتی صورت گرفت، از آن جمله بود اصلاح محراب عبدالرحمان کتخدا و مرمت سقفها و سفیدکاری مسجد. علاوه بر این، برای امور اداری و آموزشی و تشکیل جلسات درس از ساختمانهایی جداگانه استفاده، و ساختمانهایی جدید احداث شده است. الازهر فعلی حدود 12 هزار مـ 2، یعنی بیش از دو برابر دورۀ فاطمی مساحت دارد و بر فراز آن 5 مناره جلب نظر میکند که نوسازی شدهاند (زکی، 26، 33؛ EI2). در اطراف جامع آثاری دیگر، از جمله مسجد بیک ابوذهب، وجود دارد (جبرتی، 4/ 147؛ پاپادوپولو، 488، نقشۀ قاهره).
ابن بطوطه، رحلة، به کوشش محمد عبدالمنعم عریان و مصطفى قصاص، بیروت، 1407ق؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن دواداری، ابوبکر، کنزالدرر و جامع الغرر، به کوشش هانس روبرت رویمر، قاهره، 1960م؛ ابن رشید، محمد، ملء العیبة، به کوشش محمدحبیب ابن خوجه، تونس، 1981م؛ ابن شداد، محمد، تاریخ الملک الظاهر، به کوشش احمد حطیط، بیروت، 1403ق؛ ابن ظهیره، احمد، الفضائل الباهرة، به کوشش مصطفى سقا و کامل مهندس، قاهره، 1969م؛ ابن ملقن، عمر، طبقات الاولیاء، به کوشش نورالدین شریبه، بیروت، 1406ق؛ جبرتی، عبدالرحمان، عجائب الآثار، به کوشش حسن محمد جوهر و دیگران، 1958-1967م؛ حاشیۀ النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی، قاهره، 1361ق/ 1941م؛ حسن، زکی محمد، اطلس الفنون الزخرفیة و التصاویر الاسلامیة، بیروت، 1401ق؛ همو، فنون الاسلام، بیروت، 1401ق؛ زکی، عبدالرحمان، الازهر و ماحوله من الآثار، قاهره، 1970م؛ زمانی، عباس، «معماری ایران در عهد ساسانی»، معماری ایران، به کوشش آ. جوادی، تهران، 1363ش؛ سیوطی، حسن، المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387ق؛ عینی، محمود، عقد الجمان فی تاریخ اهل الزمان، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، 1408ق؛ مبارک، علی پاشا، الخطط التوفیقیة، قاهره، 1980م؛ مقریزی، احمد، الخطط، بولاق، 1270ق؛ همو، السلوک، به کوشش محمد مصطفى زیاده، قاهره، 1970م؛ نیز:
Creswell, K. A. C., A Short Account of Early Muslim Architecture, Beirut, 1968; Devonshire, R. L., «Mosques and Shrines in Cairo», Islamic Culture, Lahore, 1930, vol. IV; Dimand, M. S., A Handbook of Muhammadan Art, New York, 1958; EI2; EWA; Hoag, J., Islamic Architecture, New York, 1977; Kühnel, E., Die Kunst des Islam, Stuttgart, 1962; Papadopoulo, A., L’Islam et l’art musulman, ed. L. Mazenod, Paris, 1976; Rivoira, G. T., Moslem Architecture, tr. G. Rushforth, London, 1918; Scerrato, U., Monuments of Civilization, Islam, London, 1976; Wiet, G., Cairo, City of Art and Commerce, tr. S. Feiler, Norman, 1964. یدالله غلامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید