صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابوهلال عسکری /

فهرست مطالب

ابوهلال عسکری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

ابوهلال و صنعت: ابوهلال بیش از هر چیز به كتاب الصناعتین شهرت یافته است، زیرا این اثر را شاید بتوان در نقطۀ اوج منحنی تحولی نهاد كه برای تاریخ نقد ادبی ترسیم كرده‌اند. نقد كه در سده‌های 1 و 2 ق با احكامی چون «هو اشعر العرب» آغاز شد، در كتابهای طبقات ابن‌سلام و ابن‌قتیبه و نحوۀ ‌گزینش و طبقه‌بندی ایشان، شكلی تازه یافت، جاحظ نیز به برخی از اصول علمی آن اشاره كرد، ابن معتز در كتاب بدیع، قالبهای نسبتاً روشن‌تر و گسترده‌تر نقد و صنایع لفظی را عرضه كرد، ابن طباطبا در جست‌وجوی معیارهای شعر برآمد تاسرانجام قدامة بن جعفر تحت‌تأثیر خطابۀ ارسطو و دیگر موازین منطقی و فلسفی یونانی كه در آن روزگار به عربی ترجمه می‌شد، كوشید معیارهای عاطفی و ذوقی نقد را كنار نهد و موازین خشك منطقی را جایگزین آنها كند، اما آمدی در الموازنة و جرجانی در الوساطة باز احساس اصیل لغوی و عاطفۀ هنری و همچنین مقایسه میان داده‌های ادبی را به اصول منطقی قدامه ترجیح دادند. ابوهلال كه در پایان این زنجیره قرار داشت، همۀ ‌آن آثار را نیك فرا گرفته بود و بخش اعظم كتاب اونقل آراء و عقاید گذشتگان است. اما از كتاب الصناعتین چنین استنباط می‌شود كه مؤلف اندك اندك از نقد عاطفی وهنری دوری گزیده و قالبهای فنی صنعت را بر آنها ترجیح داده است. از این رو سیمای ابن معتز و حتی قدامه در كتاب او از همه آشكارتر است و نیز پرارج‌ترین اشخاص در كتاب او، صنعت پردازانی چون صاحب و ابوتمام هستند. عنایت به صنعت و ارزشیابی نیك و بد شعر با معیارهای بدیعی گاه در كار او ابعادی شگفت و اغراق‌آمیز می‌یابد (مثلاً الصناعتین، 271-273؛ نیز نک‍ : طبانه، 119؛ مندور، 225-226). این امر موجب گردید كه مندور كتاب او را نه اثری در نقد ادبی، كه كتابی منحصراً در بلاغت بداند و سرانجام او را نقطۀ آغاز تباهی ذوق در نقد ادبی وصف كند (ص 224)، زیرا به نظر او ابوهلال با این كتاب موجب شده است كه نقد واقعی ادب،‌‌ جای خود را به بلاغت و قیاسهای صنعت واگذارد و علم اوست كه موجب زنده ماندن «نقدالشعر» به شیوۀ قدامه است (ص 315، 316)؛ همۀ افتخار ابوهلال به این است كه «انواع بدیع» را به 35 نوع رسانده، یعنی خود 6 نوع به آن افزوده است (همو، 224). هدف صنایع لفظی از آغاز، بیان جوانب فنی و هنری قرآن كریم و سرانجام اثبات اعجاز قرآن است. ابوهلال نیز بر آن بوده كه نخست محسنات بدیعی را در آیات الهی باز نماید ( الصناعتین، 9؛ قس: مبارك، 2 / 11، 125). با اینهمه، این كتاب او از نظر طبانه‌ (ص 123) و مندور (ص 317)، بیشتر كتابی در تعلیم صنعت است و از نظر مبارك (2 / 126-127)، كتاب ادب، زیرا مجموعۀ عظیمی از زیباترین آثار نظم و نثر عرب را در بردارد. 
الصناعتین كه از نظر مندور، خشك و تباه كنندۀ ذوق جلوه می‌كند، سخت مورد توجه مبارك بوده، چندانكه ادعا می‌كند بیش از 20 بار آن را خوانده و استفاده كرده است (2 / 134). در این میان، احسان عباس نظر معتدل‌تری دارد. وی آن را برای صنعت آموزان كتابی مفید و آسان می‌شمارد (ص 355)، اما معتقد است كه ابوهلال، هیچ نكتۀ تازه‌ای از خود نیاورده و به همین جهت كتاب، از نظر تاریخ نقد ادبی، هیچ سودی در برندارد (ص 357).

آثـار

 آثار متعدد و گوناگون ابوهلال بر وسعت اطلاعات او دلالت دارد. فهرست آثار او در بیشتر منابع كهن آمده است، اما هیچ كدام كامل نیستند. در 1975 م، جورج قنازع فهرست جامعی از آثار او تدارك دید كه در آرابیكا (XXII / 61-70) به چاپ رسیده است. در این فهرست، قنازع به نام یا نامهای مختلف هر اثر، نسخه‌های خطی و احیاناً سال چاپ آنها اشاره كرده و همۀ شروح یا تلخیصهایی را كه برای هر یك یافته،‌ ‌نقل كرده است. اینك برای مراعات اختصار، مسائل كلی این فهرست با افزودن توضیحات لازم نقل می‌شود:

الف ـ چاپی

1. الاوائل. 3 تن این كتاب را تلخیص كرده‌اند، از جمله سیوطی با عنوان الوسائل الی معرفة الاوائل. در اینجا «اوائل» یعنی كسانی كه نخستین بارسخنی، یا شعری گفته‌اند، یا كاری كرده‌اند، یا امری بر ایشان گذشته است. كتاب ازعصر جاهلی آغاز شده، به پیامبر اكرم (ص)،‌‌ ‌صحابه، خلفای اسلام، قاضیان، ‌دانشمندان و ادبا می‌رسد و عاقبت به نخستین اخباری كه از عجم و عرب رسیده، ختم می‌شود. 
این كتاب نخست در 1966 م در مدینه به چاپ رسید، سپس در 1975 م، توسط دومحقق سوری در دمشق منتشر شد. ابراهیم صالح استدراكاتی بر چاپ اخیر نوشته و در مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق (1976 م، شم‍ ‍5)، به چاپ رسانده است. 

2. التخلیص فی معرفة اسماء الاشیاء و نعوتها، یا التلخیص فی اللغة، كتاب سودمندی است كه بر حسب دایرۀ واژگانی یك موضوع، یا برحسب رسته‌های اشیاء موجود در جهان تقسیم‌بندی شده است. این كتاب در واقع، جامع آن كتابهای تك موضوعی كهن‌تری است كه از دیرباز تألیف می‌یافت (مثلاً خلق الانسان، یا اندامهای گوناگون آدمیزاد و هر چه به آنها مربوط است كه بارها پیش از ابوهلال تألیف شده). التلخیص در 40 باب تنظیم شده كه با انسان آغاز می‌گردد و به نام بازیها و ابزارهای بازی و سپس نام اشیاء متفرقه ختم می‌شود. این كتاب، به قول عزت حسن، به سبب گستردگی و شمول بر واژگان بسیار، به درجۀ یك قاموس واقعی و مرتبت بهترین كتاب در نوع خود تا آن زمان ارتقا یافته است («التلخیص »، 212، مقدمه بر التلخیص، 12).
اهمیت این كتاب برای فارسی‌زبانان در دو نكته است: نخست آنكه ابوهلال از همۀ كتاب بیگانه‌ای كه زبان عربی از زبانهای دیگر، خاصه فارسی وام گرفته بود و دانشمندان پیش از او ریشه‌ای برای آنها یافته، یا ساخته بودند، آگاهی داشت. بدین‌سان، تقریباً همه‌كلمات «معرّب» كه مورد توجه دانشمندان سدۀ ‌3 ق و بیش از همه، ‌ابن درید (در جمهرة) بود، ‌در التلخیص گرد آمد. همین پشتوانۀ عظیم بود كه یك سده بعد، كتاب مهم العرب جوالیقی را به وجود آورد. دیگر آنكه ابوهلال، گاهی پس از ذكر كلمه و معنای آن، می‌افزاید كه «آن را به فارسی چنین گویند». در آن زمان هنوز ادب فارسی و زبان خراسانی در دیگر نقاط ایران پراكنده نشده بود و ناچار ابوهلال به زبان فارسی خوزستانی خویش سخن می‌گفت (نک‍ :‌ ‌صادقی، «لغات»، 27)؛ همین امر، بر اهمیت كلماتی كه ابوهلال آورده، سخت می‌افزاید. 
مجموعۀ‌ كلمات فارسی خوزستانی در التلخیص بالغ بر 60 كلمه است كه صادقی همه را مورد بررسی عالمانه قرار داده است (همان، 31-43). بسیاری از این كلمات التلخیص مانند بَراسته = ربض (1 / 262)، سَبوتَك = پشتیبان دیوار (1 / 264)، پیش دكان (1 / 269)، پشت بر = ناوه (1 / 271)، بوبو = گیاه بوی مادران (2 / 264) و كلمات بسیار دیگر،‌ ‌در هیچ یك از قاموسهای فارسی نیامده است. این كتاب در 1389 ق / 1969 م، توسط عزت حسن در دمشق به چاپ رسیده است. 
3. جمهرة الامثال. وی در این اثر نیز مانند دیگر آثارش با توانایی بسیار، گذشتگان را گرد می‌آورد و آن را به كمال می‌رساند. زلهایم در تاریخچۀ مَثَل نویسی عربی، نام 35 تن را پیش از ابوهلال آورده كه برخی صاحب كتابهایی شامل نام‌ «امثال» نیز بوده‌اند. با اینهمه، با توجه به جامعیت كتاب و مراعات ترتیب كامل الفبایی، ابوهلال را نخستین گردآورندۀ امثال عرب به شمار آورده است (ص 202-204). ابوهلال در این كتاب و كتابهای دیگر، مانند بیشتر نویسندگان آن روزگار، از ذكر منابع خویش خودداری كرده و تنها از كتاب الامثال حمزۀ اصفهانی نام برده و بر او خرده گرفته است كه چرا مثلهای نو (مولد)‌‌ ‌را هم آورده است (نك‍ : ‍1 / 6)، اما زلهایم دریافته كه بسیاری از روایات ابوهلال عیناً در كتابهای كهن‌تر موجود است (ص 201- 202)‌. این كتاب یك بار در بمبئی (1307 ق / 1899 م)، ‌یك بار در قاهره (1310 ق / 1892 م) و بار دیگر در همانجا (1964 م) توسط محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش به چاپ رسیده است، اما چاپ اخیر هم از هر گونه فهرست تهی است. 
4. دیوان شعر، كه پیش‌تر بحث آن گذشت. 
5. دیوان المعانی. تدوین كتابهای «معانی» كه بهترین گفتارها در یكی از موضوعات را گرد می‌آورند، ظاهراً از سدۀ‌ 2 ق با كتاب معانی الشعر مفضل ضبی آغاز شد. در سدۀ‌ 3 ق توسط ابن قتیبه و در سدۀ‌ 4 ق توسط ابوهلال، ‌بهترین و جامع‌ترین نمونه‌های اینگونه آثار پدید آمد. دیوان المعانی ابوهلال در 12 باب تدوین یافته كه از آن جمله است: آتش، آشپزی، خوراكیها و آشامیدنیها (باب 5)،‌آسمان و ستارگان (باب 6)، خط و قلم و دوات و كاغذ و بلاغات (باب 9). یكی از نكات جالب كتاب آن است كه مؤلف چندین بار مثلهای به زبان فارسی خوزستانی آورده كه برای بررسیهای زبان شناختی فارسی بسیار ارزشمند است. صادقی در تكوین زبان فارسی (‌ص 108-117)، این مثلها را قرائت و تحلیل كرده است. این كتاب در 1352 ق، در قاهره به چاپ رسیده است، در 1984 م نیز برگزیده‌ای از آن در 2 جلد و به كوشش احمد سلیمان معروف در دمشق انتشار یافت. 
6. شرح دیوان ابی محجن الثقفی. این كتاب ابتدا در لیدن (1886-‌ 1889 م)، در مجموعۀ طرف عربیة (شم‍‌ ‍‌1)، نیز در قاهره و بیروت (1970 م) به كوشش صلاح‌الدین منجد به چاپ رسیده است. 
7. الصناعتین، الكتابة و الشعر، یا صناعتی النظم و النثر، یا صنعة الكلام كه در 394 ق تألیف شده است. چاپ نخست آن در استانبول (1320 ق) و آخرین چاپ در قاهره (1971 م) بوده است، ابوهلال چند بار نام صنعة الكلام را در كتابهای خویش (در دیوان المعانی و جمهرة و الفروق، نک‍ : قنازع، 69) ذكر كرده و بروكلمان (GAL, S, I / 194) نیز آن را كتابی مستقل پنداشته است، اما قنازع باور ندارد كه این كتاب چیزی غیر از الصناعتین باشد و حتی می‌پندارد كه نام اصلی كتاب الصناعتین، همانا صنعة الكلام بوده است. از سوی دیگر، ‌می‌دانیم كه الصناعتین را به چندین نام دیگر نیز خوانده‌اند. 
قنازع در اثبات نظر خود بیشتر به این امر استدلال می‌كندكه: هرگاه ابوهلال به موضوعی در صنعة الكلام ارجاع داده، آن موضوع عیناً در الصناعتین یافت می‌شود و همچنین وی در مقدمۀ الصناعتین تصریح می‌كند كه در این كتاب خواسته است هر چه را در باب «صنعة الكلام» مورد نیاز است، گردآورد (ص 13). از سوی دیگر وی هیچ گاه لفظ «صناعتین» را در آثار خویش به كار نبرده و اساساً او به دو صنعت متفاوت قائل نبوده، بلكه شعر و نثر و گفتار را رشته‌های سه‌گانۀ ‌صنعت یگانه‌ای می‌پنداشته است. بنابراین نباید پنداشت كه صنعة الكلام كتابی مستقل است (ص 69-70). 
نسخه‌ای با عنوان صناعة النظم و النثر نیز در كتابخانۀ‌ آستان قدس موجود است (آستان، 387) كه بی‌گمان همان الصناعتین است (دربارۀ اهمیت و محتوای كتاب پیش‌تر سخن می‌رفت).
8. الفروق اللغویة، یا الفروق بین المعانی، یا الفروق فی اللغة. این كتاب شامل انبوهی كلمات مترداف در زبان عربی است، هر چند كه ابوهلال خود به ترادف كلمات، یعنی وجود چندین واژه به یك معنی اعتقادندارد و می‌پندارد كه «اختلاف كلمات و اسمها لاجرم موجب اختلاف معانی می‌شود» ( الفروق، 11).
شیوۀ ‌ابوهلال دراین كتاب نیز چون كتابهای بزرگ دیگر اوست. بدین معنی كه او همۀ آثار متعدد پیش از خود را یكجا در كتاب خویش فراهم آورده است. این كتاب در قاهره (1353 ق) به چاپ رسیده و دو بار نیز تلخیص شده است (قنازع، 66). در 1363 ش، محمد علوی مقدم و ابراهیم دسوقی شتا، ترجمۀ‌ بخش عمده‌ای از كتاب، را همراه مقدمه‌ای در 142 صفحه در مشهد به چاپ رساندند. 
9. فضل العطاء (فضل الاعطاء یا فضل الغناء) ‌علی العسر، رساله‌ای است كه نخستین بار، توسط محمود محمد شاكر در قاهره (1934 م) به چاپ رسیده است. 
10. الكُرَماء، رساله‌ای 43 صفحه‌ای دربارۀ‌كریمان و شریفان جاهلی و اسلام كه در قاهره (1908 م) چاپ شده است. نام كتاب گاه به صورت الكرماء و فضل العطاء علی العسر آمده، ازاین‌رو قنازع (همانجا) احتمال می‌دهد كه این كتاب و كتاب شمارۀ ‌یكی باشند. 
11. المعجم فی بقیة الاشیاء، یا اسماء ‌بقیة الاشیاء، نخست در 1915 م در برلین و سپس در 1934 م در قاهره چاپ شده است. 

ب ـ خطی

1. الحث علی طالب العلم، شامل داستانها و نكته‌هایی است دربارۀ دانشمندان و رنجهایی كه در راه علم كشیده‌اند (‌دربارۀ ‌نسخه‌های آن، نک‍ : قنازع، ‌GAL, S, I / 194; 63)؛ 2. رسالة فی ضبط و تحریر مواضع من دیوان الحماسة لابی تمام (برای نامهای دیگر و نسخه‌های آن، نک‍ : قنازع، ‌GAL, S; 64، ‌همانجا)؛ 3. المُعْرِب عن المَغْرِب (برای نسخه‌های آن، نک‍ : قنازع، 67)؛ 4. من احتكم من الخلفاء الی القضاة، ‌یا ما احتكم به الخلفاء ‌الی القضاة (نک‍ : ‌همو، 68)؛ 5. نوادر الواحد و الجمع، یا النوادار فی العربیة. بروكلمان، به نسخۀ ‌آن در كتابخانۀ ‌اسكوریال اشاره كرده، اما در انتساب آن به و ابوهلال تردید دارد (GAL, S، همانجا؛ قس: قنازع‌، همانجا؛ نیز نک‍ : ESC2, II / 42-43)؛ 6. الوجوه و النظائر، یا وجوه القرآن و نظائره. این كتاب در جهت مخالف كتاب الفروق تألیف شده؛ اگر الفروق اساساً شامل كلمات مترادف است، مایۀ‌اصلی این كتاب «نظائر» (یك لفظ و چند معنی) ‌است. بنابراین «اضداد» كه موضوع كتابهای متعددی بوده، خود در دائرۀ‌ «نظائر» قرار می‌گیرد، اما مراد از «وجوه»، معانی گوناگونی یك لفظ و توضیح آنهاست. حاجی خلیفه (2 / 2001) یادداشت مختصری به این باب اختصاص داده و آن را از فروع تفسیر خوانده است. حاجی خلیفه گویا از مجموعۀ آثار تألیف شده در موضوع «وجوه» جز كتاب ابن جوزی كه وی بهترین كتاب می‌داند، چیزی دیگر ندیده و سپس از قول ابن جوزی، 9 تن را كه در كه همین زمینه كتاب تألیف كرده‌اند و چند نفرشان هم پیش از ابوهلال می‌زیسته‌اند، نام می‌برد كه از آن جمله‌اند: عكرمه و مقاتل. ظهور نام این دو تن در میان مؤلفان «وجوه» خود به تنهایی نشان می‌دهد كه چرا حاجی خلیفه علم وجه و نظائر را جزئی از علم تفسیر خوانده است. در اثر ابوهلال نیز این موضوع به نیكی آشكار است. زیرا برنامۀ ‌كار او چنین است كه نخست كلمه‌ای از كلمات قرآنی را نقل و شرح می‌كند، آنگاه معانی مختلف آن را در قرآن كریم یافته، زیر عنوان «وجوه كلمه» یكی یكی مورد بررسی و تفسیر قرار می‌دهد. بدیهی است كه روش كار ابوهلال در این كتاب نیز مانند دیگر كتابها، جمع‌آوری و تدوین و تبویب میراث گذشتگان است. این اثر با وجود جامعیت و حسن تألیف، ‌نمی‌دانیم چرا به سرعت به دست فراموشی سپرده شد، چندانكه نه ابن جوزی از آن خبر داشت، نه حاجی خلیفه و نه مكمّلان كشف الظنون. منابع دیگری هم كه فهرست مفصلی از آثار او را نقل كرده‌اند، از وجود این كتاب بی‌اطلاع بوده‌اند، حال آنكه ابوهلال خود در الفروق (ص 111؛ نیز نک‍ : قنازع، همانجا) به آن اشاره كرده است. در هر حال، هیچ سخنی از این كتاب نبود، ‌تا آنكه كاظم عسكری نسخه‌ای از آن را در درون یك مجموعۀ خطی، در كتابخانه مركزی دانشگاه تهران یافت و تصحیح آن را موضوع پایان نامۀ دكترای خویش قرار داد. ابوهلال در این كتاب،‌ گاه از دیگر آثار خود نام برده و بدین‌سان تردیدی را كه در انتساب كتاب الوجوه به او داشتیم از میان برده، اما عیب كار در آن است كه وی كتابها را به نامهای معروف، نخوانده است: به جای الفروق اللغویة، البدیع فیی الفروق ( الوجوه، 546) و به جای جمهرة الامثال، جامع الامثال (همان، 371). برای چاپ كتاب الوجوه، هنوز اقدامی نشده است. 

آثار یافت نشده

1. التبصرة (یاقوت، ادبا، 8 / 263). 2. الدرهم و الدینار، یا مفاخرة الدرهم و الدینار (همانجا؛ نیز نک‍ : قنازع، 63). 3. رسالة فی العزلة و الاستئناس بالوحدة (سیوطی، بغیة، 1 / 506). 4. شرح الفصیح. ابوهلال در جمهرة الامثال خود (2 / 304) به آن اشاره كرده، اما تاكنون نسخه‌ای از آن به دست نیامده است. 5. العمدة (یاقوت، همانجا). 6. ما تَلحَنُ فیه الخاصة (همانجا). 7. المحاسن فی تفسیر القرآن، یا تفسیر القرآن (همانجا). فوك (EI2) ذكر كلمۀ‌ «المحاسن» در عنوان بالا را دلیل بر آن می‌داند كه كتاب، بیشتر به جوانب فنی آیات الهی پرداخته، اما اصل این كتاب كه به قول یاقوت 5 جلد بوده (همانجا)، اینك از دست رفته است. بروكلمان به نسخه‌های آن در مشهد و تهران اشاره كرده (GAL, S, I / 194؛ نسخۀ تهران، در واقع چاپی است، 1268 ق)، اما قنازع (ص 67) دریافته كه این نسخه‌ها و نیز نسخۀ‌ استانبول كه خود یافته، «تفسیر امام حسن عسكری (ع)» است، نه ابوهلال عسكری. 8. كتاب الوتر (بغدادی، هدیه، 1 / 273).
اثری با عنوان تصحیفات المحدثین نیز به ابوهلال نسبت داده شده، اما این كتاب بی‌تردید از آن ابواحمد عسكری است كه در 1988 م در بیروت به نام ابوهلال چاپ شده است. همچنین رسالة فی الادبیات، در یك مجموعۀ خطی كه سراسر به آثار ابوهلال اختصاص دارد، یك رساله به این نام خوانده شده، اما آ‌غاز و انجام آن افتاده است و عنوان مذكور نیز عنوان جعلی است كه ناسخ بر كتاب افزوده است (قنازع، 70). 

مآخذ

آستان قدس، ‌ف، فهرست؛ ابن ایدمر، محمد، ‌الدر الفرید، چ تصویری، به كوشش سزگین و دیگران، ‌فرانكفورت، 1408 ق / 1988 م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، فوات الوفیات، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1974 م؛ ابن شجری، هبة الله، الحماسة، حیدرآباد دكن، 1345 ق؛ ابوهلال عسكری، حسن، الاوائل، به كوشش محمد مصری و ولید قصاب، دمشق، 1975 م؛ همو، التلخیص، به كوشش عزت حسن، دمشق، 1389 ق / 1969 م؛ همو، جمهرة الامثال، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛ همو، دیوان، به كوشش جورج قنازع، دمشق، 1400 ق / 1979 م؛ همو، دیوان المعانی، قاهره، 1352 ق؛ همو، الصناعتین، به كوشش مفید قمیحه، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ همو، ‌الفروق اللغویة، قاهره، 1353 ق؛ همو، الوجوه و النظائر، به كوشش كاظم عسكری، دانشكدۀ الهیات و معارف اسلامی، 1372 ش (رسالۀ دكتری، چاپ نشده)‌؛ اربلی، علی، التذكرة الفخریة، به كوشش نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به كوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ باخرزی،‌علی، دمیة القصر، به كوشش محمد تونجی، دمشق، 1391 ق / 1971 م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1979 م؛ بغدادی، هدیه؛ ثعالبی، تتمة الیتیمة، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1353 ش؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حسن، عزت، ‌«التلخیص فی معرفة اسماء الاشیاء»، مجلة مجمع اللغة العربیة، دمشق، 1387 ق / 1968 م، شم‍ ‍‌43؛ همو، مقدمه بر التلخیص (نک‍ : هم‍‌ ، ابوهلال عسكری)؛ ذهبی، محمد، العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ زلهایم، رودلف، الامثال العربیة القدیمة، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛ همو، طبقات المفسرین، لیدن، 1839 م؛ صادقی، علی‌اشرف، تكوین زبان فارسی، تهران، 1357 ش؛ همو، «لغات فارسی كتاب التلخیص ابوهلال عسكری»، مجلۀ ‌زبان‌شناسی، تهران، 1366 ش، س 4، شم‍ ‍1 و 2؛ صدر، حسن، الشیعة و فنون الاسلام، قاهره، 1396 ق / 1976 م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به كوشش رمضان عبدالتواب، بیروت، 1399 ق / 1960 م؛ عباس، احسان، تاریخ النقد الادبی عند العرب، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ عبدالتواب، رمضان، تعلیقات بر الوافی بالوفیات (نک‍ : هم‍‌ ، صفدی)؛ عبدلكانی، عبدالله، حماسة الظرفاء، به كوشش محمد جبار معیبد، بغداد، 1973 م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1973 م؛ قنازع، جورج، مقدمه بر دیوان (نک‍ : هم‍ ‍، ابوهلال عسكری)؛ مبارك، زكی، النثر الفنی فی القرن الرابع، بیروت، 1352 ق / 1934 م؛ مندور، محمد، النقد المنهجی عندالعرب، قاهره، 1972 م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، دارالكتب؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نیز: 

EI2; ESC2; GAL, S; Kanazi , G., «The Works of Abū Hilāl Al-ʿAskarī», Arabica, Leiden, 1975. 

آذرتاش آذرنوش

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: