ابوالقاسم مغربی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224984/ابوالقاسم-مغربی
جمعه 19 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
اَبوالْقاسِمِ مغْربِی، حسین بن علی بن حسین، معروف به ابن المغربی و وزیر مغربی (13 ذیحجۀ 370-13 رمضان 418 ق / 19 ژوئن 981-17 اكتبر 1027 م)، مورخ، ادیب، لغتشناس و سیاستمدار شیعی و پسر ابوالحسن مغربی علی). وزیر و دیوانسالار حمدانیان و فاطمیان (نك : ﻫ د، ابوالحسن مغربی علی). مادرش فاطمه دختر ابوعبدالله محمد ابن ابراهیم نعمانی، عالم شیعی و مؤلف الغیبة بوده است (نجاشی، 1 / 191) هارون بن عبدالعزیز اوارجی ــ كه متنبی او را در قصیدهای مدح گفته است ــ دایی ابوالقاسم یادایی پدرش بوده است (ابن خلكان، 2 / 172).زادگاه او را مصر (ابنجوزی، 8 / 32؛ ابناثیر، 9 / 331) و خانوادهاش را اصلاً از بصره، دانستهاند (ذهبی، 17 / 395)، اما احسان عباس به دلایلی حلب را مسقط الرأس او میداند (ص 18).تاریخ ولادت و تحصیلات وی در خردسالی كه از نوشتۀ پدرش در پشت كتابی نقل شده، نشان میدهد كه او تا 14 سالگی قرآن و مبانی دانشهای رایج زمان را از نحو و لغت و حساب و جبر و مقابله به خوبی فراگرفته و پیش از 17 سالگی كتاب اصلاح المنطق را تلخیص و تهذیب كرده بوده است (ابن خلكان، 2 / 173). ابن مغربی نیز چون پدر از مقربان الحاكم فاطمی شد (ابن صیرفی، 48). آنگاه كه الحاكم دست به كشتار امرای دولت زد (مقریزی، 2 / 157)، یكی از مدعیان نصرانی خاندان مغربی موفق شد كه خشم خلیفه را برضد ابن مغربی و خانوادهاش برانگیزد (ابن قلانسی، 62). در این جریان پدر، عمو و دو برادر وی گرفتار و كشته شدند (400 ق / 1010 م)، اما خود او گریخت (ابن ظافر، 48). ظاهراً الحاكم پس از فرار ابن مغربی كسان دیگری را هم از این خانواده كشت كه مزارهای آنان در نزدیكی قاهره به «القباب السبع» مشهور بوده است (مقریزی، 2 / 459).ابن مغربی از مصر به شام گریخت و به حسان بن مفرج بن جراح از سران قبایل بدوی آنجا پناهنده شد (رودراوری، 3 / 233) و او را به حمله به یکی از سرداران الحاكم كه به شام میآمد، برانگیخت. در جنگ میان اعراب و سردار فاطمی، حسان پیروز شد و بر رمله دست یافت و چون خصومت آنان با خلیفه اینگونه فاش شد، ابن مغربی ایشان را به گرایش و بیعت با امیر مكه ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی و انتخاب او به امامت توصیه كرد و برای این منظور خود به مكه رفت و با بنی حسن همداستان شد. ابوالفتوح لقب الراشد بالله گرفت و به نام خود خطبه خواند (همو، 3 / 235-236) و به تشویق ابن مغربیها از زر و سیم كعبه برای خود سكه زدند (ابن بسام، 4(2) / 476-477) و نام آن را «الكعبیه» (ابوالعلاء معری، 62) یا «الفتحیه» گذاشت (فاسی، 4 / 71). ابن مغربی این امام علوی حسنی را به رمله برد و آل جراح، قبیلۀ حسان، با او بیعت كردند، اما سیاست الحاكم مبنی بر صرف پول و مال برای جلب آل جراح به طرف خود مؤثر افتاد و ابوالفتوح ناگریز راه مكه و ابن مغربی راه عراق در پیش گرفت (رودراوری، 3 / 236- 238).ابن مغربی به بغداد نزد فخرالملك وزیر آل بویه رفت. چون خبر به القادر بالله خلیفۀ عباسی رسید، او را به اخلال در دولت عباسی متهم كرد و از فخرالملك خواست كه وی را از خود دور كند. فخرالملك این پیشنهاد را نپذیرفت (نك : ابن اثیر، 9 / 332؛ یاقوت، 9 / 81) و در سفر واسط او را با خود برد. چون فخرالمك كشته شد، ابنمغربی برای جلب خشنودی خلیفه به بغداد بازگشت، اما اندكی بعد به موصل رفت (ابن خلكان، 2 / 175-176). با توجه به تاریخ قتل فخرالملك، حوادث اخیر میبایست در 407 ق / 1016 م یا اندكی پس از آن اتفاق افتاده باشد. داستان صلۀ بزرگ او به مهیار هم مربوط به نوروز (ذیقعدۀ 408 / مارس 1018) است (ابن نصر، 318؛ ابن شاكر، 10 / 77).تقریباً 10 سال آخر زندگانی ابن مغربی در جابهجاییهای متعدد و مكرر در نقاط مختلف عراق و شمال آن گذشت. چون به موصل رسید، ابوالحسین ابن ابیالوزیر، كاتب قَرْواش از امرای بنی عقیل موصل درگذشت و ابن مغربی به جای او كتابت آن امیر را برعهده گرفت (ابن خلكان، 2 / 176)، اما در ضمن وقایع سال 411 ق / 1020 م، از گرفتاری ابن مغربی در مقام وزارت این امیر بنی عقیل و رهایی او در ازای وعدۀ تأدیه مال به قرواش یاد شده و این مطلب ظاهراً حاكی از آن است كه ابن مغربی در عراق (كوفه و بغداد) دارایی هنگفتی به هم زده بوده است (ابن اثیر، 9 / 321).ابن مغربی كه به گفتۀ ابن خلكان از اوایل ورود به موصل، درصدد اشغال منصب وزارت آل بویه بود، در 414 ق پس از گرفتاری مؤیدالملك رُخجی وزیر، به دعوت مشرفالدولۀ بویهای به بغداد رفت و بدون خلعت و لقب منصب وزارت یافت (ابن خلكان، همانجا)، اما به علت اختلافی كه میان او و تركان پدپد آمد، ناگزیر پس از 10 ماه و 5 روز وزارت بار دیگر به نزد قرواش در موصل رفت (ابن اثیر، 9 / 335). طولی نكشید كه در كوفه میان علویان و عباسیان نزاعی برخاست كه با مداخلۀ خلیفۀ عباسی و با عزل نقیب آن شهر كه داماد ابن مغربی بود، پایان گرفت. خلیفه از قرواش خواست كه ابن مغربی را دور كند. ابن مغربی به دیاربكر نزد ابونصر احمد بن مروان امیر كرد آن دیار رفت و وزارت او را عهدهدار شد و تا هنگام مرگ در خدمت او ماند (همو، 9 / 336؛ یاقوت، 9 / 82؛ نیز نك : باسورث، 91- 92). تاریخ مرگ او را بعضی به اشتباه 428 ق نوشته (ابن ازرق، 138؛ ابن شداد، 3(1) / 360) و علت آن را مسموم كردن وی ذكر كردهند (ابن بسام، 4(2) / 479؛ داوودی، 1 / 157).گفتهاند چون او مرگ خود را نزدیك دید، سفارش كرد جنازهاش را در آستانۀ حضرت علی (ع) دفن كنند. تدبیر او برای حمل بیمانع و محترمانۀ تابوتش در این راه طولانی حاكی از تبحر او در تمهیدات وزیرانه است (نك : ابن ازرق، 139-140؛ ابن اثیر، 9 / 362). از فرزندان ابن مغربی، نام ابویحیی عبدالحمید در مآخذ یاد شده (ابنخلكان، 2 / 174)، كه از پدرش روایت كرده است (ذهبی، 17 / 394). كتابخانۀ وقفی ابنمغربی در میافارقین در سدۀ 7 ق / 13 م با نام «خزانة المغربی» معروف بوده است (ابن شداد، 3(1) / 361).از استادان ابن مغربی تنها نام چند تن یاد شده كه از آنان روایت كرده است: جعفر بن حِنْزابۀ وزیر (ذهبی، همانجا)، حافظ ابوذر، محمد بن حسین تنوخی، احمد بن ابراهیم بن فراس (ابن حجر، 1 / 301). افزون بر پسرش عبدالحمید، ابوالحسن بن طیب فارقی را نیز از جملۀ روایتكنندگان از او دانستهاند (همانجا).شخصیت ابن مغربی در دو زمینۀ مهم سیاسی و ادبی جلوه داشته است. ظاهراً وی بلندپرواز و در اندیشۀ برپاداشتن بارگاهی شاهانه برای دودمان خود بوده است (ابن قارح، 57). احتمال این همان روحیهای است كه در هنگام وزارت رفتار او را آمیخته با نخوت و تكبر مینمایانده است (ابن نصر، همانجا). در رویارویی با اهل علم میكوشیده تا نادانی آنان را افشا كند (ابن اثیر، 9 / 332) و در هنگام وزارت، سلطان را به مصادرۀ اموال بزرگان ترغیب میكرده است (ابن هلال، 332-333). بعضی از نویسندگان او را بد باطن و حیلهگر و حسود وصف كردهاند (ابناثیر، همانجا، ابن دمیاطی، 111). با اینهمه، وزارتهای متعدد مكرر او حاكی از احراز شایستگی لازم برای این منصب است. به روایتی، بنی مروان (حكام دیاربكر) به داشتن وزیری مثل او مباهات میكردند (ابن ازرق، 182).شخصیت ادبی او در نظم و نثر هر دو نمایان بود و از اینرو عنوان ذوالجلالتین داشت (باخرزی، 1 / 116). او را صاحب دانش بسیار، ادب، بلاغت، هوشیاری، هنر نویسندگی، شاعر، منجم و فیلسوف توصیف كردهاند (ابنقلانسی، 64؛ تنوخی، 57). در شعر و نثر از شیوۀ ابن معتز پیروی میكرد (ثعالبی، 1 / 25). بدیههگو بود و خط نیكو مینوشت (یاقوت، 9 / 80). با ادیب نامدار معاصرش ابوالعلاء معری مكاتبه داشت و مورد تحسین او بود (باخرزی، 1 / 115؛ صفدی، 12 / 444). قصیدهای در سوك شریف رضی سروده (باخرزی، 1 / 119) و مخدوم خود نصرالدولۀ مروانی را مدح كرده است (ابن ازرق، 143-144). به او نسبت تعصب و غلو در تشیع دادهاند (ابن ابیالحدید، 6 / 14).
ابن مغربی با تبحر در فنون علمی متعدد (داوودی، 1 / 156)، آثار بسیاری پدید آورده است. نوشتههای معروف و منسوب او عمدتاً در زمینۀ لغت و ادب و تاریخ به شرح زیر است:
1. ادب الخواص فی المختار من بلاغات قبائل العرب واخبارها و انسابها و ایامها، كه ابن حجر آن را با الایناس در یكجا ضبط كرده است (همانجا). توهم یكی بودن آن دو اثر برای بعضی متأخران نیز حاصل شده است (امین، 6 / 114). این اثر ادبی ـ تاریخی به كوشش حمدالجاسر در 1400 ق / 1980 م در ریاض برای بار دوم چاپ شده است؛ 2. الایناس، كه با وجود كمی حجم گواه دانش فراوان مؤلف است (داوودی، همانجا). این اثر باعنوان الایناس فی علم الانساب به كوشش حمدالجاسر در ریاض (1400 ق) به چاپ رسیده است؛ 3. رساله، كه در واقع پاسخ به سؤالاتی است در زمینۀ ادب و لغت و به گفتۀ ابن حجر (همانجا) دلیلی است بر تبحر او در علوم. قسمتی از این رساله و نمونههایی از دیگر نامههای ابن مغربی را ابنبسام آورده است (4(1) / 479- 507؛ نیز نك : عباس، 165 و بعد).
1.رسالة فی السیاسة (همو، 202-214)؛ 2. اختصار اصلاح المنطق فی اللغة (داوودی، همانجا)، كه ابن مغربی آن را پیش از 17 سالگی تألیف كرد و با حفظ عبارات و موارد سودمند، در تلخیص آن به نهایت كوشید و در ترتیب بابهای آن هرجا كه لازم بود، تغییر داد (ابن خلكان، 2 / 173). حاجی خلیفه این اثر را تهذیب اصلاح المنطق ابوحنیفۀ دینوری انگاشته است (1 / 108). مؤلف اعیان الشیعة این اختصار را غیر از تهذیب یاد شده و مربوط به اصلاح المنطق ابن سكیت دانسته است (امین، همانجا). نسخههایی از این اثر با نام مختصر اصلاح المنطق یا المُنَخَّل در اسكوریال (ESC2, I / 249, 414-415) و دارالكتب (سید، 1 / 371) موجوداست؛ 3. اختیار یا مختصر الاغانی ابوالفرج اصفهانی (حاجی خلیفه، 1 / 129)، كه نسخههایی از آن در كتابخانۀ ملی پاریس وجود دارد (وایدا، 250)؛ 4. سیرة النبی، كه گزیدهای از اثر ابن هشام و نسخهای از آن در بریل هست (GAL, I / 434)؛ 5. السیاسة، نوشتهای كوتاه درحدود 6 برگ و نسخۀ آن در مصر است (خدیویه، 7(2) / 565)؛ ابن اثر احتمالاً همان است كه پیش از این با عنوان رسالة فی السیاسة از آن یاد شد.
1. اخبار بنی حمدان و اشعار هم (داوودی، همانجا)؛ 2. اختصار غریب المصنف (نجاشی، 1 / 191)؛ 3. اختیار شعر ابیتمام (همو، 1 / 192)؛ 4. اختیار شعر البحتری (همانجا)؛ 5. اختیار شعر المتنبی و الطعن علیه (همانجا)؛ 6. الالحاق بالاشتقاق (همو، 1 / 191)؛ 7. املاءات، كه شماری از آنها در تفسیر و تأویل قرآن بوده است (داوودی، همانجا)؛ 8. خصائص علم القرآن (نجاشی، همانجا)؛ 9. دیوان شعر (ابن حجر، همانجا). حاجی خلیفه این دیوان را مشتمل بر 000‘15 بیت گفته است (1 / 814، كه درآنجا مغربی به معزی تصحیف شده است)؛ 10. رسالة فی القاضی والحاكم (نجاشی، همانجا)؛ 11. الشاهد والغائب، اثری اصیل در فرهنگ تاریخی زبان عربی، با توضیح در مورد ریشه و صورتهای متداول قدیم و جدید آن (داوودی، همانجا)؛ 12. العماد، در نجوم (حاجی خلیفه، 2 / 1441)؛ 13. فضائل القبائل (داوودی، همانجا)؛ 14. المأثور من ملح الخدور (حاجی خلیفه، 2 / 1573؛ برای نمونههایی از این اثر، نك : عباس، 227-223).ابن مغربی ظاهراً رسالهای داشته كه در آن مشایخ و آثار خود را شناسانده بوده است (ابن حجر، همانجا).نمونههایی از اشعار او در بعضی از مآخذ یاد شده است (مثلاً نك : ابن بسام، 4(2)507-514؛ نیز عباس، 109-162).
ابن ابی الحدید، هبةالله بن محمد، شرح نهجالبلاغة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1964 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن ازرق فارقی، احمد بن یوسف، تاریخ الفارقی، به كوشش بدوی عبداللطیف عوض، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ ابن بسام، علی، الذخیرة فی محاسن اهل الجزیرة، به كوشش احسان عباس، تونس، 1399 ق / 1979 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباددكن، 1359 ق؛ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن دمیاطی، احمد بن ایبك، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به كوشش قیصر ابوفرح، بیروت 1971 م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ ابن شداد، محمد بن علی، الاعلاق الخطیرة، به كوشش یحیی عبارة، دمشق، 1978 م، ابن صیرفی، علی بن منجب، الاشارة الی من تال الوزارة، به كوشش عبدالله مخلص، بغداد، مكتبة المثنی؛ ابن ظافر، علی، اخبار الدول المنقطعة، به كوشش اندریه فریه، قاهره، 1972 م؛ ابن عدیم، عمر بن احمد، زبدة الحلب من تاریخ حلب، به كوشش سامی دهان، دمشق، 1370 ق / 1951 م؛ ابن قارح، علی، «رسالة ابن القارح»، هماره رسالة الغفران (نك : هم ، ابوالعلاء معری)؛ ابن قلانسی، حمزة بن اسد، ذیل تاریخ دمشق، بیروت، 1908 م؛ ابن نصر الکاتب، علی بن محمد، «کتاب المفاوضة»، شذرات من کتب مفقودة فی التاریخ، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1988 م؛ ابن هلال، محمد، «کتاب الربیع»، شذرات (نک : هم ، ابن نصر)؛ ابوالعلاء معری، رسالة الغفران، به كوشش عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، قاهره، 1969 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به كوشش حسن امین، بیروت، 1405 ق؛ باخرزی، علی بن حسن، دمیة القصر و عصرة اهل العصر، به كوشش محمد التونجی، 1391 ق؛ باسورث، ادموند، سلسلههای اسلامی، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، 1349 ش؛ تنوخی، محمد بن علی، «تاریخ العظیمی»، شذرات (نك : هم ، ابن نصر)؛ ثعالبی، عبدالملك بن محمد، تتمة الیتیمة، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1353 ق؛ حاجی خلیفه، كشف؛ خدیویه، فهرست؛ داوودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، 1983 م؛ رودراوری، محمد بن حسین، ذیل كتاب تجارب الامم، به كوشش آمدرز، قاهره، 1334 ق؛ سید، خطی؛ صفدی، خلیل بن ایبك، الوافی بالوفیات، به كوشش رمضان عبدالتواب، بیروت 1399 ق؛ عباس، احسان، الوزیر المغربی ... عمان، 1988 م؛ فاسی، محمد بن احمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به كوشش فؤاد سید، بیروت، 1986 م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1981 م؛ مقریزی، احمد بن علی، الخطط، بولاق، 1853 م؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال، به كوشش محمد جواد نائینی، بیروت، 1408 ق؛ یاقوت، ادبا؛ نیز:
ESC2; GAL; Vajda, G., Index général des manuscrits arabes musuimans de la Bibliothèque natiomale, Paris, 1953.
یوسف رحیملو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید