ابن جباب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 18 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222872/ابن-جباب
جمعه 11 آبان 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ جَبّاب، ابو عمر احمد بن خالد بن يزيد قُرْطُبی (246-322 ق/ 860-934 م)، محدث و فقيه مالكی. وی را به جَيانی (ابن ماكولا، 2/ 138؛ نيز نک : سمعانی، 3/ 180 كه به اشتباه جِبٰابی نوشته است) و ابوعمرو (ابن فرحون، 1/ 159) نيز ياد كردهاند كه مورد اخير نادرست به نظر میرسد. جبّاب كه به زبان اهل اندلس به معنی جبّه فروش است (سمعانی، همانجا)، شغل او (ابن ماكولا، همانجا) و شغل پدرش (ذهبی، العبر، 2/ 16) بوده است. اصل وی از جيّان (از شهرهای اندلس) ولی ساكن قرطبه بوده است (حميدی، 113). در اندلس از اساتيد بزرگی چون قاسم بن محمد (اولين كسی كه مذهب شافعی را به اندلس برد)، محمد بن وضاح، محمد بن عبدالسلام خشنی، بقی بن مَخْلد و ديگران حديث شنيد، سپس به مكه رفت و از علی بن عبدالعزيز بغوی، محمد بن علی صائغ و ابوبكر احمد بن عمرو مكی حديث آموخت، آنگاه به صنعا رفته از اسحاق بن ابراهيم دَبَری و عبيدالله بن محمد كَشْوَری و ديگران حديث شنيد (ابن فرضی، 1/ 42؛ حميدی، همانجا؛ ذهبی، تذكره، 3/ 815). ابن جباب بهكْرِت (اقطريطش) و افريقيه سفر نمود (ابن فرحون، 1/ 160) و به دليل روايتش از ابوزكريا يحيی بن ايوب علاف كه وی را فقيه اهل مصر خوانده، میتوان نتيجه گرفت كه سفری نيز به مصر داشته است (ذهبی، سير، 13/ 453). وی بعداً به اندلس بازگشت (ابنفرضی، همانجا) و روزگاری دراز در آنجا به روايت حديث پرداخت و فرزندش محمد، ابومحمد عبدالله بن محمد ابن علی باجی، محمد بن محمد بن ابی دُلَيم (حميدی، 113-114). محمد بن حزم معروف به ابن مدينی (مقری، 2/ 150) و ديگران از او روايت كردهاند. ابن فرضی (همانجا) وی را امام دوران در فقه و حديث و عبادت معرفی كرده است. ذهبی ( سير، 13/ 329) از قول ابوعلی غسانی، از ابن عبدالبر نقل كرده كه در اندلس كسی فقيهتر از قاسم بن محمد و ابن جباب نبوده است. همو از قاضی عياض نقل میكند ( العبر، 2/ 16) كه او در مذهب مالك، امام دوران و در حديث بلامنازع است. همچنين ذهبی میگويد ( سير، 15/ 241) كه اندلس حافظی چون ابنجباب و ابنعبدالبر نداشته است. ابنفرحون (1/ 160) نيز در مقايسۀ ميان قاسم بن اصبغ و ابن جباب از قول ابن ابی الفوارس مینويسد كه يك روز ابنجباب از تمام عمر قاسم ارزشمندتر است. بالاخره ذهبی ( سير، 15/ 240) وی را بینظير و صفدی (6/ 371) او را حافظ كبير خوانده است. با اين وصف نه تنها اطلاعات حاضر در مورد وی ناچيز است بلكه به دليل عدم وجود يا شناسايی اثری از او اظهارنظر در مورد مقام علمی و نقش اجتماعی ابن جباب ميسر نيست. حميدی (ص 113) گفته است كه او در مسند حديث مالك بن انس و غير از او [كتاب] نوشته است و ذهبی ( سير، 15/ 241) كتاب الايمان، كتاب الصلاة، كتاب قصص الانبياء و ابن فرحون (همانجا) كتاب فضائل الوضوء و الصلاة و حمدالله و خوفه را به وی نسبت دادهاند. مقری (همانجا) گفته است كه وی كتابی در مورد [حليت قبول] هدايای سلطان نوشته و پالنسيا (ص 327) «صحيفه»ای در خصوص نقد رأی و عقيدۀ محمد بن عبدالله بن مسرۀ قرطبی (د 318 ق) ــ اولين متفكر اندلسی كه به آراء معتزله گرايش داشته ــ به او نسبت داده است. اما منبع سخن اين دو نفر معلوم نيست.
ابنحجر، احمد بن علی، لسان الميزان، حيدرآباد دكن، 1329-1331 ق؛ ابن فرحون، ابراهيم بن علی، الديباج المذهب، به كوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، 1974 م؛ ابنفرضی، عبدالله بن محمد، تاريخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، به كوشش عزت عطار حسينی، قاهره، 1373 ق/ 1954 م؛ ابن ماكولا، علی بن هبةالله، الاكمال، حيدرآباد دكن، 1382 ق/ 1963 م؛ پالنسيا، آنخل گونزالس، تاريخ الفكر الاندلسی، ترجمۀ حسين مؤنس، قاهره، 1955 م؛ حميدی، محمد بن فتوح، جذوة المقتبس، به كوشش محمد بن تاويت طنجی، قاهره، 1952 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، تذكرة الحفاظ، حيدرآباد دكن، 1333-1334 ق؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب الارنؤوط و ديگران، بيروت، 1404 ق/ 1984 م؛ همو، العبر، به كوشش ابوهاجر محمد سعيد بن بسيونی زغلول، بيروت، 1405 ق/ 1985 م؛ سمعانی، عبدالكريم، الأنساب، حيدرآباد دكن، 1383 ق؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش س. ددرينگ، بيروت، 1392 ق/ 1972 م؛ مقری، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1388 ق/ 1968 م.
محمدهادی مؤذن جامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید