دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اینگوش | اینْگوش، جمهوری خودمختار، شامل سرزمینی در غرب جمهوری چِچِن و شمال جمهوری خودمختار اوستیای شمالی. جمهوری اینگوش تابع فدراسیون روسیه است. اینگوشها خود را گالگای (قالقای) می‌نامند كه نام عمده‌ترین قبیله از قبایل اینگوش است (كالویف، I/ 375؛ آكینر، 197). اینان از اقوام بومی قفقازند و صدها سال است كه در این سرزمین ...
  • ایهام | ایهام، در لغت به معنی به گمان افكندن و به پندار و شك درانداختن، و در دانش بدیع یكی از صنایع معنوی و بخشی مهم از بدیع معنوی.
  • ایوان مداین |
  • ایوانف | ایوانُف، ولادیمیر الكسیویچ (1886-1970م/ 1265-1349ش)، شرق‌شناس روسی‌تبار و یكی از محققان برجستۀ تاریخ و مذهب اسماعیلیه. رشتۀ اصلی مطالعات او، زبانهای ایرانی و به ویژه لهجه‌های فارسی بود (دفتری، «كتاب‌شناسی ... » 55، «اسماعیلیه ... »، 28).
  • ایوب | اَیّوب، پیامبری از ذریۀ اسحاق نبی كه صبر و بردباری او در مقابل بلایا شهرت بسیار دارد و در قرآن كریم نیز با همین صفت ستوده شده است.
  • ایوبیان | اَیّوبیان، سلسلۀ بزرگی از حاكمان ایرانی‌نژاد كرد كه چندی بر مصر، شام، جزیره و یمن حكم راندند. این سلسله منسوب به ایوب بن شادی، پدر صلاح‌الدین ایوبی است. حكمرانان ایوبی، به سبب نقش مهمی كه در تاریخ منطقه، به ویژه در انقراض فاطمیان و ایجاد حكومتی واحد در مصر و شام و جنگهای صلیبی ایفا كردند و نیز به سبب اهتمامی ...
  • ایکه |
  • ب، | بِ، دومین حرف از الفبای زبان فارسی و عربی در ترتیب ابتثی و ابجدی. «ب» را از حروف انفجاری، انسدادی یا شدیده دانسته‌اند، از آن رو كه برای تلفظ آن مانعی در گذرگاه صوت ایجاد شده، راه نفس مسدود، و بلافاصله گشوده می‌گردد و چون ادای آن با حركت لبها توأم است، از حروف لبی یا شفوی محسوب شده، برخی نیز آن را از حروف ذلقی...
  • بئر معونه | بِئْرِ مَعونه‌، جایی‌ در سرزمین‌ نجد ــ مركز جزیرةالعرب‌ ــ میان‌ منزلگاه‌ بنی‌ عامر و حَرّۀ بنی‌ سُلیم‌ (ابن‌ هشام‌، 3 / 194؛ نیز نک‍ : یاقوت‌، 1 / 435). بئر معونه‌ به‌ سبب‌ واقعه‌ای‌ كه‌ در صفر 4 / ژوئیۀ 625 در آنجا روی‌ داد، شهرت‌ یافته‌ است‌.
  • بئر میمون | بِئْرِ مِیمون‌، نام‌ چاهی‌ در حوالی‌ مكه‌ كه‌ قدمت‌ آن‌ به‌ دورۀ جاهلی‌ بازمی‌گردد و تا اوایل‌ سدۀ 7 ق‌ مورد استفاده‌ بوده‌ است‌. محلی‌ كه‌ این‌ چاه‌ در آن‌ واقع‌ بوده‌ است‌، به‌درستی‌ مشخص‌ نیست‌
  • بئرالسبع | بِئْرُ السَّبْع‌، نام‌ شهر و ناحیه‌ای‌ در استان‌ غزۀ فلسطین‌.
  • بائده، عرب |
  • بائوچی | بائوچی، شهر و استانی مسلمان‌نشین در شمال کشور نیجریه. شهر بائوچی در 1224ق/ 1809م به دست مجاهد مسلمانی به نام «یعقوبو» پی افکنده شد و سپس دولتی به همین نام به منظور اجرای برنامۀ جهادی برای گسترش اسلام در غرب افریقا در دشت مرتفع بائوچی پایه‌گذاری گردید. شهر بائوچی سالها به نام بنیان‌گذار خود، یعقوبو نامیده می‌ش...
  • باب | باب، یا باب الابواب، یكی از مراتب عالی در «حدود دین» و تشكیلات دعوت اسماعیلیه. سازمان دعوت اسماعیلیه و وظایف مراتب یا حدود مختلف تشكیلات آن از وجوه بسیار مهم نهضت اسماعیلیه است. آثار اسماعیلی به طور كلی در این زمینه سكوت اختیار كرده‌اند، زیرا ماهیت دعوت اسماعیلی و خصومت بسیاری از امرا و حكام و علمای اهل سنت ا...
  • باب الابواب |
  • باب الان | بابِ آلاّن، یا درِ آلان، گذرگاهی طبیعی درکوههای قفقاز، شرق ارتفاعات کازبِک، به ارتفاع حدود 798‘1 متر که رود تِرک از کنار آن می‌گذرد. این گذرگاه 3 کیلومتری دارای صخره‌هایی به ارتفاع 000‘1 متر است («دائرةالمعارف ‌جغرافیایی»، I/ 523؛ بروکهاوس، V/ 320؛ دایرةالمعارف ‌فارسی، ذیل داریال). این گذرگاه در عهد باستان تن...
  • باب المندب | بابُ‌الْمَنْدَب، تنگه‌ای در جنوب ‌غربی قارۀ آسیا بین گوشۀ جنوب ‌غربی شبه جزیرۀ عربستان و شمال‌ شرقی قارۀ آفریقا که دریای سرخ را به خلیج عدن متصل می‌سازد. در طرف آسیایی تنگه، یعنی منتهی ‌الیه جنوب‌ غربی شبه جزیرۀ عربستان که جزو خاک جمهوری یمن محسوب می‌شود، رأس باب ‌المندب قرار که دماغۀ گُوه مانندی از زمین است ...
  • باب حادی عشر | بابِ حادی‌ عَشَر [= باب یازدهم]، کتابی دربردارندۀ موضوعات عمدۀ کلامی در اصول عقاید امامیه. مؤلف این کتاب، ابومنصور حسن ابن یوسف بن علی بن مطهر، معروف به علامۀ حلی (د 726ق) است. وی به درخواست وزیر محمد بن محمد قوهدی کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی (د460ق) راکه موضوع آن فروع دین و ادعیه و عبادات بود، در 10 باب خلاص...
  • باب دفترداری | بابِ دَفْتَرداری، عنوانی در تشکیلات اداری دولت عثمانی که بر مؤسسات مالی دولتی اطلاق می‌گردید. رئیس این تشکیلات را «دفتردار» می‌خواندند که معادل عنوان «مستوفی» در دولتهای شرق اسلامی است (پاکالین، I/ 411؛ اوزون چارشیلی، 325). ایلخانیان نیز این عنوان اخیر را پذیرفته بودند و صاحب دفتر ممالک را «مستو.فی الممالک» م...
  • باب سر عسکری | بابِ سَرْعَسْکَری، عنوان سازمان نظامی امپراتوری عثمانی، قبل از تأسیس رسمی «نظارت حربیه». (حربیه نظارتی = وزارت جنگ). این اداره که «سر عسکر قاپی‌سی» نیز نامیده می‌شد (پاکالین، I/ 146,III/ 177)، محل استقرار و کار «سر عسکر»، یعنی فرمانده کل ارتش عثمانی بود که بعد از الغای سپاه ینی‌چری در 1241ق/ 1826م تشکیل گردید...
  • باب عالی | بابِ ‌عالی، اصطلاحی در نظام اداری ـ سیاسی امپراتوری عثمانی و عنوان نهاد صدرات عظمى، مرکز هدایت و ادارۀ کشور که از سدۀ 13ق/ 19م، توسعاً به معنی دولت عثمانی به کار رفته است.
  • باب ماچین |
  • باب مشیخت | بابِ مَشیخَت، اداره و محل کار شیخ‌الاسلام ـ بالاترین مقام دینی ـ در نظام اداری دولت عثمانی، به‌ویژه پس از انحلال تشکیلات ینی‌چری. این اداره به شیخ‌الاسلام قاپی‌سی، بابِ ِ فتوا و فتواخانه نیز معروف بوده است (لطفی، IX/ 39؛ پاکالین، I/ 142، «دائرةالمعارف دیانت» IV/ 363).
  • بابا | بابا، لقبی برای برخی از متصوفه كه دست كم از اوایل سدۀ 5 ق/ 11م به كار می‌رفته است. بابا واژه‌ای است فارسی به معنی پدر و نیا، و به همین معنی در زبانهای اردو، تركی و جز آنها نیز به كار رفته است ( اردو لغت، 2/ 508؛ سامی، 257؛ دوزی، I/ 47؛ قس: دورفر، II/ 228). كلمۀ باب نیز كوتاه شدۀ باباست (نك‍ : برهان ... ، 1/ 2...
  • بابا احمدی |
  • بابا اسحاق |
  • بابا افضل کاشانی | بابا اَفْضَلِ كاشانی، افضل‌الدین محمد بن حسن مَرَقی كاشانی، حكیم، عارف و شاعر ایرانی نیمۀ دوم سدۀ 6 و نیمۀ نخست سدۀ 7ق. وی به ویژه به سبب داشتن آثار فلسفی به زبان فارسی و نیز سروده‌هایش، در ایران آوازه‌ای بلند دارد، با اینهمه، شرح زندگانی وی چندان آشكار نیست.
  • بابا الیاس خراسانی | بابا اِلْیاسِ خُراسانی، ابوالبقا الیاس بن علی، از مشهورترین مشایخ صوفیۀ تركمن در نیمۀ سدۀ 7 ق/ 13م كه جنبش و طریقۀ بابایی منسوب به اوست. او را باباالیاس عجم وباباالیاس دیوانه نیز می‌خواندند (عاشق پاشازاده، 46، 191، حاشیۀ 1؛ نشری، 6/ 47؛ نیز نك‍ : علوان، 13؛ اجاق، 2, 4؛ سبط ابن جوزی، 2/ 733).
  • بابا تنبکتی | بابا تُنْبُكْتی، احمد بابا بن احمد صنهاجی ماسنی (963-1032 یا 1036 ق/ 1556-1623 یا 1627 م)، رجال‌شناس و فقیه مالكی بلاد سودان. نیاكان احمدبابا از بربرهای صنهاجه بودند و به خاندان آل اقیت از قبیلۀ مَسّوفه تعلق داشتند. وی در شهر تنبكتو به دنیا آمد و همانجا به تحصیل پرداخت و در مدت كوتاهی مدارج علمی را طی كرد. خا...
  • بابا رتن |
  • بابا رکن الدین شیرازی | بابارُكْنُ‌الدّینِ شیرازی، مسعود بن عبدالله بیضاوی، عالم و عارف سدۀ 8ق/ 14م. اصل وی از بیضا، یكی از روستاهای تابع اردكان از استان فارس بود. تاریخ ولادت او دانسته نیست. مؤلف تاریخ اصفهان و ری او را از خاندان جابری انصاری شمرده است (جابری، 325-326).
  • بابا رکن الدین، مقبره | بابا رُكْنُ‌الدّین، مَقْبَره، آرامگاه و تكیه‌ای در تخت فولاد اصفهان از آثار دورۀ ایلخانی. قدیم‌ترین اطلاع از این بنا مربوط به تعمیر آن در دورۀ صفویه به فرمان شاه عباس است (نك‍ : جابری انصاری، 326). بر این اساس و نیز برپایۀ شیوۀ ساخت بنا، می‌توان احداث آن را به دورۀ مغول، یعنی دورۀ زیستِ بابا ركن‌الدین مربوط د...
  • بابا شهیدی |
  • بابا طاهر | باباطاهِر، مشهور و ملقب به «عریان »، عارف و شاعر ایرانی سدۀ 5 ق/ 11 م كه سروده‌هایی ــ اغلب ــ چهار لختی، در قالب دوبیتی كه بعضی از آنها به لهجه‌ای خاص از گویشهای غرب ایران است، و نیز كلمات قصاری عارفانه از وی برجای مانده است. دربارۀ سال تولد و وفات، نحوۀ معاش و طریق كسب دانش و معرفت و مسلك عارفانۀ او، از منا...
  • بابا فغانی |
  • بابا قاسم، مقبره | بابا قاسِم، مَقبَره، مزار باباقاسم اصفهانی، از عارفان سدۀ 8ق/ 14م، واقع در محلۀ شهشهان اصفهان. بر پایۀ کتیبۀ سردر ورودی، این آرامگاه در 741ق/ 1340م توسط سلیمان بن ابی الحسن بن طالوت دامغانی، از پیروان باباقاسم برای او ساخته شده است (ﻧﻜ : اصفهانی، 73؛ رفیعی، 785-786؛ گدار،«مقبره و مدرسه...»، 165، «مقبره... »، ...
  • بابا لقمان، مقبره | بابا لُقْمان، مَقْبَره، آرامگاه منسوب به بابالقمان سرخسی، عارف مشهور سدۀ 4ق، در حومۀ سرخس. بابا لقمان با بسیاری از مشایخ صوفیه همچون ابوسعید ابوالخیر و ابوالفضل سرخسی معاصر و معاشر بوده است. ابوسعید او را بسیار ارج می نهاد و بزرگ می‌داشت. رفتار ملامتی گونۀ وی، سبب گشته بود تا نام او را در میان عقلای مجانین به...
  • بابا نصیب | بابانصَیب، بابانصیب‌الدین غازی کشمیری (977-13 محرم 1047ق/ 1569-28 مۀ 1637م)، فرزند شیخ میرحسین‌ رازی (رامی)، از عارفان سهروردیه در کشمیر. پدرش از راجه‌های راولپندی بود و به خدمت شیخ مخدوم‌ حمزه (د984ق/ 1576م) در کشمیر رسید وبه طریقۀ او پیوست. مادرش جمیله بی‌بی نیز از صوفیۀ همان دیار بوده است (مسکین، 165-166)....
  • بابا نورالدین رشی | بابانورالدّین رِشی (779-842ق/ 1377-1438م)، عارف و شاعر کشمیری که به «شیخ نورالدین ولی» نیز مشهور است. اجداد او از فرمانروایان هندو، و ساکن کشتوار بودند و پدرش بعدها در کشمیر به دست سید حسین سمنانی ـ یا به قولی یاسمن رشی ـ اسلام آورد (آزاد، تذکرة...، 1/ 73-75؛ محب الحسن، 224؛ داوود، 89) و گویا از این زمان سالا...
  • بابا کمال جندی | بابا کَمالِ جُنْدی، صوفی بزرگ سلسلۀ کبرویه. نام و نسب و تاریخ و محل ولادت و وفات او معلوم نیست؛ تنها با دانستن اینکه استاد او شیخ نجم‌الدین‌کبرى در 618ق/ 1221م به دست مغولان کشته شده، می‌توان احتمال داد که باباکمال در نیمۀ دوم سدۀ 6 و نیمۀ اول سدۀ 7ق زندگی می‌کرده است.
  • بابا کوهی |
  • بابا، لقب | بابا، لقب شماری از مشایخ، عارفان و متصوفه که دست‌کم از اوایل سدۀ 5 ق/ 11 م به کار می‌رفته است.
  • باباجان حافظ تربتی | باباجانْ حافِظِ تُرْبَتی، خوش‌نویس قلم نستعلیق، شاعر و نوازندۀ نامدار (د 944 ق/ 1537 م). او فرزند حافظ عبدالعلی تربتی و برادر حافظ قاسم خوانندۀ مشهور است. آنان از مردم زاوۀ (تربت حیدریۀ) خراسان بودند. حافظ عبدالعلی در زمان سلطان حسین میرزا بایقرا (حك‍ 873-911 ق) به هرات رفت و به دربار او پیوست (پیربداق منشی، ...
  • باباحاتم، مقبره | باباحاتَم، مَقْبَره، آرامگاهی از سده‌های 5-6ق/ 11-12م در 60 كیلومتری غرب مزار شریف در دهستان امام صاحب افغانستان. این مقبره نمونه‌ای از جریان عمومی مقبره‌سازی در شمال شرقی سرزمین ایران در قرون اولیۀ اسلامی است كه به سبك خراسانی ساخته شده است. فاصلۀ زمانی بنای آن با قدیم‌ترین مقبرۀ باقی ماندۀ جهان اسلام تقریبا...
  • باباخان چاپوشلو | باباخانِ چاپوشْلو (د 1149ق/ 1736م)، از رجال و سرداران دورۀ نادرشاه افشار. وی ازتیرۀ چاپوشلو (چاوشلو)، از مهم‌ترین شاخه‌های طایفۀ استاجلو از طوایف قزلباش بود (دربارۀ اهمیت تیرۀ چاپوشلو و مقایسۀ آن با القاب اشرافی اروپا، نك‍ : دُن ژوان ... ، 46؛ مینورسكی، 193)؛ چنانكه بیشترین و مهم‌ترین امرای استاجلو نیز از این...
  • باباداغی | باباداغی، یا باباطاغی، شهری در بخش شمالی منطقۀ دوبروجا در كشور رومانی. نام باباداغی از ساری صالتق بابا كه مقبره‌اش در یكی از تپه‌های نزدیك آنجا قرار دارد، گرفته شده است (اولیا چلبی، 3/ 362؛ «دائرةالمعارف ... »، IV/ 371؛ IA, II/ 166). وی در 662 ق/ 1264 م حدود 10 تا 12 هزار نفر از تركمانان آناتولی را به محلی در...
  • باباسماسی | باباسَمّاسی، خواجه محمد، عارف و صوفی سدۀ 8 ق در ماوراءالنهر. وی كه در روستای سماس از توابع قصبۀ رامتین در حدود بخارا زاده شد (كاشفی، 1/ 73؛ قصوری، 431)، از مشایخ سلسلۀ خواجگانی بود كه نسبتشان به خواجه ابویعقوب یوسف همدانی می‌رسید (پارسا، 46؛ ایرانیكا، III/ 294). باباسماسی مرید خواجه علی رامتینی، معروف به «حضر...
  • باباسنکو | باباسَنْكو، یا باباسنگو (786 ق/ 1384 م)، از دراویش مجذوب در ماوراءالنهر. معنای سنكو دانسته نیست و برای تأیید این احتمال كه گفته‌اند ممكن است میان این كلمه و واژۀ «سونگو» (در تركی به معنای نیزه) ارتباطی وجود داشته باشد (نك‍ : ایرانیكا، III/ 295)، دلیلی در دست نیست. دربارۀ زندگی باباسنكو، همانند سایر مجذوبان اط...
  • باباسودایی |
  • باباشاه اصفهانی | باباشاهِ اِصْفَهانی، فرزند سلطان علی، خوش‌نویس نامدار و شاعر (زنده در 1010 ق/ 1601 م). خانوادۀ او در اصل از مردم كهپایۀ (قهپایۀ) اصفهان و خود او زاده و پرورش یافتۀ شهر اصفهان بود (اوحدی، 215).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: