دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اوش | اوش، شهر و مركز استانی به همین نام در جمهوری قرقیزستان. این شهر در محلی كه رود آق بورا از دامنۀ كوه آلای وارد دشت فرغانه می‌شود، در ارتفاع 870 تا 100‘1 متری از سطح دریا واقع است. شهر دارای ایستگاه راه آهن است و بر تقاطع راههای اصلی قرار دارد (BSE3, XIX/ 52). جمعیت اوش در 1985 م/ 1364 ش، 199 هزار نفر بوده است ...
  • اوقاف |
  • اوگتای | اوگْتای، یا اُگَدی پسر سوم و جانشین چنگیزخان و دومین فرمانروای بزرگ مغول (د 639 ق/ 1241 م). به گزارش جوینی «قاآن را پیش از حلول به محل پادشاهی، نام اوگتای بود» (1/ 142). در جامع التواریخ جای نام نخستین وی خالی مانده، و رشیدالدین فضل‌الله متذكر شده كه وی از آن نام ناخرسند بوده «و بعد از آن، نام او اُگِدای كردن...
  • اولاد الشیخ |
  • اولجایتو | اولْجایْتو، یا اُلجایتو، سلطان غیاث‌الدین محمد خدابنده (680- رمضان 716ق/ 1281- دسامبر 1316م)، از فرمانروایان نامدار سلسلۀ ایلخانان ایران.
  • اولوالعزم | اولوالْعَزْم، تعبیری قرآنی در اشاره به پیامبران شكیبا، كوشا و دوراندیش كه در بیشتر آثار اسلامی در مرتبه‌ای بالاتر از دیگر انبیا جای گرفته‌اند. این تعبیر تنها یك بار در قرآن كریم به كار رفته است (احقاف/ 46/ 35) و نزد بیشتر مفسران، اشاره به پیامبرانی است كه استوار و با اراده‌ای قوی در برابر بدكرداری قوم خود، و ...
  • اولیا آتا | اولیاآتا، شهری در تركستان در منطقۀ سیر دریا. این نام از آرامگاه قراخان قدیس در آن شهر گرفته شده، و در تركی به معنای پدر مقدس است. اولیاآتا در 1936م/ 1315ش به نام یكی از شاعران، قزاق جمبول نامیده شد كه مركز استانی به همین نام در جمهوری قزاقستان است («دایرةالمعارف ... »، I/ 535).
  • اولیا چلبی | اولیا چَلَبی (1020-1093 ق؟/ 1611-1682 م)، سیاح بزرگ ترك، مؤلف كتاب مهم سیاحت‌نامه كه تاریخ سیاح نیز نامیده می‌شود.
  • اولیاء |
  • اولیاءالله آملی | اولیاءُاللّٰهِ آمُلی، تاریخ‌نگار ایرانی سدۀ 8 ق/ 14 م و نویسندۀ كتاب تاریخ رویان. آگاهیهای ما دربارۀ زندگی اولیاءالله بیشتر مبتنی بر اشارات خود وی در تاریخ رویان است. اولیاءالله چنانک‍ه خود اشاره كرده (ص 5)، در شهر آمل زاده شد و همانجا پرورش یافت. وی احتمالاً مقدمات تحصیل را در آمل آغاز كرد (ستوده، 22). او در...
  • اولیات |
  • اوی | اوی، یا اُی، نوعی مسكن متحرك كه از روزگار كهن میان اقوام كوچرو در آسیای مركزی و فلات پامیر رواج داشته است و اكنون نیز میان ایلات و عشایر ترك و تركمن به كار می‌رود. اوی واژه‌ای مغولی است. تركمنهای یموت آن را «چاتمه»، و شاهسونها و قره داغیها به تناسب ساختمان و بزرگی و كوچكی و ترتیبات داخلی، «چاتما»، «كومه» و «آ...
  • اویس جلایر | اُوِیْسِ جَلایر، شیخ اویس معزالدنیا والدین (743-777 ق/ 1342-1375م)، دومین و مشهورترین فرمانروای سلسلۀ جلایریان در عراق و آذربایجان.
  • اویس قرنی | اُوِیْسِ قَرَنی، ابوعمرو (نیمۀ نخست سدۀ 1 ق/ 7 م)، تابعی نام‌آور و از اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع) كه نزد صوفیه به زهد و پارسایی شناخته می‌شود. او از تیرۀ قَرَن، شاخه‌ای از قبیلۀ یمانی بنی مراد بود (برای سلسله نسب او، نک‍ : كلبی، 1/ 334؛ ابن سعد، 6/ 161؛ خلیفه، 146). نام پدر او عامر و در برخی مآخذ انیس، خلیص یا...
  • اویسیه | اُوِیسیه، نام یكی از طریقه‌های صوفیه. در سده‌های 6 و 7ق به آن دسته از صوفیان كه در سلوك به شیخ و پیری معین انتساب نداشتند و با توسل به روحانیتِ رسول اكرم (ص) منازل سلوك را طی می‌كردند و بدون واسطه، به امداد روحانی نبی پرورش می‌یافتند، اویسی گفته می‌شد (عطار، 28-29؛ پارسا، 15؛ جامی، 16، 502؛ ابن‌كربلایی، 1/ 51...
  • اویغور | اویْغور، یا اُیْغُر قوم یا اتحادیه‌ای از قبیله‌های ترك‌زبان آسیای میانه. آنان رنگ پوست و منظری متفاوت با دیگر تركان داشتند، چنانکه گروهی از آنان ساری (زرد) اویغور خوانده شده‌اند. آسیای میانه در روزگار پیش از نام یافتن تركان و اویغوران، زیستگاه قومهای گوناگون آریایی چون تخاری، سكایی و ختنی بود. دسته‌هایی از ای...
  • اکار | صیغۀ مبالغه از اَكْر و اِكاره (به معنی كاشتن زمین)، و جمع آن اَكَره، در لغت به معنای زارع یا كسی است كه زمین را برای كشت زیر و رو می‌كند و در اصطلاح برزگری را گویند كه خود زمینی برای كشت ندارد و بر اراضی دیگران كار می‌كند (ابن منظور، ذیل اكر؛ جوهری، 2 / 580؛ فیومی، 1 / 17؛ قلعه‌جی، 84؛ نیز نك‍ : ابن حوقل، 1 /...
  • اکبر* |
  • اکبرآباد هند* |
  • اکبربن اورنگ زیب* |
  • اکبرشاه | یا اكبر پادشاه، اكبر، ابوالفتح جلال‌‌الدین محمد (5 رجب 949-1014 ق / 15 اكتبر 1542-1605 م)، سومین و بزرگ‌ترین فرمانروای تیموری هند (حك‍ 963-1014 ق / 1556-1605 م). وی در امركوت از توابع تهته به دنیا آمد. پدرش همایون شاه (حك‍ 937-963 ق در دو مرحله) و مادرش حمیده بانو بیگم، زنی ایرانی بود كه به گفتۀ خافی خان نظام...
  • اکبرشاه، مقبره | از بناهای برجستۀ دورۀ تیموریان هند در سكندره واقع در 6 میلی آگره.
  • اکبرنامه | تاریخ مفصل و سال شمار دوران سلطنت اكبرشاه بابری (حك‍ 963-1014 ق / 1556-1605م) و شرح احوال خاندان و نیاكان او، تألیف ابوالفضل علامی (ه‍ م). مؤلف در 982ق، مطابق با نوزدهمین سال سلطنت اكبرشاه (سال 19 الٰهی) به تألیف تاریخ دودمان بابریان هند و شرح احوال و آثار سلاطین این خاندان، از چنگیز به بعد مأمور شد (نك‍ : 1 ...
  • اکثم بن صیفی | از مشایخ عرب جاهلی ـ مخضرم از قبیلۀ بنی‌تمیم. از زندگی او چندان اطلاعی در دست نیست و آنچه هست، با افسانه درآمیخته است. وی به داشتن عمر دراز مشهور بوده (كلبی، 269)، و از او با عنوان «حكیم» یـاد شده است (نك‍ : ابن درید، 207).
  • اکدریه* |
  • اکر، علم | یكی از شاخه‌های علم ریاضی كه به بحث دربارۀ كره و خواص آن می‌پردازد. حاجی خلیفه در این باره چنین آورده است: «علمی است كه بدون توجه به بسیط یا مركب بودن كره از لحاظ عنصری یا فلكی بودن آن، از احوالی كه بر كره عارض می‌شود، سخن می‌گوید. یعنی موضوع این علم ذات كره است» (1 / 142). در این علم ویژگیهای كره به عنوان یك...
  • اکراد* |
  • اکراه | اصطلاحی در فقه و حقوق به معنای وادار ساختن تهدیدآمیز كسی به عملی كه در شرایط عادی به انجام دادن آن رضا نداشته است.
  • اکرم بی* |
  • اکرمان* |
  • اکریدیر | از بخشهای تابع استان اسپارتا (اسپارته) و شهری به همین نام در آناتولی داخلی در كشور تركیه. نام این شهر به گونه‌های مختلف از جمله اكریدور و اگریدور (ابن فضل الله، 3 / 173؛ حمدالله، 99؛ ابن بطوطه، 294)، و در یونانی آكروتیری (EI2, II / 691) آمده است و امروزه اگریدیر یا ایریدیر نامیده می‌شود (IA, IV / 199؛ برای صو...
  • اکسوم* |
  • اکشونبه | شهر و كوره‌ای (شهرستانی)در جنوب غربی اندلس. واژۀ اكشونبه در اصل نام شهر كهن رومی است كه در 10 كیلومتری شمال فارو (در منابع عربی: شنتمریة الغرب) در جنوب پرتغال كنونی واقع بوده است (لوی پرووانسال، 129، حاشیۀ 5). این نام در منابع به صورتهای اكشنبه (ابوعبید، 2 / 896؛ ابن دلایی، 100)، اخشنبه (اصطخری، 37، 41؛ ابن ح...
  • اکلیل جنوبی* |
  • اکلیل شمالی* |
  • اکلیل* |
  • اکمل | اكمل‌الدین محمدبیگ بدخشی (1054-1130 ق / 1644- 1718 م)، شاعر پارسی‌گوی و عارف كشمیری. وی از اعقاب خواجه احمد یسوی بود. نیاكان او از تاشكند به بدخشان مهاجرت كرده، و در زمان اكبرشاه به دهلی آمده بودند. محمدبیگ در كشمیر به دنیا آمد (غلام سرور، 2 / 366؛ دیده مری، 472؛ ظهورالدین، 3 / 619؛ آفاقی، 82). ملك محمدخان، ج...
  • اکنجی | از امیران سلطان بركیارق سلجوقی (مق‍ 490 ق / 1097 م) كه حكومت خوارزم و لقب خوارزمشاه یافت.
  • اکنسوس | ابوعبدالله محمد بن احمد (1211-1294 ق / 1796-1877 م)، وزیر، شاعر، ادیب و نویسندۀ مراكشی.گفته‌اند كه اكنسوس نام قبیله‌ای بربر در سوس بود (EI2؛ زركلی، 6 / 19). از آنجا كه وی از شرفای مراكش به شمار می‌رفت، به قرشی، هاشمی و جعفری هم شهرت داشت (عیاشی، 328؛ مبارك، 384).
  • اکین | یا اِگین، اِكْن و گاه اِغین، بخشی از توابع استان ارزنجان در آناتولی شرقی در تركیه كه امروز كمالیه نامیده می‌شود.
  • ایاد | اِیاد، یكی از تیره‌های بزرگ عرب عدنانی كه نسب بیشتر شاخه‌های عرب حجاز، نجد، تهامه و عراق بدان می‌پیوندد. این تیره منسوب به ایاد بن نزار بن معد بن عدنان است كه طبق روایات به چند واسطه به حضرت اسماعیل(ع) می‌رسد (سمعانی، 1/ 397؛ عزاوی، 1/ 35، 68). برخی نسب‌شناسان ایاد بن نزار را با ایاد بن معد خلط كرده، و تیرۀ ا...
  • ایار | اَیار، یا ایّار، ماه دوم در تقویم سریانی و پنجم در تقویم شمسی كشورهای عربی (تقویم میلادی)، برابر با ماه مۀ فرنگی. این ماه 31 روز دارد و پس از نیسان و پیش از حزیران است. كلمۀ ایار ریشۀ سامی دارد و صورت بابلی آن «ایارو» است. در سال عرفی یهودیان، ایار ماه هشتم، و در سال دینی آنان ماه دوم به شمار می‌رود كه دارای ...
  • ایاس بن معاویه | اِیاسِ بْنِ مُعاویه، ابو واثله (د 122 ق/ 740م)، قاضی و محدث مشهور بصره. وی از تیرۀ بنی مُزَن از قبیلۀ مُضَری بنی خزیمه بود. نیای او، ایاس بن هلال را از صحابه، و پدرش معاویة بن قره را از بزرگان بصره به شمار آورده‌اند (بلاذری، 11/ 337؛ ابن قتیبه، 467؛ مزی، 3/ 407).
  • ایاسلوق | اَیاسُلوق، یا ایاسلوغ، ایاثلوغ، ایاسلیغ، و در منابع لاتینی قرون وسطى، آلتولوگو (تصحیف هاگیوس ثئولوگوس، عنوان یونانی یوحنای حواری، مؤلف یكی از اناجیل كه در آنجا زندگی كرده، و مرده است)، شهری خرد بر ساحل غربی آناتولی و مركز ناحیۀ آكین جیلر از ولایت ازمیر (EI2؛ EI1؛ «كتاب ... »، 51). این شهر در °37 و ´55 عرض شما...
  • ایاصوفیه | اَیاصوفیه، بزرگ‌ترین كلیسای مسیحیت شرق در دوران امپراتوری بیزانس، یكی از معروف‌ترین مسجدهای جهان اسلام پس از فتح استانبول، و از 1934 م/ 1313 ش به بعد موزۀ آثار اسلامی و بیزانسی.
  • ایام العرب | اَیّامُ الْعَرَب، عنوانی كه بر جنگها و كشمكشهای قبیله‌ای یا قومی عرب پیش از اسلام و صدر اسلام اطلاق می‌شد. روایات ایام العرب كه از دیرباز تا اوایل عصر اسلامی سینه به سینه نقل می‌شد، مهم‌ترین منبع تحقیق دربارۀ حیات مادی و معنوی عرب جاهلی، از شیوۀ زندگی و جنگ و صلح گرفته تا افكار و عقاید، روابط اجتماعی و مسائل ...
  • ایام المعجوز |
  • ایتاخ | ایتاخ (د 5 جمادی‌الآخر 235ق/ 25 دسامبر 849م)، از غلامان ترك و یكی از امیران و سرداران مشهور دوران خلافت معتصم، واثق و متوكل عباسی. او اصلاً از تركان خزر بود و در آشپزخانۀ سلام بن ابرش خدمت می‌كرد (ابوعلی مسكویه، 542-543؛ قس: ابن خلدون، 3/ 580: سلام بن ابرص). در این روزگار بدان سبب كه رابطه میان خلفای عباسی و ...
  • ایج | ایج، دهستانی از توابع شهرستان استهبان در استان فارس. این نام معرّب كلمۀ «ایگ» است و در محل نیز آن را ایگ می‌خوانده‌اند (یاقوت، 1/ 415؛ عبدالمؤمن، 1/ 136؛ آنندراج، 1/ 516).
  • ایجاز و اطناب | ایجاز وَ اِطْناب، و نیز مساوات، گونه‌های مختلف ادای مقصود و بیانِ معانی ذهنی كه گویندۀ بلیغ بنابر مقتضیات از آنها استفاده می‌كند (سیوطی، 3/ 179؛ شمس قیس، 377). مباحث مربوط به ایجاز و اطناب مانند دیگر فصول علم معانی تا سدۀ 4ق/ 10م به صورت ضمنی و نامستقل مطرح می‌شد (مثلاً جاحظ، البیان ... ، 1/ 94، الحیوان، 1/ 5...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: