دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • الاقمر | مسجدی از دورۀ فاطمیان در قاهره. این مسجد در 519 ق / 1125م به دستور مأمون بطائحی، وزیر آمر خلیفۀ فاطمی ساخته شد (مقریزی، الخطط، 2 / 290). الاقمر كه از ابتدا جزو بناهای سلطنتی بود، در رجب 799 / آوریل 1397 به دست یَلبُغا ابن عبدالله سالمی، یكی از امرای برقوق مملوكی، تجدید بنا گردید. این مسجد كه چكیده‌ای از جریان...
  • الالفین، کتاب |
  • الام | اَلْاُمّ، عنوان مجموعه‌ای از آموزشهای فقهی محمد بن ادریس شافعی (د 204 ق/ 819 م) كه در فاصلۀ سالهای 200-204 ق در مصر فراهم آمده است و آراء جدید او را در بر دارد. كتاب الام به سبك معمول در آثار فقهی، براساس «كتب» تنظیم گشته، و مشتمل بر موضوعات گوناگون فقهی به روایت ربیع بن سلیمان مرادی (د 270 ق/ 883 م) است كه ب...
  • الامامة و السیاسة | اَلْاِمامَةُ وَ السّیاسَة، عنوان كتابی در تاریخ سده‌های 1 تا 3ق منسوب به ابن قتیبه (ه‍ م). این كتاب كه گاه با عنوان تاریخ الخلفاء نیز از آن یاد شده، به‌ویژه از حیث انتساب آن به دانشمند مشهوری چون ابن قتیبۀ دینوری، بارها از آن بحث شده است. این اثر را می‌توان با در نظر گرفتن دو جنبۀ كلی بررسی كرد: نخست مسألۀ ان...
  • الامر باحکام الله | اَلآمِرُ باَحْکامِ الله، ابوعلی منصوربن ابی القاسم احمد ملقب به المُستعلی بالله (490-524 ق / 1097-1130 م)، هفتمین خلیفۀ فاطمی مصر و دهمین خلیفۀ عُبیدیان. وی روز سه‌شنبه 13 محرم / 31 دسامبر در قاهره زاده شد. 5 سال بیش نداشت که پدرش درگذشت (495 ق / 1102 م). افضل شاهنشاه بن بدرالجمالی، وزیر مستعلی، او را با لقب ...
  • الاکلیل في الانساب* |
  • الب | یا اَلْپ و آلب، كلمه‌ای است تركی كه در گویشهای گوناگون این زبان به معنی پهلوان، جنگاور، دلیر و بهادر (كاشغری، 1 / 44، 112؛ كاظم قدری، 2 / 125-126) به عنوان لقب و صفت دلاوران و قهرمانان و شاهزادگان ترك( كوپرولو، «تشكیل ... »، 149) به كار می‌رفته است. در میان اقوام كهن ترك به كسانی كه عقاب را با تیر شكار، و پر ...
  • الب ارسلان | یا الپ ارسلان، محمد بن چغری بیك داوود بن میكائیل بن سلجوق بن دُقاق (1 محرم 420-6 ربیع‌الاول 465 ق / 20 ژانویۀ 1029-20 نوامبر 1072 م)، دومین سلطان از خاندان سلجوقی. وی ملقب به عضدالدوله، تاج‌المله، یمین امیرالمؤمنین و ابوشجاع (حسنی، 52؛ ابن جوزی، 8 / 235؛ بنداری، 34؛ مجمل التواریخ، 429) و توقیع او اعتصمت بالله...
  • الب ارسلان اخرس* |
  • الباره | اَلباره، سرزمینی از ناحیۀ حمص در سوریه، ساکنان این ناحیه از قبیلۀ بهراء یمن بوده‌اند که پس از فتح این سرزمین به دست ابووعبیدة بن جراح در 16ق، بدانجا کوچیدند (ابن‌خردادبه، 73؛ یعقوبی، 324).
  • البتکین* |
  • البدایة و النهایة | اَلبِدایَةُ وَالنَّهایة، مهم‌ترین و معروف‌ترین اثر ابن‌کثیر (ﻫ م) در تاریخ عمومی و اسلام از آغاز تا عصر مؤلف. به‌نظر می‌رسد که قصد مؤلف، نگاشتن اثری با هدف تاریخ‌نگاری نبوده است و آنگونه که ترکیب موضوع اثر و روش مؤثر در گزینش اخبار مندرج در آن نشان می‌دهد، بیان دیدگاه و نگرش اسلامی دربارۀ آغاز و انجام آفرینش ...
  • البرز | البرز را بازمانده از واژۀ اوستایی هرابرزئیتی دانسته‌اند (اشپیگل، I / 61؛ ایرانیكا، I / 810). این دو نام در زبان پهلوی هَربُرز (پورداود، 1 / 131، 2 / 148) و هربورچ (همو، 1 / 222) آمده است.
  • البسان | شهری مسلمان‌نشین در كشور آلبانی. این نام در مآخذ اروپایی به صورت اِلْبَسانی نیز آمده است (BSE3, I / 383). اولیا چلبی آن را به صورت البصان نوشته است (8 / 716)، ولی در بیشتر مآخذ عثمانی نام مذكور به صورت ایل بصان (ایلبصان) آمده است (عاشق پاشازاده، 169؛ كمال پاشازاده، 7 / 274؛ لطفی پاشا، 187؛ سعدالدین، 1 / 510؛ ...
  • البستان | شهری در جنوب شرقی آناتولی (تركیه). نام البستان به صورتهای گوناگون درمتون دوره‌های مختلف آمده است: اَبُلُسْتَیْن (یاقوت، 1/93)، اَبْلُسْتَیْن (ابن‌اثیر، 12/ 88)، اَبُلَسْتَیْن (اقبال، 213)، اَبْلَسْتَیْن ( بستانی، 1/ 269)، اَبُلِسْتَیْن (دوسون، III/488)، ابلستان (حمدالله، نزهة ... ، 94)، آبلستان (فصیح، 1/345، ...
  • البشارات | اَلْبُشارّات‌، یا البُشَرّات‌، دشتها و دره‌های ‌حاصل‌خیزی‌ در جنوب‌ اندلس‌. واژۂ بشارات‌ كه‌ در عربی‌ به‌ معنی‌ مراتع‌ است‌، در اسپانیایی «آلپوخاراس1‌» نامیده‌ می‌شود. این‌ كلمه‌ در منابع‌ موجود گاه‌ به‌ صیغه مفرد استعمال ‌شده ‌است‌
  • البیان و التبیین |
  • البیره | شهر و مركز استانی به همین نام در جنوب اندلس كه آن را لبیره و یلْبیرِه نیز نامیده‌اند (ضبی، 296؛ یاقوت، 1 / 348). البیره از واژۀ كهن رومی اِلیبِری به معنی «شهر جدید» گرفته شده است (EI1, III / 24). این شهر بر ساحل رودخانۀ شنیل و بر دامنۀ رشته كوههایی به همین نام واقع شده بود كه در 6 میلی غرب غرناطه، 30 میلی لَو...
  • البیری |
  • الپمیش |
  • التبصرة بالتجارة* |
  • التبیان فی تفسیرالقرآن | اَلتِّبْیانُ فی تَفْسیرِ الْقُرآن، اولین تفسیر جامع شیعی، نوشتۀ ابوجعفر محمدبن حسن طوسی (د 460ق / 1068م)، با صبغه‌ای کلامی و رویکردی دِرایی در 10 جلد. شیخ طوسی این تفسیر را در دوران زندگی در نجف و احتمالاً بر اثر اوضاع سیاسی و مشکلاتی که در آن زمان برای تشیع پدید آمد، نوشته است.
  • التتمش | اِلْتُتْمِش، ابوالمظفر شمس‌الدنیا والدین، سومین سلطان ترك دهلی (607-633 ق/ 1210-1236 م). نام او در منابع تاریخی به صورتهای اَلْتَمِش، اَلْتَمْش، ایلتِمِش، التدمش، آلتمش و ایلتتمش نیز آمده است (نک‍ : «تاریخ ... »، V/ 209-210؛ قزوینی، 1/ 94-95)، اما در كتیبه‌های قطب منار كه به دستور خود او نوشته شده، وی را التت...
  • التزام |
  • التصریف |
  • التعرف لمذهب اهل التصوف |
  • التعریفات |
  • التفهيم لأوائل صناعة التنجيم | اَلتَّفْهیمُ لأَوائِلِ صَناعَةِ التَّنْجیم، کتابی از ابوریحان محمد ابن احمد بیرونی (ه‍ م)، دربارۀ اخترشماری (احکام نجوم) که ابوریحان آن را چنان که خود تأکید کرده، در 420ق/ 398 یزدگردی و به خواهش ریحانه دختر حسین خوارزمی نوشته است ( التفهیم، روایت فارسی، 2، 135-136، 280، روایت عربی، 1، 104، 190).
  • التوابع و الزوابع |
  • التوسل الی الترسل |
  • التیسیر |
  • الجا | اُلْجا، به معنای غنیمت، درآمد، منفعت كه در منابع فارسی به صورتهای گوناگون اُلجا، اولجای و اولجه (رشیدالدین، 1/ 337، 338، 2/ 1364؛ عبدالرزاق، 1/ 50؛ نظام‌الدین، 216؛ فضل‌الله، 42؛ معین‌الدین، 325، 417) ضبط شده، واژه‌ای است مغولی از مادۀ اُلْ‍ ـ (= یافتن، دست یافتن، كسب كردن، به دست آوردن و حاصل كردن) با پسوند ...
  • الجاء | اِلْجاء، یا تلجئه، اصطلاحی به معنی نوعی واگذاری زمین. الجاء در لغت از مادۀ لَجَأَ به معنای پناه جستن، تكیه و استناد كردن و مدد طلبیدن، و نیز به معنای اختصاص چیزی به كسی، یا واداشتن كسی به انجام دادن كاری به اكراه آمده است (ابن منظور، ذیل لجأ).
  • الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة |
  • الجایتو |
  • الجزایر | اَلْجَزایر، كشور مسلمان واقع درشمال افریقا با عنوان رسمی «جمهوری دموكراتیك خلق الجزایر» كه پایتخت آن شهر الجزایر (در تداول ایرانیان: الجزیره) است.
  • الجزیره | اَلْجَزیره، پایتخت جمهوری دموكراتیك خلق الجزایر. نام این شهر در عربی «الجزایر» است، اما برای متمایز شدن از نام كشور، در فارسی «الجزیره» نامیده می‌شود. الجزیره مركز ولایت الجزایر و مهم‌ترین بندر كشور الجزایر است و طبق آمار سال 1987 م با بیش از 000‘483‘1 نفر جمعیت («خاورمیانه ... »، 251) در ساحل جنوبی دریای مدی...
  • الجمال | نشریه‌ای آزاد، مستقل و غیردولتی که با مضمون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در فاصلۀ زمانی 26 محرم 1325ق تا 26 ربیع‌الاول 1326ق / 11 مارس 1907 تا 28 آوریل 1908م و در 35 شماره در تهران چاپ و منتشر می‌شد (صدرهاشمی، 1 / 250).
  • الجماهر فی الجواهر | کتاب مهمی به زبان عربی ــ که غـالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود ــ نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ گوهرها، فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیـرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک‍ 433-440ق / 1042-1048م) و به نام وی تألیف کرده است.
  • الجمع بین رأیی الحکیمین | رساله‌ای فلسفی به زبان عربی در یک مقدمه و 13 فصل از ابونصر فارابی (د 339ق / 950م)، در نشان دادنِ هماهنگی میان اندیشه‌ها و آثار افلاطون و ارسطو.
  • الحاد |
  • الحافظ لدین الله | اَلْحافِظُ‌ لِدینِ اللّٰه، ابوالمیمون عبدالمجید بن محمد بن المستنصرباللٰه (محرم 467- 5 جمادی الآخر 544 / سپتامبر 1074- 10 اکتبر 1149)، یازدهمین خلیفۀ فاطمی و هشتمین آنان در مصر.
  • الحان | اَلْحان، جمع لحن، به معنی ترجیع صوت در غناء. در موسیقی لحن غالباً به معنای كلی آهنگ و آواز خوش و موزون ذكر شده است (شروانی، 14؛ لاذقی، 37- 38؛ نیز نک‍ : خلیل بن احمد، 3/ 229-230؛ صفی‌پوری، 4/ 1135-1136؛ تهانوی، 2/ 1308؛ آنندراج، ذیل لحن). در رساله‌ها و متون موسیقایی قدیم نیز غایت و مفهوم موسیقی «نهادن لحنها» ...
  • الحاوی | اَلْحاوی، مجموعه‌ای از یادداشتهای محمد بن زکریای رازی (251-313ق / 865-925م) در پزشکی. این یادداشتها پس از درگذشت وی گردآوری شد و به صورت کتابی واحد درآمد.
  • الحاکم بامر الله* |
  • الحاکم بامرالله فاطمی | اَلْحاکِمُ بِاَمْرِاللّٰهِ فاطِمی (ز 25 یا 26 ربیع‌الاول 375ق / 15 یا 16 اوت 985م)، ابوعلی منصور الحاکم بامرالله بن نزار عبیدی، ششمین خلیفۀ فاطمی و شانزدهمین امام اسماعیلیه.
  • الحاکم، مسجد | اَلْحاکِم، مَسْجِد، بنایی در قاهره بازمانده از دورۀ فاطمیان، که به نامهای «جامع‌‌‌انور» و «جامع خطبه» نیز شناخته است.
  • الحمراء، ارگ | اَلْحَمْراء، اَرْگ، یکی از زیباترین مجموعه بناهای جهان اسلام، واقع در غرناطه، پایتخت دولت بنی‌نصر یا بنی‌احمر (629-897 ق/ 1232-1492 م) در اسپانیا.
  • الحکمة المشرقیة | اَلْحِکْمَةُ الْمَشْرِقیَّة، نام اثر فلسفی بحث‌انگیزی از ابن‌سینا به زبان عربی که بخشی در منطق از آن باقی مانده است.
  • الخلیل | اَلْخَلیل (عبری: حَبرون / هَبرون)، شهری کهن در فلسطین، واقع در جنوب کرانۀ باختری رود اردن.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: