مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه | روزْنامۀ خاطِراتِ اِعْتِمادُالسَّلْطَنه، کتابی حاوی گزارشهای روزانۀ محمدحسن خان صنیع‌الدوله، ملقب به اعتمادالسلطنه، دربارۀ حوادث حدود 16 سال از دوران پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار.
  • رودوزی |
  • روحوضی | روحوضی، یا تخت حوضی، گونه‌ای متأخر از نمایشهای شادی‌آور ایرانی. نام این نمایش برگرفته از مکان اجرای آن است، زیرا برای اجرای آن روی حوض خانه‌ها را با الوار می‌پوشاندند و فرش می‌کردند و دستۀ نمایش روی صحنه‌ای که حداکثر نیم متر ارتفاع داشت، به اجرای نمایش می‌پرداختند و تماشاگران نیز دورتادور حوض به تماشا می‌نشست...
  • روح الامینی | روحُ‌الْاَمینی، محمود (1307- 1389 ش/ 1928-2011 م)، از پیشکسوتان مردم‎شناسی ایران و از استادان برجستۀ این رشته در دانشگاهها.
  • روح | روح، قدرتی نامرئی و بخشی از یک موجود زنده و شبحی غیرقابل لمس که برای لحظه‌ای ظاهر می‌شود و اثری از خود نمایان می‌سازد.
  • روباه و خروس | روباه و خُروس، شکل مکتوب یکی از افسانه‌های مشهور، که روایتهای شفاهی فراوانی از آن در نقاط مختلف ایران ثبت شده است.
  • روباه | روباه، پستانداری گوشت‌خوار، که در ادبیات، اساطیر و فرهنگ مردم ایران به‌عنوان حیوانی حیله‌گر، مکار و باهوش شناخته شده است.
  • روایت پهلوی | رَوایَتِ پَهْلَوی، کتابی به زبان پهلوی، نوشته‌شده بر اساس متون زند. مؤلف این اثر، ناشناخته، و زمان نگارش آن نیز نامعلوم است. شاید این کتاب نیز مانند بسیاری از متون فارسی میانه، در سدۀ 3 ق/ 9 م گردآوری و تدوین شده است. نسخه‌ها و دست‌نوشتهای این کتاب همراه با کتاب دادستان دینی آمده، ‌به‌این‌ترتیب‌که از 65 فصلِ ...
  • روایت امید اشوهیشتان | رَوایَتِ اِمیدِ اَشَوَهیشْتان، از آثار به جا مانده به خط و زبان پهلوی (فارسی میانۀ ساسانی)، در زمینۀ احکام دینی و آداب اجتماعی و شخصی زردشتیان.
  • روایت |
  • روایات داراب هرمزدیار | رَوایاتِ دارابْ هُرْمَزْدْیار، کتابی به زبان فارسی زردشتی، همراه با بخشهایی به زبان اوستایی و پهلوی، شامل پرسشهای پارسیان هند و پاسخهای دستوران ایرانی در زمینۀ آداب و احکام زردشتی، نوشتۀ داراب ‌هرمزدیار.
  • رنگین کمان | رَنْگینْ‌کَمان، یا قوس قزح، پدیدۀ طبیعی آسمانی به شکل کمانِ چندرنگ که در فرهنگ مردم با باورهای گوناگونی همراه است.
  • رنگینک | رَنْگینَک، نوعی حلوا که بیشتر در جنوب ایران رواج دارد و مواد اصلی آن را خرما و آرد بوداده تشکیل می‌دهد.
  • رنگرزی | رَنْگْرَزی، فرایند رنگ‌کردن پارچه و الیاف با مواد رنگ‌زای طبیعی.
  • رنگ | رَنْگ، ویژگی بصری با کاربردها و مفاهیم متفاوت در بسیاری از اجزاء فرهنگ مردم، ازجمله مراسم عروسی، عزاداری، باورها، پوشش و جز اینها.
  • رند و زاهد | رِنْد و زاهِد، کتابی تعلیمی به نثر و نظم و از کتابهای مکتب‌خانه‌ای، اثر فضولی بغدادی (890-963 ق/ 1485-1556 م).
  • رموز حمزه |
  • رمل و اسطرلاب | رَمْل و اُسْطُرْلاب، دو واژه که در فرهنگ مردم ایران معمولاً با هم به کار می‌روند:
  • رمضانی | رَمِضانی، از مراسم مربوط به ماه رمضان که در شبهای نیمۀ اول، و به‌ویژه در شب پانزدهم این ماه برگزار می‌شود.
  • رمزی، زبان |
  • رمان عامه پسند | رُمانِ عامّه‌پَسَنْد، از انواع رمانها که موضوع آنها مسائل غیرجدی و صرفاً سرگرم‌کننده است. منتقدان از رمان عامه‌پسند با نامهای مختلفی چون «رمان بازاری»، «رمان پاورقی»، «رمان پرفروش»، «رمان پرخواننده»، «رمان تفاله‌ای» و «رمان دنباله‌دار» یاد کرده، و برای آن تعریفهای گوناگونی عرضه داشته‌اند.
  • رمالی | رَمّالی، گونه‌ای تفأل، پیشگویی، آینده‌نگری و طالع‌بینی که رمال با ریختن رمل بر سطحی صاف یا با طاس‌اندازی بر روی تخته، خطوط و نشانه‌های بـه دست آمـده را تفسیر می‌کند. تفسیر و تعبیر رمالان با پاره‌ای از قواعد نجومی، عناصر چهارگانه و باورهای اخترشماریِ جامعۀ کهن ایرانی پیوند دارد.
  • رماسکویچ | رُماسْکِویچ، الکساندر الکساندرویچ (1885-1942 م/ 1264-1320 ش)، خاورشناس روس و پژوهشگر ادبیات عامه.
  • رکوب الکوسج |
  • رقیه، سفره | رُقَیّه، سُفْره، از سفره‎های نذری زنانه که نذرکننده با توسل به معصوم و مظلوم بودن حضرت رقیه، دختر امام حسین (ع)، به منظور گره‎گشایی در کار موردنظر می‎گسترد.
  • رقیه، حضرت | رُقَیّه، حَضْرَت، دختر سه یا چهارسالۀ امام حسین (ع)، که در نیمۀ اول صفر 61 ق/ 680 م، در ویرانه‌های شام، با دیدن سرِ از تن جداشدۀ پدر، روح از بدن ایشان جدا شد و جایگاهی ویژه در باورها و اعتقادات مردم پیدا کرد.
  • رقص شمشیر | رَقْصِ شَمْشیر، عنوان مستندی دربارۀ مراسم آیینی رقص شمشیر در مناطق جنوبی ایران، ساختۀ ناصر تقوایی در 1346 ش. مستند رقص شمشیر مراسمی کهن و کمابیش منسوخ را به تصویر می‌کشد که در زمانهای گذشته، در جزایر حوالی بندرعباس و شیخ‌نشینهای آن‌سوی خلیج‌فارس رواج داشت و امروزه شکل دگرگون‌شده‌ای از آن در امارات عربی و سیست...
  • رقص | رَقْص، هنر حرکات موزون اندامهای بدن، به صورت گروهی یا انفرادی، که گاه با اشیائی مانند چوب، دستمال و جز اینها همراه است.
  • رفوگری | رُفوگَری، هنر و صنعت دستی سنتی، برای ترمیم و احیای بخشی از انواع بافته‌ها و دوخته‌های فرسوده و آسیب‌دیده، به گونه‌ای که بعد از ترمیم، قابل تمیز با قسمت سالم نباشد. این عمل در نظام تقسیم کار اجتماعی در فرهنگ مردم، به عهدۀ رفوگران و پینه‌دوزان است.
  • رعیت |
  • رعنا و زیبا | رَعْنا و زیبا، عنوان داستانی با روایتهای متنوع منثور و منظوم، که موضوع آن تلاش و مبارزۀ زنی است که از نامزد خود جدا می‌افتد و به‌رغم گرفتاریهای فراوان و اسیرشدن به دست افراد ناباب، پاک‌دامنی خود را حفظ می‌کند.
  • رعد و برق | رَعْدوبَرْق، یا صاعقه، از پدیده‌های جوی باورساز در فرهنگ مردم، که بیشتر به‌سبب همراه‌بودن صدای غرش ابرها (رعد) و نور ساطع از آن (برق و صاعقه)، هر دو پدیدۀ جوی، یعنی رعد وَ برق، یکی انگاشته می‌شود.
  • رضا (ع)، امام | رِضا (ع)، اِمام، ابوالحسن علی بن موسی‌الکاظم (148-203 ق/ 765- 818 م)، هشتمین امام شیعیان.
  • رشید یاسمی | رَشیدِ یاسَمی، غلامرضا (1275-1330 ش/ 1896-1951 م)، ادیب و شاعر معاصر که در پی‌ریزی مردم‌شناسی دولتی ایران و بنیاد نهادن بنگاه مردم‌شناسی نقش داشت.
  • رشته، یا پیوک | رِشْته، یا پیوک، کرمینه‌ای که در نواحی گرم جنوب ایران، سبب بیماری‌ای به همین نام می‌گردد. در برهان قاطع، رشته نام مرضی به‌سان تار ریسمان وصف شده است که بیشتر در شهر لار پدید می‌آید. در بخشهایی از سواحل خلیج فارس و منطقۀ لارستان آن را پیو یا پیوک می‌نامند (جرجانی، کتاب 4-5/ 41). این بیماری را به عربی عِرْق مدن...
  • رشته | رِشْته، بریده‌های باریکی از خمیر آرد گندم که به‌صورت خشک یا تر در پختن آش و غذاهای دیگر به‌کار می‌رود.
  • رستم و سهراب | رُسْتَم و سُهْراب، از مهم‌ترین و مشهورترین داستانهای شاهنامۀ فردوسی در شرح نبرد رستم و پسر جوانش، سهراب.
  • رستم و زنون | رُسْتَم و زَنون، از حماسه‎های ملی ایران به زبان گورانی.
  • رستم و زردهنگَ | رُسْتَم و زَرْدَهَنْگ، از حماسه‌های ملی ایران به زبان گورانی. زردهنگ از دو واژۀ «زرد» و «هنگ» تشکیل شده است. واژۀ «زرد» در اوستا (فروردین‌یشت، کردۀ 24، بند 98) نام یکی از پارسایان است که فروهرِ فرزندش ستوده شده، و در ویس و رامین، برادر شاه موبد (فخرالدین، 32، 34) معرفی گشته است (نیز نک‍ : یوستی، 381). واژۀ «ه...
  • رستم و ابلیس دیو | رُسْتَم و اِبْلیسْ‌‌دیو، از حماسه‌های ملی ایران به زبان فارسی و گورانی.
  • رستم نامه منثور |
  • رستم نامه | رُسْتَمْ‌نامه، منظومه‌ای در قالب مثنوی (بحر متقارب مثمن)، دربارۀ ماجراهای زندگی رستم و معجزه‌های امام علی (ع)، احتمالاً از سدۀ 11 یا 12 ق/ 17 یا 18 م، از سراینده‌ای ناشناس.
  • رستم التواریخ | رُسْتَمُ التَّواریخ، کتابی در شرح حوادث تاریخی، از اواخر دورۀ صفوی تا اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار، اثر محمدهاشم حسینی موسوی صفوی متخلص به آصف و مشهور به رستم‌الحکما.
  • رستم | رُسْتَم، پرآوازه‌ترین پهلوان ملی در فرهنگ مردم ایران‌زمین. نام این پهلوان در شاهنامه و دیگر متون فارسی، به‌گونۀ «رستم» و گاه به‌گونۀ «روستم» و «رستهم» (خالقی‌مطلق، «بررسی ... »، 240؛ ربیع، 259؛ برهان ... ، ذیل روستم؛ بغدادی، 182) به کار رفته است. در طومارهای نقالی و روایتهای گفتاری، گونۀ «رستم» کاربرد دارد. د...
  • رز و میش | رَز و میش، مناظره‌ای منظوم به زبان گفتاری میان رز (درخت انگور) و میش. رز و میش منظومه‌ای فولکلوری است که از لحاظ گونه‌های زبانی، دو تحریر از آن در دست است: یکی به زبان فارسی یهودی، شامل 61 بیت که آسموسن آن را به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر کرده است (نک‍ : ص 33-41)؛ دیگری به زبان فارسی دری. این دو تحریر شباهتی ...
  • رخش | رَخْش، نام اسب رستم در شاهنامه و دیگر روایتهای حماسی و پهلوانی. رخش مانند بیشتر اسبهای اساطیری، از قوایی ویژه و خارق عادت برخوردار بوده است. در لغت‌نامه‌های فارسی، رخش به معنی «دورنگ، یکی سرخ و دوم سپید»، «رنگ سرخ و سفید درهم‌آمیخته»، «رنگ سرخ خالص»، «رنگی میان سیاه و بور»، و «بور ابرش، به اعتبار آمیختگی رنگ ...
  • رخ |
  • رپیتوین | رَپیتْوین، نام دومین گاه (زمان) از تقسیمات روز در گاه‌شماری زردشتیان و نیز نام ایزد موکل بر این گاه.
  • ربیع المنجمین فی شرح فصول الثلاثین | رَبیعُ الْمُنَجِّمینْ فی شَرْحِ فُصولِ الثَّلاثین، رساله‌ای در شناخت تقویم و علم نجوم، به زبان فارسی، اثر محمدرضی مستوفی تبریزی (1034- بعد از 1102 ق)، فرزند محمدشفیع. وی از ادیبان و دانشمندان علوم معقول و منقول روزگار صفوی بود و شعر نیز می‌سرود و در اشعارش «رضی» تخلص می‌کرد.
  • رباط |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: