مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفرورین | اِسْفَرْوَرين‌، شهري‌ كوچك‌ در بخش‌ بوئين‌زهرا از شهرستان‌ قزوين‌ (استان‌ تهران‌). اين‌ نقطة شهري‌ كه‌ اَسْفَرْوَرين‌ (آدامك‌، 51) و اسپرورين‌ (گلريز، 1/ 985) نيز خوانده‌ مى‌شود، در 35 و 56 عرض‌ و 49 و 45 طول‌ جغرافيايى‌ و در ارتفاع‌ 251 ،1متري‌ از سطح‌ دريا قرار گرفته‌ است‌ ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌ آباديها ...، 2...
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، تاج‌ الدین‌ محمد بن‌ محمد بن‌ احمد (د 684ق‌/ 1285م‌)، مشهور به‌ فاضل‌ و صاحبی‌، ادیب‌ ایرانی‌ عربی‌ نویس‌. از وی‌ آثار متعددی‌ بر جای‌ مانده‌ است‌، اما شگفت‌ آنكه‌ كوچك‌ترین‌ اطلاعی‌ از زندگی‌ وی‌ در دست‌ نیست‌. از آثار او نیز تقریباً هیچ‌ خبری‌ در این‌ باره‌ نمی‌توان‌ برگرفت‌. این‌ بی‌ خبری‌ گو...
  • اسفزاری، ابوحاتم | اَسْفِزاری‌، ابوحاتم‌ مظفر بن‌ اسماعیل‌ (د 515ق‌/ 1121م‌)، ریاضی‌دان‌ ایرانی‌ كه‌ در مكانیك‌ و هیأت‌ نیز دست‌ داشت‌.
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، ابوالمظفر عمادالدین‌ شاهفور (شهفور) بن‌ طاهر بن‌ محمد(د471ق‌/ 1078م‌)،فقیه‌،اصولی‌،مفسرومتكلم‌.ذهبی‌(18/ 401) و حاجی‌ خلیفه‌ (1/ 268) بر خلاف‌ دیگر منابع‌ (مثلاً نک‍ : صریفینی‌، 393؛ ابن‌ عساكر، 276؛ سبكی‌، 3/ 175؛ فصیح‌، 2/ 192) نام‌ وی‌ را طاهر و نام‌ پدرش‌ را محمد نوشته‌اند و از آنجایی‌ كه‌ ت...
  • اسفزاری، معین الدین | اَسْفِزاری‌، معین‌الدین‌ محمد زَمچی‌ (د پس‌ از 899ق‌/ 1494م‌)، مورخ‌، مترسل‌، شاعر، خوشنویس‌ و مؤلف‌ كتاب‌ روضات‌ الجنات‌ فی‌ اوصاف‌ مدینۀ هرات‌.
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، ابومحمد نورالدین‌ عبدالرحمان‌ بن‌ محمد بن‌ محمد كسرقی‌ (4 شوال‌ 639 -717ق‌/ 7 آوریل‌ 1242-1317م‌)، از مشایخ‌ طریقت‌ كبرویه‌ و مؤسس‌ شعبۀ نوریۀ اسفراینیه‌.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، نام‌ گیاهی‌ است‌ خودرو، پایدار و همیشه‌ سبز كه‌ در كوه‌ و بیابان‌ و زمینهای‌ كویری‌ می‌روید. نام‌ این‌ گیاه‌ از كلمۀ «سْپِنْته‌» در اوستا گرفته‌ شده‌، و در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ «افزونیك‌»، یعنی‌ بركت‌ دهنده‌ و مقدس‌ آمده‌ است‌ (نیبرگ‌، II/ 26؛ رایشلت‌، 270 ؛ قس‌: پورداود، 79-80...
  • اسفندیار اغلی | اِسْفَنْدْیارْ اُغْلی‌، یا بنی‌ جاندار،از خاندانهای‌ حاكم‌ آسیای‌صغیر كه‌ 174 سال‌ (690 -864ق‌/ 1291-1460م‌) بر ایالتهای‌ قسطمونی‌ و سینوپ‌ - پافلاگونیۀ سابق‌ - در ساحل‌ غربی‌ دریای‌ سیاه‌ فرمان‌ راندند.
  • اسفراین | اِسْفَرايِن‌، شهرستان‌ و شهري‌ در استان ‌خراسان‌.
  • اسفزار | اَسْفِزار، یا اَسْفُزار، نام‌ قدیم‌ ناحیه‌ و شهری‌ در جنوب‌ هرات‌. این‌ نام‌ در حدود العالم‌ (ص‌ 92) به‌ صورت‌ اَسْبُزار (اسبوزار یا اسپوزار) نیز آمده‌ كه‌ به‌ گفتۀ ماركوارت‌ صورت‌ فارسی‌ آن‌ اَسپِزار و برابر فارسی‌ میانۀ (پهلوی‌) آن‌، اَسپِچار به‌ معنی‌ «اسپ‌ چر» یا «چرا گاه‌ اسب‌» است‌ (نک‍ : ص‌ 22).
  • استعاره |
  • استقبال |
  • الاستقصا لاخبار دول‌ المغرب‌ الاقصى‌ |
  • استقسام |
  • استعراض |
  • استنساخ |
  • استفتاء |
  • استفان بن بسیل | اِسْتِفانِ بْنِ بَسیل (یا باسیل)، از نخستین مترجمان متون طبی یونانی به زبان عربی در سدۀ 3ق/ 9م و نخستین مترجم کتاب دارویی دیاسقوریدوس به زبان عربی، یگانه اطلاعی که از زندگانی او داریم این است که در زمان حنین بن اسحاق می‌زیسته، و از زمرۀ مترجمان چیره‌دستی بوده است که متوکل خلیفۀ عباسی به دستیاری حنین گماشته اس...
  • استوری | اِسْتوری، چارلز امبروز (1888-1967م/ 1267-1346ش)، خاورشناس انگلیسی، استاد زبان و ادب عرب، ایران‌شناس و از بزرگ‌ترین کتاب‌شناسان فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی.
  • استوائیه | اِسْتِوائیّه، نام یکی از استانهای جنوبی سودان که در 1975م به دو استان شرقی و غربی تقسیم شد:
  • استفهام | اِسْتِفْهام، اصطلاحی در دستور زبان عربی به معنای پرسیدن، طلب خیر یا ایضاح کردن. در زبان عربی به دو طریق می‌توان جمله را به صورت پرسشی درآورد: 1. با تغییر آهنگ کلام، 2. با آوردن یکی از ابزارهای استفهام در جملۀ خبری، که در این حالت نیز ترتیب جمله حفظ خواهد شد.
  • استغفار | اِسْتِغْفار، اصطلاح قرآنی، به معنی درخواست آمرزش از خداوند. این واژه در لغت مصدر باب استفعال از غُفران، به معنی طلب بخشایش است.
  • استعاذه | اِستِعاذه، واژه و تعبیری قرآنی به معنی پناه بردن به خداوند از هر نوع شر و بدی و نیز وسوسه‌های شیطانی. استعاذه مصدر باب استفعال از ریشۀ «ع و ذ» و عَوذ مصدر فعل «عاذَ، یَعوذُ» به معنی پناه بردن به غیر، اعم از شیئ، شخص یا مکان است. استعاذ در فرهنگ اسلامی به ویژه در قرآن کریم، دعایی است که به وسیلۀ آن، انسان برای...
  • استوا، خط | اِسْتِوا، خَطِّ، دایرۀ عظیمۀ فرضی عمود بر محور گردش زمین که در فاصلۀ مساوی از دو قطب قرار گرفته، زمین را به دو نیمۀ شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند و و مبدأ عرض جغرافیایی به شمار می‌رود.
  • استقرا | اِسْتِقْرا، اصطلاحی در منطق به معنی استدلالی که بر پایۀ مشاهدۀ جزئیات استوار است. این واژه در لغت به معنی تتبع و جست‌وجوست و در منطق به استدلالی گفته می‌شود که در آن ذهن از مشاهدۀ واقعیتهای جزئی (حقیقی یا اضافی) به حکمی کلی می‌رسد. استدلال استقرایی در برابر استدلال قیاسی قرار دارد. در استدلال قیاسی ذهن از حکم...
  • اسحاق بن احمد سامانی | اِسْحاقِ بْنِ اَحْمَدِ سامانی‌، ابویعقوب‌ (د 301ق‌/ 914م‌)، از امیرزادگان‌ مشهور سامانی ‌كه ‌در ایام ‌امارت‌ نصربن‌احمدبن‌اسماعیل‌، در سمرقند به‌ ادعای‌ فرمانروایی‌ برخاست‌.
  • اسحاق بن عمار |
  • اسحاق افندی | اِسْحاقْ اَفَنْدی‌، یا خواجه‌ اسحاق‌ (1188-1251ق‌/ 1774- 1835م‌)، ریاضی‌دان‌ و مهندس‌ دورۀ عثمانی‌. وی‌ در نارده‌ (یا نارته‌، یا آرته‌) واقع‌ در جنوب‌ یانیه‌ (اكنون‌ تابع‌ آلبانی‌) زاده‌ شد و از این‌ جهت‌ به‌ یانیوی‌ نیز شهرت‌ یافته‌ است‌. پدرش‌ یهودی‌ بود، اما به‌ اسلام‌ گروید و نام‌ عبدالله‌ بر خود نهاد. اس...
  • اسحاق بن حسین | اِسْحاق‌ بْن‌ حُسِین‌، مؤلف‌ كتاب‌ جغرافیایی‌ آكام‌ المرجان‌ كه‌ احتمالاً در سدۀ 4 یا 5 ق‌ می‌زیسته‌ است‌.
  • اسحاق، ادیب | اِسْحاق‌، اَدیب‌ (1272-1301ق‌/ 1856-1884م‌)، نویسنده‌، شاعر و روزنامه‌ نگار مسیحی‌ عرب‌. وی‌ در فیحاء از توابع‌ دمشق‌ به‌ دنیا آمد و تحصیلات‌ مقدماتی‌ را در مدرسۀ عازاریین‌ دمشق‌ به‌ پایان‌ رساند و در همانجا زبان‌ فرانسه‌ را نیز فرا گرفت‌. قریحۀ شاعری‌ وی‌ از همان‌ آغاز كودكی‌ شكوفا شد و 10 سال‌ بیش‌ نداشت‌ ك...
  • اسحاق، امام زاده | اِسْحاق‌، اِمامْ‌زاده‌، آرامگاه‌ اسحاق‌ بن‌ موسی‌ بن‌ جعفر(ع‌) معروف‌ به‌ مشهد نور، از بناهای‌ دورۀ سلجوقی‌ در شهرستان‌ گرگان‌. این‌ بنا در مركز شهر گرگان‌، درگذر سرچشمه‌ از محلۀ سبزه‌ مشهد قرار دارد و منابع‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ نیز تنها به‌ ذكر نام‌ آن‌ اكتفا كرده‌، اطلاعاتی‌ دربارۀ ویژگیهای‌ معماری‌ بنا به...
  • اسحاق (ع) | اِسْحاق‌ (ع‌)، پیامبر و نیای‌ قوم‌ بنی‌ اسرائیل‌ كه‌ در قرآن‌ كریم‌ بارها از او یاد شده‌ است‌. اصل‌ نام‌ او در عبری‌ «یصحاق‌» (فعل‌ مضارع‌) به‌ معنی‌ «می‌خندد» است‌ (نک‍ : گزنیوس‌، 850 ؛ نیز نک‍ : مارتین‌، 661).
  • استهبان | اِسْتَهْبان، نام شهرستان و شهر مرکز آن در استان فارس. نام این شهرستان در بیشتر متون به صورت اصطهبانات ضبط شده است (مثلاً جیهانی، 110؛ ابن حوقل، 288؛ ادریسی، 426؛ فسایی، 2/ 1255؛ نک‍ : حدودالعالم، چ مینورسکی، 405، نیز چ ستوده، 135: اسطهبانات). برخی مآخذ نیز آن را اصطهبانان آورده‌اند (اصطخری، 70، 82؛ حمدالله، 1...
  • اسحاق بن عمران | اِسْحاقِ بْنِ عِمْران‌، ملقب‌ به‌ سم‌ ساعه‌ و صاحب‌ اطریفل‌ (د 279ق‌/ 892م‌)، پزشك‌ پرآوازۀ مسلمان‌.
  • اسحاق بن حنین | اِسْحاق ِبْنِ حُنین‌، ابویعقوب‌اسحاق‌ بن‌حنین‌ بن‌اسحاق‌ عبادی‌، پزشك‌ و مترجم‌ آثار علمی‌ یونانی‌ (د ربیع‌الا¸خر 298/ دسامبر 910). وی‌ در یك‌ خانوادۀ نسطوری‌ از قبیلۀ عباد حیره‌ زاده‌ شد. اسحاق‌ در كنار پدرش‌، پزشك‌ و مترجم‌ نامدار، حنین‌ بن‌ اسحاق‌، و عمه‌زاده‌اش‌، حبیش‌ (ه م‌ م‌)، یكی‌ از 3 دانشمند هنرور س...
  • استیفاء، دیوان | اِسْتیفاء، دیوانِ، واژۀ استیفاء در لغت به معنی دستیابی به تمام چیزی مثلاً تمام مال و یا حق خود را از کسی گرفتن، و در اصطلاح به معنی معرفت به قوانین امور مالی و ضبط دخل و خرج و شیوۀ محاسبات مربوط به آن است. استیفاء همواره در دوره‌های مختلف نظم و نسق خاصی داشته، و در ادوار تاریخی و ولایات مختلف متغیر بوده است. ...
  • اسحاق بن سلیمان اسرائیلی | اِسْحاقِ بْنِ سُلِیمانِ اِسْرائیلی‌، ابویعقوب‌ (ح‌ 241- پس‌ از 341ق‌/ 855 -952م‌)، پزشك‌ پرآوازۀ مصری‌ و فیلسوف‌ نوافلاطونی‌ یهودی‌، شاگرد اسحاق‌ بن‌ عمران‌ و استاد ابن‌ جزار (ه م‌ م‌).
  • اسدالله غالب |
  • اسد بن سامان |
  • اسدالله کرمانی | اَسَدُاللّهِ كِرْمانی‌، اسدالله‌ بن‌ بایزید صادقی‌ صوفی‌ كرمانی‌ (د 892ق‌/ 1487م‌)، استاد خوشنویس‌ قلمهای‌ 6 گانه‌ (ثلث‌، نسخ‌، تعلیق‌، ریحان‌، محقق‌ و رقاع‌). او قلم‌ نستعلیق‌ را نیز خوش‌ می‌نوشت‌، شعر می‌سرود و از عارفان‌ نامدار روزگار خود بود (حاجی‌ خلیفه‌، 1/ 711؛ مستقیم‌ زاده‌، 113؛ ایرانی‌، 119-120). مص...
  • اسد بن موسی | اَسَدِ بْنِ موسی‌ (132- محرم‌ 212ق‌/ 750- آوریل‌ 827م‌)، فرزند ابراهیم‌ بن‌ ولید بن‌ عبدالملك‌ اموی‌، محدث‌ و فقیه‌ مصری‌ و مؤلف‌ كتاب‌ الزهد، از قدیم‌ترین‌ تألیفات‌ برجای‌ ماندۀ اسلامی‌. وی‌ كه‌ از خاندان‌ امویان‌ بود، در همان‌ سال‌ انقراض‌ شاخۀ شرقی‌ خلافت‌ این‌ خاندان‌، گویا در بصره‌ به‌ دنیا آمد و سپس‌ به...
  • اسدالله شوشتری | اَسَدُاللّه‌ شوشْتَری‌ (تُسْتَری‌)، فرزنداسماعیل‌ (ح‌ 1186- 1234ق‌/ 1772-1819م‌)، از فقیهان‌ اصولی‌ و محقق‌ امامیه‌ و مؤلف‌ مقابس‌ الانوار. او را كاظمی‌، دزفولی‌ و انصاری‌ نیز خوانده‌اند (آقابزرگ‌، طبقات‌...، 1/ 122؛ خلیلی‌، 2/ 80). تاریخ‌ تقریبی‌ ولادت‌ وی‌ را آقابزرگ‌ از عبارتی‌ در اجازۀ مورخ‌ 1211ق‌ از شیخ...
  • اسدالله شیرازی | اَسَدُاللّهِ شیرازی‌ (د 1269ق‌/ 1853م‌)، خوشنویس‌ نامدار قلم‌ نستعلیق‌. او از هنرمندان‌ بر كشیدۀ محمد شاه‌ قاجار (سل 1250- 1264ق‌) بود و در دربار او سمت‌ «كاتب‌ سركاری‌» و لقب‌ «كاتب‌ السلطانی‌» داشت‌. گرد آمدن‌ نزدیك‌ به‌ تمامی‌ آثار او در كتابخانۀ كاخ‌ گلستان‌ تهران‌ (سلطنتی‌ پیشین‌) به‌ همین‌ سبب‌ است‌ (بی...
  • اسد بن عبدالله قسری | اَسَدِ بْن‌ عَبْدُاللّه‌ قَسْری‌، ابوالمنذر (د 120ق‌/ 738م‌)، امیر خراسان‌ در اواخر دوران‌ اموی‌. روزگار حكومت‌ اسد بر خراسان‌ از پرآشوب‌ترین‌ ایام‌ خلافت‌ اموی‌ به‌شمار می‌رود، دورانی‌ كه‌ پریشانی‌ و ناآرامی‌، بیشتر نقاط قلمرو امویان‌، خاصه‌ عراق‌ و خراسان‌ را در برگرفته‌ بود. فعالیتهای‌ پنهانی‌ داعیان‌ عباس...
  • اسد بن فرات | اَسَدِ بْنِ فُرات‌، ابوعبدالله‌ (142-213ق‌/ 759- 828م‌)، فقیه‌، قاضی‌ و از عوامل‌ مؤثر در تدوین‌ فقه‌ مالكی‌. نیای‌ وی‌ سنان‌ با بنی‌ سلیم‌ نسبت‌ ولاء داشت‌، اما ابن‌ خطیب‌ (1/ 430) نیای‌ او را بشر بن‌ اسد مُرّی‌ دانسته‌ است‌ (نیز نک‍ : ابن‌ ابار، 2/ 380).
  • اسدالله اصفهانی | اَسَدُاللّهِ اِصْفَهانی‌، شمشیرساز نامدار ایرانی‌ سدۀ 11ق‌/ 17م‌.
  • اسدالدوله |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: