مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسکاف | اِسکاف \ eskāf\ ، ناحیه‌ای نزدیک رود نهروان، میان بغداد و واسط، در عراق کنونی. ابن‌خردادبه اسکاف و نهروان سُفلا را یکی از طسوجهای (بخشهای) پنج‌گانۀ استان «بازیجان خسرو» در خاور دجله برمی‌شمارد (ص 6) و قدامة‌ بن ‌جعفر این استان را «اَرندین کِرد» نامیده است (ص 235؛ نیز نک‍ : لسترینج، 80).
  • اسکالیگر | اِسکالیگِر \ [e]skāliger\ ، یوسِفوس یوستوس (در لاتین؛ در فـرانسوی: ژوزِف ژوسث اِسکـالیـژِر) (1540-1609م/ 947-1017ق)، دانشور و نویسندۀ فرانسویِ ساکن هلند. او در آثار کلاسیک (یـونانی ـ رومی) پـژوهش می‌کرد و نـوشته‌هایش در زمینۀ گاه‌شماری از مهم‌ترین آثار تحقیقی دوران نوزایی (رنسانس) بودند که در بازنگری پژوهشهای...
  • اسکافی | اِسکافی \ eskāfi\ ، ابـوالقاسم علـی بـن ‌محمد (د ح 343ق/ 954م)، دیوان‌‌سالار و ادیب عصر سامانی.
  • اسکافی، ابوجعفر محمد | اِسکافی \ eskāfi\ ، ابوجعفر محمد بن ‌عبدالله (د 240ق/ 854م)، متکلم پرآوازه و تشیع‌گرای مکتب معتزلۀ بغداد. با اینکه نیاکانش اهل سمرقند بودند (ابن‌ندیم، 213)، او را ظاهراً به‌واسطۀ اقامت در اسکاف (ه‍ م)، اسکافی خوانده‌اند (یاقوت، 252-253؛ سمعانی، 234).
  • اسکارا | اِسکارا \ [e]skārā\ ، شهری در استان وِسترایوتالاند در جنوب سوئد. این شهر در جنوب شرقی دریاچۀ وِنِرن، و 120 کیلومتری شمال شهر گوتِبورگ (یوتِبورْی) قرار دارد. اسکارا از کهن‌‌ترین شهرهای سوئد به شمار می‌رود و پیش و پس از ورود مسیحیت به این کشور، از مراکز مذهبی بوده است. این شهر در 1015م، مقر نخستین اسقف سوئد شد....
  • اسکاربره | اِسکاربِره \ [e]skārbe(o)re(o)\ ، شهر و شهرستانی در استان یورک شِر شمالی در شمال شرق انگلستان. این شهر که بر کرانۀ دریای شمال واقع شده، پرطرف‌دارترین تفرجگاه یورک شر است. اسکاربره در سدۀ 10م یک دهکدۀ ماهیگیری متعلق به وایکینگها بود که در پناه دماغۀ سنگی ناهمواری به ارتفاع 88 متر، ساخته شده بود. این دماغه ساحل...
  • اسکاراموش | اِسـکـارامـوش \ [e]skārāmuš\ (صورت فـرانسویِ واژۀ ایتالیاییِ اِسکاراموچّا)، از شخصیتهای کُمِدیا دِلّ‘ آرته (ه‍ م). اسکاراموش خدمتکاری بزدل، لاف‌زن، بی‌‌وجدان و غیرقابل اعتماد است. علاقه‌اش به توطئه‌چینی غالباً وی را به دردسر می‌اندازد، اما او همواره به‌گونه‌ای خود را نجات می‌دهد و معمولاً ناظری بی‌گناه را قرب...
  • اسکارابری | اِسکارا برِی \ [e]skārā b[e]rey\ ، یـا اِسـکَـره بـرِی \ [e]skare b[e]rey\ ، سالم‌ترین روستای بازمانده از دوران پیش از تاریخ در شمال اروپا. این روستا که در ساحلی در جزایر اُرکنی، واقع در شمال اسکاتلند، قرار دارد، صدها سال زیر تپه‌ای ماسه‌ای مدفون بود، تا اینکه در 1850م توفانی شدید ماسه‌ها را کنار زد و بخشی از...
  • اسکارلاتی، خاندان | اِسکارلاتّی، خاندانِ \ xāndān-e [e]skārlātti\ ، خاندانی از آهنگ‌سازان ایتالیایی.
  • اسکامتسی | اِسکامُتسی \ [e]skākmotsi\ ، وینچِنتسو (1552-1616م/ 959-1052ق)، معمار ایتالیایی و نظریه‌پرداز معماری در دورۀ رنسانس متأخر. او در ویچِنتسا زاده شد و در آغاز، نزد پدرش، جان دُمِنیکو اسکامتسی، در آکادمی‌(هنرکدۀ) المپیک این شهر، معماری آموخت. سبک او با مطالعۀ آثار سه تن از معماران برجستۀ زمان خود، به نامهای سِباس...
  • اسکاندیناویایی، زبانهای | اِسـکـانـدیـنـاویـایـی، زبـانـهـایِ zabānhā-ye\ \ [e]skāndināviyāyi، زبانهایی که گروه ژرمنی شمالی از شاخۀ زبانهای ژرمنی، از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی را تشکیل می‌دهند.
  • اسکاندیناوی | اِسکاندیناوی \ [e]skāndināvi\ ، منطقه و شبه‌جزیره‌ای در شمال اروپا. منطقۀ اسکاندیناوی دربر گیرندۀ 3 کشور پادشاهی شمال اروپا، یعنی دانمارک، سوئد و نروژ است. به‌سبب پیوستگیهای‌ تاریخی، فرهنگی و زبانی، نام مشترک اسکاندیناوی به مجموعۀ این کشورها داده شده است. از این نظر، نام اسکاندیناوی (در دوران باستان: اِسکاندی...
  • اسکانک |
  • اسکالین | اِسکالین \ [e]skālin\ ، جِیمز هِـنری (1876-1953م/ 1255-1331ش)، نخست‌وزیر استرالیا (1929-1932م) و رهبر حزب کارگر این کشور. او ادارۀ کشور را در نخستین سالهای رکود بزرگ اقتصادی جهانی (1929- ح 1939م) در دست داشت، اما اختلافاتی که در حزب کارگر روی داد، دردسرهای بسیاری برایش به‌بار آورد.
  • اسکای | اِسکای \ [e]skāy\ ، بزرگ‌ترین و شمالی‌ترین جزیره از جزایر هِـبریدیز درونی‌(داخلی) در اسکاتلند.
  • اسکرام | اِسکرام \ [e]sk[e]rām\ ، آمالـیـه (1846- 1905 م/ 1262 -1323ق)، داستان‌نویس نروژی. او در زمان خود، از نویسندگان برجستۀ مکتب ناتورالیسم در نروژ بود.
  • اسکانیا |
  • اسکاندیم | اِسکاندیُم \ [e]skāndiyom\ (Sc)، عنصری شیمیایی، از فلزات خاکهای کمیاب، جزو گروه IIIb از عناصر واسطه در جدول تناوبی عناصر. اسکاندیم فلزی به‌نسبت نرم و به رنگ سفیدِ نقره‌ای است.
  • اسکربوت | اِسکُـربـوت \ [e]skorbut\ (واژۀ فـرانسـوی)، یـکـی از کهن‌ترین اختلالهای تغذیه‌ای انسان که ناشی از کمبود ویتامین‌ث (آسکوربیک اسید) در جیرۀ (رژیم) غذایی است. این ویتامین در بسیاری از میوه‌ها و سبزیهای تازه، به‌ویژه در مرکبات، توت‌فرنگی، سیب‌زمینی، گوجه‌فرنگی و فلفل‌سبز، وجود دارد. ویتامین‌ث در تشکیل کُلاژِن (عن...
  • اسکرنتن | اِسکرَنتِن \ [e]sk[e]rante(o)n\ ، شهر و مرکز شهرستان لَکِوانا در شمال شرقی ایالت پِنسیلوانیا در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر صنعتی در درۀ رود لکوانا و در کنارۀ غربی کوههـای پـوکِنو قـرار دارد. اسکرنتن مرکـز نـاحیـه‌ای شهری ـ صنعتی است کـه شهرهـای کـاربِن‌دیل و ویلکس ـ بَـری را نیـز دربر می‌گیرد.
  • آسکر و آمبلا | آسکر و اِمبلا \ āskr-o(va) emblā\ ، یـا آسک و اِمبـلا، در اساطیر اسکاندیناویاییِ کهن، نخستین مرد و زنی که خدایان آفریدند و آدمیان از نسل ایشان‌اند.
  • اسکرتسو | اِسکِرتسو \ [e]skertso\ (در ایتالیایی به معنی شوخی)، اصطلاحی در موسیقی که بیشتر به مووْمان سوم سمفونی، سونات یا کوارتِـتِ زهی گفته می‌شود؛ موومانی که معمولاً سبُک، تند و دارای وزنی سه‌تایی است. این اصطلاح در دورۀ باروک (ح 1600- ح 1750م)، به قطعه‌های سازی یا آوازی سبُک ــ مانند «اسکرتسوهای موسیقاییِ» کلاودیو م...
  • اسکپه فلو | اِسکَپه فلو\ [e]skape f[e]low\ ، یا اِسکاپا فلو، لنگرگاهی پهناور و محصور در خشکی در جزایر اُرکنی در شمال اسکاتلند. این لنگرگاه که درازای آن از شمال به جنوب، ح 24 کم‍ و پهنایش ح 13 کم‍ است، میان جزیره‌های مِین‌ لَند (پُمونا) در شمال، بارِی و ساوث رانِلدسِی در شرق و جنوب شرقی، و جزیرۀ هویْ در غرب، محصور شده است...
  • اسکپاس | اِسکُپاس \ [e]skopās\ (اش‍ ح سدۀ 4ق‌م)، پیکرتراش و معمار یونانی اواخر دورۀ کلاسیک. نویسندگان دوران باستانْ او، پراکسیتِلِس و لوسیپوس را سه هنرمند برجستۀ نیمۀ دوم سدۀ 4ق‌م دانسته‌اند.
  • اسکروپ | اِسکروپ \ [e]sk[e,u]rup\ ، جُـرج جـولیِس پُلیت (1797-1876م/ 1211-1292ق)، زمین‌شناس انگلیسی. او که کارشناس اقتصاد سیاسی نیز بود، با پژوهشهایش دربارۀ پدیدۀ آتش‌فشان، به کنار گذاشتن نظریۀ نِپتونیسم (آب‌گرایی) یاری رساند. برپایۀ نظریۀ نپتونیسم، همۀ سنگهای روی زمین در پی رسوب‌گذاری اقیانوسها پدید آمده‌اند.
  • اسکریبنز، خاندان | اِسـکـریبنِـر، خـانـدانِ \ xāndān-e [e]sk[e,i]ribner\ ، خاندانی از ناشران آمریکایی. مؤسسۀ انتشاراتی‌ این خاندان در ١٨٤٦م بنیاد نهاده شد و در 1878م، پسران چارلز اسکریبنر نام گرفت.
  • اسکگوی | اِسکَگوِی \ [e]skagvey\ ، شهری در جنوب شرقی ایالت آلاسکا در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر در 145 کیلومتری شمال شرقی شهر جونو، مرکز ایالت آلاسکا، قرار دارد. اسکگوی به‌سبب قرار گرفتن در انتهای شمالی شاخابۀ (خلیج کوچکِ) لین، و شمالی‌ترین نقطۀ گذرگاه درونی (شاهراه دریایی آلاسکا) دارای اهمیت است.
  • اسکس | اِسِکس \ eseks\ (در انگلیسی: اِسیکس)، استانی در جنوب شرقی انگلستان. این استان در کرانۀ دریای شمال، میان دهانۀ دو رود تِمز و اِستور، قرار دارد.
  • اسکریابین | اِسکریابین \ [e]sk[e]ryābin\ ، آلِکساندر نیکُلایِویچ (1872-1915م/ 1288-1333ق)، آهنگ‌ساز و پیانونواز روس. آهنگهای اسکریابین برای پیانو و ارکستر، به‌سبب هارمونیهای نامعمولشان، که آهنگ‌ساز برای پدید آوردن سمبولیسم موسیقایی به کار گرفته است، شهرت دارند. این هارمونیهای نوآورانه و نیز پیچیدگی ریتمیکِ بسیار، ویژگی م...
  • اسکریب | اِسکریب \ [e]sk[e,i]rib\ ، اُگـوستَن ـ اوژِن (1791-1861م/ 1206-1277ق)، نمایشنامه‌نویس فرانسوی. او در نوشتن لیبرِتو (متن اُپرا) چیره‌دست بود. پرکاری و گستردگی دامنۀ فعالیتهای هنری او موجب شهرت و محبوبیتش در میان مردم بود. شمار نمایشنامه‌های او را تا 400 عنوان، و شمار لیبرتوهایش را تا 60 اثر برشمرده‌اند که بسیا...
  • اسکروتوم | اِسکروتوم \ [e]sk[e]rotum\ ، یا کیسۀ بیضه، در دستگاه تولیدمثل مرد، کیسۀ پوستی نازکی که بیرون از بدن قرار دارد و بیضه‌ها و بخشی از طنابهای اسپرماتیک در آن جای دارند. این کیسه به دو بخش تقسیم شده است؛ در هریک از این دو بخش، یکی از بیضه‌ها، یعنی غده‌های تولیدکنندۀ اسپرم، و یکی از اِپیدیدیمها (بَربَخها)، یعنی محل...
  • اسکندر * |
  • اسکلت |
  • اسکندر بت شکن | اسکندرِ بت‌‌شکن \ eskandar-e bot-šekan\ (نـام اصلـی او: سنکار، سکار یا سیکار؛ د 819 یا 820 ق/ 1416 یا 1417م)،‌ شاه کشمیر. او در 796ق، پس از درگذشت پدرش، سلطان قطب‌الدین، بر تخت سلطنت ‌نشست (فرشته، 340).
  • آسکلپیوس | آسکـلِـپیوس \ āsk[e]lepiyo(u)s\ (در یونانی؛ در لاتین: آیسکولاپیوس \ āyskulāpiyus\ ؛ در روایات اسلامی: اَسقَلِبیوس)، پزشک افسانه‌ای یونان باستان، قهرمان ـ حامیِ پزشکی در یونان، و سپس خدای شفابخشی در یونان و روم. او در اصل از خدایان نبود، بلکه بعدها خدا(ی پزشکی) شد. در ایلیاد هُمر، او انسانی است که پیش از آغاز ...
  • اسکلروپوتئین | اِسکلِروپروتِئین \ [e]sk[e]lero-p[o,e]roteˀin\ ، هر یک از چندین گونه پروتئین رشته‌ای یاخته‌ها و بافتها که زمانی گمان می‌رفت نامحلول‌اند، اما امروزه می‌دانیم که در محلولهای رقیق اسیدی، مانند سیتریک اسید و اَسِتیک اسید، حل می‌شوند. این پروتئینها در بافتهایی همچون استخوان، مو، پوست، پشم، ناخن، سُم و پر یافت می‌ش...
  • آسکلپیادس بیثونیایی | آسکـلِـپـیـادِسِ بـیـثـونیـایی \āsk[e]lepiyādes-e bis(t)uniyāyi\ ، یا آسکلپیادس بیتینیایی، در مآخذ اسلامی: اَسقَلِبیاذِس (ح 130- ح 40ق‌م)، پزشک، فیلسوف و سخنور نامدار یونانیِ ساکن رم. او مخالف سرسخت آموزه‌های پزشکی بقراطی، و بنیادگذار مکتبی تازه در پزشکی باستان بود.
  • اسکندر افرودیسی | اسکندرِ اَفرودیسی \ eskandar-e afro(u)disi\ ، فیلسوف مشائی و برجسته‌‌ترین مفسر و شارح نوشته‌های ارسطو. وی از شهر آفرُدیسیاس در شمال خاوری ناحیۀ کاریا در آسیای صغیر بوده است که اکنون ویرانه‌های آن در منطقۀ آیدین در ترکیه قرار دارد. هرچند تاریخ دقیق زندگی اسکندر شناخته نیست، می‌دانیم که وی در میان نیمۀ دوم سدۀ ...
  • اسکندر بیک منشی | اسکندربیکِ منشی\ eskandar-beyk-e monši\ ، (968- پس از 1043ق/ 1561- پس از 1633م)، منشی و مورخ نامدار‌‌ روزگار صفویه و صاحب تاریخ عالم‌آرای عباسی.
  • اسکندر شیخی |
  • اسکلتن | اِسکِلتِن \ [e]skelte(o)n\ ، جان (ح 1460- 1529م/ ح 864-935ق)، شاعر و هجویه‌سرای انگلیسی. او مسائل سیاسی و دینی را آماج هجوهای خود قرار می‌داد. شهرت اسکلتن به‌منزلۀ شاعری مهم در سدۀ 20م احیا شد. سبک شعری خاص او، که شعر اسکلتنی نامیده شده، عبارت است از مصراعهای کوتاه و مقفّا، بر پایۀ آهنگ طبیعی گفتار.
  • اسکندر بیک | اسکندر بیک \ eskandar-beyk\ ، یا اسکندر بیگ (در آلبانیایی: سکَندِربِگ/ سکَندِربِئو) (1405- 1468م/ 808 - 872 ق)، سردار و قهرمان ملی آلبانی در جنگ با دولت عثمانی، و یکی از شخصیتهای معروف در تاریخ اروپا. نام اصلی او گیِرگْی یا گِئورگ (برای ضبطهای گوناگون، نک‍ : هامرپورگشتال، 442؛ سامی، ذیل اسکندربک؛ رضانور، 175؛...
  • اسکندرانی، مکتب | اسکندرانی، مکتبِ \ maktab-e eskandarāni\ ، یا مکتب اسکندریه، در معنای عام، اصطلاحی دربرگیرندۀ همۀ نحله‌ها و سنتهای فکری و علمی که طی سالهای 310ق‌م ــ که بطلمیوس یکم، ملقب به سوتِر، نخستین شاه مقدونیِ مصر، مدرسه و کتابخانه‌ای در اسکندریه (ه‍ م) بنیاد نهاد ــ تا زمان فتح اسکندریه به‌دست مسلمانان (642م)، در این ...
  • اسکله | اسکله \ eskele\ (در عربی: اِسکِلَة؛ برگرفته از واژۀ ایتالیاییِ اِسکالا، به معنی پلکان)، یا بارانداز، سازه‌ای که برای پهلو گرفتن کشتیها و قایقها در کنار آب ساخته می‌شود.‌ از اسکله‌ها برای بارگیری و تخلیۀ بار، سوار و پیاده کردن مسافر، و ارائۀ دیگر خدمات به کشتیها و قایقها بهره برده می‌شود. همچنین، اسکله‌های تفر...
  • اسکلرودرمی | اِسکلِرودِرمی \ [e]sk[e]lero-dermi\ ، یا سخت‌شدگی (تصلب) پوست، بیماری مزمن پوستی‌ای که می‌تواند رگهای خونی و اندامهای گوناگون داخلی را نیز گرفتار کند. ویژگی اسکلرودرمی رسوب بیش از اندازۀ کُلاژِن ــ پروتئین نگهدارندۀ اصلی بافت همبند ــ در مناطق گرفتار است. اسکلرودرمی دارای 2 گونۀ اصلی است: شکلی فراگیر (سیستِمی...
  • اسکناس | اسکناس \ eskenās\ ، پول کاغذی که ارزش و اعتبار آن را معمولاً بانکهای مرکزی تضمین می‌کنند. واژۀ اسکناس احتمالاً در دورۀ فتحعلی‌شاه قاجار (سل‍ : 1212-1250ق/ 1797-1834م) به فارسی راه یافته، و برگرفته از واژۀ روسیِ آسیگناتسیا است که خود از واژۀ فرانسوی آسینیا (به معنی حواله؛ پول کاغذی دورۀ انقلاب فرانسه) گرفته شد...
  • اسکندر مودا | اسکنـدر مـودا \ eskandar mudā\ (998-1046ق/ 1590-1636م)، سلطان آچه (ه‍ م) از 1016 تا 1046ق/ 1607-1636م. در زمان فرمانروایی او، قلمرو آچه بیش از هر زمان دیگری گسترش یافت و این سرزمین به یکی از مراکز بازرگانی و نیز معارف اسلامی تبدیل شد.
  • اسکندرنامه | اسکندرنامه \ eskandar-nāme\ ، عنوان آثاری منثور یا منظوم که موضوع اصلی یا محور مطالب آنها اسکندر مقدونی (ه‍ م) است. البته شماری آثار منظوم یا منثور دیگر با عنوان «اسکندرنامه» وجود دارد کـه موضوع ‌آنهـا هیچ یـا چندان ارتباطی به اسکندر مقدونی ندارد. برخی از نویسندگان و سرایندگان نیز، ظاهراً به‌سبب شهرت اسکندر ب...
  • اسکندریه، بطریرک نشین | اسکندریه، بَطریَرک‌نشینِ \batriyark-nešin-e eskandariy[y]e\ (عنوان کامل: بطریرک‌نشینِ ارتدکسِ یونانیِ اسکندریه)، حوزۀ اِعمال مرجعیت دینیِ کلیسای ارتدکسِ شرقیِ اسکندریه که کلیسایی مستقل است و اساساً جامعۀ یونانیِ مصر را دربرمی‌گیرد. بطریرک‌نشینِ اسکندریه، به‌لحاظ دینی، رهبر همۀ مسیحیان ارتدکس قارۀ آفریقاست.
  • اسکندرون | اسکندرون \ eskandarun\ ، شهری بندری در کرانۀ شرقی خلیجی به همین نام در شرق دریای مدیترانه، واقع در استان خَتای (انطاکیۀ سابق) در جنوب شرقی ترکیه. اسکندرون چهارمین بندر بزرگ ترکیه به‌شمار می‌رود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: