در این وجیزه مقرر گردیده است در موضوع روشناندیشی حافظ قلم فرسایم و دقیقه به تقریر آورم! اما روشناندیشی و حافظ در بادی امر پارادوکس به نظر میرسد! گویا حافظ را با شیدایی و شوریدگی ترکیب کردن بیشتر به مذاق خواننده اثرش خوش میآید تا اندیشه و روشناندیشی، و ظاهر غزلیات نیز قطعا موید همین گمان است، و یقینا سخن به تقریر آوردن در این سیاق اخیر و در راستای شوریدگی و شیدایی حافظ نیز چندان صعب و دشوار نمینماید، اما از بنده خواسته شده است که حافظ را با خرد و تفکر و نقش ناب اندیشه که با عنوان «روشناندیشی» اعتبار میگردد به رشته کلک آورم! این امر البته کار دشواری است، اما علیرغم دشواری و صعوبت، شگرف و تنبهاگیز!
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید