شهید بهشتی در گفت‌و گو با سیدحسین موسوی تبریزی

1394/4/7 ۱۱:۰۵

شهید بهشتی در گفت‌و گو با سیدحسین موسوی تبریزی

عاطفه شمس:زیاد و ١٠٠ دوست كم است شهید بهشتی را معلم اخلاق خود می‌داند و می‌گوید گرچه نزد ایشان درس نخوانده اما درس‌های زیادی از رفتار او آموخته است.

 

 

   عاطفه شمس:زیاد و ١٠٠ دوست كم است  شهید بهشتی را معلم اخلاق خود می‌داند و می‌گوید گرچه نزد ایشان درس نخوانده اما درس‌های زیادی از رفتار او آموخته است.

آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، مجتهد، پژوهشگر، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و رییس خانه احزاب، بر اجتهاد در مسائل سیاسی و توان مدیریتی شهید بهشتی تاكید می‌كند و می‌گوید: «در بین علما و فقها، عالم فقیه زیاد داریم اما عالم فقیهی با جامعیت مرحوم آیت‌الله بهشتی كه با قدرت سیاسی، عملی، علمی و مدیریتی نیز توام باشد كم‌نظیر است». موسوی تبریزی با تشریح مقصود امام(ره) از عبارت بهشتی برای من یك امت بود می‌گوید: پس از شهادت آیت‌الله صدوقی، در جلسه‌ای كه برای بررسی حفاظت از ایشان برگزار شده بود امام(ره) خطاب به فرمانده سپاه فرمودند شما فكر می‌كنید كه می‌گویند ایران پر از بهشتی است اما آیا واقعا در ایران یك نفر مثل بهشتی داریم؟ این نویسنده و استاد سطوح عالی حوزه معتقد است ‌گرچه آیت‌الله بهشتی به دلیل اقامت در آلمان و پرداختن به امور مسلمانان در مسجد بزرگ هامبورگ كه مدیریت آن را بر عهده داشت و سایر فعالیت‌های قبل و بعد از انقلاب به ترسیم دیدگاه فقهی-سیاسی-حكومتی نرسید اما اگر كسی گفتارهای ایشان را منسجم كنار هم قرار دهد می‌تواند استفاده زیادی از آنها ببرد. ادامه گفت‌وگوی «اعتماد» با رییس خانه احزاب را در ادامه می‌خوانید.

 *******

  چرا امام خمینی(ره) فرمودند بهشتی برای من یك امت بود؟

منظور امام(ره) این بود كه حمایت آیت‌الله بهشتی به تنهایی به اندازه حمایت یك امت برای نظام اسلامی و كشور اثرگذاری داشت چرا كه شخصیت ایشان به قدری بزرگ بود كه تاثیر یك امت را در جامعه می‌گذاشت. گاهی هزاران نفر جایی جمع می‌شوند اما به اندازه یك نفر تاثیر ندارند، در واقع نظر امام(ره) تعریف و تمجید از یك شخصیت بود. برای توضیح گفته‌ام ماجرایی را برای‌تان شرح می‌دهم؛ زمان شهادت مرحوم آیت‌الله صدوقی (رض) دادستان كل انقلاب بودم، در آن ایام در رابطه با شهادت ایشان شبهاتی پیش آمده بود كه بچه‌های محافظ از ایشان خوب حفاظت نكرده‌اند. امام(ره) به من ماموریت داده بود كه این مساله را بررسی كنم، ما بررسی كردیم و نه اینكه بگوییم مقصر بودند اما در بعضی مواقع در رابطه با حفاظت از شهید صدوقی جدیتی كه باید، صورت نگرفته بود. این گزارش را به خدمت امام(ره) دادیم ایشان آقای محسن رضایی (فرمانده سپاه در آن زمان) و مرحوم شهید محلاتی (نماینده امام در سپاه) را دعوت كرده بودند، من هم كه حضور داشتم البته شاید كس دیگری هم بود اما من الان خاطرم نیست. در آن جمع گزارش بررسی‌های ما خوانده شد، امام(ره) خطاب به محسن رضایی فرمودند شما باید بیشتر از این دقت كنید و حفاظت این بزرگان را جدی‌تر بگیرید. شما فكر می‌كنید كه می‌گویند ایران پر از بهشتی است اما واقعا الان یك نفر مثل بهشتی داریم؟ یا باز هم امثال آقای صدوقی به این زودی می‌توانند در ایران تربیت شوند؟ شما باید دقت كنید كه وظیفه‌تان را جدی‌تر انجام دهید. این تعبیری كه امام(ره) در جلسه خصوصی به كار بردند همان تعبیری است كه در عرصه عمومی نیز بیان كردند اینكه مثل آقای بهشتی كم داریم یك واقعیت بود. البته در بین علما و فقها، عالم فقیه زیاد داریم اما عالم فقیهی با جامعیت مرحوم آیت‌الله بهشتی كه با قدرت سیاسی، عملی، علمی و مدیریتی نیز توام باشد كم‌نظیر است. آن زمان كم‌نظیر بود، امروز هم بعد از گذشت سی و خرده‌ای سال كه از پیروزی انقلاب می‌گذرد هنوز كم‌نظیر یا بی‌نظیر است. بنابراین مقصود امام(ره) از بهشتی یك امت بود، این بود كه همان‌طور كه یك امت در پشتیبانی از كشور یك قدرت است، پشتیبانی آیت‌الله بهشتی از نظر مدیریتی و سیاسی نیز به‌تنهایی برای نظام اسلامی به اندازه یك امت اثر داشت. در واقع این یك تعریف با مبالغه و تمجید اما توام با واقعیت است.

 

   اندیشه سیاسی شهید بهشتی چگونه شكل گرفته و در واقع متعلق به كدام مشرب فكری بود؟

اندیشه سیاسی مرحوم آیت‌الله بهشتی تا حدودی تحت تاثیر اندیشه‌های امام خمینی(ره) قرار داشت اما خود ایشان در مسائل سیاسی اجتهاد داشت و اهل كار و اهل فن بود. در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی از شاگردان ایشان بود و بعد از طرف ایشان به آلمان عازم شده و در آنجا مسجد هامبورگ بزرگ شیعیان را اداره می‌كرد و خود من به آنجا رفته و دیده بودم كه چقدر مورد توجه حتی اهل تسنن هامبورگ بود. شهید بهشتی شخصیت جامعی داشت و حتی در میان ما مثلی بود كه البته گاهی هم مبالغه می‌شد كه از شستن مرده مسلمان‌ها تا اداره امور مسلمین و حل مشكلات و اختلافات آنها همه را انجام می‌داد و بسیار هم مورد توجه و مورد قبول مسلمانان كشورهای آلمان، فرانسه و غیره بود كه در روزهای مخصوصی مثل ماه رمضان در آن مسجد جمع می‌شدند. ایشان در سال ٤٢ تحت‌تاثیر انقلاب و در كنار ایران بوده و گروه بسیار خوبی را در قم تشكیل داد كه در رابطه با هدایت مسائل سیاسی-انقلابی بعد از تبعید و زندان امام(ره) از اول وارد بودند. تا سال ٥٦ كه بعد از شهادت حاج آقا مصطفی انقلاب ایران جان تازه‌ای گرفت اولین تشكلی كه می‌توان گفت با هدایت و عنایت ایشان، مرحوم آیت‌الله مهدوی كنی و مرحوم شهید آیت‌الله شاه‌آبادی، شهید محلاتی و دیگران تشكیل شد جامعه روحانیت مبارز تهران بود كه ایشان آن را هدایت می‌كرد، مراسم چهلم حاج آقا مصطفی را نیز ایشان با كمك دوستان‌شان در جامعه روحانیت مبارز تهران در مسجد ارگ برگزار كردند. در واقع یك حركت در تهران ایجاد شد كه همین آقای روحانی، رییس‌جمهوری فعلی نیز در آنجا صحبت كرد و برای اولین بار تعبیر امام در رابطه با امام آنجا و توسط ایشان بیان شد كه البته این كار با هدایت و مدیریت شهید بهشتی انجام گرفت. آیت‌الله بهشتی یك مغز متفكر و فقیه شیعی بود كه در مسائل سیاسی اجتهاد داشت و در مدیریت این مسائل نیز باید گفت بسیار مسلط و فعال بود. ایشان از اول مساله حزب را دنبال كرد و اندیشه حزب جمهوری اسلامی نیز از قبل با كمك آقای هاشمی از ایشان آغاز شد. در تهران من با ایشان صحبت كرده بودم، اندیشه ایشان این بود كه ما باید تشكیلات داشته باشیم البته به دلایلی حضرت امام قبل از پیروزی انقلاب اجازه نداده بودند تشكیلاتی به این معنا تاسیس شود. شاید هم این مخالفت به این دلیل بود كه ایجاد تشكیلات سبب می‌شد حركت ملی، انقلابی و مذهبی كل ایران خدای‌ناكرده دچار تشتت و تفرقه شود. اما بعد از پیروزی انقلاب آیت‌الله بهشتی با اجازه امام(ره) حزب جمهوری اسلامی را با حضور بزرگانی مثل آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی تشكیل دادند كه با تایید آیت‌الله منتظری و دیگران، جان گرفت ولی اداره آن غالبا با ایشان بود. مرحوم آیت‌الله شهید بهشتی در اخلاق و رفتار به آنچه كه از نظر اسلامی اعتقاد داشت پایبند بود. به‌طور مثال صبر، بردباری و حلم ایشان در برابر جوانان و همچنین نقدهایی كه به ایشان می‌شد بسیار زیاد بود. زمانی ایشان در جلسه شورای انقلاب فرهنگی بود و من كه در تبریز قاضی دادگاه بودم برای دیدن ایشان به تهران و به محل قبلی مجلس شورای اسلامی آمده بودم – در آن زمان جلسات شورای انقلاب در آنجا تشكیل می‌شد- و من با ایشان ملاقاتی داشتم. حین ملاقات من با مرحوم آیت‌الله بهشتی پاسداران ایشان با هراس و ناراحتی خدمت ایشان آمدند - آن روزهایی بود كه مجاهدین خلق در خیابان‌ها سر و صدای زیادی برپا می‌كردند- و گفتند كه دختر خانمی آمده و گریه‌كنان تقاضا دارد فورا شما را ببیند و تهدید می‌كند كه در غیر این‌صورت خود را آتش می‌زند و از این قبیل صحبت‌ها. آیت‌الله بهشتی گفتند بگویید بیاید، چه اشكالی دارد! من هم آنجا نشسته بودم، دختر خانم خدمت ایشان آمد و با عصبانیت شروع به حرف زدن كرد كه تو آقای طالقانی را كشته‌ای، تو سرمایه‌دار بزرگ هستی، تو امریكایی هستی و از این قبیل حرف‌هایی كه آن زمان مجاهدین خلق علیه آیت‌الله بهشتی می‌گفتند. من برای اولین بار حلم و بردباری شهید بهشتی را آنجا می‌دیدم با اینكه قبلا نیز بارها خدمت ایشان بودم و در واقع همكار بودیم، ایشان آن زمان ماه‌ها بود كه رییس قوه قضاییه شده بود و من نیز قاضی دادگاه انقلاب تبریز بودم و رابطه خیلی نزدیكی داشتیم. دیدم كه حدود١٠، ١٥دقیقه به صحبت‌های آن خانم گوش داد و بعد گفت دخترم من سرمایه‌دار نیستم، من فقط یك خانه دارم كه زمان شاه خریده‌ام و در حال حاضر ٣٠٠ هزار تومان هم به بانك بدهكار هستم كه ماهانه مقداری بابت آن قسط می‌دهم و واقعا هم همینطور بود. بعد از شهادت ایشان این را متوجه شدم كه از حضرت امام(ره) گرفتیم آن بدهی را پس دادند. بعد هم گفتند من از حالا می‌نویسم كه اگر چیزی دارم برای شما باشد، ضمنا من به آقای طالقانی ارادت داشتم برای چه باید به ایشان آسیب می‌زدم یا او را می‌كشتم و شروع كردند به استدلال كردن تا آن دختر خانم قانع شود كه این رفتار برای من خیلی عجیب بود. ایشان در واقع برای من معلمی كرد و من از ایشان صبوری و رفتار با جوانان را آموختم. بعد از استدلالات آیت‌الله بهشتی، آن خانم به گریه افتاد و تقاضای بخشش كرد و می‌خواست كه به پای ایشان بیفتد، شهید بهشتی فرمودند نه این كار را نكنید اتفاقا این خوب است كه بیایید انتقاد كنید و جواب آن را هم گوش كرده و بهترین راه را انتخاب كنید.

 

  به نظر شما كدام مولفه‌ها در نظام فكری شهید بهشتی برجسته‌تر است؟

از نظر سیاسی فكر ایشان بر اساس استقلال كشور اما توسعه و رابطه با تمام كشورها جولان می‌كرد. ایشان معتقد بود یك دشمن زیاد و صدتا دوست كم است كه البته این حرف برگرفته از كلام مولا امیرالمومنین(ع) است. حتی در مصاحبه‌ها حاضر بود با رجوی و دیگران بنشیند و صحبت كند و نمی‌گفت برای من كسر شأن است چرا كه حتی اگر می‌توانست یك نفر را هدایت كند برایش باارزش‌تر از هزاران تعریف و تمجید و حكومت داشتن بود. در رابطه با كشورهای خارجی نیز سیاست ایشان این بود كه باید روابط سیاسی، اجتماعی، تجاری و اقتصادی با دیگر كشورها را تا جایی كه می‌توان بر اساس اصول و قوانین بین‌المللی برقرار كرد و باید با دیگران رابطه هر چه بیشتر داشته باشیم به شرطی كه نوع رابطه استثماری و استعماری نباشد، این عقاید در كلمات ایشان نیز متبلور است. من پیش ایشان درس نخوانده‌ام اما از رفتار ایشان درس‌های زیادی گرفته‌ام در واقع می‌توانم بگویم ایشان معلم اخلاق من بوده‌اند.

 

   استقلال و آزادی در نظام فكری شهید بهشتی چگونه اولویت‌بندی شده‌اند؟

اگر مشروح مذاكرات ایشان در رابطه با اصل نهم قانون اساسی را مطالعه كنید درباره اهمیت استقلال و آزادی می‌گویند: «حفظ واقعی استقلال كشور از طریق حفظ عدالت و آزادی در كشور است. وقتی در جامعه‌ای یا كشوری، عدالت و آزادی خوب پاسداری نشود راه برای نفوذ بیگانگان باز می‌شود.» آیت‌الله بهشتی معتقد بود كه باید به این دو اصل عمل شود و لازم است كه در قانون آورده شوند، یعنی در آن مذاكرات اصل آزادی را همان مقدار مهم شمرده كه اصل استقلال را. در اصل نهم قانون اساسی نیز آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی كشور از یكدیگر تفكیك‌ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران كمترین خدشه‏ای وارد كند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب كند».

 

   اهمیت نقش شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی در چه بود؟

مسلما ایشان یكی از اعضای موثر و مهم شورای انقلاب چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن بود چون شورای انقلاب قبل از انقلاب تشكیل شد و بعد از انقلاب نیز تا پس از تهیه پیش‌نویس قانون اساسی كه در شورای انقلاب نیز بررسی شد ایشان همچنان در شورا بسیار صاحب نفوذ بودند. علاوه بر آن در مجلس خبرگان گرچه رییس نبوده و ریاست به عهده آیت‌الله منتظری بود اما مدیریت واقعی در اداره جلسات، تنظیم امور و تفسیر برخی قوانین را ایشان انجام می‌داد. اگر «مبانی نظری قانون اساسی» شهید بهشتی را مطالعه كنید می‌بینید كه بسیاری از خط‌دهی‌ها توسط شهید بهشتی بوده و علاوه بر آن در انتظام اعضای خبرگان در رابطه با تعیین و تفسیر برخی قوانین نیز نقش بسیار مهمی داشتند.

 

  آیا شهید بهشتی فرصت ارایه یك نگاه یا اندیشه منسجم فقهی را نیز پیدا كردند؟

ایشان در رابطه با اندیشه فقهی متاسفانه جز در مواقعی كه سخنرانی‌هایی داشته نتوانسته تبیین كلی یا كتابی داشته باشد. زمانی كه تازه فقیه شده بود از طرف آیت‌الله بروجردی عازم آلمان شد و در آنجا به خاطر وجود مسائل بسیار زیاد و مختلف – پیش‌تر هم گفتم كه از كوچك‌ترین مسائل تا بزرگ‌ترین آنها را حل می‌كرد- فرصت این كار را پیدا نكردند. بعد از پیروزی انقلاب نیز مشغله‌های زیادی داشتند و البته می‌دانید كه كمتر از سه سال بعد از پیروزی انقلاب شهید شد. می‌توان این‌گونه تعبیر كرد كه به ترسیم دیدگاه فقهی-سیاسی-حكومتی نرسید اما اگر كسی گفتارهای ایشان را منسجم كنار هم قرار دهد می‌تواند استفاده زیادی از آنها ببرد.

 

   نقش مردم در اندیشه شهید بهشتی چگونه تعریف می‌شد؟

آیت‌الله بهشتی اولین حزب را در جمهوری اسلامی تاسیس كرد و این نشان‌دهنده اعتقاد ایشان به مشاركت مردم در حكومت بود چرا كه در واقع از طریق حزب نقش مشاركتی مردم را هدایت و سازماندهی می‌كرد. به انتخابات اهمیت زیادی می‌داد و به آرای مردم توجه داشت. در قانون اساسی نیز اصولی كه به مردم و مشاركت آنها تاكید می‌كند كم نیست، آیت‌الله بهشتی و البته قبل از ایشان سایر پیشنهاد‌دهندگان قانون اساسی نیز به این نكته توجه زیادی داشتند. شهید بهشتی در مجلس خبرگان نیز عنایت خاصی به مشاركت مردم و همچنین قانون‌گرایی داشت و با توجه به شرایط آن زمان كه هر روز مشكلات تازه‌ای پیش می‌آمد مثل جنگ، حملات و آشوب‌های داخلی كه توسط منافقین صورت می‌گرفت و مسائلی از این قبیل، باز هم به دنبال این بود كه به قانون عمل شود. در رابطه با قوه قضاییه نیز به همین شكل عمل می‌كرد و در جلساتی كه برای قضات برگزار می‌كرد همیشه تاكید داشت كه همواره باید بر اساس قانون عمل كنند.

 

  توضیحی درباره نظریه «امت و امامت» شهید بهشتی بفرمایید؟

من راجع به این موضوع اطلاعی ندارم باید از كسی بپرسید كه اطلاعات داشته باشد. امت و امامت به این معنا اگر باشد كه مردم باید تابع اسلام بوده و دین را در كنار حكومت قرار دهند و همان مساله ولایت فقیهی كه مطرح شده، بله ممكن است ایشان چنین نظریه‌ای داشته باشند اما من الان حضور ذهن ندارم كه سخنرانی یا كتابی در این زمینه از ایشان وجود داشته باشد.

روزنامه اعتماد

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: