بررسی ادبیات داستانی انقلاب در گفت‌و‌گو با محمد‌کاظم مزینانی

1393/11/25 ۰۹:۴۷

بررسی ادبیات داستانی انقلاب در گفت‌و‌گو با محمد‌کاظم مزینانی

«برای خلق داستان با موضوع انقلاب هر‌چه نویسنده تجربه زیستی و مطالعاتی پر رنگ‌تری داشته باشد، اثر وی ماندگارتر و گیراتر خواهد شد. نسل جدید باید به سراغ منابع و مستندات بروند تا با آن اتفاقات ارتباط صحیحی برقرار کنند. تنها در این صورت است که نویسندگان قادر به خلق اثری ماندگار خواهند شد.> چند سطری که خواندید بخشی از گفته‌های «محمد‌کاظم مزینانی» نویسنده و پژوهشگر است که درخصوص بررسی ادبیات داستانی با موضوع انقلاب مطرح شد موضوعی که با وجود گذشتن سالها از انقلاب اسلامی ، هنوز هم موضوعی ناب و دست اول است برای آنانی که می خواهند نسبتی دقیق بین ادبیات و انقلاب برقرار کنند.

 

سرگذشت 3 دهه فراز و فرود ادبیات انقلاب

 مریم شهبازی: «برای خلق داستان با موضوع انقلاب هر‌چه نویسنده تجربه زیستی و مطالعاتی پر رنگ‌تری داشته باشد، اثر وی ماندگارتر و گیراتر خواهد شد. نسل جدید باید به سراغ منابع و مستندات بروند تا با آن اتفاقات ارتباط صحیحی برقرار کنند. تنها در این صورت است که نویسندگان قادر به خلق اثری ماندگار خواهند شد.> چند سطری که خواندید بخشی از گفته‌های «محمد‌کاظم مزینانی» نویسنده و پژوهشگر است که درخصوص بررسی ادبیات داستانی با موضوع انقلاب مطرح شد موضوعی که با وجود گذشتن سالها از انقلاب اسلامی ، هنوز هم موضوعی ناب و دست اول است برای آنانی که می خواهند نسبتی دقیق بین ادبیات و انقلاب برقرار کنند.

پژوهشگری است که تلاش بسیاری در جهت اعتلای ادبیات کودک و نوجوان انجام داده اما آثار او تنها به این گروه سنی محدود نمی شود. <شاه بی شین>، <نیمروز>،و < پاییز قطار> عنوان برخی از تألیفات مزینانی است. شاید بد نباشد که بدانید رمان <آه باشین> وی چندی قبل جایزه ادبی جلال را ازآن خود ساخت.  آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت‌و‌گو با محمد کاظم مزینانی است...

***

 قبل از هر سؤالی از تأثیر وقوع انقلاب اسلامی در ادبیات داستانی معاصر فارسی بگویید؟

قبل از هر‌چیزی باید تأکید کنم، از آنجایی که پاسخ به این سؤال نیازمند پژوهش و بررسی‌هایی دقیق و همه جانبه است؛ من هر‌چه بگویم مبتنی بر سلیقه و نگاه شخصی‌ام خواهد بود. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، ادبیات از مرکز به شهرستا‌ن‌ها رفت. اغلب انقلابی‌هایی که بعد از انقلاب به سمت داستان‌نویسی آمدند بر خلاف گذشته از کافه‌های تهران نبودند. آن موجی که در داستان‌نویسی قبل از ‌انقلاب وجود داشت تحت‌تأثیر گفتمان چپ بود. این مسأله در تهران و یکی دو شهر بزرگ دیگر از جمله اصفهان و گیلان بیشتر نمایان بود.

 

 با این تفاسیر نخستین تأثیر انقلاب بر ادبیات داستانی فارسی را تمرکز‌زدایی از پایتخت می‌دانید؟

بله. بعد از انقلاب اغلب افرادی که به تهران آمدند، مؤسساتی را راه انداختند. البته نه اینکه موج داستان‌نویسی به شهرستان‌ها رفت، بلکه نویسندگان انقلابی از شهرستان‌ها به تهران آمدند و اگر می‌گویم تمرکز‌زدایی از این منظر است. بچه‌های شهرستان‌ها به تهران آمدند و موج عجیبی از داستان‌نویسی‌، شعر و حتی هنر در آن روزگار به پا شد. در آن زمان به واسطه روی کار آمدن انقلابی‌ها تسلط گفتمان چپ تضعیف شد. این مسأله بویژه در سه سال اول پیروزی انقلاب که همزمان با درگیری و تنش‌های سیاسی علیه کشورمان بود بیشتر خود را نشان داد. از آن طرف به اصطلاح بچه مسلمان‌ها ‌در ادبیات دست به‌کار شدند. این جوانان بدون توجه به دستاوردهای ادبیات در سال‌های گذشته از نقطه صفر شروع کردند. تجربه‌هایی که طی سال‌ها در ساختار داستان‌نویسی به دست آمده بود نادیده گرفته شد. تجربه‌هایی که از طریق نویسندگانی چون گلشیری، دولت‌آبادی و... به دست آمده بود و ما را به سطح تکنیکی قابل قبولی رسانده بود. نویسندگان جوانی که قدم به عرصه گذاشتند مطالعات بسیار کمی در مباحث تئوریک داشتند. اغلب این افراد به ضرورت انقلاب و در راستای همان مبارزات سیاسی کار نوشتن را آغاز کردند.

 

 پس داستان‌نویسی دوباره به سمت تجربی شدن پیش رفت و از مباحث تئوریک فاصله گرفت؟

دقیقاً. البته تأکید من بر نویسندگانی است که با انقلاب قدم به عرصه گذاشتند و از انقلابی‌ها بودند وگرنه بخش روشنفکری که همچنان به حیات خود ادامه می‌داد. نویسندگان جوانی که به آنان اشاره شد، بدون توجه به فرم و به نوعی با کوچک‌انگاری ساختار، تنها به مضمون داستان‌ها توجه کردند. مضمون داستان‌ها بیشتر غریزی بود و اغلب به همان موضوعات دو‌گانه فقر و غنا زیر سایه شعارهای انقلاب می‌پرداخت. بر اساس اتفاقی که در این زمان رخ داد، نویسندگان انقلابی هم ناخواسته تحت‌تأثیر گفتمان چپ قرار گرفتند. بچه مسلمانان که اهل تقوا بودند مسائل مذهبی را رعایت می‌کردند اما سواد تئوریک کمتری در زمینه داستان‌نویسی داشتند. به همین دلیل بدون آنکه بخواهند گفتمان چپ در گفتمان آنان باز‌تولید شد.

 

 منظور شما بازتولید گفتمان چپ در داستان‌نویسی انقلاب از منظر نگاه طبقاتی است؟

اگر نوشته‌های این دوره را بررسی کنید خواهید دید که نویسندگان انقلابی هم تمام توجه‌شان به مسائل اجتماعی آن هم از دریچه نگاه طبقاتی بود. اگر استضعاف و فقری بود آن را ناشی از منبع قدرتی می‌دانستند که استکبار ورزیده است. چپ‌ها همه مشکلات را به امپریالیسم جهانی و سرمایه‌داری ربط می‌دادند. این نگاه در واقع کوچک‌انگاری صورت مسأله بود. بچه انقلابی‌ها هم ناخواسته تحت تأثیر نگاه مذکور قرار گرفتند. اگر نوشته‌های آنان را بخوانید متوجه همین نگاه خواهید شد. اندیشه همان بود منتهی واژه‌ها قدری عوض شده و در قالب اسلامی آمده بود. این گفتمان در دهه 60 ادامه پیدا کرد تا اینکه دهه 70 فرا رسید.

 

 تحولات دهه 70 و ثباتی که کشور در این دوره به دست آورد چه تأثیری بر ادبیات داستانی معاصر به جای گذاشت؟

در این دهه جنگ به پایان رسیده بود. کشور از نظر سیاسی به ثباتی نسبی دست پیدا کرد. دوران ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و بعد هم خاتمی کشور را به آرامش رساند. این آرامش بر ارتقای ادبیات داستانی هم تأثیر مثبتی گذاشت. ترجمه آثار جدید هم اتفاق دیگری بود که از این دوره شاهد آن شدیم. انفجار اطلاعاتی که در این دهه رخ داد هم تأثیر شگرفی بر ادبیات داستانی برجای گذاشت.

 

 گذشت زمان چقدر در پختگی قلم این نویسندگان اثر گذاشت؟

در این دوره به هر‌حال نویسندگان انقلابی سن شان بالاتر رفت. در زمینه نوشتن تجربه کسب کردند. از سویی مطالعات بیشتری هم داشتند که بر غنای کار آنان افزود.

 

 با توجه به اینکه گفتید در این دهه نویسندگان انقلابی به مرور تجربه و دانش تئوریک کسب کردند، تأکید آنان همچنان بیشتر بر مضمون داستان‌ها بود یا فرم و تکنیک؟

به دنبال آرامشی که به آن اشاره شد و از سویی ترجمه آثار تازه، برای نویسندگان فرصتی برای افزایش دانش تئوریک آنان فراهم شد، البته گذشت یک دهه و بحث به اصطلاح انفجار اطلاعاتی که رخ داده بود هم بر تجریبات آنان افزود.

 

 پس از این زمان داستان انقلاب از نظر فرم و تکنیک هم سر و سامان پیدا کرد؟

همین طور است. به واسطه کسب تجربه و دانش نویسندگان مذکور، خالقان داستان‌های انقلابی به فرم و تکنیک هم توجه کردند و نگاه طبقاتی تحت تأثیر فروپاشی شوروی یعنی کمونیسم جهانی بشدت تضعیف شد.

 

 با این تفاسیر اوج درخشش ادبیات داستانی انقلاب را در کدام دهه می‌دانید؟

قبل از پاسخ به این سؤال باید بگویم که با دسته ‌بندی و تقسیم بندی‌های فعلی نویسندگان به انقلابی و غیر انقلابی به هیچ‌وجه موافق نیستم. متأسفانه این قبیل نگاه‌ها و تقسیم‌بندی‌ها لطمه‌های جبران‌ناپذیری به ادبیات داستانی معاصر می‌زند. این نگاهی که مد شده و وجود دارد، آینده خوبی را برای داستان‌نویسی معاصر فارسی رقم نمی‌زند. اینکه بگوییم ادبیات انقلاب، ادبیات روشنفکری یا... اصلاً برای داستان‌نویسی ما خوب نیست.

 

 معتقدید که ادبیات داستانی معاصر را باید در یک بستر واحد و بدون چنین طبقه‌بندی‌هایی بررسی کرد؟

بله، البته با تقسیم‌بندی موضوعی داستان‌ها مخالف نیستم. تنها حرفم این است که نباید خود نویسندگان را در زمره این تقسیم‌بندی‌ها قرار بدهیم. البته در بحث پژوهشی تقسیم‌بندی‌ها ایرادی ندارد. اما بحث من این است که نباید بگوییم فلان نویسنده انقلابی است و فلان نویسنده ضدانقلابی. این تقسیم‌بندی‌ها ادبیات داستانی معاصر را نابود می‌کند.

 

 نتیجه‌اش همین حاشیه‌هایی می‌شود که در حوزه کتاب هر ازگاهی شاهد آنها هستیم!

متأسفانه بله. البته حاشیه‌هایی که گاه برای برخی نویسنده‌ها پیش می‌آورند، تنها یک سوی ماجرا است. سوی دیگر ماجرا ‌را می‌توان در گلایه‌های اهالی قلم و نشر در ارتباط با مسائلی نظیر باند بازی‌ها دید. نگاه‌های بسته و تیره‌ای که برخی دارند هم از این مسأله نشأت می‌گیرد. ادامه‌اش می‌شود اینکه برخی از ادبیات ارزشی دفاع می‌کنند و غیر از آن را قبول ندارند. از طرفی طبقه موسوم به روشنفکر هم از آن طرف می‌گویند که ادبیات موسوم به انقلاب، ادبیات نیست. حالا اگر شاهکاری در بین هریک از این دو گروه خلق شود، گروه دیگر آن را نادیده می‌گیرد. این ظلمی است که متأسفانه از هر دو طرف رخ می‌دهد و تلفات بسیاری هم دارد.

نتیجه این تقسیم بندی‌ها را بخوبی در داوری جشنواره‌ها و حتی کارهایی که انجام می‌شود می‌بینیم. اگر توجه کنید خواهید دید که در برخی از جشنواره‌ها آثاری که در زمره تقسیم‌بندی‌های برگزار‌کنندگان آنها قرار می‌گیرد، پذیرفته شده و آثار دیگر رد می‌شوند. این اتفاق در ارتباط با هر دو گروهی که به آنان اشاره شد رخ می‌دهد و هیچ‌کدام از این دو گروه کار گروه دیگر را قبول ندارد.

 

 پس این تقسیم‌بندی‌ها برای هر دو گروه آسیب به دنبال دارد!

بله، حتی آنهایی که این تقسیم‌بندی‌ها را اعمال می‌کنند هم آسیب می‌بینند. البته حاکمیت در هر کشوری می‌تواند بگوید که به عنوان نمونه کتاب در فلان موضوعات مورد توجه‌اش است. اما نکته اینجا است که نباید قبل از تألیف آثار به نویسندگان آنان خط بدهند. اینکه قبل از تألیف اثر بحث حمایت مطرح شود نتیجه‌اش همان آسیب‌هایی می‌شود که به بخشی از آن اشاره شد. این حمایت‌ها زمانی اصولی است که به آثار بعد از خلق آنها توجه نشان داده شود.

 

 منظور شما این است که اجازه بدهند ادبیات انقلاب روند طبیعی خود را طی کند؟

بله. البته این اتفاقی است که نه تنها در ادبیات انقلاب، بلکه در دیگر بخش‌های ادبیات داستانی معاصر هم باید رخ بدهد. این آسیب تنها متوجه تمام بخش‌های ادبیات است که باید از آن پرهیز شود. اگر روند طبیعی ادبیات در کشور جریان پیدا کند ما در تمام شاخه‌ها شاهد ارتقای کیفی خواهیم بود. باید نویسنده‌ها بر اساس نگاه خود سوژه‌ها را انتخاب کنند. آن وقت بعد از انتشار می‌توان به عنوان مثال خروجی یک سال ادبیات داستانی را بررسی کرده و بعد اگر لازم بود می‌توان ارزش‌گذاری کرد. آن وقت می‌توان گفت که بر فرض این ادبیات ارزش مدار یا انقلابی و... است.

 اما اینکه قبل از تألیف آثار سرمایه‌گذاری کرده و بودجه در نظر بگیرند و بگویند که امسال می‌خواهیم به عنوان نمونه ‌رمان انقلاب را بیش از دیگر بخش‌ها منتشر کنیم خیلی خطرناک است. آن وقت است که نویسندگان به سمت سفارشی نوشتن می‌روند که آسیبی جدی برای ادبیات به شمار می‌آید.

 

 بازگردیم به چند سؤال قبل که بی‌پاسخ ماند. با توجه به مباحثی که مطرح شد اوج درخشش ادبیات داستانی با موضوع انقلاب را در کدام دهه می‌دانید؟

از دو جهت می‌توان به این سؤال پاسخ داد. اگر کتاب‌های داستانی با موضوع انقلاب را از جهت کمیت مورد بررسی قرار بدهیم به‌طور قطع اوج درخشش آنها در دهه 60 است. اما اگر هدفمان درخشش از جهت کیفیت باشد باید بگویم که کتاب‌های منتشر شده در دهه 60 به هیچ عنوان با کتاب‌هایی که در 10 سال اخیر در این موضوعات منتشر شده قابل مقایسه نیستند. همان‌طور که اشاره شد به مرور زمان نویسندگان انقلابی دریافتند که باید به تجربه‌های خود نیز اتکا داشته باشند و از سویی به اهمیت بحث تئوری داستان‌نویسی نیز پی بردند. از این رو در حدود 10 سال اخیر کتاب‌هایی منتشر شده که برخی از آنها از جهت کیفیت ادبی بسیار قابل توجه هستند. به‌طور قطع این کتاب‌ها به هیچ‌وجه با کتاب‌های اوایل انقلاب که این موج داستان‌نویسی تازه به پا شده بود قابل مقایسه نیستند و می‌توان در این بین به آثار شاخصی نیز اشاره کرد. از جمله در دهه 60 می‌توان به چند کار شاخص که متعلق به نویسندگانی همچون رضا براهنی، هوشنگ گلشیری و چند نویسنده انقلابی است اشاره کرد. اما در اواخر دهه 80 و 90 نوشته‌ها آنچنان عمق پیدا کرده و کیفیت آنها آنقدر بالاتر رفته که می‌توان به آثار بیشتری اشاره کرد. در سال‌های اخیر هم اتفاقات بهتری رخ داده است.

هم‌اکنون بیش از 3 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان گذشته است. بسیاری از نویسندگانی که با موضوع انقلاب داستان نوشتند آنهایی بودند که خود در انقلاب حضور داشتند. افرادی که به نوعی برخاسته از همان روزگار هستند و درک قابل قبولی از آن دارند. با این تفاسیر هر‌چه به جلو برویم و نویسندگان جوان پا به عرصه بگذارند رد پای این موضوع کمرنگ‌تر خواهد شد!

خواه ناخواه این اتفاق رخ می‌دهد. نسل‌ها که عوض می‌شوند؛ انگیزه‌ها و ضرورت‌های زندگی آنان هم تغییر می‌کند. حتی نگاه و دیدگاه آنان به مسائل و تحولات گذشته هم متفاوت خواهد بود. به هر‌حال بیش از 35 سال از آن زمان گذشته و پیروزی انقلاب برای نسل‌های جدید در حال تبدیل شدن به واقعه‌ای تاریخی است.

 

پس برای جلوگیری از کم‌رنگ شدن اتفاق بزرگی که در بهمن 57 رخ داد، نسل‌های جدید به منابع تاریخی نیاز دارند؟

همین‌طور است. نسل جوان با اتفاقات آن روزگار خاطرات مشترکی ندارند. حتی درک کاملی از آن هم ندارند. از همین رو معتقدم که باید تلاش شود تا منابع کافی در اختیار نوجوانان و جوانان قرار بگیرد. جوانان امروز هر‌چه از انقلاب اسلامی می‌دانند یا به خاطرات پدر و دیگر اقوام شان مربوط می‌شود یا از طریق مطالعه منابع اینترنتی، ماهواره و سایر وسایل ارتباط جمعی است. به همین خاطر معتقدم که سوژه انقلاب برای نسل جدید سوژه‌ای دست اول نیست چراکه این نسل اطلاعات کاملی از آن دراختیار ندارد.

 

 وقوع انقلاب اسلامی در کشورمان واقعه مهمی به شمار می‌آید. با توجه به زمان قابل توجهی که از آن گذشته نویسندگان چطور می‌توانند از انقلاب بنویسند تا جوانان هم آن را بدرستی درک کنند و از سویی گرفتار کلیشه‌هایی که هم‌اکنون بخشی از ادبیات انقلاب به آن دچار شده نشوند؟

به‌طور قطع هم‌اکنون حتی من و نویسندگان بزرگ‌تر از من به لحاظ سن که در‌گیر و دار انقلاب بودند؛ اگر بخواهند درباره آن بنویسند، نیاز به منابع مختلف تاریخی و پژوهشی دارند. چرا؟! برای اینکه بعد از گذشت بیش از 35 سال اطلاعات و مستنداتی تولید شده که چه بسا نگاه ما را به انقلاب عمیق‌تر می‌سازد. آنقدر مدارک جدید نسبت به سیستم نظام سلطنتی، دربار و شخصیتی همچون محمد‌رضا پهلوی به‌دست آمده که حتی افراد حاضر در آن روزگار هم نیاز به مطالعه دارند. نسل من که نسل دوم به‌شمار می‌آییم؛ به مطالعه نیاز داریم. از سویی نسل سوم، چهارم و پنجم هم برای نوشتن درباره سوژه‌های انقلابی باید حتماً به سراغ مطالعات میدانی بروند. برای خلق داستان با موضوع انقلاب هر‌چه نویسنده تجربه زیستی و مطالعاتی پر‌رنگ‌تری داشته باشد؛ اثر وی ماندگارتر و گیراتر خواهد شد. نسل جدید باید به سراغ منابع، مستندات و جغرافیا بروند تا با آن اتفاقات ارتباط برقرار کنند. اگر نویسنده اطلاعات را کسب کرده و آنها را به اطلاعات زیستی خود تبدیل کند آن‌وقت قادر به خلق اثر ماندگاری خواهد شد. تحقق این مسأله هم محتاج صرف زمان و انرژی خاصی است که هر فردی آن را ندارد. از سویی اگر تولیدات ادبی با موضوع انقلاب غنا و کیفیت خوبی داشته باشند، در جذب جوانان به درک وقایع آن روزگار بسیار مؤثر خواهند بود.

 

 به منابع و به ضرورت مطالعه آنها از سوی نویسندگان اشاره کردید. هم‌اکنون منابع در دسترس و پژوهش‌هایی که انجام شده چقدر برای تحقق گفته‌های شما در جهت برقراری ارتباط نسل‌های جوان با انقلاب و اهداف آن مؤثر است؟

منابعی که در این زمینه وجود دارد، کم نیست. اما مشکلی که در این زمینه وجود دارد نبود تنوع در منابع موجود است. متأسفانه اغلب آثار و پژوهش‌هایی که در ارتباط با انقلاب انجام شده از یک زاویه است. البته در سالیان اخیر و با رشد اینترنت این مشکل قدری برطرف شده است؛ اما هنوز هم نیاز به بررسی انقلاب از زاویه‌های مختلف احساس می‌شود. امیدوارم که تنوع منابع زیاد شود و پژوهشگران از دیدگاه‌های مختلف به این اتفاق بپردازند تا بتوان مراجعان به منابع را به ماجراهای آن روزگار آگاه کرد.

 

 اگر به بررسی کتاب‌هایی که در حوزه ادبیات داستانی با موضوع انقلاب نوشته شده بپردازیم در میان آنها خاطره‌نگاری بیش از رمان و داستان کوتاه دیده می‌شود. مسأله‌ای که در ارتباط با ادبیات دفاع مقدس نیز صدق می‌کند. علت این ماجرا به این باز می‌گردد که نویسندگان مذکور از دانش کافی برخوردار نیستند؟

ما در دفاع مقدس نیز این مشکل را داریم. حجم خاطره‌نگاری‌ها بسیار زیاد است. بیش از 90 درصد کتاب‌هایی که در این دو موضوع وجود دارد؛ مبتنی بر خاطرات اشخاص است. ساده‌ترین کار برای فردی که می‌خواهد با توجه به دخالت‌های سازمان‌ها به داستان‌نویسی انقلاب و دفاع مقدس روی بیاورد نیز همین خاطره‌نگاری است. اگر سفارشی نویسی‌ها از میان برداشته شود این مشکل نیز حل می‌شود. البته زمانی که خاطره از خود نویسنده باشد در مقایسه با زمانی که خاطره فرد دیگری را می‌نویسد؛ خیلی فرق دارد. نوشتن یک رمان که مبتنی بر واقعیات تاریخی باشد چند‌سال زمان می‌برد و طبیعی است که کمتر نویسنده‌ عجولی سختی‌های آن را به جان بخرد. اگر انگیزه نویسنده از درون وی نجوشیده باشد و تحت‌تأثیر انگیزه‌های بیرونی نظیر حمایت‌های دولتی و جایزه‌ها باشد، چنین نتیجه‌ای را در پی خواهد داشت. در نهایت باز هم تأکید می‌کنم که برای آنکه حق ادبیات انقلاب ادا شود نیازمند انجام بررسی‌های دقیق‌تر از زاویه دیدهای مختلف و نوشتن داستان بر اساس آنها هستیم.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: