1393/11/21 ۰۹:۵۲
انقلاب، نماینده چندین دوره مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو فعلی شورای شهر تهران، از کسانی است که برای به ثمر نشستن درخت انقلاب هزینههای فراوانی از جمله تحمل دوازده سال زندان و … پرداخته است. ایشان در گفتگوی پیش رو با جوابهایی ساده و دلنشین پاسخگوی سؤالات «حریم امام» بود.
استاد از کی وارد مبارزات انقلابی شدید؟
من سال ۳۶ وارد دانشگاه تهران شدم. آن دوران چند بار من را گرفتند. یک بار شش سال محکوم شدم و حبس کشیدم. بار بعد سه سال محکوم شدم و پنج سال زندان بودم. تقریباً سال ۴۸ فارغالتحصیل شدم.
کلاً چند سال زندان بودید؟
حدود دوازده سال زندان بودم: یک بار شش سال و یک بار پنج سال زندان بودم. چند بار دیگر هم بازداشت شدم.
خیلی فعالیت و شلوغ میکردید.
نه، خیلی شلوغ نمیکردم؛ ولی بالاخره میگرفتند.
گویا مدتی هم در زندان برازجان بودید.
بله. مدتی ما را فرستادند برازجان. البته آقای طالقانی را اینجا نگه داشتند و بقیه را فرستادند برازجان. بعد زندانیان دیگر را آوردند پیش آقای طالقانی که مزاحم ایشان باشند، اما آنها همه خدمتگزار آقا بودند. در برازجان هم به ما بد نمیگذشت. آنجا هم مردم و زندان برازجان هوایمان را داشتند.
شرایط شما در زندان برازجان چطور بود؟
ما آنجا تقریباً حاکم بودیم؛ یعنی زندانبانها خودشان را از ما پایینتر میدیدند.
چرا خاطراتتان را ننوشتید؟
اصلاً حافظه تاریخی ندارم که بنویسم. اگر هم مینوشتم یک سند میشد برای ساواک که دوباره ما را بگیرد.
چطور با حضرت امام آشنا شدید؟
من خیلی با امام آمد و شد نداشتم؛ ولی ذکر خیرشان را شنیده و واقعاً خدماتشان را دیده بودم. خدا انشاءالله رحمتشان کند! واقعیت این است که امام هیچ از کسی توقع نداشت. سعی میکرد کاری که از دستش برمیآید، بکند و حرف این و آن را هم گوش نمیکرد. به آنچه تشخیص میداد، عمل میکرد و درست هم عمل میکرد.
خاطرهای از ملاقات با ایشان دارید؟
من خیلی با ایشان آمد و شد نداشتم؛ ولی گاهی با شورای انقلاب میرفتم خدمتشان.
شورای انقلاب از چه زمانی تشکیل شد؟ چطور شد که شما به شورای انقلاب پیوستند؟
واقعیت این است که با دوستانی چون مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آیتالله طالقانی قرار گذاشتیم دور هم جمع شویم تا بلکه بتوانیم کاری برای مملکت کنیم. از آن به بعد هم دیگر با هم بودیم.
شورای انقلاب در شرایطی بسیار حساس، سرنوشتساز و تاریخی شکل گرفت. یک مقدار از آن شرایط و بحرانهایی که شورای انقلاب توانست کنترل و هدایت کند، بگویید.
آن موقع سعی میکردیم کارها را بین خودمان چند نفره حل و آنچه پیادهشدنی است، پیاده کنیم. الحمدلله یک مقدار موفق بودیم. مورد تأیید امام هم بودیم. امام واقعاً حمایت میکرد. با حمایتهای ایشان بود که میتوانستیم کاری بکنیم.
ارتباط شورای انقلاب با امام چطور بود؟
اعضای شورای انقلاب مثل مهندس بازرگان و دکتر سحابی با امام در تماس بودند. سعی میکردیم به آنچه ایشان میگوید، عمل کنیم. میدانستیم نظر امام چیست. ایشان میگفت در خدمت مردم باشید.
یعنی بیشترین دغدغه امام و شورای انقلاب متوجه مردم بود.
بله. مردم استفادهکننده هستند. ما هم در همین راستا کوشش میکردیم.
شورای انقلاب نزدیک نهصد مصوبه داشت. مهمترین و برجستهترین مصوبات و اقدامات شورای انقلاب چه بود؟
من الان حاضرالذهن نیستم. نمیدانم کدام بهتر بود؛ ولی واقعیت این است که هر مشکلی پیش میآمد، سعی میکردیم طوری آن را حل کنیم که به نفع مردم باشد.
چه زمانی با مرحوم طالقانی آشنا شدید؟
من پنجشنبهها میرفتم. مسجد هدایت آقای طالقانی آنجا نماز میخواند. بعداً هم که ایشان آمد زندان و آنجا در خدمتشان بودم. آنجا ایشان تفسیر قرآن میگفت. آقای دکتر محمدمهدی جعفری هم آن درسها را یادداشت میکرد. بعداً اینها چاپ شد.
آقای طالقانی چطور شخصیتی بود؟
طالقانی آدمی بسیار فهمیده و منطقی بود. سعی میکرد از هر کس به اندازه ظرفیتش کار بخواهد نه اینکه هر کاری را به هر کسی ارجاع بدهد، این حسنش بود.
ارادتش به حضرت امام و سیاسیون چطور بود؟
مرید ایشان بود.
شجاعت و صراحت و تهجد و عبادتش چگونه بود؟
اینها کامل بود. او یک انسان مسلمان درست و حسابی بود.
آقای بازرگان را چگونه شخصیتی دیدید؟
مهندس بازرگان واقعاً آدمی منطقی بود. سعی میکرد به آنچه درست است، عمل کند. دنبال حرف این و آن نبود. به آنچه به نظرش درست میآمد، عمل میکرد.
شما در شورای انقلاب چه سمتی داشتید؟
من منشی جلسات بودم. جلسات هم بیشتر منزل ما تشکیل میشد.
شهید بهشتی مدتی مدیریت شورای انقلاب را برعهده داشت. مدیریت ایشان را چطور دیدید؟ ایشان در شورای انقلاب چگونه بود؟
بهشتی مدیری بسیار قوی بود. سعی میکرد به آنچه منطقی است، عمل کند. واقعاً هم آدمی فهمیده و منطقی بود.
چقدر از خرد جمعی کار میگرفت و به رأی دیگران احترام میگذاشت؟
سعی میکرد به نظر جمع عمل کند. یک چیزهایی هم را که به نظرش میرسید، اصلاح میکرد.
چه لزومی داشت که شورای انقلاب تشکیل شد؟
یک تشکیلاتی باید میآمد که کار کند و بتواند برنامههای کشور را انجام دهد. شورای انقلاب برای این تشکیل شد.
چه موانعی سر راهتان بود که اذیتتان میکرد یا مانع از انجام کارتان میشد؟
یکی از موانع بیپولیمان بود. خیلی امکانات نداشتیم.
پس چطور اداره میشدید؟
هرکس به سهم خودش کمکی میکرد.
بعد از استعفای دولت موقت، شورای انقلاب چه نقشی را در هدایت جامعه ایفا کرد؟ آیا مشکل خاصی پیدا نشد؟
سعی میکردیم از هم جدا نشویم. درست است بعضی ایرادات و اشکالات به هم داشتیم، ولی سعی میکردیم از هم جدا نشویم.
یکی از نیازهای امروز مدیران و احزاب کشور ما همین همبستگی است. چه انگیزهای سبب شده بود که بر حفظ وحدت تلاش کنید؟
همدیگر را میشناختیم. میدانستیم همه دلسوز انقلابند. به همین دلیل با هم بودیم.
نهضت آزادی چقدر در شورای انقلاب نقش داشت؟
بعضی اعضای نهضت آزادی مثل مهندس بازرگان، دکتر سحابی و مهندس سحابی در شورای انقلاب بودند و آنطور که به نظرشان میرسید، پیشنهاداتی میدادند. معمولاً هم پیشنهادهایشان مورد قبول بود. مورد احترام شهید بهشتی بودند.
شما آن موقع جزء کدام دسته و گروه بودید؟
جزء نهضت آزادی بودم. با نهضت آزادیها رفیق بودم. قبلاً با هم بودیم. قبلتر هم همگی در جبهه ملی بودیم.
مجاهدین خلق چقدر در شورای انقلاب نقش داشتند؟ آیا عضوی در این شورا داشتند؟
نه. مجاهدین گاهی پیشنهاداتشان را به آقای طالقانی میگفتند و منتقل میکردند، ولیکن نفوذی نداشتند.
نحوه عضوگیری چطور بود؟ چطور افراد گزینش شدند؟
واقعیت این است که سعی میکردیم افرادی را که در مسائل مملکتی مؤثرند، جمع کنیم. چه از ما باشد چه نباشد.
شورای انقلاب و مصوباتش تا چه حد وجاهت قانونی داشت؟
مردم باید قبول میکردند. آن موقع مردم شورای انقلاب را قبول داشتند.
به اضافه این که امام هم حامیاش بود.
بله.
چه نمرهای به عملکرد شورای انقلاب میدهید؟
نمیتوانم نمره پایین بدهم. شورای انقلاب آنچه از دستش برمیآمد، انجام میداد و کوتاهی نمیکرد. از خودشان مایه میگذاشتند؛ ولی کوتاهی نمیکردند.
خاطرهای از آن جلسات برایمان بفرمایید.
چیزی یادم نمیآید. سعی میکردم چیزی یادم نماند که اگر کتکم زدند، نگویم. یادم نمیآید. سعی میکردم فراموش کنم.
اختلاف نظر اعضای شورا بیشتر روی چه موضوعاتی بود؟
مثلاً راجع به بعضی افراد که برای عضویت در شورا پیشنهاد میشدند.
فصلالخطاب این اختلاف نظرها چه کسی بود؟
آقای طالقانی اگر چیزی میگفت، دیگران قبول میکردند.
نقش شهید باهنر در شورای انقلاب چطور بود؟
ایشان تقریباً دبیر شورای انقلاب بود. سعی میکرد آنچه را مرحوم بهشتی و دیگران میگویند، جمعوجور کند.
چه کسانی در شورای انقلاب بیشترین نقش را ایفا کردند؟
بیشتر شهید بهشتی بود که خط کلی را میداد.
چه شد که شورای انقلاب منحل شد و کارش به پایان رسید؟
مملکت تقریباً روی روال افتاد و دیگر احتیاجی به شورای انقلاب نبود.
به عنوان کسی که سالها برای این نظام زحمت کشیدید و خدمت کردید، چه نصیحتی برای جوانها و جامعه و مدیران دارید؟
باید سعی کنیم کاری را که از ما برمیآید، انجام دهیم نه کاری که از عهدهمان برنمیآید. در این صورت کار مردم خراب نمیشود. آیتالله طالقانی میفرمودند: آیه «اذا الموءده سئلت» فقط به این معنی نیست که میپرسند چرا دخترت را زنده به گور کردی، بلکه میپرسند چرا کار خیری را که از دستت برمیآمد، انجام ندادی؟ باید حواستان به این باشد. ایشان میفرمودند هر کار خیری از دستت برمیآید، انجام بده. اگر کاری میتوانی بکنی و نکنی، بعداً از تو میپرسند. آیتالله شاهآبادی میگفت: «ما نه اهل مکاشفهایم، نه اهل کراماتیم. هرکس به همان اندازه که دلش را پاک کند، مسائل را میبیند. ما باید برویم دنبال اینکه دلها را پاک کنیم. اگر دل پاک شد، همه چیز درست میشود.»
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید