تحلیل نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان امریکای شمالی و اروپا در گفت‌وگو با دکترعلیزاده موسوی

1393/11/15 ۱۳:۵۷

تحلیل نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان امریکای شمالی و اروپا در گفت‌وگو با دکترعلیزاده موسوی

چندی پیش در پی انتشار کاریکاتورهای اهانت‌آمیز به مقدسات اسلام در نشریه فرانسوی «شارلی ابدو»، اقداماتی تروریستی از سوی برخی جریان‌های تکفیری صورت گرفت که به موجی از اسلام‌هراسی در جهان دامن زد. در پی این تبلیغات موهن، رهبر معظم انقلاب اول بهمن‌ماه در نامه‌ای خطاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی، آنان را به کاوش در علل سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه اسلام فراخواندند و در این راستا بر شناختی بی‌واسطه از اسلام تأکید کردند. این نامه بازتاب‌های بسیار گسترده‌ای در رسانه‌های جهانی داشت و با گذشت دو هفته از انتشار این نامه، هنوز کارشناسان در رسانه‌های کشورهای مختلف از جمله امریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ترکیه، اندونزی، ونزوئلا، ارمنستان، آفریقای جنوبی، روسیه، لبنان و عراق به تحلیل این نامه می‌پردازند.

 
دعوت به نگرشی اصیل
 

 مهسا رمضانی :چندی پیش در پی انتشار کاریکاتورهای اهانت‌آمیز به مقدسات اسلام در نشریه فرانسوی «شارلی ابدو»، اقداماتی تروریستی از سوی برخی جریان‌های تکفیری صورت گرفت که به موجی از اسلام‌هراسی در جهان دامن زد.  در پی این تبلیغات موهن، رهبر معظم انقلاب اول بهمن‌ماه در نامه‌ای خطاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی، آنان را به کاوش در علل سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه اسلام فراخواندند و در این راستا بر شناختی بی‌واسطه از اسلام تأکید کردند. این نامه بازتاب‌های بسیار گسترده‌ای در رسانه‌های جهانی داشت و با گذشت دو هفته از انتشار این نامه، هنوز کارشناسان در رسانه‌های کشورهای مختلف از جمله امریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ترکیه، اندونزی، ونزوئلا، ارمنستان، آفریقای جنوبی، روسیه، لبنان و عراق به تحلیل این نامه می‌پردازند. از این رو، برآن شدیم تا فرازهایی‌از نامه رهبر معظم انقلاب را درگفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر سید مهدی علیزاده موسوی، رئیس پژوهشکده حج که در زمینه اسلام‌هراسی دارای دیدگاه‌های قابل تأملی است و تألیفاتی همچون «سلفی‌گری و تبارشناسی»، «کارنامه وهابیت»، «مفهوم‌شناسی سلف و سلفی گری»، «درآمدی بر مناسبات وهابیت و علم کلام»در کارنامه علمی خود دارد، به بحث بگذاریم. ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید:

 جناب دکتر علیزاده‌موسوی، رهبر معظم انقلاب در نامه‌ای که خطاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی نوشتند، چه اهدافی را مدنظر داشتند؟ و با توجه به وضعیت فکری و فرهنگی غرب، این نامه بنا بر چه ملاحظاتی نوشته‌شد؟
برای بررسی ضرورت نوشتن چنین نامه‌ای توسط رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی، نخست باید نگاهی به وضعیت فکری و فرهنگی غرب داشت. نخستین ویژگی که امروزه در این جوامع به چشم می‌خورد، بحث «بحران معنویت» است. به تعبیر نیچه، انسان غربی به محض ورود به قرن بیستم، خدا را از زندگی خود حذف می‌کند و به نوعی به «کشتن خدا» یا به تعبیری «مرگ خدا» تن می‌دهد. در همین راستا، فرانسیس بیکن می‌گوید: «بشر پس از رنسانس، بشری است که ملکوت آن زمین و ابزار رسیدن به آن ملکوت، علم جدید است». از این رو، ملکوت انسان غربی در زمین معنا شده و لذت آسمانی‌اش به لذت زمینی و آرامش معنوی‌اش به آرامش دنیایی بدل می‌شود که در آن شرایطی بسیار تراژیک و تلخ را برای خود رقم خواهد زد.
 به این معنا، غرب با‌وجود پیشرفت در حوزه تمدن و تکنولوژی، به جهت فراموشی ابعاد معنوی، عمیقاً با بحران معنا و پارادوکس مواجهه است. از این رو، از نیمه دوم قرن بیستم ما شاهد روی آوردن آنان به عرفان‌های نوپدید و سکولاری هستیم که به ناچار برای پاسخ به نیازهای روحی خود به آن متمسک شده‌اند. جالب این است که قرن بیست و یکم را قرن هراس انسان غربی نیز می‌دانند و «بابی سعید» در کتاب «هراس بنیادین» مهمترین هراس انسان غربی در آستانه قرن بیست و یکم را «بازگشت مجدد خدا» عنوان می‌کند.
براین اساس، دو اصل اساسی «اومانیسم» و «راسیونالیسم» یا همان عقل‌گرایی افراطی، امروز در غرب به چالش کشیده شده‌است‌ و ما شاهد گرفتار شدن انسان امروز در «بحران معنا» هستیم.
نکته دوم، به بن‌بست رسیدن انسان غربی در حوزه «نظریات ماتریالیستی» است. به عبارت دیگر، فکر عقلانی و ریاضی صرف، فکری که در آن عواطف تقریباً در حال فروپاشی است، جایگاه متافیزیک و ماوراء‌الطبیعه را دچار تزلزل کرده‌است. بنابراین یکی از مهمترین عواملی که در این شرایط توجه رهبر معظم انقلاب را به سوی جوان غربی معطوف کرد، «سرگشتگی و بحران معنای انسان غربی» بود تا آنان را با نگرشی اصیل آشنا کنند.
 در کنار بحث «بحران معنایی» که به آن اشاره کردید، تقریباً در هیچ دوره‌ای سابقه نداشته که اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی در غرب این‌چنین جولان دهد. چقدر این مسأله، روشنگری درباب اسلام را که در نامه رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید شده بود، ضرورت می‌بخشد؟
بسیار زیاد. برای بررسی ریشه این موارد می‌توان از مباحث ادوارد سعید در کتاب «شرق شناسی» بهره گرفت. به باور او غرب به جای شناخت شرق، تعریفی از آن را در ذهن خود ساخت که دربردارنده تمام بدی‌ها بود و غرب دارنده تمام خوبی‌ها دانسته می‌شد. به عبارتی به باور ادوارد سعید، غرب برای شناسایی و تثبیت خود نیاز به یک دشمن داشت و آن دشمن را شرق و بویژه مسلمان‌ها معرفی کرد و در قالب «ما» و «دیگران» یا «غیریت‌سازی» این اندیشه را رشد داد.
فارغ از سابقه‌ای که در تاریخ شرق‌شناسی غرب داریم، از دیگر عوامل اسلام هراسی، رشد اسلام در غرب است. از این رو، مقابله در برابر رشد و گسترس آن امری کاملاً طبیعی جلوه خواهد‌کرد. تا آنجا که در جهت مقابله با آن از هیچ روشی فرو‌گذار نشد، از مقابله فیزیکی با مسلمانان در غرب گرفته تا معرفی اسلام به عنوان دینی خشن. در حالی که اسلام دین صلح، آرامش و همزیستی است.
قضیه به همین جا خاتمه نمی‌یابد و به چالش کشیدن مقدسات اسلام از دیگر اقداماتی است که در دستور کار آنان قرار گرفت. ابتدا در دانمارک کاریکاتورهایی علیه اسلام کشیده شد و سپس «تری جونز» در امریکا تهدید به آتش کشیدن قرآن‌کریم کرد و اخیراً هم «شارلی ابدو» نشریه فرانسوی، اهانت به اسلام و مقدسات آن را در شمارگانی بیش از سه میلیون نسخه صورت داد.
 این در حالی است که در سال 2006 سندی توسط کاخ سفید و شورای امنیت ملی امریکا نوشته‌شد که یکی از مفاد آن این جمله است؛ «امریکا در حال جنگ با ایدئولوژی تحریف شده است» و مراد از آن ایدئولوژی، «اسلام» است. از این رو، کوشیدند تا اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی را در قالب «تئوری هانتینگتون» ارائه کنند. ساموئل هانتینگتون رسماً قائل به برخورد تمدن‌ها شد و معتقد است جهان در حال جنگ میان تمدن‌ها است و باید برای پیروزی جنگید. از طرفی خود بوش هم پس از سال 2001 از جنگ‌های صلیبی خبر داد.
 بنابراین در فضای آشفته امروز که اسلام توسط رسانه‌های غربی دینی خشن و مخالف با حقوق بشر معرفی می‌شود، ذهن تشنه جوان غربی با خیل عظیمی از دروغ‌ها مواجه می‌شود که بیش از پیش بر بحران معنایی که در آن محصور شده، دامن می‌زند، در این فضا است که رهبر معظم انقلاب با تدبر تلاش کردند تا ذهن جویای جوان غربی را با واقعیت‌های اسلام آشنا کنند.
 به اعتقاد شما دلیل تأکید ایشان بر «جوانان» در این نامه چه بود؟ و چرا دولتمردان را مخاطب خود قرار ندادند؟
دلیل تأکید بر جوانان از دو جهت است. نخست اینکه جوانان آینده‌سازان یک سرزمین هستند و از طرفی چون هنوز عقاید در ذهنشان فسیل نشده آمادگی دریافت حقیقت را دارند. البته ایشان به این نکته هم اشاره کردند که سخن با جوانان به معنی نادیده گرفتن پدران یا مادران نیست، بلکه از آن جهت است که ممکن است در جوانان تأثیر بیشتری داشته باشد و آنها بتوانند منشأ اثر شوند.
 اما علت خطاب نکردن این نامه به دولتمردان از آن جهت است که گاه دولتمردان واقعیت را می‌دانند اما صداقت و درستی را در این مسیر به کار نمی‌گیرند و با سرپوش گذاشتن به اقدامات خود به دنبال تخریب چهره اسلام هستند. این در حالی است که تاریخ غرب خود مالامال از مشکلات است، از بحث نژادپرستی و برده‌داری گرفته تا تجربه دوره استعمار، جنگ‌ها و خونریزی‌های بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها به نام مذهب، جنگ‌های جهانی اول و دوم که طی آن، قریب 65 میلیون انسان کشته شد، همه را سرپوش گذاشته تا بحران را به جهان اسلام منتقل کنند، ‌این ضرورتی است که رهبر معظم انقلاب در این نامه به آن توجه کرده‌اند.
  در محتوای این نامه دو درخواست اساسی توسط رهبر معظم انقلاب از جوانان غربی مطرح شده‌ است، نخست کاوش در انگیزه‌ سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه اسلام و دیگری شناخت بی‌واسطه اسلام. جنابعالی ضرورت این دو درخواست را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
رهبر معظم انقلاب از این فرصت استفاده کردند تا ذهن جویای جوان غربی را با واقعیت‌های اسلام آشنا کنند. ایشان در قالب چند سؤال ذهن انسان غربی را به پرسش گرفتند که آیا امروز که توسط رسانه‌های غربی قرائتی خاص از اسلام ارائه می‌شود، زمان آن نرسیده که به عنوان انسانی آگاه و با تکیه بر عقلانیت، واقعیت‌ها را از آن منابع اصلی استخراج کنند؟ چرا غرب اجازه نمی‌دهد مردم فرهنگ و اندیشه اسلامی را بشناسند؟ آیا جوان غربی این سؤال را با خود مطرح کرده است؟ چرا سیاست قدیمی اسلام هراسی و نهضت پراکنی از اسلام مجدداً احیا شده‌است؟ و نهایتاً اینکه چرا غرب و قدرت‌های جهانی این اقدامات را در دستور کار خود قرار می‌دهند؟ این پرسش‌ها و کاوش در انگیزه‌های سیاه نمایی نکات بسیار قابل تأملی است که به آن اشاره کرده‌اند.
درخواست دوم ایشان، این بود که پس از طرح این سؤالات، بحث ایجابی قضیه را مدنظر داشته‌باشند و به کسب شناخت مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی بپردازند و دین اسلام را در منابع اصلی آن جست‌وجو کنند.
 علت تأکید رهبر معظم انقلاب بر منابع اصلی و شناخت بی‌واسطه از اسلام از چه رو است؟
عقلانیت سلیم اقتضا می‌کند که خود را نسبت به آنچه ما را از آن می‌ترسانند، آگاه کنیم. تبلیغات رسانه‌های غربی پیوسته بر اسلام هراسی تأکید کرده و آن را دینی خشن خطاب می‌کنند. بنابراین باید این مسأله بررسی شود و ماهیت این دین به داوری گذاشته شود که آیا واقعاً اسلام دین خطرناکی است؟!
نکته دیگری که ایشان به آن تأکید می‌کنند این است که نمی‌خواهند تلقی‌شان از اسلام را به جوانان غربی بقبولانند، بلکه می‌خواهند تنها به قرآن‌کریم مراجعه کنند و لسان روایات آن را دریابند و معنای درست را از دل معارف اصیل اسلامی به دست بیاورید تا اسلام با اغراض و اهداف آلوده شناخته نشود و ریاکاران به عنوان نمایندگان اسلام معرفی نگردند. اینجا رهبر معظم انقلاب اشاره مستقیمی به جریان‌های افراطی و تکفیری دارند و معتقدند غرب امروز تمام تلاشش بر این است که نمایندگان اسلام را جریا‌ن‌های افراطی و تکفیری معرفی کند در حالی که مسلمان‌ها، اینها را قرائتی تکفیری از اسلام می‌دانند و معتقدند که هیچ ارتباطی با اسلام ندارند.
 ایشان در نامه خود به کسب شناختی بی‌واسطه از اسلام تأکید کرده‌اند، به اعتقاد شما چگونه می‌توان به یک شناخت مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام رسید؟
راهکاری که ایشان ارائه می‌دهند، مراجعه مستقیم به قرآن‌کریم و زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص) است، چراکه با مراجعه به قرآن‌کریم و آموزه‌های آن می‌توان سیره و سبک زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت‌شان را مورد مداقه قرار داد که در نتیجه آن مسلماً به این نتیجه خواهیم رسید که پیامبر گرامی اسلام(ص) راستگو‌ترین افراد و نسبت به دیگران مهربانترین بوده است و تمام این ویژگی‌ها شناختی عالی را نسبت به اسلام ایجاد می‌کند. از این رو است که ایشان ذهن جوان غربی را به چالش می‌کشند و پرسند: «آیا تاکنون به قرآن مراجعه کرده‌اید؟» این در واقع سؤالی است که جوانان را به مراجعه دعوت می‌کند، یا می‌فرمایند: «آیا تاکنون بجز از طریق رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام(ص) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟» و سؤال دیگری که مطرح می‌کنند این است که «اسلام چگونه و بر مبنای چه ارزش‌هایی در قرون متمادی بزرگترین تمدن فکری و برترین دانشمندان را تربیت کرد؟» این سؤال ناظر به این حرف است که اگر در غرب چنین تبلیغ می‌شود که اسلام هرگز نمی‌تواند انسان را به اوج برساند و فرهنگی اصیل را ایجاد کند پس چگونه در قرن دوم و سوم همین اسلام توانست انسان‌ها را به اوج ترقی و تکامل برساند تا آنجا که خود غربی‌ها از آن دوره با عنوان GOLDEN  AGE (عصر طلایی) یاد می‌کنند.
 اینها پرسش‌هایی است که باید برای پاسخ به آن اندیشید و رهبر معظم انقلاب معتقدند که برای پاسخ به این پرسش‌ها باید از مرزهای ساختگی رسانه‌های غربی بیرون آمد و اجازه نداد تا با چهره‌پردازی‌های موهن در راه رسیدن به واقعیت‌ها سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند. درمرحله بعد باید به دنبال ایجاد پرسش‌های جدید بود و حقیقت‌ها را از نو در مقابل خود قرار داد. اگر بخواهم در یک جمله، نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان امریکای شمالی و اروپا را تبیین کنم، معتقدم این پیام در حقیقت «پاسخی به تشنگی مفرط امروز جوان غربی» است.

ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: