1393/11/14 ۰۹:۲۵
عاطفه شمس / كتاب و كتابخوانی و تاثیر آن در تعالی بخشیدن به روشهای اندیشیدن، نكتهای است كه وقتی در مقام تحلیل و در كنار سایر شرایط قرار میگیرد میتواند در ریشهیابی تحولات بزرگ تاریخ جوامع، نقش مهمی را ایفا كند. دهه ٥٠ به عنوان یكی از برجستهترین دهههای تاریخ ایران، به دنبال خود نویسندگان و آثار برجستهای را مطرح میكند كه در شكلگیری تفكرات انقلابی و همچنین در توفیق انقلاب اسلامی تاثیرات چشمگیری داشتهاند.
عاطفه شمس / كتاب و كتابخوانی و تاثیر آن در تعالی بخشیدن به روشهای اندیشیدن، نكتهای است كه وقتی در مقام تحلیل و در كنار سایر شرایط قرار میگیرد میتواند در ریشهیابی تحولات بزرگ تاریخ جوامع، نقش مهمی را ایفا كند. دهه ٥٠ به عنوان یكی از برجستهترین دهههای تاریخ ایران، به دنبال خود نویسندگان و آثار برجستهای را مطرح میكند كه در شكلگیری تفكرات انقلابی و همچنین در توفیق انقلاب اسلامی تاثیرات چشمگیری داشتهاند. بر این اساس گفتوگویی را با هادی خانیكی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده و از او فضای فكری غالب در دهه ٥٠ و علایق مطالعاتیاش را جویا شدیم. خانیكی معتقد است در دهه ٥٠ كتابهایی بیشتر تاثیرگذار بودند كه علاوه بر ادراك، نقش انگیزشی هم بر عهده داشتند. او آثار دكتر علی شریعتی را از تاثیرگذارترین آثار مطرح در فضای عمومی این دهه میداند كه در فضای مذهبی- سیاسی غالب آن برهه با استقبال فراوانی مواجه میشده است. خانیكی همچنین با اشاره به متفكران مطرح دیگری مانند استاد مطهری، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و آثار روشنگرانه آنها در كنار این فضای غالب، به تحلیل تمایز آثار آنها با آثار دكتر شریعتی میپردازد. گفتوگوی «اعتماد» با هادی خانیكی را در ادامه میخوانید.
با توجه به فضای فكری غالب در دهه ٥٠ چه اندیشهها و آثاری بیشتر مورد استقبال افراد جامعه قرار میگرفت؟
در دهه ٥٠، ایران به لحاظ گفتمان مسلط با نوعی گذار از مبارزات سیاسی و مسالمتآمیز به مبارزات مخفی و مسلحانه روبهرو بود. میتوان گفت چه در فرهنگ مذهبی و چه ماركسیستی كه بر فضای دانشگاههای آن زمان و بر فضای فكری جوانان آرمانخواه چیره بود، آثاری بیشتر تاثیرگذار بودند كه جامعه و بالطبع، جوانان را به گونهای به فهم بیشترِ سیاسی از جامعه ترغیب میكردند؛ آثاری كه علاوه بر ادراك نقش انگیزشی هم داشتند، یعنی میتوانستند تهییجكننده بوده و به لحاظ زبان نیز نقش تاثیرگذاری داشته باشند. بر این اساس و با توجه به فضای ذهنی كه من به عنوان یك جوان مذهبی و سیاسی در آن قرار داشتم، میتوانم بگویم كه یكی از تاثیرگذارترین آثاری كه در فضای عمومی وجود داشت آثار دكتر علی شریعتی بود. كتابهای دكتر شریعتی در فضای مذهبی- سیاسی غالب در آن زمان از جذابیتهای بیشتری برخوردار بود. البته در كنار این فضای غالب، آثار روشنگرانه دیگری نیز وجود داشت مثل آثار شهید مطهری، مرحوم بازرگان و مرحوم طالقانی. اما میتوان گفت تاثیرگذاری بیشتر، متعلق به آثار دكتر شریعتی بود.
خود شما بیشتر چه كتابهایی را مطالعه میكردید؟
طبیعتا من هم میتوانم بگویم قبل از هر چیز دنبال آثار دكتر شریعتی میگشتم، اما بازهم آثار دیگری در همین زمان دیده و خوانده میشد كه باید به آنها هم توجه كرد. از جمله آثار تاثیرگذار در فضای فكری جهانی، میتوان به آثار فرانتس فانون مثل «انقلاب آفریقا»، «دوزخیان روی زمین»، «نفرینیان خاك» و «پوست سیاه، صورتكهای سفید» اشاره كرد. اینها كتابهایی است كه با عنوان آثار عمیقتر سیاسی توسط انتشارات خوارزمی منتشر میشد و بر مطالعه و تفكر افرادی امثال من تاثیرگذار بود. گروه دیگری از كتابها را هم باید در نظر گرفت كه به دلیل فضای محدودیت و ممنوعیت رژیم گذشته عمدتا بدون مجوز و با جلد سفید منتشر شده و بسیار هم خوانده میشدند. این آثار زمینههای مختلف ادبی، تاریخی، هنری، اجتماعی و حتی شعر داشتند اما جذابیت آنها بیشتر مرهون محدودیت و ممنوعیتشان بود. حتی به خاطر دارم كه در این فضا بعضی از كتابها فقط به خاطر نام و فرم منتشر شدنشان بهشدت مورد استقبال قرار میگرفتند، مثل «من چهگوارا هستم» كه توسط خانم گلی ترقی نوشته شده بود. این كتاب محتوای مبارزاتی به آن معنا نداشت اما چون این انگاره وجود داشت كه به چهگوارا پرداخته با اقبال مواجه شد. البته فضای سیاسی و محدودیتهایی هم كه رژیم به وجود میآورد در جهت دادن به نوع مطالعه اثرگذار بود. در واقع اگر كتابی ممنوع یا كمیاب میشد حتی اگر یك اثر ادبی بود بهشدت خوانده میشد. میتوانم بگویم بسیاری از رمانهایی كه در این زمان فروش بالایی داشتند متاثر از محدودیتهایشان بودند.
كتابهایی كه نقش ادراكی و انگیزشی داشتند چقدر بر شكلگیری تفكر انقلابی در جامعه به ویژه نسل جوان تاثیرگذار بود؟
خب تاثیر زیادی داشت. ببینید همان طور كه گفتم باید این نكته را در نظر گرفت كه دهه ٥٠ دوران گذار از فضای سیاسی روشنفكرانه به فضای انقلابی بود. در این فضای انقلابی در واقع صرفا و صرفا یك شرایط باز روشنفكرانه وجود نداشت كه در آن انتخاب صورت بگیرد. در واقع شرایطی بر جامعه حاكم بود كه هر مضمونی كه افراد را چه به لحاظ ادراكی و چه انگیزشی به مبارزه ترغیب میكرد جایگاه بهتری را در فضای جوانان سیاسی كسب میكرد. هرچه به انقلاب هم نزدیكتر میشویم این تاثیر بیشتر میشود. به همین دلیل میبینید كه نویسندگان، ناشران و موضوعاتی كه اساسا به نوعی تفسیر انقلابی از موضوعات مختلف میپردازند مورد استقبال بیشتری قرار میگیرند. به خصوص میبینیم كه در سه، چهار سال منتهی به انقلاب، آثاری كه از تاریخ اسلام با زبان روز یعنی زبان سیاسی تصویری را ارایه میدهند یا از زندگی ائمه و بزرگان دین یك مضمون انقلابی را استخراج میكنند تاثیرگذاری بیشتری دارند.
ویژگی عمده آثار دكتر شریعتی چه بود كه به این حد از تاثیرگذاری منجر میشد؟
كار آثار دكتر شریعتی این بود كه با نقد فهم رایج كه منجر به نوعی سكون و بیتحركی میشد عملا افكار را به سمت عناصر حیاتبخش مذهب و تكیه كردن به آن ترغیب میكرد. به این اعتبار میتوان گفت كه آثار دكتر شریعتی هم به لحاظ مضمون و هم به لحاظ زبان در ترغیب كردن به فهم انقلابی از دین، جامعه و تاریخ تاثیر عمدهای داشت. این یكی از ویژگیهای منحصر به فرد دكتر شریعتی است كه هنوز هم آثارش جزو پرفروشترین كتابها هستند و در بین نسل جوان امروز هم اگرچه ذایقه بخشی از جامعه تغییر یافته است اما هنوز تمایل زیادی برای مطالعه آثار او وجود دارد. دكتر شریعتی از سویی با آنكه نگاه انتقادی به مدرنیته دارد باز جنبههای مثبتی را برای آن در نظر میگیرد و از سوی دیگر همانگونه كه در بخشهای دیگر هم گفتم نگاه ادراكی با نگاه انگیزشی را در كنار هم قرار میدهد، به همین دلیل جامعه آثار او را به تاریخ نسپرده است. اما نوع توجهات به دلیل تغییر و تحولاتی كه در جامعه اتفاق افتاده است به نوعی متفاوت است. آثار دكتر شریعتی ابعاد مختلفی از جمله ابعاد متفاوت اجتماعی، فرهنگی و مذهبی دارد كه در هر دوره بخشی از این گرایشات بیشتر مورد توجه افراد جامعه قرار میگیرد.
آثار دكتر شریعتی چه امتیازی نسبت به آثار سایر متفكرانی كه در آن برهه مطرح بودند مثل شهید مطهری، آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان داشت كه بیشتر مورد توجه قرار میگرفت؟
ببینید چون سوال شما بیشتر راجع به شكل گرفتن فضای معطوف به انقلاب بود بحث من هم مشخصا درباره دهه ٥٠ و سالهای منتهی به انقلاب یعنی ٥٥ به بعد است كه فضای انقلابی شدیدتر شده و افراد هم بیشتر در حال و هوای فضای سیاسی قرار گرفتند. همان طور كه پیشتر گفتم در آن دوره كتابهایی تاثیرگذار بود كه بیشتر به نوعی فهم، انگیزه و تحرك سیاسی میانجامید، به همین اعتبار هم گفتم كه كتابهایی كه از ناحیه رژیم شاه با محدودیت و ممنوعیت مواجه میشد مورد اقبال بیشتری قرار میگرفت. بعضی از این كتابها، جلد سفید و غیرمجاز بودند، بعضی هم آثاری بودند كه در فضای جهانی، گفتمان انقلابی را مطرح میكردند كه برای نمونه هم به آثار فرانتس فانون اشاره كردم یا كارهایی كه انتشارات خوارزمی و نظایر اینها منتشر میكردند. در چنین فضایی بود كه آثار شریعتی وضعیت متمایزی را داشت. به یك معنا میتوان گفت كه تاثیرگذارترین، پرفروشترین و مطرحترین آثار بود. طبیعتا به لحاظ تاریخی آثار دكتر شریعتی بعد از آثار مرحوم بازرگان حتی آیتالله طالقانی مطرح بود، اگرچه میتوان گفت آثار آنها هم مورد توجه بود ولی گفتمان شریعتی به لحاظ تاریخی گفتمانی است كه پس از نسل اول روشنفكری دینی كه معرف آن مهندس بازرگان بود به میدان میآید. در نتیجه این آثار هم خوانده میشد ولی اگر از من بپرسید میگویم كه این آثار بیشتر در دهه ٤٠ یا اواخر آن محوریت داشتند و بعد جای خود را به آثار دكتر شریعتی دادند در عین حالی كه موضوعیت خود را از دست نداده بودند. در واقع میتوان گفت كه به آثار شهید مطهری و دكتر شریعتی نمیتوان به عنوان دو رقیب نگاه كرد چرا كه آنها به طرح جنبههای جدیدی از تفكر دینی میپرداختند كه شاید بتوان گفت مهمترین بخش آنها به نوع رویكرد فلسفی و تاریخی بازمیگشت. در عین حالی كه آثار استاد مطهری نوعی نقد رایج از مذهب هم بود منتها آن دایره تاثیر شورانگیز بیشتر به حوزه آثار دكتر شریعتی تعلق داشت. به دلیل اینكه شهید مطهری هم روی مسائل مطرح زمان تكیه میكرد و وارد حوزههایی متفاوت با رویكرد رایج در حوزهها میشد، ایشان در دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر سابق) مطالبی را تدریس میكرد- اینها بعدها هم منتشر شد- كه با اینكه واحد نداشت ولی با استقبال بالایی مواجه میشد. در واقع تكیهای كه ایشان بر «خدمات متقابل اسلام و ایران» در سال ٥٤ میكرد با وجود اینكه آن دوره، زمان طرح نوعی انترناسیونالیسم چه در جنبههای دینی و چه جنبههای ماركسیستی آن بود، با استقبال بالایی مواجه میشد. به هر صورت میتوان آثار استاد مطهری را معرف رویكرد روشنفكرانه حوزه و آثار دكتر شریعتی را معرف رویكرد متدینانه دانشگاه دانست. در رویكرد این دو نوعی اشتراك نظر میتوان دید اما در متدولوژی و روششناسی آنها نوعی افتراق وجود دارد. اما من در واقع در پاسخ به سوال شما، مشخصا به عنوان یك جوان مذهبی انقلابی گفتم كه بیشترین اثر را طی این سالها آثار دكتر شریعتی داشته است. طبیعتا برای جوانان غیرمذهبی انقلابی یا جوانان مذهبی غیرانقلابی حتما آثار دیگری هم مطرح بوده است كه نباید تاثیرگذاریشان را نادیده گرفت. منتها خب ببینید در آن گفتمان انقلابی كه تاثیر بر جوانان، دانشگاهیان و روشنفكران به طور گسترده صورت میگیرد، تاثیرگذارترین نگاه تفسیری به قرآن را باید در «پرتوی از قرآن» آیتالله طالقانی دید. تاثیرگذارترین آثاری كه در زمینه شناخت فلسفی به خصوص با رویكرد اسلامی و با شناخت طرح تاریخ اسلام باز با زبان سیاسیتر و جذابتر وجود دارد آثار شهید مطهری و تاثیرگذارترین آثار در ملازمت و نزدیكی بین دین و علم آثار مهندس بازرگان است. منتها ببینید فصل مشترك آثار بازرگان، مطهری، طالقانی و شریعتی در این است كه همه آنها در عین حال سیاسی هم هستند یعنی به جنبههای سیاسی هم میپردازند و به همین اعتبار است كه در فضای تاثیرگذاری بر مخاطبان تحصیلكرده و جوان خود قرار میگیرند.
عدهای معتقدند كه نباید و نمیتوان برای كتاب این حد از تاثیرگذاری را قایل شد. نظر شما در این باره چیست؟
در این باره دو رویكرد وجود دارد. یكی رویكردی است مبتنی بر روایت از درون كه نوعی نگاه جامعهشناسانه سیاسی دارد و بر اساس آن افراد باید دیدگاهها و مشاهدات خود را بگویند. یك نگاه هم به اصطلاح نگاه پسینی و از بیرون است. با نگاه پسینی به خصوص كسانی كه امروز به یك مساله میپردازند حتی ممكن است با نوعی دید انتقادی چه به گفتمان انقلاب و چه به گفتمان پسا انقلاب نگاه كنند كه ممكن است این نگاه كمتر جامعهشناسانه و بیشتر نورماتیو یا هنجاری باشد و بر اساس باید و نبایدهایی كه الان به آن رسیدهاند به این موضوع بپردازند. نگاه من، نگاه اول بود یعنی من به عنوان روایت از درون گفتم كه هر كنشی كه انجام میگرفت به هرحال یك طرف آن كتاب و مطالعه بود. یعنی چه درباره كسانی كه وارد حوزههای سیاسی میشدند و مبارزه مخفی میكردند و چه كسانی كه نقش آگاهیبخشی داشتند نمیتوان نقش كتاب را نادیده گرفت. همان طور كه اگر به سالهای قبل تاثیرگذاری آثار شریعتی برگردید میبینید كه آثار نویسندگانی مثل جلال آلاحمد و صمد بهرنگی خوانده میشده و تاثیرگذار هم بوده است. وقتی میگوییم تاثیرگذار است به این معنا نیست كه فقط و فقط باید به كتابهایی كه به تحلیل انقلاب و مطالعات تطبیقی انقلابها میپرداختهاند اكتفا كرد بلكه در كنار آنها مجموعهای از رمان، شعر، اثر هنری، نمایشنامههایی كه نوشته میشد و امثال اینهاست كه شرایط انقلابی را به وجود میآوردند. بالاتر از همه اینها، به خصوص نسبتی است كه با شرایط انقلابی پیدا میكنند مثل تاثیرگذاری كه از سخنرانی امام در بین علمای برجسته هم وجود دارد. من تك سببی به مساله نگاه نمیكنم به عنوان روایتی كه بگویم این تاثیر فقط در كتاب، اشكال مبارزاتی، دیدن صحنههای فقر، تربیت انقلابی، حضور پیدا كردن در محافل انقلابی، مساجد و مراكز سوقدهنده به مبارزات سیاسی یا فقط در دانشگاهها بود، بلكه همه اینها در كنار هم قرار داشتند ولی در ارتباط با اینكه آیا صرفا جامعه با كتاب انقلابی شده من هم چنین نظری ندارم اما نمیتوانم بگویم كه كتاب جزو محركهها هم نبوده است، به خاطر اینكه اگر با ملاحظهای كه اول هم به آن اشاره كردم كه تمایل جامعه به سمت آثاری بود كه مضمون سیاسی داشتند و به نوعی هم علیه رژیم شاه تفسیر میشدند نگاه كنید نمیتوانید به عنوان كنشگری سیاسی یا اجتماعی خود كتاب را نادیده بگیرید، چرا كه در نفس انتشار این كتابها، نهادهایی كه برای انتشار آنها شكل میگرفت، نفس توزیع آنها، شبكههایی متشكل از جوانان انقلابی و دانشگاهی كه آنها را توزیع میكردند كه بین آنها آثار امام، طالقانی، شریعتی، دفاعیات زندانیان سیاسی و هر اثری كه یك گام به سمت مبارزه و انقلاب میكشاند هم بودند، نوعی مبارزه وجود داشت. ببینید دانشكده فنی دانشگاه تهران یك شرایط استثنایی داشت؛ به دلیل اینكه از كانونهای مبارزه بود هر نوع اطلاعیه و بیانیه سیاسی كه از امام و گروههای مخفی یا انقلابی منتشر میشد در سراسر دانشكده چسبانده میشد و دانشجویان هم میدیدند و تا وقتی هم كه دانشكده تعطیل نمیشد انتظامات دانشگاه جرات نمیكرد آنها را جمعآوری كند. خب ببینید اینجا اعلامیه وجود دارد، كاست هست، كار هنری انجام میگیرد و... بحث ما هم تاثیر مجموع اینها در شكل گرفتن فضای انقلابی است. در نتیجه كتاب هم یكی از قسمتهای مهم آن است چون بر سر كتاب از زمان تالیف تا خوانده شدن خیلی كارها انجام میگرفت و مراحل مختلفی را طی میكرد. مگر میتوان تیراژهای چند صدهزار جلدی آثار شریعتی در دوران انقلاب را نادیده گرفت. وقتی در این تیراژ منتشر میشد یعنی حتما خوانده هم میشده وقتی هم كه خوانده میشده پس اثرگذاری هم داشته است. به اعتقاد من كسانی كه برای كتاب نقش مهمی را در شكلگیری افكار انقلابی قایل نیستند یك نگاه بعد از رخدادی دارند. در خود آن دوران میبینید كه كتابفروشی، راه انداختن كتابخانه، توزیع كتاب جزو فعالیتهای انقلابی محسوب میشود. اصلا یكی از مهمترین نوع فعالیتهای دانشجویی انتشار كتابهایی بود كه خیلی هم مورد حمایت دانشگاه نبود. حتی بین دانشجویان مذهبی و ماركسیست رقابت هم وجود داشت، آنها دو نوع كتابخانه داشتند و هر كدام در كتابخانههایشان كتابهایی را كه خودشان قبول داشتند نگهداری و توزیع میكردند. اما چون سوال شما متوجه شخص من بود بازهم تاكید میكنم كه من به عنوان یك جوان مذهبی انقلابی جواب سوال شما را دادم، ممكن است درباره دیگران شعاع این تاثیرگذاری متفاوت باشد.
به نظر شما امروز روال مطالعه و تفكر در بین نویسندگان و خوانندگان، نسبت به دهه ٥٠ چه تفاوتی كرده است؟
مقایسه در این مورد كمی مشكل است، الان اشكال رقیبی برای مطالعه وجود دارد كه آن زمان نبود. به هر حال امروز كتاب فقط در فضای چاپ و سختافزاری آن مطرح نیست، در فضای مجازی، ای بوك هم مطرح است اما میتوانم بگویم كه حداقل در میان نخبگان دامنه و عمق مطالعه بر اساس شواهد و آماری كه وجود دارد گسترش پیدا نكرده است. درباره جامعهای كه الان بسیار باسوادتر شده و نزدیك به پنج میلیون دانشجو دارد، جامعهای كه سطح شهرنشینی آن افزایش پیدا كرده و جمعیتش جوان شده است، اگر بخواهیم بر اساس شاخصهایی مثل تیراژ همان كتابهای دانشورانه، تاثیرگذار و اندیشهورانه قضاوت كنیم یعنی شاخص كتاب را از همان جنس كتابهایی بگیریم كه به عنوان كتابهای عمیق و تاثیرگذار تالیف یا ترجمه میشد باید گفت تیراژ آنها بالای دو هزار تا سه هزار جلد بود. مثل همان كتابهای فانون كه قبلا گفتم، از سال ٥٢ به بعد زود هم به چاپ دوم میرسد. اما در حال حاضر همین نوع كتابها كه ناشرانشان الان هم از همان جنس قبل هستند تیراژشان حدود هزار تا هزار و ٥٠٠ جلد است. چه تغییری رخ داده است كه با وجود افزایش جمعیت و باسوادتر شدن آنها، مشتریان این نوع كتابها بیشتر نشدهاند. یك جواب ممكن است این باشد كه خب وقتی افراد میتوانند كتاب را در فضای مجازی دانلود كنند ضرورتی وجود ندارد كه آن را بخرند. من این كار را نفی نمیكنم اما در عین حال میتوانم بگویم اگر مطالعه كردن ملاك باشد باید در نظر گرفت كه ممكن است گردآوری كتابها یا دانلود آنها صورت بگیرد اما خوانده نشود، همان طور كه كتابی ممكن است خریده شده اما خوانده نشود. یكی از مترجمان صاحبنظر معاصر به طنز میگفت وقتی تیراژ این نوع كتابها از سه هزار جلد به هزار و پانصد رسیده است هیچ فاكتوری برای تحلیل نداریم جز اینكه بگوییم سه هزار نفر در آن زمان كتاب میخواندهاند، اكنون نصف آنها مرده و هزار و نفر باقی ماندهاند. انگار هیچ كتابخوان جدیدی به آنها اضافه نشده است. این یك زبان طنزآمیز اما حاكی از واقعیت است. یعنی در آن زمان قشر نخبه، سیاسی، دانشجو و جوان بیشتر دنبال كتاب میرفتند. البته این نظر علمی نیست و بیشتر بر اساس مشاهده است. حالا ممكن است گفته شود نسل امروز دنبال كتاب و خریدن آن نمیروند اما در فضای مجازی كتاب میخوانند. من این را نفی نمیكنم ممكن است این هم رخ داده باشد ولی در عین حال سطح و میزان مطالعه و میزان چرخش كتاب در جامعه امروز با آن معیارهایی كه من مشخص كردم و آن شاخصهایی كه علامت تفكر بر آنها وجود دارد پایین است. هر چند هنوز هم كتابهایی وجود دارد كه با معیارهایی غیر از این شاخصها به چاپ ١٠٠ و ١٥٠ هم میرسد اما میتوانم بگویم كه متاسفانه جامعه كنونی از نظر كتابخوانی و توجه به كتاب در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید