1393/10/30 ۱۲:۰۰
سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان، نخستین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، رییس دولت موقت و یكی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، بهانهیی شد تا درباره شخصیت و مشی اعتدالی او با سید رضا اكرمی، رییس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری و رییس شورای فرهنگی وزارت كشور به گفتوگو بنشینیم. او بازرگان را فردی مومن، متدین و مبارز میداند كه نمیتوانسته است با افكار انقلابی امام و دیگران همسو باشد. در واقع مهمترین و شاید تنها نقد اكرمی به بازرگان را میتوان در همراهی نكردن او با انقلاب و شرایط آن زمان جامعه ایران دانست.
***
شما با مهندس بازرگان و اندیشههای ایشان از چه زمانی و به چه صورت آشنا شدید؟
من از زمانی كه در قم طلبه بودم با نوشتههای مرحوم بازرگان از قبیل مطهرات در اسلام، اسلام دین مولد و مبارز و سایر آثار ایشان آشنا بودم تا به انقلاب و بعد از آن رسیدیم. ایشان را فردی متدین و محترمی میدانستم. من هم با آثار قلمی ایشان و هم با اندیشههای ایشان مأنوس بودم كه در دوران انقلاب تقریبا به نقطه اوج خود رسید و ایشان نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران شدند و این تا هنگام تصرف لانه جاسوسی ادامه داشت كه خب ایشان استعفا داد و امام هم استعفای ایشان را پذیرفت و بعد از آن تقریبا از صحنه به قدری حذف شد، بعد هم كه نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد. من با ایشان از نظر فكری و رفتاری آشنا بودم.
اقدامات مهندس بازرگان در پی اشغال سفارت و استعفای ایشان در نگاه شما نسبت به ایشان تغییری ایجاد كرد؟
من از ابتدا مرحوم بازرگان را فردی مومن، متدین و مبارز میدیدم اما خب ایشان ویژگی انقلابی بودن و اینكه بتواند با افكار انقلابی امام و دیگران همسو باشد را نداشت. در واقع در این حد و اندازه نبود اما خب فرد متدین و طرفدار انقلابی به حساب میآمد اما آن انقلابی كه همراه با انقلاب بتواند با مخالفان و حتی ضد انقلاب برخورد كند نبود. بعدها داستان مجاهدین خلق را دیدیم كه ایشان میگفتند مجاهدین خلق فرزندان نهضت آزادی هستند كه خب این تقریبا نظر مطلوب و مناسبی نبود.
شما از نزدیك برخوردی هم با مهندس بازرگان داشتهاید؟
نه ما با هم تماس حضوری و اینكه همسخن و هم گفتوگو شویم، نداشتهام.
چه تفاوتی بین دیدگاههای ایشان و تفكرات انقلابی آن زمان وجود داشت كه باعث ایجاد اختلاف شد و مهندس بازرگان را از صحنه سیاسی كنار زد؟
ببینید انقلاب یك معنای خاصی دارد كه این نیازهای خاص خودش را هم میطلبد. به هر حال شاه و سلطنت مساله مخالف انقلاب و ضد انقلاب بود. در حالی كه مرحوم بازرگان تا همان اواخر هم میگفت شاه سلطنت و دولت حكومت كند. خب امام میفرمود شاه باید برود اما بازرگان میگفت این شاید نشدنی است و ما به نتیجه نمیرسیم، در حالی كه امام به نتیجه رسید و انقلاب شاه و نظام شاهنشاهی را حذف كرد اما آقای بازرگان یا باور نمیكرد یا اعتقاد داشت كه كار سختی است و باعث خونریزی میشود. این بیشتر حالت كنار آمدن و مسالمت و امثال اینها بود كه خب این با نگاههای انقلاب اصلا نمیسازد. انقلاب برای خود ادبیات خاصی دارد. باید قاطع بود و استقامت نشان داد و جلو رفت اما خب مهندس بازرگان این اعتقاد را نداشت.
با توجه به اینكه مهندس بازرگان معتقد به سیاست گام به گام بود و اكنون نیز بحثهای اعتدالی در جامعه مطرح است، چه وجه اشتراك یا تفاوتی را میتوان بین این دو سیاست یا بین ایشان و روحانی در نظر گرفت؟
به نظرم مقایسه وقتی درست است كه در آن هم زمان و هم شرایط در نظر گرفته شود. ما الان زمان و شرایطمان با دوران اوایل انقلاب و زمان مرحوم بازرگان قابل مقایسه نیست. ما نمیتوانیم بگوییم این دو چه شباهتها یا افتراقهایی با هم دارند. آن دوره برهه خاصی بود كه همه باید در اندیشه تثبیت و تحكیم نظام باشیم خب این كار الان انجام گرفته و ما در شرایطی هستیم كه باید به سمت رشد و توسعه برویم، سند چشمانداز ٢٠ ساله را امروز داریم. اكنون سالهای زیادی گذشته است. آن روزها كه این حرفها نبود بنابراین اصلا نمیتوانیم بگوییم وجه تشابه یا تفاوتی بین مرحوم بازرگان و دكتر روحانی وجود دارد یا نه.
فرمودید دورهها و آدمها را نمیتوان باهم مقایسه كرد، از زاویه دیگری نگاه میكنیم. بین مشی مخالفان این دو چه تفاوت یا شباهتهایی هست. مثل برخوردی كه اخیرا در مجلس با علی مطهری، نماینده مردم تهران شد و تا حدودی تداعی كننده اتفاقات مشابه در دوره مهندس بازرگان بود.
من اصلا نه مهندس بازرگان را با علی مطهری مقایسه میكنم و نه علی مطهری را با مهندس بازرگان. من صریح میگویم كه رفتار علی مطهری با مجلس را خلاف میدانم. آقای مطهری میخواهد حرفی را در رابطه با «فتنه» بزند و بگوید باید همه كسانی كه در این موضوع نقش داشتهاند از جمله احمدینژاد و كسانی كه در مناظره و جشن بعد از انتخابات در برابر قانون و در مقابل امام آن هم به فاصله ١١ روز از ٩ دی تمرد داشتهاند پاسخگو باشند اما به یكباره به سمت موضوع حصر غش میكند. من این حصر را قانونی میدانم شورای امنیت ملی آمده و قصه ٨٨ را بررسی كرده و جمعبندیاش این است كه موسوی و كروبی باید از نظر ملی امنیتی و مصلحتی فعلا در شرایط خاصی قرار بگیرند و خود آنها هم بهتر است با دیگران در تماس نباشند و گرنه برای هر دو طرف مشكل ایجاد میشود. حتی ممكن است افرادی درصدد آسیب رساندن به آنها باشند كه این برای نظام قابل تحمل نیست. پس این فاصله برای آنها خوب است تا قدری در عملكردشان تجدیدنظر كنند. قطعا آقای مطهری هم اشتباه میكند این مسیر را ادامه میدهد. شورای امنیت ملی یك نهاد قانونی است كه تصمیم گرفته شده را به امضای رهبری رسانده است. بنابراین این حصر قانونی شرعی و قانونی است. حتی اگر سخنان ایشان من باب امر به معروف و نهی از منكر هم باشد نباید آن را بیشتر از این ادامه دهد. اگر هم به دنبال راهحل هستند و میخواهند تمام كسانی كه در «فتنه ٨٨» دستاندركار بودهاند مواخذه شوند كه آن یك بیان دیگر و یك راه دیگر میطلبد. بنابراین هرگز نباید علی مطهری را با بازرگان مقایسه كرد سطح علی مطهری این نیست. مخالفان آنها و اتفاقات پیرامون آنها را هم نمیتوان باهم مقایسه كرد، در حال حاضر شرایط با آن دوره متفاوت است.
درباره بازاندیشی در تفكرات و عملكرد افراد گفتید، آیا این بازاندیشی و تجدیدنظر با یك سازوكار بهتر قابل انجام نیست؟
ببینید قبل از هر چیز نباید این موضوع را رسانهیی و تریبونی كنند. بهتر است چند نفر آدم عاقل بنشینند، صحبت كنند، وساطت و جمعبندی كنند تا به یك نتیجه برسند. این كار با رسانهیی كردن انجام نمیشود.
برگردیم به موضوع گفتوگو، به نظر شما مهمترین عامل سقوط مهندس بازرگان چه بود؟
ایشان هم از لحاظ نگاه فكری و هم سیاسی نمیتوانست با انقلاب و انقلابیون همراهی كند. ما درمورد كردستان این مساله را دیدیم. در آن زمان مرحوم قرنی، رییس ستاد مشترك بود، ایشان میگفت باید با ضد انقلاب برخورد كرد و نباید آن هم در اول انقلاب به آنها اجازه سر برداشتن داد اما مرحوم بازرگان موافق نبود، استعفای قرنی را پذیرفت و ایشان شهید شد. بازرگان نمیتوانست خود را در شرایط انقلاب قرار دهد. ببینید انقلاب برای خود ادبیات خاص دارد. تصمیمگیری قاطعیت اعمال و اجراست. نمیشود به گروهی گفت كه آقا من شما را نصیحت میكنم و بعد آنها شروع به تیراندازی كنند و پادگان مهاباد را بگیرند و بعد بیایند پادگان سنندج را تصرف كنند. اینكه انقلابی بودن نیست. انقلاب و انقلابی بودن اخطار، اتمام حجت و برخورد لازم دارد. بازرگان این را نمیتوانست هضم كند. امریكایی كه خود را از ٢٨ مرداد تا ٢٥ سال بر همهچیز مملكت حاكم كرده بود را نمیشد با نصیحت و خواهش و تمنا قانع كرد و به او گفت كه حق دخالت در امور داخلی ما را نداری یا اینكه سفارتخانههای شما نباید لانه جاسوسی باشد كه هر ضد انقلابی با آن رابطه داشته باشد. وقتی لانه جاسوسی به تصرف درآمد بسیاری از ارتباطها با گروهكهای مختلف ضد انقلاب قطع شد پس مشخص شد اینجا حلقه وصل بود. این طوری با مذاكره كه نمیشود همهچیز را به پیش برد.
یعنی شما میفرمایید روحیه ایشان به نحوی سازشكارانه بود؟
ببینید ساخت و پاخت و امریكایی بودن بیان دیگری است، من هرگز نمیگویم اینها امریكایی بودند فقط این روحیه با انقلاب نمیسازد. انقلاب یك طبیعت خاص دارد. ببینید به طور مثال ما الان با جنگ نرم مواجه هستیم، در جنگ نرم باید قبول كرد كه جنگ است نه اینكه من یك نظر میدهم شما هم یك نظر میدهید. شما نگاه كنید همین حادثهیی كه در فرانسه رخ داد، دو یا سه نفر احمق رفتند و به خاطر یك كاریكاتور ١٢ نفر را كشتند و عدهیی را مجروح كردند اما اكنون میبینیم كه آمدهاند نشریه را منتشر كردهاند و در یك كاریكاتور به پیغمبر اكرم(ص) توهین كردهاند آن هم در سه میلیون نسخه و به چند زبان. اینجا دیگر نمیشود گفتوگو كرد. آنها به پیغمبری كه یك میلیارد و ٧٠٠ میلیون پیرو دارد توهین میكند. این چه معنایی دارد؟ مگر رفتارهای اینچنینی با مذاكره و گفتوگو حل میشود. این رفتارها رسما به دنبال براندازی و تحقیر و شكستن روحیه و غیرت دینی است و بعد نتانیاهو به پاریس میرود و میگوید كه یهودیان فرانسه امن نیست به اسراییل بیایید. این مسخره كردن خودشان است؟ مسخره كردن یهودیان است؟ مسخره كردن اروپاست؟ اروپا ناامن و اسراییل امن است؟
با توجه به گذشت ٣٥ سال از كنار رفتن مهندس بازرگان، سیاستمداران چه درسهایی از عملكردهای مثبت و منفی ایشان در عرصههای مختلف میتوانند بگیرند كه برایشان راهگشا باشد؟
ببینید اگر كسی در مقام نقد باشد حداقل چهار شرط را برای آن نیاز دارد؛ اول اینكه آگاهی كامل به همه مسائل داشته باشد، دوم، قصد اصلاح، خیرخواهی و ترمیم داشته باشد، سوم، پیشنهاد جایگزین را بدهد و چهارم اینكه در داوری و قضاوت انصاف داشته باشد. در حال حاضر نه مرحوم بازرگان حضور دارد و نه نظرات ایشان وجود دارند كه بخواهیم درباره آنها قضاوت كنیم. من مرحوم بازرگان را فردی متدین و محترمی میدانم ولی انقلابی نبود و نمیتوانست با انقلاب همراهی كند. بنابراین دوره او و اندیشههای او هم در آن زمان تمام شده است.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید