علم از دین بی‌نیاز نیست درگفت وگو با ولفگانگ اسمیت ـ ترجمه مرضیه سلیمانی

1393/10/27 ۱۱:۴۵

علم از دین بی‌نیاز نیست درگفت وگو با ولفگانگ اسمیت ـ ترجمه مرضیه سلیمانی

ولفگانگ اسمیت، ریاضی‌دان، فیزیکدان، فیلسوف دین و دین‌پژوهی است که به مکتب فکری سنت‌گرایی تعلق دارد. او در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد و در سال ۱۹۴۸ در رشته‌های فلسفه، فیزیک و ریاضی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد. دو سال بعد، درجه کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک از دانشگاه پرودو دریافت کرد و چند سال بعد، درجه دکتری خود در رشته ریاضیات را از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد. به عنوان استاد ریاضی در دانشگاههای ام.آی.تی، یوسی.ال.ای و اورگان به تدریس مشغول شد و پژوهشهای گسترده در حوزه آیرودینامیک را در شرکت هواپیمایی «بل» آغاز کرد.

 

 

اشاره: ولفگانگ اسمیت، ریاضی‌دان، فیزیکدان، فیلسوف دین و دین‌پژوهی است که به مکتب فکری سنت‌گرایی تعلق دارد. او در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد و در سال ۱۹۴۸ در رشته‌های فلسفه، فیزیک و ریاضی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد. دو سال بعد، درجه کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک از دانشگاه پرودو دریافت کرد و چند سال بعد، درجه دکتری خود در رشته ریاضیات را از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد. به عنوان استاد ریاضی در دانشگاههای ام.آی.تی، یوسی.ال.ای و اورگان به تدریس مشغول شد و پژوهشهای گسترده در حوزه آیرودینامیک را در شرکت هواپیمایی «بل» آغاز کرد. در همان زمان به انتشار نشریه‌های تخصصی و ژورنال امریکایی ریاضیات پرداخت و تحقیقات و مطالعات خویش در زمینه فلسفه و دین را گسترش بخشید.

انتشار مجله مطالعات سنتی با عنوان «سوفیا» از جمله فعالیتهای او در این حوزه است. همچنین مرتبط با سنت‌گرایی، به صورتی گسترده به نقد مدرنیته پرداخته، زیرساختهای فلسفی شیوه‌های علمی را کاویده و بر مفهوم چارچوب ارسطویی علم تأکید ورزیده است. در کتاب معروف «معمای کوانتوم» که در سال ۱۹۹۵ به چاپ رسیده، اسمیت ضمن نقد علم‌گرایی و علم‌پرستی، مسأله ارتباط شیوه‌های علمی با فلسفه علم‌مَدار را مطرح کرده و به دنبال طرح راه‌حلهای جدید برای تفسیر پدیدارهای فیزیکی است. به عقیده او مرتبط ساختن شیوه‌های علمی با هرگونه متافیزیک ساختاری، امری ممکن است. همچنین تفسیری خاص و متمایز از محیط ‌زیست به دست داده و با نظریه تکامل داروینی مخالفت ورزیده است.

او می‌گوید عنصر بنیادی و اصلی در یک‌گونه، شکل آن است و نه تاریخچه علت و معلولی آن. از سوی دیگر این را ساخته و پرداخته دست بشر ندانسته، بلکه مبتنی بر وحی الهی می‌داند که از طریق کتب آسمانی به دست انسانها رسیده است. در جایی دیگر، دین را حاوی دو جنبه حقیقت و طریقت می‌داند و صراحتاً اعلام می‌کند که بین علم و دین، هیچ‌گونه ضدیتی به معنی تباین و مغایرت و ناسازگاری ذاتی وجود ندارد. تعارضی که ما شاهدش هستیم، محصول لغزشهای برخی دانشمندان است که به علّت دست یافتن به اصل واقعیت به وجود می‌آید.

علم بی‌نیاز از خدا نیست و برای شکوفایی و رونق باید از الهیات توشه برگیرد. اگر علم و دین را از یکدیگر جدا کنیم، در حقیقت به هر دو حوزه آسیب جدی وارد کرده‌ایم. براساس نظریات اسمیت، مبنای علوم سنتی این مقدمه است که کیهان یک تجلی را تشکیل می‌دهد. در واقع، علم سنتی در جستجوی ارتباط پدیدارها با واقعیت‌ یا مبدأیی است که تجلی و ظهور این تعهد در حالت مطلوب به روشنگری ختم می‌شود.

مقالات و کتابهای منتشرشده اسمیت عمدتاً در حوزه فلسفه، دین و فیزیک هستند و معدودی از مقالات دینی او به زبان فارسی نیز ترجمه شده‌اند. عناوین برخی از این آثار (به جز آثار مربوط به ریاضیات) عبارتند از: کیهان و تعالی: شکستن مرزهای باورهای علمی (۱۹۸۴)، تیلاردیسم و دین جدید: تحلیلی بر آموزه‌های پی‌یرتیلار دوشاردن (۱۹۸۸)، معمای کوانتوم: پیدا کردن کلید گم شده (۱۹۹۵)، خرد کیهان‌شناسی باستان: علم جدید در پرتو سنت (۲۰۰۳)، علم و اسطوره پیشرفت (۲۰۰۴)، افشاگری سنت: رسالاتی در نقد معنوی مدرنیته (۲۰۰۵)، از گربه شرودینگر تا هستی‌شناسی تومیستی (۱۹۹۹)، پیوند پنهان علم و اسطوره (۲۰۰۱)، مشکل کیهان‌شناسی مبتنی بر فیزیک نجومی (۲۰۰۱)، باطنی‌گری و کیهان‌شناسی (۲۰۰۲)، علم مدرن و نقد گنونی (۲۰۰۳)، معضل ادراک بصری (۲۰۰۴)، ذهن و اعصاب (۲۰۰۴)، کیهان‌شناسی در مواجهه با گنوستی سیزم (۲۰۰۶)، تفاسیر کابالایی در مورد آفرینش از هیچ (۲۰۰۷)، خرد کابالای مسیحی (۲۰۰۷). گفتگوی زیر ترجمه مصاحبه‌ای است که در نشریه اینترنتی innerexplorations به چاپ رسیده است و در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» (شماره ۱۰۱) در دسترس فارسی‌خوانان قرار گرفته است.

***

چه چیزی باعث شد که به پژوهش و تألیف در زمینه فلسفی و دینی روی آورید؟

بیش از هر چیز، درک و تشخیص این موضوع که علم تیغی دولبه است. از یک سو حقیقت علمی و نوع خاصی از دانش را داریم؛ اما همین دانش، در عمل با فرضیات فلسفی که معمولاً با حقایق علمی اشتباه گرفته می‌شوند، همراه است. در پرتو سنتهای متافیزیکی هر روز بر من آشکارتر می‌شد که این باورهای علمی (آن‌گونه که من آن را نامیده‌ام، غالباً جعلی و تقلبی‌اند و برای سلامت معنوی ما زیان‌آور. در حقیقت متقاعد شدم که افول اخلاقی و معنوی تمدن مدرن یا مفارقت ما از واقعیت معنوی‌مان، محصول جهان‌بینی علمیی است که به نام علم به ما قالب شده است! بنابراین تمام همّ و غمّ خود را صرف آشکارکردن باورهای بنیادین علمی‌ای کردم که بر تمدن جدید سایه افکنده است.

 

می‌توانید در مورد باورهای علمی رایج مثالی به دست بدهید؟

می‌توانم نظریه تکامل داروینی را مثال بزنم که (برخلاف اعتقاد رسمی) در حقیقت، یک فرضیه علمی که با واقعیات تجربی تأیید شده باشد، نیست، بلکه یک عقیده فلسفی است که در هیأت علمی ظاهر شده است. همان‌گونه که یکی از زیست‌شناسان مولکولی اشاره کرده است، داروینیسم نهایتاً «چیزی کمتر و بیشتر از اسطوره بزرگ کیهان‌زایی در قرن بیستم» نیست؛ اما ژانر اسطوره‌ علمی به حوزه زیست‌شناسی محدود نمی‌شود و حتی در قلمرو فیزیکی نیز می‌توان آن را مشاهده کرد. هنگامی که نوبت به علوم اجتماعی و روان‌شناسی می‌رسد، معلوم می‌شود که اسطوره به راستی دست بالا را دارد. من در نخستین کتابم همه این‌ چیزها را به صورت مستند توضیح داده‌ام.

 

به تلویح در مورد سنتهای فلسفی سخن گفتید؛ آیا می‌شود کمی بیشتر در این باره توضیح دهید؟

در اوایل زندگی به این نتیجه رسیدم که بیشتر مکاتب فلسفی پیشامدرن، به گونه‌ای چشمگیر با یکدیگر وحدت دارند و در آنها نوعی انسجام وجود دارد؛ درست مثل اینکه لهجه‌های مختلف یک زبان ابتدایی باشند، یا تصاویر گوناگون درباره یک موضوع که از زوایای مختلف گرفته شده است. البته باید از سطح فراتر رفت و شکل‌های بیرونی را کنار زد تا این خویشاوندی و سازگاری آشکارشود.

بدین ترتیب من در آنچه سنتهای بزرگ می‌نامم، معیاری مشخص از حقیقت فلسفی را کشف کردم. دریافتم که در این سنتها حقایقی درباره خدا، انسان و جهان وجود دارد که از طلیعه تاریخ بشری وجود داشته‌اند. به بیان صریح‌تر، این ما هستیم که این حقایق را فراموش کرده‌ایم! بنابراین نوشته‌های من حاوی یک نکته دوگانه است. اول از همه غلبه بر توهمات علمی که با بازیابی حقیقت متافیزیکی تکمیل می‌شود و تاباندن نوری بر این قلمرو فراموش شده.

 

شما در تازه‌ترین کتابتان به معمای کوانتوم پرداخته‌اید. در آنجا چه می‌خواستید بگویید؟

از سال ۱۹۲۷ بدین‌سو فیزیکدانان و فیلسوفان در مورد سرشت واقعیت فیزیکی در سطح کوانتوم به بحث و گفتگو پرداخته‌اند تا تناقضهای آشکار در این مورد را حل نمایند. به نظر می‌رسد آخرین نظریه‌های فیزیکی با تصویر موجود جهان همخوانی ندارد. من در ابتدا تردید داشتم که مشکل به انحراف از هنجارهای فلسفه جاودان برمی‌گردد؛ اما اصل موضوع دقیقاً چه بود؟ و باید با چه اصل یا اعتقاد دیگری جایگزین می‌شد؟ اینها سؤالاتی هستند که ذهن مرا به خود مشغول کردند و پاسخها در موعد مقرر خودشان را نشان دادند.

من دریافتم که ارائه عقیده جزم‌اندیشانه (دُگم)، فرض یا پیش فرضی است که در لایه‌های زیرین تفسیر رایج ما از فیزیک وجود دارد؛ اما این اصل، در ذهنیت علمی مدرن چنان مورد غفلت قرار گرفته بود که حتی نظریه‌پردازانی که مایل به حل معمای کوانتوم بودند نیز دائماً آن را ندیده می‌گرفتند.

 

آیا این کتاب برای خواننده عادی قابل فهم است؟ اصلاً برخورد دانشمندان و جهان علمی با آن چگونه بود؟

بله، همانند دیگر کتابهایم معمای کوانتوم نیز برای خواننده عادی تحصیل‌کرده قابل فهم است. از این موضوع کاملاً مطمئنم؛ اما در مورد پذیرش آن در محافل علمی، خوشحالم بگویم که کتاب در محافل فلسفی، مثلاً در میان تومیست‌ها، با اقبال فراوانی مواجه شده که خوشحال‌کننده است. امروزه نشانه‌هایی از واکنش را شاهد هستیم که نه تنها نسبت به جزم‌اندیشی علمی، بلکه نسبت به ساختار‌شکنی پسامدرن صورت می‌گیرد. زمان برای بازگشت به سنتهای متافیزیکی آماده است، اگرچه جریان اصلی نهادهای آموزشی همچنان به تدریس رشته‌های سنت‌ستیز ادامه خواهد داد؛ اما این قضیه چندان طول نمی‌کشد.

 

پس تعریف شما از علم باید تعریف خاصی باشد.

هر علم خاصی از روی روش‌شناسی خاص خودش تعریف می‌شود. پس با مرتبه خاصی از واقعیت سروکار دارد. دانشمندان هم با همین مرتبه خاص سروکار دارند و به همین خاطر معتقدند که آنچه را نتوان با ابزار علمی درک کرد، فاقد شأن و مرتبه عینی است و به ذهنیات مربوط است. برخی از آنها در مورد دین نیز همین‌گونه می‌اندیشند و نتیجه این باور، دین دنیازده‌ای است که فاقد هرگونه اهمیت است.

 

اما برخی باورها در مدارس و دانشگاهها به منزله یک واقعیت علمی تبلیغ و ترویج می‌شوند.

همین‌طور است؛ مثلاً اعتقاد به اینکه همه موجودات عینی چیزی نیستند به جز حاصل جمع مولکولها یا ذرات ریز اتمی. من در معمای کوانتوم هم گفته‌ام که این اعتقاد، از اصلی فلسفی سرچشمه می‌گیرد که رنه دکارت مطرح کرد. در مورد نظریه داروینیسم نیز همین‌طور است؛ زیرا برای تقویت آن باید از فرضیات جعلی دیگری استفاده کنیم که هر یک به اندازه خود داروینیسم نامتحمل هستند.

اما در بررسی مبادی نخستین همیشه حدو مرزی وجود دارد که روشهای علم را فراتر از آن نمی‌توان به کار برد. اصلاً‌ تعارض بین علم و دین هم از همین‌جا شروع می‌شود و این تعارض زمانی پایان می‌پذیرد که دانشمندان این محدوده‌ها را بپذیرند. اغلب دانشمندان در موضوعات مربوط به فلسفه، مابعدالطبیعه و دین دچار لغزش شده‌اند؛ اما از سوی دیگر بر اعتقادات عموم مردم هم تأثیر زیادی می‌گذارند. این خطرناک است.

 

اما گفته می‌شود که علم غرب ریشه در الهیات دارد.

چنین ادعایی مطرح شده است. به نظر هم درست می‌آید؛ چرا که بیشتر دانشمندان و بانیان علم قدیم در غرب انسانهای معتقد و مؤمنی بوده‌اند و علاوه بر پژوهش علمی، مطالعات عمیق دینی هم داشته‌اند. در عصر جدید هم دانشمندان برجسته‌ای سراغ داریم که به خداوند اعتقاد جدی داشته‌اند؛ ماکس پلانک، اروین شرودینگر، نیلز بوهر وآینشتاین از آن جمله‌اند. پس می‌توانیم علم و دین یا به عبارت بهتر مؤمن و دانشمند را یکجا داشته باشیم.

با وجود این، جنبش فرهنگی دهه ۶۰ میلادی که در انگلیس و امریکا آغاز شد و به سایر نقاط دنیا نیز گسترش یافت، نه تنها به احیای ارزشهای سنتی دین نینجامید، بلکه به قول گنون، باعث به وجود آمدن نمادها و نشانه‌های ضدسنت نیز شد:

اعتیاد، انحراف جنسی، فمینیسم خشونت‌طلب، معنویتهای دروغین، توجه به ظاهر اعتقادهای دینی و سنتهای مقدس، رشد قارچ‌گونه ایدئولوژیهای عصر جدید و … اما معرفت پیوسته رابطه‌ای عمیق با آن حق اصیل و اولی، یعنی ذات قدس و سرچشمه هر امر مقدس دارد.

 

پس علم با خرد مابعدالطبیعی رابطه دارد…

اصلاً از منظر سنت، هر علمی کاربرد خرد مابعدالطبیعی و ازلی و ابدی است؛ زیرا همه قوانین، بازتابهایی از مبدأ الهی هستند. همچنین علم از این حیث که به تأییدی مشروع برای تأمل در این مبدأ می انجامد، تکمیل خرد ازلی و ابدی محسوب می شود.

 

چگونه می‌توان بین این دو برداشت یعنی برداشت سنتی و جدید از علم تمایز قایل شد؟

تمایز، بیش از هر چیز در سطح مفروضات معرفت‌شناختی آنها قرار دارد. حکمت خالده قلمرو بی‌اندازه بزرگتری از امکانات معرفتی را مهیا می‌کند؛ زیرا از این منظر، نور عقل انسانی، مستقیماً از عقل خداوندی نشأت می‌گیرد؛ اما آنچه باید بدان توجه داشت، تمایز میان معرفت انسان عادی و حکماست. حکما هر شیئی را تجلی خدا می‌دانند، یعنی ذاتی که ماهیت و وجودش از واقعیتی فراکیهانی نشأت گرفته است.

 

اما اگر علم غرب ریشه در الهیات دارد، چرا انسان غربی دیگر به سلسله مراتب وجودشناسانه اعتقادی ندارد؟

انسان غربی مفهوم عوالم برتر را همراه با کیهان‌نگاری بطلمیوس ترک گفته و در عوض کل کیهان را به قلمرو اراده محسوس تنزل داده است.

 

شما در جایی از کتابتان، تفسیر مرسوم از فیزیک را بی‌اعتبار می‌کنید و معتقدید فیزیک با نظامهای معرفتی والاتر می‌تواند تلفیق شود.

علت آن اصل موضوعه توازنی است که در تبیین فهم علمی همواره مفروض گرفته می‌شود. با وجود آن که برخی از فلاسفه بزرگ مانند هوسول، آلفرد نورث وایتهد، هارتمان و کارل یاسپرس از آن انتقاد کرده‌اند، اما عموم دانشمندان به آن توجهی نداشته‌اند. من می‌گویم می‌توان این مقدمه را کنار گذاشت و در رویکردی جدید به تفسیر دوباره فیزیک و احتمالاً تأیید دوباره آن به عنوان یک قلمرو مستقل وجودشناختی پرداخت. مشکل در آنجاست که در قلمرو وجودشناختی باید دو چیز را در نظر گرفت: قلمرو جسمانی و فیزیکی. اگر میان این دو خلطی صورت پذیرد، تفسیر متداول از فیزیک بی‌اعتبار می‌شود. به عقیده هایزنبرگ سطح فیزیکی پایین‌تر از سطح جسمانی قرار دارد. خلاصه اینکه، میان سطح کوانتوم و بنابراین، سطح فیزیکی با سطح جسمانی همان نسبتی دیده می‌شود که بین قوه و فعل برقرار است.

 

برای جویندگان حقیقت چه توصیه‌ای دارید؟

از همان گام نخست بدانند که کل حقیقت از «کلمه‌الله» نشأت می‌گیرد و بنابراین مقدس است. زهد و پارسایی را در خود پرورش دهند و بدانند که این پیش‌شرط ورود به عوالم ومعارف مرتبط با حقیقت است. دائماً در حال‌آموزش باشند تا بفهمند چه چیزی ارزش فهمیدن دارد. روحیه شاگردی داشته باشند. بیاموزند تا به موهبت ایمان دست یابند و بدانند که ایمان بذر خرد است.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: