1393/8/18 ۰۹:۱۷
گفت وگو با احمد عزیزی پیشکسوت هنر تعزیه ندا سیجانی : تعزیه یکی از هنرهای اصیل ایرانی است که به ثبت یونسکو رسیده و در دنیا تعزیه را با نام ایران میشناسند. به روایت تاریخ، این آیین از قدمتی سه هزار ساله برخوردار بوده و برخی از پژوهشگران این آیین را پیوسته به همراه مصائب و افسانههای تاریخی در کتب و فرهنگهای مختلف میدانستند. صاحبنظران پیدایش تعزیه را مشخصاً از ایران پس از اسلام و به واسطه الهام از ماجرای کربلا و شهادت مظلومانه امامحسین(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش میدانند. شاید بتوان یکی از دورههای باشکوه تعزیه را در دوره ناصرالدین شاه قاجار دانست، در دورهای که هنرمندان به واسطه هنر اصیل ایرانی با ساز و آواز و بهره گرفتن از ردیفهای موسیقی (7 دستگاه و 5 آواز) به اجرای این هنر در حسینیهها، بازارها و گاهی منازل شخصی میپرداختند.
ë جناب آقای عزیزی! چرا زمان قاجار را عصر طلایی تعزیه میدانند؟ هنر تعزیه از دوره کریمخان با دو یا سه نفر شروع شد و بعد به مرحله گروهی رسید. در دوران قاجار بهدلیل نبود سرگرمی برای مردم، تعزیه هنری بود که چند هنر دیگر را در بر میگرفت و مانند موسیقی، شعر، ادبیات و هنر، نمایشی محسوب و به آن سبب مردم بسیاری را به تکایا بخصوص تکیه دولت می کشاند. آن زمان مردم هم به لحاظ عقاید مذهبی و هم به جهت زیبایی این هنر از آن لذت میبردند. آن دوران اوج این هنر بود و امروزه هم میبینیم که از علاقهمندی مردم به هنر تعزیه کاسته نشده است. پافشاری و ایستادگی هنرمندان تعزیه در دوران پهلوی مانع نابودی آن شد. به طور مثال در خانواده میرزاعلی افراد این خانواده نسلها در هنر تعزیه نمایش و تعزیهخوان بودهاند. آنها به همراه دیگر هنرمندان در این راه زحمت بسیاری کشیدهاند تا امروزه ما بتوانیم براحتی در هر گوشه از شهر تعزیهخوانی را بر پا کنیم. این آرامش ثمره دستگیریها، کتک خوردنها و اهانت شنیدن آن افراد در زمان پهلوی است. ما نیز چندین بار مخفیانه این کار را انجام دادیم و حتی دستگیر نیز شدیم اما به عشق امام حسین(ع) و یارانش دست از این کار بر نداشتیم. ëرژیم پهلوی ، موانع زیادی برای جامعه تعزیه خوان ایجاد کرد اما به رغم این موانع از شور این هنر کاسته نشد. ولی متأسفانه در روزگار ما توجه عمومی به تعزیه کمرنگ شده است. فکر می کنید دلیل آن چیست ؟ در زمانهای گذشته هنر تعزیه از اصالت بیشتری برخوردار بود و در آن زمان تعزیه خوانی یک شغل محسوب میشد. جوانانی پدرشان از کودکی آنها را به میرزای گروه تعزیه میسپرد و فرزند او زندگی خود را با درآمد این هنر سپری میکرد. ناگفته نماند در آن زمان بانیهای تعزیه بیشتر افراد بودند و مراسم در منازلی که حیاطهای بزرگی داشت، برگزار میشد. البته در طول سال ها بیشتر درمناطق جنوب شهر تهران شاهد این امر بودهایم اما حال زمانه تغییر کرده است و شما میبینید که این هنر فقط در دهه محرم برگزار میشود. در آن دوران افرادی بودند که صد تومان نذر میکردند و با آن پول یک شب در ماه محرم بانی تغزیه میشدند. شاید ما سی شب ماه محرم را مراسم تعزیه داشتیم اما امروزه بانی تعزیه بیشتر ارگانهای دولتی هستند. البته نباید از این مسأله غافل شد که پس از پیروزی انقلاب مرکز هنرهای نمایشی سهم بسزایی در اعتلای هنر تعزیه داشته است به طور مثال در گذشته در تالار مهراب، اسب و شتر میآوردیم و چادر برپا میکردیم. امروزه بزرگ ترین مشکل ما در نحوه صحیح اجرا کردن تعزیه است. جوانان این نسل میخواهند به بهانه نوآوری در تعزیه، به سلیقه خود چه در زمینه نوازندگی و چه خوانندگی تغییراتی در هنر تعزیه ایجاد کنند که این تغییرات گاه از نبود شناخت این هنر است و گاهی خارج از چارچوب عمل میشود. جوانان امروزی با وارد کردن اشعار یا ساز موسیقی در این هنر نظم آن را بر هم زدهاند و بارها از سوی انجمن تعزیه خوانها در این باره تذکر داده ایم. نباید این اصالت را که در گذشته با حساب و کتاب دقیق ایجاد شده و به نسل ما منتقل شده بر هم بزنیم. نوآوری همیشه خوب بوده اما دست بردن در هنر هیچ گاه پسندیده نیست. ë در زمان حاضر یکی از مشکلات تعزیه انتقال مفاهیم و آداب تعزیه به جوانان است که تا به حال مکتوب نشده و به شکل سینه به سینه نقل میشود و این در حالی است که کمبود سیستم آموزشی و آکادمیک ممکن است در آینده به این هنر اصیل و مردمی لطمه وارد کند. پس از جشنواره «سوگواره» که از طرف سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در سال 80 – 79 برگزار شد و با جوایزی مانند سکه همراه بود یکسری جوانان به این هنر تشویق و وارد این عرصه شدند که حالا از استادان آن محسوب میشوند. باید دامنه فعالیت را برای جوانان گسترش داد و در آنها ایجاد انگیزه کرد و با جذب جوانان و آموزش استادان این رشته و فراهم کردن امکانات آنان را برای جایگزینی نسل قبل آماده کرد. در زمان گذشته تلویزیون، اینترنت و... وجود نداشت و فرزندان کمتر به سمت درس و مدرسه میرفتند از سوی دیگر پدرخانواده نیز سعی بر این داشت فرزند خود را به سمت این هنر که با کسب درآمد نیز همراه بود تشویق کند و این گونه بود که شغل آنها تعزیهخوانی میشد و البته خود آنها نیز به این هنرعلاقهمند بودند. آنها درهنگام اجرای تعزیهخوانی دوره آموزشی نیز میدیدند. به طور مثال بچهخوانها از جوانترها که علیاکبر خوانی میکردند، یاد میگرفتند و یک عمر با این شغل زندگیشان میگذشت اما حالا درس و دانشگاه این اجازه را به جوانان نمیدهد و البته جذابیتهای آنها نیز تغییر کرده و آنها به سمت اینترنت و بازی رایانهای بیشتر تمایل نشان میدهند. در هنرهای دیگر شاهد هستید که فرد پس از گذراندن دورههای موسیقی، تجسمی و نمایشی به دانشگاه میرود و پس از آن وارد عرصه هنر خود میشود اما تعزیه نه دانشگاهی دارد و نه آینده شغلی. آن تعداد جوانی که به این سمت میآیند بیشتر عاشق این هنر هستند. ë در صحبت هایتان به حفظ موسیقی و آوازهای اصیل تعزیه اشاره کردید، چه ارتباطی میان موسیقی اصیل ایرانی و نوای درست تعزیه وجود دارد؟ آنچه به عنوان موسیقی در تعزیه و عزاداریها مطرح است مانند نوحه، روضه، تعزیه و... همان فواصلی است که در موسیقی دوره اسلامی شکل گرفته است. باید گفت بیان واقعه عظیم کربلا طی سالها یک شکل هنری به خود گرفته است. شاید برای ترسیم تصاویر ائمه و مجسمهسازی و دیگر هنرهای تجسمی محدودیت شرعی وجود داشته باشد اما به وسیله شعر به عنوان کمال هنر ادبیات و آواز به عنوان کمال هنر موسیقی در میان شیعیان اهمیت بیشتری پیدا می کند. سازهای مذهبی و اشعاری که برای اهل بیت گفته میشد کمتر دچار محدودیت شرعی بودهاند، این دو بخش با قدرت بیشتری در میان دیگر هنرهای ما شکل جدیتر بهخود گرفته است. زمانی که موسیقی اصیل ما شکل گرفت بسیاری از ردیفهای آن پناه به موسیقی مقامی و مذهبی بردند وشما شاهد آن هستید که در تعزیهخوانی هنوز گوشههایی داریم که در ردیف میتوانیم از آن استفاده کنیم. این غنای موسیقی عاشورایی و آیینی ماست. ما در گذشته بسیاری از ردیفها را در قالب تعزیه حفظ کردیم. اما متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم که شکل برخی از این نوحهسرایی و آوازهای تعزیه تحتتأثیر موسیقی وارداتی قرار گرفته است. آنها توجهی به میراث گذشتگان ندارند، هم شعر آنها و هم موسیقی شکل عامیانهای به خود گرفته و اجرای موسیقی آنها به شکل موسیقی وارداتی که هیچ شباهتی به اصالتهای گذشتگان ندارد اجرا میشود. ë شاید این هنر که بیشتر جنبه نمایشی دارد بسیار تحت تأثیر موسیقی است و آوازهای پرحزن در دستگاههایی نظیر بیات ترک و دشتی هنر تعزیه را به یک هنر موسیقایی مبتنی بر گوشههای موسیقی اصیل ایرانی مبدل کرده است، شما چه راهکاری برای حفظ این هنر پیشنهاد میدهید؟ باید این هنر برای حفظ خود، آکادمیک شود ولی ما شاهد هستیم چند واحد تعزیه در دانشگاه تدریس میشود اما این برای حفظ سنت تعزیه کافی نیست و باید این هنر دانشکده داشته باشد. همواره ما در هنر خود شاهد تأثیرگذاری زمان و مکان بودهایم، در دورههای صفویه – قاجار تعزیه یک فرمت و شکل خاص بهخود گرفت. حال اگر کسی میخواهد در مسیر اصالتها پای بگذارد باید یک قدم جلوتر برود آنها باید با در نظر گرفتن اصالت شعر و موسیقی آیینی از هنرهای معاصر نیز استفاده کنند. اما متأسفانه کسانی که دست به این کار میزنند و گاه آموزش جوانان تعزیه را بر عهده میگیرند سواد کمی از این مسأله دارند و این باعث تقلید از موسیقی وارداتی میشود. آنها بدون شناخت ازموسیقی و شعر آنها را با هم تلفیق میکنند و در میان مردم با افتخار اجرا میکنند. در گذشته افرادی مانند مقبل کاشانی و عمان سامانی در زمینه نوحهسرایی اشعار بسیاری گفتهاند. متأسفانه مسألهای که ما امروز شاهد آن هستیم در گذشته بیشتر تصنیفهای دوره قاجار تحت تأثیر تعزیه بود و علیاکبر شیدا بسیاری از تصانیف و اشعار خود را از نوحه گرفته اما حال برعکس شده و تصانیف است که آواز تعزیه میشود.
منیع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید