1393/7/2 ۱۰:۵۰
»زیر باران» آلبومی است به خوانندگی سینا سرلک که بهتازگی توسط انتشارات بتهوون منتشر شده. آهنگساز این آلبوم نگار دستمالچی است؛ متولد 1356 در رشت و دانشآموخته رشته موسیقی از جهاد دانشگاهی تهران. او میگوید در طول تاریخ، ضدیت با هنر موسیقی وجود داشته، اما مردم موسیقی را حفظ کرده و پیش بردهاند. این آهنگساز معتقد است حذف صدای زن مانند حذف تعدادی نت یا سیم یا شکستن یک ساز است و بانوان باید در چارچوب قانون از این حق برخوردار باشند تا بتوانند صدایشان را در همین مملکت شکوفا کنند. با دستمالچی درباره مسایل و مشکلات اینروزهای موسیقی به گفتوگو نشستیم:
موسیقی را مردم حفظ کردند
آمن خادمی
»زیر باران» آلبومی است به خوانندگی سینا سرلک که بهتازگی توسط انتشارات بتهوون منتشر شده. آهنگساز این آلبوم نگار دستمالچی است؛ متولد 1356 در رشت و دانشآموخته رشته موسیقی از جهاد دانشگاهی تهران. او میگوید در طول تاریخ، ضدیت با هنر موسیقی وجود داشته، اما مردم موسیقی را حفظ کرده و پیش بردهاند. این آهنگساز معتقد است حذف صدای زن مانند حذف تعدادی نت یا سیم یا شکستن یک ساز است و بانوان باید در چارچوب قانون از این حق برخوردار باشند تا بتوانند صدایشان را در همین مملکت شکوفا کنند. با دستمالچی درباره مسایل و مشکلات اینروزهای موسیقی به گفتوگو نشستیم: این روزها اغلب مخاطبان از تکراریشدن موسیقی سنتی گلایه میکنند، نظر شما درباره این نظر چیست؟ اگر آگاه باشیم که موسیقی چیزی جز صدای درون آهنگساز و نوازنده که برگرفته از احساسات، عواطف، رنجها و مسایل روز اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که بازتابش توسط نوازنده اجرا میشود نیست، آنگاه خواهیم پذیرفت تنها موسیقی سنتی تکرار نمیشود. شما در دیگر هنرها هم تحول و نوآوری چشمگیری ملاحظه نمیکنید و این مشکل هنرمند یا موسیقی نیست. با وجود پشتوانههای شعری و ردیفهای موسیقی، امکان تولید موسیقی بد یا تکراری ممکن نیست. مشکل، ذایقه و طبع مردم است. یکی از ارگانهای مهم که در تعیین سلیقه شنیداری مردم نقش بسزایی دارد، رسانه ملی است. یکی از وظایف رسانه ملی باید حمایت از موسیقی ردیفی و دستگاهی باشد (مثل حفظ میراث فرهنگی) اما صداوسیما دایما موسیقی مصرفی و بیکیفیت به خورد مردم داده است. در رسانههای ما حتی یک برنامه تخصصی موسیقی نداریم حتی در شبکه چهار، برنامه وزین «دستان» خوانندهمحور و زنگریز است. به نظر من ما در یک مرحله آشفتگی فرهنگی قرار داریم که فقط گذر زمان این مشکل را حل خواهد کرد. اگر نه آثار جدیدی مانند «نه فرشتهام نه شیطان» یا کار «همآواز پرستوهای آه» یا «یاد باد» از لحاظ فرم محتوا حس رنگآمیزی کاملا متفاوت از هم هستند.
به نظر شما برای نوشدن موسیقی آیا فقط آهنگسازی روی شعر نو کفایت میکند؟ شعر نو میتواند در نوشدن موسیقی تاثیرگذار باشد ولی این بهتنهایی کافی نیست یا بهتر بگویم این نگاه که شعر نو میتواند بهتر از اشعار دیگر شاعران چون مولانا، سعدی و حافظ گویای مسایل روز باشد، درست نیست. حلاوت و تازگی اشعار آن بزرگان هنوز هم میتواند نیاز امروز ما را برطرف کند. برای نوشدن موسیقی، یک اتفاق از درون هنرمند باید شکل بگیرد و رشد کند. این احساس هنرمند است که با توجه به درک و علم حاصلشده از اطراف خود، او را به نگاهی نو میرساند که در آثارش متجلی میشود. اصرار بر نوشدن بدون توجه به طیشدن مراحل آن، بدترین ضربه را به موسیقی ما خواهد زد. تا دهه۷۰ اکثر آلبومها دلنشین و تاثیرگذار بود. اصرار به پلیفونیشدن، ایجاد رنگهای صوتی مختلف و دورشدن از ردیف و اضافهکردن تکنیکهای پیچیده و به قولی جهانیشدن، مردم را از موسیقی سنتی دلزده کرد. بسیاری معتقدند وقتی یک آلبوم در ذهن مخاطبان جا باز میکند، بقیه آهنگسازان و تهیهکنندگان به فکر کمترین ضرر هستند و معمولا آثاری از این دست را سفارش میدهند. نظر شما چیست؟ من اینطور فکر نمیکنم، چون تولید آلبوم یک زایش ذهنی است پس ذاتا نمیتواند در آن سفارش و کپیبرداری جایی داشته باشد.
در آهنگسازی آلبومتان به چه عناصری توجه کردهاید؟ یکی از فرمهایی که من به آن علاقهمندم، موسیقی تصویری است. قطعاتی را به نامهای «پروانه»، «ثانیهها»، «نیلوفر»، «باران» و «برف» نوشتهام که در این آلبوم اجرا نشده است. غیر از قطعه «باران» که تصویری است و حس باران را زنده میکند، در این آلبوم بقیه قطعات وابسته به شعر هستند. باید بپذیریم موسیقی هنری تجریدی و وابسته به شعر است و من سعی کردم تلفیق شعر و موسیقی از نظر ریتم و حس، درست بیان شود و تمام سعیام این است که در آلبوم بعدی تصویرسازی از طبیعت را بیشتر مدنظر قرار دهم.
با انتشار این آلبوم فقط هدفتان این بوده که بگویند یک زن آن را آهنگسازی کرده یا دنبال هدف دیگر بودهاید؟ به هیچ عنوان. خواست من، مثل هر انسان دیگری، خارج از مبحث جنسیت، رسیدن به تصمیم و هدفم بود.
چندی است در بسیاری از شهرستانها بانوان نوازنده نمیتوانند به صحنه بروند. به نظر شما ادامه این روند به کجا خواهد رسید؟ من فکر نمیکنم این روند مداوم باشد. چون موسیقی در بستر یک جامعه رشد میکند و این نیاز جامعه است. در طول تاریخ همیشه با هنر مخصوصا موسیقی ضدیت وجود داشته و این مردم بودند که موسیقی را حفظ کرده و پیش بردهاند. در دهه اخیر کنسرتهایی برای خانمها اجرا میشد که قابلتوجه بود ولی متاسفانه کنسرتها از حالت رسمی و هنری تغییر شکل داد و این تاسفبرانگیز بود. در مرحله بعدی مختلطبودن گروهها بهترین اتفاق این سالها بود که زنان هنرمند میتوانستند هنرشان را در سطح و کیفیت عالی و حرفهای در کنار مردان به نمایش بگذارند.
به نظر شما حذف صدای زنان از موسیقی منجر به گسترش چه نوع موسیقیای در میان مردم شده است؟ همه ما انسانها از بدو تولد با صدای زیبا و جاودانه لالاییهای مادرانمان به خواب رفتهایم. حذف صدای زن مانند حذف تعدادی نت یا سیم یا شکستن یک ساز است. ایکاش بانوان در چارچوب قانون از این حق برخوردار باشند که بتوانند صدایشان را در همین مملکت شکوفا کنند زیرا در غیر اینصورت یا گزینه زیرزمینی را انتخاب میکنند یا در جایی غیر از وطن خود به کار میپردازند.
در حال حاضر، گرایش به موسیقی سنتی و یادگیری ساز سنتی را چگونه ارزیابی میکنید؟ نسبت به دودهه گذشته استقبال و اشتیاق به یادگیری بینظیر است، شاگردان خوبی تربیت شده، به جامعه هنری معرفی شدهاند و نشانه آن را در جشنوارههای موسیقی فجر میتوان دید. ولی مشکل اینجاست که جوان احتیاج به دیدهشدن و توجه دارد اگر شبکهای برای موسیقی راهاندازی شود، اگر تولیدات جوانان خلاق از شبکهها از انواع ژانرهای موسیقی پخش شود، برنامههای علمی و اطلاعات در اختیار مخاطبان قرار گیرد، این انرژی و خلاقیت هدر نرفته و بهسمت موسیقی مصرفی و عامهپسند نمیرود یا سر از شبکههای بیگانه درنمیآورد.
نبود قانون کپیرایت یکی از معضلات اساسی موسیقی است، فکر میکنید چه مشکلاتی در راستای نبود این قانون به وجود میآید؟ قانون کپیرایت قانونی برای حفظ آثار هنری است و درک و شناخت آن به فرهنگسازی نیاز دارد که باز هم صداوسیما در این زمینه میتواند بسیار اثرگذار باشد. مردم به زشتی دزدی آگاهند اما هنوز آگاه نیستند که کپی غیرمجاز هم نامش دزدی است. ولی مشکل اصلیتر آنجاست که خود صداوسیما هم که باید مجری این فرهنگ باشد، آثار مختلفی را بدون اینکه حق و حقوق پدیدآورندگان را رعایت کرده باشد، پخش میکند. در نتیجه، پیشرفت تکنولوژی و وجود سایتهای متعدد دانلود رایگان و بیتوجهی مسوولان در این حوزه، ورشکستگی صنعت موسیقی، دلزدگی و بیانگیزگی برای آهنگسازان را به دنبال آورده است. چرا مسوولان که برای هرچیزی فیلتر میگذارند، برای دانلود موسیقی فیلتر نمیگذارند.
نبود استاندارد درست برای تدریس موسیقی یکی دیگر از معضلات این هنر به شمار میآید. نظر شما در این مورد چیست؟ چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟ همگان بر این باورند که موسیقی بر پایه اصول علمی است، یعنی برای تعلیم آن به افراد تحصیلکرده نیاز است و اگر یک استاندارد تدریس، تدوین شود، افرادی که در این امر حضور دارند صلاحیتسنجی شوند، خروجی هنرجویان بازتاب بهتری خواهد داشت. آموزشگاهها باید درجهبندی شوند و نظارت مستقیمی از طرف اساتید مطرح کشور صورت گیرد.
نظرتان درباره هنرستانهای موسیقی چیست و چرا چهرههای شاخص به جامعه تحویل نمیدهند؟ هنرستان بهترین مکان برای کشف و پرورش استعدادهای موسیقی است. تمام بزرگان موسیقی این کشور، فارغالتحصیل از هنرستانهای این مملکت بودند. کسانی که در هنرستانها تعلیم میبینند، نوازندگی آنان غیرقابل مقایسه با کسانی است که به طور آزاد در آموزشگاهها تعلیم میبینند. در قدیم کسانی که فارغالتحصیل هنرستان بودند بلافاصله جذب صداوسیما و اداره فرهنگ و هنر و بیمه میشدند و این به معنی انگیزه است. ولی امروز این امکان وجود ندارد. دردناکتر اینکه خانوادهها صرف اینکه فرزندشان هنرستان میرود فرزند را ثبتنام میکنند و به کمترین چیزی که توجه دارند، ساز و موسیقی است ولی در قدیم استعدادسنجی میشد و کسانی که وارد هنرستان میشدند، عاشق ساز بودند. مسلم است وقتی عشق نباشد استاد هم نمیتواند عشق و انرژی بگذارد در نتیجه چهره شاخصی به جامعه عرضه نمیشود.
شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید