1393/6/9 ۰۷:۵۱
اهمیت و شهرت جهانی ابنسینا و کتاب «قانون» به گونهای است که باید بارها و بارها دربارهاش سخن گفت و پژوهش کرد.آنچه در پی میآید، بخش دوم گفتگو با دکتر حبیبی است كه پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حكمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
منیره پنجتنی / اشاره: اهمیت و شهرت جهانی ابنسینا و کتاب «قانون» به گونهای است که باید بارها و بارها دربارهاش سخن گفت و پژوهش کرد.آنچه در پی میآید، بخش دوم گفتگو با دکتر حبیبی است كه پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حكمت و معرفت» به چاپ رسیده است. اینك ادامه سخن:
***
جایگاه فعلی کتاب قانون در کشورهای دیگر در زمان حال چگونه است؟ آیا آنها اکنون صرفاً به عنوان یک متن تاریخی به این اثر مینگرند یا اینکه هنوز این اثر برایشان حاوی نکات برجسته است؟ به عبارت دیگر کتاب قانون امروز چه کاربردی دارد؟
تا آنجا که اطلاعات موجود نشان میدهد، قانون هنوز در شرق به خصوص هند و پاکستان و ایران در پزشکی مورد استفاده و مراجعه است و در کشورهای اروپایی البته بیشتر به عنوان تاریخ علم مورد توجه است. پزشکان طب سنتی هنوز معتقدند که با تمسک به قانون میتوان برخی بیماریهای لاعلاج و یا دشوار را معالجه کرد. در واقع از نظر اینان مشکل، نبودن یا کمبود افراد مطلع از ظرایف علمی قانون است، نه از خود قانون و قواعد علمی آن. با توجه به اینکه امروزه بشر بیشتر به زیان داروهای شیمیایی واقف شده و از طرفی طب سنتی ابنسینا بر معالجه با استفاده از طبیعت متکی است، طبیعی به نظرمی رسد که مجدداً اقبال به این طب روز به روز افزایش یابد؛ امروزه در جامعه جهانی به داروهای طبیعی و از جمله گیاهان دارویی و نیز استفاده از سایر مواهب طبیعی و کاربرد روشهای طبیعی مثل تنظیم خواب و خوراک و ورزش و استحمام و امثال اینها که رکن طب مبتنی بر قانون است، مورد توجه قرار گرفته است؛ بنابراین اگر طب قانون درست تبیین و تدریس شود، هنوز هم میتواند از بسیاری از بیماریها جلو گیری کند.
شمس ایناتی در کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» به سرپرستی و ویراستاری اُلیور لیمن، مینویسد: «کتاب قانون حدود پنج سده (یعنی از آغاز سده یازدهم هجری، هفدهم میلادی) مهمترین منبع علم طب در شرق و غرب بوده است و تا امروز نیز در جاهایی از قبیل شبهقاره هند که پزشکی اسلامی را به کار میبندند، نخستین منبع است.» آیا این سخن درست است؟ ضمناً کدام بخشهای کتاب قانون هنوز قابلیت استفاده و ارجاع دارد؟
این ادعا درست است و هنوز جمعیت عظیمی از مردم جهان بهخصوص در شبهقاره با همان مبنای طب قانون مداوا میشوند. وجود دانشکدههای طب سنتی فعال در کل شبه قاره که دانشجو میپذیرند، حکایت از این حقیقت دارد. در سالهای اخیر در ایران عزیز خودمان نیز توجه به طب سنتی رو به افزایش است و چندین دانشکده برای آموزش علمی طب سنتی تأسیس شده و تا مقطع دکتری تخصصی دانشجو میپذیرند.
مهمترین ویژگی طب سنتی توجه به طبیعت بدن و سازگاری جهان طبیعت با زندگی انسان به عنوان یک موجود طبیعی است که از طریق رعایت دستورهای بهداشتی (حفظ الصحه) صورت میگیرد. انسان وابسته به طبیعت هم خود را و هم طبیعت را حفظ میکند؛ بنابراین هم بخش حفظالصحة قانون و بخش گیاهان دارویی و داروهای ترکیبی آن (قرابادین) هنوز اعتبار خود را دارند، البته اگر درست تشخیص داده شوند و درست به آنها عمل شود.
امروزه با امکانات صنعتی بسیاری از خواص دارویی مواهب طبیعی استخراج میشود و در خدمت مداوا و حفظ سلامت جامعه قرار گرفته است. و اصل توجه به طبیعت و زندگی در پرتو آن کاملاً پذیرفته شده و روز به روز توسعه مییابد و این یعنی حضور علمی قانون و طب سنتی آن.
شما در نشست «ابنسیناپژوهی در ترازوی نقد» گفتهاید که بسیاری از مباحث ابنسینا در حال احیا شدن است. مقصود بیشتر کدام مباحث است؟ آیا این امر درباره کتاب قانون هم صادق است؟
بیشترین موضوعاتی که در طب مورد توجه است، بهداشت، تغذیه و توجه به داروهای گیاهی و مواد طبیعی و ورزش است و «قانون» یکی از منابع مهم در این عرصه است. مهم، این خط مشی است که در حال اتفاق افتادن است و استفاده از ظرفیتهای صنعتی و دانشهای پیشرفته در این زمینه یک حرکت طبیعی است و از اعتبار قانون نمیکاهد، بلکه محققان را به فهمهای جدید از خط مشی ابنسینا و قانون او هدایت میکند.
لطفاً درباره آمیختگی طب و فلسفه و به تعبیر دیگر طب و علوم عقلی در زمان حیات ابنسینا بفرمایید.
به نظر ابنسینا در کتاب «الشفاء»، فلسفه به سه قسم «الهیات» و «ریاضیات» و «طبیعیات» تقسیم شده است. الهیات در جایگاه برتر، دانشهای ریاضی در وسط و دانشهای مختلف طبیعی در مرتبه پایینتری قرار دارند. از طرف دیگر به نظر او اثبات موضوع هر علمی در علم بالاتر صورت میگیرد؛ بنابراین اثبات موضوعات علم طب نیز مثل سایر علوم باید در علم بالاتر، یعنی در طبیعیات فلسفه و یا در الهیات فلسفه صورت گیرد. به این ترتیب تمام علوم برای اثبات موضوعاتشان به فلسفه نیاز دارند و همین موضوع، یکی از گلوگاههای ربط طب و فلسفه است که در این علم نیز باید برای اثبات موضوعات به فلسفه روی آورند و ابنسینا بارها در قانون این موضوع را متذکر شده است.
وی همواره کوشش میکند جایگاه برتر فلسفه را در برابر همه علوم و از جمله طب حفظ کند. از جمله در کتاب اول قانون، تعلیم اول، آخر فصل اول، و نیز در همان منبع، آخر فصل دوم، و مکرر در کتاب اول این موضوع را یاد آوری میکند که اثبات موضوعات به عهده فیلسوف و فلسفه است نه طب و طبیب.
هنگامی که از کتابهای ابنسینا در حوزه فلسفه، منطق و الهیات صحبت میکنیم تقریبا میتوانیم بگوییم منابع او برای نگارش آثارش تا چه اندازه بوده، سهم خودش چقدر بوده و شالوده استدلالهایش بیشتر بر میراث کدام یک از اندیشمندان استوار بوده است. این مسأله درباره طب چگونه است؟ بیشترین منابع ابنسینا در تألیف کتاب قانون چه بودهاند؟
پیش از ابنسینا دانش طب در حوزه علمی اسلام از چند سرچشمه بهرهمند بوده است: از طریق یونان با ترجمه آثاری از بقراط، ارسطو، جالینوس، دیسقوریدس و کسانی از این قبیل؛ و نیز طب ایرانی دانشگاه جندی شاپور که به سُریانی هم ترجمه شده بود و از سریانی به عربی، طب حوزه هند و چین؛ و طبیبان بزرگی چون زکریای رازی با آثار متعدد و ارزشمندی چون «الحاوی» و علی بن عباس اهوازی با کتاب عظیمالشأن «کامل الصناعه» زمینه بهرهمندی ابنسینا از طب را فراهم آورده بودند.
ابنسینا از همه این منابع با ساماندهی نو و نظم علمی و افزون بر آن هوشمندی خود و نوآوریها در سایه تجربههای تازه، سامانی جدید به پزشکی داد. بنابراین میتوان گفت او با ساماندهی منابع موجود و افزودن تجربیات و نوآوریهای خویش، تحرکی عظیم در طب به وجود آورد و سبب شد تا قانون با نظم علمی خود و به خصوص به عنوان یک کتاب درسی چنان جایگاه والایی در جهان بیابد. او بارها به نام کسانی چون جالینوس تصریح کرده و نیز از «خوز» و هند یاد کرده و نشان داده است که از آنان مطالبی گرفته؛ اما به هیچ وجه یک مقلد یا رونویسکننده نیست. وی یک مجتهد است.
او از همه منابع موجود با روحیه روشن نقد و متکی بر نظر علمی، سخنان دیگران را یا میپذیرد و یا با دلیل رد میکند. او بارها نظریات جالینوس را در قانون ضمن حفظ احترام به او، مورد خدشه قرار داده است. در مواردی از گویندگان مجهول مطلبی نقل میکند و چون آن را در ترازوی نقد خویش سازگار نمییابد، رد میکند.
کتاب قانون از چند بخش تشکیل شده است و هر کدام درباره چیست؟
بر اساس آنچه ابنسینا در مقدمه قانون گفته است و تا آخر بر آن پایبند مانده، قانون بر پنج کتاب به این ترتیب تقسیم شده است: کتاب اول در امور عام وکلی است و به «کلیات قانون» مشهور است. دراین کتاب طب به بخش نظری و عملی تقسیم شده و مباحث آن در ذیل چهار فن مطرح شده است؛ از جمله: موضوعات طب، ساختمان بدن، اجزای تشکیل دهنده آن مثل استخوانها وعضلات و...، که در بخش نظری مورد بحث واقع شده است.
فن اول و دوم به طرح مباحث نظری اختصاص دارد. و مباحث گرچه کلی هستند، اما جنبه عملی دارند؛ مثل آنچه به بهداشت (حفظالصحه) و برخی معالجات کلی مثل حجامت و استفراغ و رگزنی و امثال اینها که جنبه عملی دارند، اختصاص یافتهاند و در فن سوم و چهارم کتاب اول آمده است. البته باید توجه داشت که این قبیل مباحث نیز به صورت علم مطرح شدهاند؛ منتهی ابنسینا علم عمل یعنی آموزش برخی عملها که در معالجات به کار میرود و اینکه باید چگونه باشد، مثلاً در زالو انداختن، را به دانشجوی طب میآموزد.
کتاب دوم اختصاص به داروهای بسیط یا ساده دارد. در مقابل کتاب پنجم به داروهای ترکیبی (قرابادین) اختصاص دارد.
در کتاب سوم بیماریهای خاص یک یک اعضا و معالجه آنها مورد بحث قرار گرفته است و در کتاب چهارم معالجه بیماریها بدون توجه به یک عضو خاص مورد بررسی قرار گرفته است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید