گفت‌وگو با دكتر مجتهدی: مدرك دكترا، یارانه‌ نیست كه باید آن را دریافت كنند

1393/5/25 ۱۲:۰۹

گفت‌وگو با دكتر مجتهدی: مدرك دكترا، یارانه‌ نیست كه باید آن را دریافت كنند

دكتر كریم مجتهدی : در ایران كمبود زیادی در فلسفه داریم. متاسفانه این كمبود در فلسفه اسلامی نیز وجود دارد و مطالعه كمی صورت می‌گیرد و دانشجویان حتی در فلسفه اسلامی نیز نامی از خوارزمی و ابن‌میثم نمی‌شنوند. ما امروزه كم یاد می‌گیریم. در گذشته هر كسی به اقتضای موضوع مطالعه‌اش عمیق می‌شد و ذهن گشوده‌یی پیدا می‌كرد. تاریخ اسلام، قرآن و حدیث مطالعه می‌كرد. با آرای دو فیلسوف به‌طور گسترده‌یی آشنا می‌شد یا اگر متعصب بود آرای چند متكلم را می‌خواند؛ اما امروزه دانشجویان ما بسیط‌العقل وارد می‌شوند و این خطرناك است. دانشجویان ما پس از یاد گرفتن چند لغت خارجی فكر می‌كنند كه دانا شده‌اند.

 

 

دكتر كریم مجتهدی : در ایران كمبود زیادی در فلسفه داریم. متاسفانه این كمبود در فلسفه اسلامی نیز وجود دارد و مطالعه كمی صورت می‌گیرد و دانشجویان حتی در فلسفه اسلامی نیز نامی از خوارزمی و ابن‌میثم نمی‌شنوند. ما امروزه كم یاد می‌گیریم. در گذشته هر كسی به اقتضای موضوع مطالعه‌اش عمیق می‌شد و ذهن گشوده‌یی پیدا می‌كرد. تاریخ اسلام، قرآن و حدیث مطالعه می‌كرد. با آرای دو فیلسوف به‌طور گسترده‌یی آشنا می‌شد یا اگر متعصب بود آرای چند متكلم را می‌خواند؛ اما امروزه دانشجویان ما بسیط‌العقل وارد می‌شوند و این خطرناك است. دانشجویان ما پس از یاد گرفتن چند لغت خارجی فكر می‌كنند كه دانا شده‌اند. دانشجویان فلسفه باید دوره‌های ویژه‌یی طی كنند. ابتدا باید ادبیات فارسی بخوانند و مطالعه تاریخ نیز مطلوب خواهد بود

 

میثم قهوه‌چیان: دكتر كریم مجتهدی از استادان فلسفه در ایران است كه سابقه بیش از 40 سال تدریس و تالیف ده‌ها جلد كتاب را در كارنامه خود دارد. او همچنان به كار ادامه می‌دهد و از نقد روزگار و فرهنگ جامعه نیز غفلت نمی‌كند. او در گفت‌وگویی كه در ذیل می‌آید از وضعیت فرهنگی جامعه و همین‌طور اقتصاد و معیشت و اجتماعی نیز گله می‌كند. اگرچه بهانه این گفت‌وگو اثر جدید ایشان است كه با عنوان «فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی» به تازگی منتشر شده است اما او نقدهای جدی به وضعیت فعلی جامعه ایرانی وارد می‌داند.

***

با نگاهی به كلیت كتاب متوجه می‌شویم كه كتاب عام‌تر از یك تاریخ فلسفه است و جنبه‌های دیگر فرهنگ را نیز دربر‌می‌گیرد و شاید بتوان آن را تاریخ فرهنگ در دوران تجدید‌حیات فرهنگ به حساب آورد.

سوالی كه می‌فرمایید درست است اما فراموش نكنید اساسا دوره تجدید حیات فرهنگی به همین معناست و در تمام كتاب این مطلب پیگیری شده است. مثلا لئوناردو داوینچی عملا جای افلاطون و میكلانژ جای ارسطو را می‌گیرد و هنرمندان سهم اساسی پیدا می‌كنند. معماری كه مقر پاپ را ساخته حاكم این دوران است و افكار تابع این عامل جدید یعنی هنر است. حتی سهم فلسفه بسیار كمتر از نقاشی، معماری، ادبیات، شعر و این موارد است و این خصوصیت تجدید حیات فرهنگی است.

اگر به مقدمه كتاب رجوع كنید فیلسوف جدا از مظاهر دیگر فلسفی نیست بلكه در دل مسائل هنری، سیاسی اعم از شعر و موسیقی جای گرفته است. این یكی از نقص‌های تعلیم فلسفه در ایران است كه بدون توجه به این مساله به آموزش فلسفه می‌پردازد. دانشجویان ما به اندازه كافی در این مورد به مطالعه نمی‌پردازند. دانشجوی فلسفه ما اگر در دوره یونان از سوفوكل، فاجعه‌نویس یونانی چیزی بشنود، در‌می‌ماند.

من درك نمی‌كنم چگونه می‌توان فلسفه را از جنبه‌های مختلف بشری اعم از وقایع هنری، فرهنگی و دیگر جنبه‌های انسانی جدا كرد. در ایران بدون توجه به جنبه‌های دیگر فرهنگ به فیلسوفان رجوع می‌شود. در این كتاب از یك نقص در اطلاعات ایرانیان در مورد این دوره شروع كرده‌ام كه این دوره را نمی‌شناسیم و این دوره در ایران مغفول مانده است.در زمان ما از این دوره به‌خوبی یاد نمی‌شود و معمولا از آن به دوره‌یی یاد می‌شود كه بشریت انسانیت پیدا كرد و این كاملا درست نیست. هرچند در این دوره اصالت انسان مورد تاكید واقع شده است. همان‌طور كه در اثر حاضر می‌بینید در سیاست، ماكیاول جای زیادی برای اعتقاد در اثر خود نداده است.

در خود اروپا هم تدریس این دوره به اجمال و با شرح خصوصیات كلی این دوره همراه بوده است و ما از فیچینی و پیكو دولامیراندولا مستقیما چیزی نمی‌شنویم. این دوره بسیار تخصصی است و در دوره‌های بعدی باید به تفصیل مطالعه شود.

 

آقای دكتر مبنای نظری بحث شما در این كتاب چیست؟ شما البته به كویره اشاره كرده‌اید. اثر حاضر دوره گسترده‌یی از تاریخ غرب را بررسی كرده است، این دوره گسترده بر كدام مبنای نظری بررسی می‌شود؟

كویره متفكر سطح بالایی است. به عقیده وی كه من نیز به آن قایلم و در كتاب آشنایی ایرانیان با فلسفه‌ غرب به افكار او اشاره كرده‌ام، مجموعه عناصری كه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب می‌توان پیدا كرد، قبل از آن دوره وجود داشته است. توجه به صنایع فنون، علم، معماری، سیاست و نقاشی وجود داشته است، ولی كویره عقیده دارد كه در این امتزاج عناصر یك پدیدار جدید رخ داده است. در آن دوره خاص كه حدود اواخر قرن پانزدهم تا دو ربع اول عصر شانزدهم اتفاق افتاد چیز جدیدی به وجود می‌آید و ما نباید این دوره را به قبل از آن محول كنیم واقعا مثل اینكه یك تغییر بنیادی رخ داده است. من می‌توانم بگویم كه تغییر حیات فرهنگی غرب دنباله غرب است در این دوره روندهای بدیعی رخ داده است كه آن را از دوره قبل و بعد متمایز می‌كند.

من این تغییر را در رشته‌های مختلف كه در آن دوره اهمیت یافته‌اند، نشان می‌دهم. تغییرهای سیاسی در این دوره با نقاشی پیش می‌رود. در قرون وسطی برای تغییر سیاسی به علم كلام رجوع می‌شد. فهم درست آن دوره برای ما ضرر نخواهد داشت. البته در این كتاب جنبه‌یی از تجدید حیات فرهنگی به عمد آورده نشده است كه شاید مهم‌ترین قسمت آن باشد.

 

مراد شما حتما اصلاحات دینی است؟

بله، من این را نیاورده‌ام برای اینكه در كتاب قبلی‌ام «فلسفه در آلمان» سه، چهار فصل به این موضوع اختصاص داده‌ شده است.

 

آقای دكتر شما در مقدمه به این مساله اشاره كرده‌اید اما با توجه به اینكه این اثر مستقلی است آیا نباید به این جنبه‌ مهم در این كتاب نیز اشاره می‌شد؟

البته در این كتاب در جاهایی وقتی اختلاف لوتر و اراسموس آمده، این مساله نیز مطرح شده و فصلی به این مطلب اختصاص یافته است. همچنین من در رابطه با پاپ‌ها به این مطالب اشاره كرده‌ام. آثار اخیر من نوعی تحقیقات میان‌رشته‌یی است. در كتاب قبلی‌ام «فلسفه در آلمان»، به تفصیل به مبحث اصلاح دینی و لوتر پرداخته‌ام و چون در آن كتاب اشاره شده است، اینجا فقط به انعكاسی كه این مساله در این دوره داشته اشاره شده و به تفصیل بیان نشده است. تغییر رفتار پاپ‌ها نتیجه این مساله است. اراسموس و اختلاف او با لوتر نیز در این همین راستاست.

 

آقای دكتر شما خواسته‌اید زمینه فرهنگی گسترده‌یی را بگشایید. آیا این زمینه فرهنگی در آكادمی فلسفه و سایر دوره‌ها لازم است و آیا چنین تلاشی را برای سایر دوره‌های فلسفی لازم می‌دانید؟

حتما لازم است. من 45 سال به تدریس فلسفه و گاهی نیز فرانسه پرداخته‌ام و عاشق تدریس هستم. در تمام دوره‌ها این مطالب لازم است. ببینید در فرانسه دانشجویان فلسفه در دوره دبیرستان لاتین و یونانی می‌خوانند، اسطوره‌ها و ادبیات یونان و روم را مطالعه می‌كنند و حال در دانشگاه به مطالعه فلسفه یونانی می‌پردازند. در ایران كمبود زیادی در فلسفه داریم. متاسفانه این كمبود در فلسفه اسلامی نیز وجود دارد. متاسفانه مطالعه كمی صورت می‌گیرد و دانشجویان حتی در فلسفه اسلامی نیز نامی از خوارزمی و ابن‌میثم نمی‌شنوند. ما امروزه كم یاد می‌گیریم. در گذشته هر كسی به اقتضای موضوع مطالعه‌اش عمیق می‌شد و ذهن گشوده‌یی پیدا می‌كرد. تاریخ اسلام، قرآن و حدیث مطالعه می‌كرد. با آرای دو فیلسوف به‌طور گسترده‌یی آشنا می‌شد یا اگر متعصب بود آرای چند متكلم را می‌خواند؛ اما امروزه دانشجویان ما بسیط‌العقل وارد می‌شوند و این خطرناك است. دانشجویان ما پس از یاد گرفتن چند لغت خارجی فكر می‌كنند كه دانا شده‌اند. دانشجویان فلسفه باید دوره‌های ویژه‌یی طی كنند. ابتدا باید ادبیات فارسی بخوانند و مطالعه تاریخ نیز مطلوب خواهد بود.

 

شاید آقای دكتر باید مانند فرانسه دوره‌های ویژه‌یی از دوره دبیرستان برای داوطلبان ورود به رشته فلسفه برگزار شود؟

این كار انجام نخواهد شد به این دلیل كه در ایران فلسفه مورد نظر نبوده است البته در آنجا هم گاهی نبوده است اما فلسفه رشته‌یی است كه اگر درست كار نكند، مانند بقیه علوم مشتی حرف خواهد بود.

 

شما فرموده‌اید فلسفه‌ورزی و امید یك چیز هستند. شما زمینه‌ فرهنگ را برای دوره خاص از فلسفه شرح داده‌اید. آیا این كتاب می‌تواند الگویی برای سایر دوره‌های فلسفه باشد. شما همین‌طور در اثر حاضر به تحلیل ادبیات و هنر پرداخته‌اید. آیا نیاز داریم كه ادبیات و هنر خودمان را نیز مورد بررسی‌های فلسفی قرار دهیم؟

البته نیاز داریم؛ ولی این نیاز از لحاظ آموزش درجاتی دارد و نمی‌شود به همه عرضه كرد. از سوی دیگر ارائه این مطالب در مقاطع گوناگون به میزان دلسوزی معلم بستگی دارد و در این راستا نیز باید نظر اولیای فرهنگی مملكتی را در مورد دفاع از تحقیقات سالم و ارزیابی‌های درست جلب كرد.

 

آیا كار شما می‌تواند یك الگوی مطالعاتی برای سایر دوره‌ها باشد؟

من ادعا ندارم كه این كتاب یك نمونه قابل تقلید است یا اینكه باید دنباله‌رو داشته باشد. من با هر نوع جمع كردن مرید مخالفم. امكان دارد كسی این كتاب را بخواند و دریابد كه یك معلم این دوره را در محدوده اطلاعات شخصی خودش خوب درك و سعی كرده است مطلبی در این زمینه بنویسد. امیدوارم كه این مطالب موجب پیدا شدن جرقه‌هایی در ذهن جوانان شود و توجه به تحقیق بیشتر شده و ترس از مطالب ناشناخته زوال یابد.

 

مرادتان از این ترس چیست؟

در ایران نوعی ترس نسبت به مطالب جدید وجود دارد. دانشجویان از چیزی كه رایج نیست می‌هراسند و به سمتش نمی‌روند. شما در یك كلاس بروید و بگویید می‌خواهم در این جلسه در مورد پیكو دولامیراندولا صحبت كنم. وی اهمیت زیادی دارد و به متفكران شرقی نیز توجه كرده است. به شما خواهند گفت كه نمی‌خواهد در این زمینه وارد شوید و خواهند پرسید به چه دردمان می‌خورد. از این‌رو من به شوخی گاهی می‌گویم فلسفه به درد حل جدول می‌خورد.

اما در مورد ایران باید تاریخ علوم در سنت‌های اسلامی با نظرگاه فلسفی بحث شود و این بسیار مهم است. من اگر به شما بگویم كه ابن‌میثم موجب شده است تا در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم میلادی ذهن استادان به برخی مسائل در مورد نور باز و بعد نوعی نورشناسی ابتدایی و نوعی كیمیاگری‌های ابتدایی آغاز شود، تعجب خواهید كرد. ادامه همین سنت است كه به جیمز بیكن جد فرانسیس بیكن انجامید.

در غرب بسیاری از مطالعات و دانش‌ها ریشه‌های اسلامی داشته است. مسلم است كه دانشجوی خوب ما خودش باید وقتی آمادگی لازم پیدا كرد، در مورد علم نزد مسلمانان كار كند.

 

آیا در مورد مشكلات جامعه نیازی به بحث‌های فلسفی وجود دارد. ما مشكلاتی داریم مانند تولید ملی یا بحث سنت و تجدد؟

بله، این مباحث به صورت سطحی بحث می‌شود. در مورد بحثی مانند اشتغال جوانان كه در شرایط حادی قرار دارد صحبت‌هایی می‌شود اما در كنار این مساله بی‌اعتنایی جوانان مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. عدم اشتغال همراه بی‌اعتنایی جوانان است. مراد از بی‌اعتنایی بلاتكلیفی جوانان است. جوانان متوجه می‌شوند كه ارزیابی‌های درستی از آنها صورت نمی‌گیرد. به دانشجویی بااستعداد گفته می‌شود كه ادامه دهد و وی پاسخ می‌دهد كه در كنكور كارشناسی‌ارشد قبول نشده است، این جوان وقتی حس می‌كند ارزیابی‌ها درست نیست از تلاش كردن منصرف می‌شود. این ارزیابی‌ها آثار بدی دارد. من دو، سه سال پیش دانشجویی داشتم كه بعد از یكی از سخنرانی‌هایم سراغم آمده بود. او به من می‌گفت ما آمده‌ایم اینجا كه به ما دكترا بدهند اما اینها به ما می‌گویند كه باید درس بخوانیم. برخی فكر می‌كنند كه مدرك دكترا نوعی یارانه‌ است و اینها باید یارانه را دریافت كنند و این انحطاط را نشان می‌دهد. چرا باید كسی كه نمی‌خواهد درس بخواند از امكان تحصیل در مقطع دكترا برخوردار شود و از طرف دیگر كسی كه شب‌ و ‌روز وقت گذاشته است به دلیل ارزیابی نادرست از این امكان محروم ‌شود.

اگر دانشجو و جوان حس كند كه كارش مورد ارزیابی درست واقع می‌شود در آن صورت با هر امكاناتی كه در دسترس دارد و بدون توقع كار خواهد كرد. دانشجو با عرق ملی كارهای اساسی خواهد كرد. شما دانشجو را بی‌اعتنا می‌كنید بعد، از او توقع دارید. باید وجدان كاری داشت. معلم و دانشجو باید وجدان كاری داشته باشند. چرا ما دیگر نمی‌بینیم كه دوران كنكور دانشجویان درس بخوانند. این به دلیل نبود ارزیابی‌های صحیح است.

در وضعیت امروز مسائل درست تحلیل نمی‌شود و تا جایی كه مسائل درست طرح نشود راه‌حلی درست پیدا نخواهیم كرد. ببینید من به تدریس و تالیف عشق می‌ورزم اما به هیچ‌یك از تالیف‌های آخر من جایزه سال نداده‌اند. البته به حال من فرقی نمی‌كند و من ادامه خواهم داد. شما كتاب‌هایی را كه در فلسفه جایزه گرفته‌اند، در نظر بگیرید، من می‌توانم این كتب را برای شما ارزیابی كنم. چند كلمه خارجی كنار هم گذاشته شده و جایزه به این كتب بر‌اساس ضوابط علمی داده نشده است.

 

در بخش‌هایی از كتاب شما بحث تاثیر و رد پای اندیشه اسلامی در غرب مطرح شده است، ما شاهدیم كه تعدادی از متفكران غربی این تاثیر را نفی می‌كنند.

در قرن دوازدهم میلادی در تولیتله نزدیك مادرید حوزه ترجمه تاسیس می‌شود و مترجمان یهودی كه مضرب خوانده می‌شدند به ترجمه آثار اسلامی پرداختند. مراد از مضرب همان مستعرب است. گوندیسالینوس اسپانیایی ابن‌سینا را ترجمه می‌كرده و یك ایتالیایی به نام جراردو كرمون كه چهره فوق‌العاده‌یی است فعالیت‌هایی داشته‌ است و چیزی كه در مورد ایران كم دانسته می‌شود، این است كه عده‌یی به سبك ابن‌سینا رسالاتی می‌نویسند.

این رساله‌ها كه حدود 53 عدد هستند، تالیف ابن‌سینا نیستند اما به تقلید از او نوشته شده‌اند. این رساله‌های ابن‌سینایی است كه ژیلسون آن را سنت آگوستینی ابن‌سینایی نامیده اما ژیلسون درست نمی‌گوید و این سنت همان ابن‌سینایی است و او آگوستین را اضافه كرده تا بگوید این سنت غربی است.

بعضی عرفا نیز مانند ژان اسكات اریژن هم كه ممنوع بوده متاثر از ابن‌سینا بوده است. 50، 60 سال بعد ابن‌رشدیان با پیشروی براباند سیژر كه كشته می‌شود معتقد بودند كه حق با ابن‌رشد بوده است و او معتقد بود تنها كسی كه ارسطو را فهمیده ابن‌رشد بوده است.

سنت ابن‌رشدیان لاتینی در مقابل سنت ابن‌سینایی در غرب شكل گرفت و دانشگاه پادو مركز ابن‌رشدیان لاتینی می‌شود كه برخی سران اروپایی مانند شاهان آلمانی به حمایت از این دانشگاه در مقابل دستگاه پاپ می‌پردازند. پیكو دولامیراندولا در پادو درست خوانده است و به‌نوعی ابن‌رشدی بود اما گرایش‌های عرفانی داشت. فیچینو نیز در فلورانس ابن‌سینایی است. تقابل ابن‌رشدیان لاتینی و ابن‌سیناییان را در این دوره می‌بینیم. فیپچینو بسیار به ابن‌سینا علاقه داشته و از او تقلید كرده است.

 

اگر به صورت جدی تاثیر اندیشه اسلامی در این دوره در اثرتان بررسی می‌شد، در آن صورت این تاثیر در اندیشه غربی نیز معلوم می‌شد.

این كار در جاهایی دیگر انجام شده است. در كتب دیگرم ابن‌سینا در غرب كه شامل چندین سخنرانی من است، به بررسی این زمینه پرداخته‌ام. در قرن نوزدهم ادعا شده كه غرب چیزی از اعراب یا مسلمانان دریافت نكرده كه این اشتباه است. این مطالب در این كتاب تكرار نشده است.

 

در این كتاب اشاره كرده‌اید كه در این دوره بحث اصالت انسان و طبیعت را می‌بینیم، در مبحث داوینیچی شما مطرح كرده‌اید وی معتقد است كه هنرمند طبیعت را بازآفرینی می‌كند آیا می‌توان داوینچی را مظهر انطباق اصالت طبیعت و انسان دانست؟

برای برخی داوینچی مظهر دوره تجدید حیات فرهنگی است. اگر می‌خواهید این دوره را بشناسید، باید وی را بشناسید. اول او به چندین فن تسلط داشته است. وی طراح ماشین‌آلات و زیردریایی بود و درباره هواپیما نیز بحث‌هایی مطرح كرده بود. داوینچی یك ذوالفنون با كثرت فعالیت‌های زیاد بود. وی به معنایی فیلسوف نیز بود. او قبل از فرانسیس بیكن به مشاهده طبیعت و آزمایش توجه داشت. چیزهایی از داوینچی هم در كتاب نیاورده‌ام و اصلا باورپذیر نیست.

وی كسی است كه پی برده كه لایه‌های كوه‌ها نشان‌دهنده دوره‌های زمین‌شناسی است. او زمین‌شناس و جزو نخستین كسانی است كه زمین‌شناسی را به عنوان یك علم در نظر گرفته است. اگر به آثار دوره جوانی‌اش نگاه كنید كه نمونه‌یی از آن در آخر كتاب است، متوجه خواهید شد كه وی به لایه‌های زمین‌شناسی آگاهی داشته است.

وی جراح نیز بود و برای نخستین‌بار با كالبدشكافی به چهار حفره بودن قلب پی برده بود. در ابن‌سینا تشریح قلب با تشریح قلب گاو صورت گرفته بود. با تمام اینها نمی‌توان گفت او عالم علوم طبیعی بوده است بلكه در تمام زمینه‌ها فعالیت داشته است.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: