این چه سری است، چه معمائی است، چه حکمتی است که ندای حافظ در دل ما ایرانیان فارسی زبان، عالِم و عامی، کافر و زندیق، مؤمن و مسلمان، گبر و نصاری، لوطی و قلندر، دغل باز و پاکباز در دل همه مقام و منزلت دارد؟
زبان شیرین فارسی و فرهنگ گرانملیۀ ایران قرنهای دراز در بخش بزرگی از جهان متمدن قدیم سروری و سرافرازی داشت، و از کرانه های اقیانوس اطلس تا اقیانوس کبیر، و از فرغانه تا بغداد، و از دهلی تا قسطنطنیه، و بالاخره از سنگاپور تا اسپانیا، زبان اهل ادب و ذوق و حال بود.
در این گفتار می خواهم موضوعی کهن را از دیدگاهی نو مورد بررسی قرار دهم و این بررسی را بر تجربیات شخصی خود در کتابخانه های مختلف و همچنین بر آنچه در دوره های اخیر دربارۀ کتاب و کتابخانه نوشته شده پایه گذاری می کنم.
سال گذشته مقالتی تحت عنوان تأثیر علوم عقلی در نحو نوشتیم که در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات به طبع رسید و در همان مقالت وعده کردیم که مقالات دیگری در مورد تأثیر علوم عقلی در قسمتهای مختلف ادب و فرهنگ اسلامی بنگاریم، مقالت حاضر در خصوص اثرات منطق و علوم عقلی است در معانی و بیان اسلامی، از اهل فضل و دانش انتظار دارد با وسعت نظر و اغماضی که ویژۀ آنانست اغلاط و زلّات این حقیر کم مایه را نادیده انگارند و در اشتباهات کلی و جزئی راهنمای بنده باشند.
ایندرا یکی از بزرگترین خدایان هندی و در اوستا سر دستۀ دیوان اهریمنی است. در دوره ای که سرودهای ریگ ودا Rig Veda یعنی کهن ترین سرودهای مذهبی هندیان نوشته شده ایندرا خدای برق و تندر و نیز رب النوع جنگ و پیروزی است و پروردگار ملی هندیان و سرآمد سایر خدایان به شمار است.
کلمات هر زبانی اصل و منشأیی دارد و اسمهایی که بر شهرها و دهات مختلف نهاده اند به علت و سببی بوده است. می دانیم که دربان یعنی نگهبان در، و شتربان یعنی حافظ شتر. می دانیم که فنجان و پیاله از یونانی آمده است و اسکناس و استکان از روسی و پالکی و فلفل از هندی. می دانیم که جعفرآباد را لابد جعفر نامی آباد کرده است، و مشهد را به علت اینکه قبر حضرت رضا در آن واقع شده است به این اسم نامیده اند.
پس از درگذشت پیغمبر اسلام اختلافات گوناگونی میان مسلمانان پدیدار گشت که مهمترین آنها اختلاف در اصول دین و اختلاف در مسألۀ امامت بود. اختلاف در اصول از آنجا پیدا شد که مردم دربارۀ صفات خدا و عدالت و کلام او و همچنین قضا و قدر همداستان نبودند و اختلاف در مسألۀ امامت از آنجا ناشی گشت که برخی امامت را به اتفاق و اختیار امت و برخی دیگر با نصّ و تعیین صاحب شریعت اثبات می کردند.
اگر افلاطون در قرن ما می زیست شاید به جای آنکه بر سر در باغ آکادمی خویش بنویسد: «هر کس هندسه نمی داند اینجا نیاید» بهتر آن می دید که این عبارت را نقش کنذ «هر کس اهل فلسفه نیست به قرن ما تعلق ندارد». زیرا قرن ما با وجود نگرانی ها و سرگشتگی های بسیار خود، با وجود گیجی ها و گمراهی های مخصوص خویش، قرن فکر و فلسفه است.
مطالعۀ گردش دهر و گذشت روزگار و ملاحظۀ اسناد مربوط به «قرون خالیه» در حقیقت عین حکمت الهی است. همچنانکه هر کسی به مدد قوۀ سامعۀ خود گردش و گذشت زمان را اندازه می گیرد و آنچه را می گذرد و متناوباً حس و ادراک می کند، هیئت حکیمان الهی هر امتی نیز در حکم گوش آن امت می باشند و به همان قرار معنی تحولات و تاریخ آن امت را حس و ادراک می کنند.
اشاره: آیتالله سیدمحمود طالقانی (تولد: ۱۳ اسفند۱۲۸۹ در روستای گلیرد طالقان ـ رحلت: ۱۹ شهریور۱۳۵۸در تهران) از شخصیتهای روحانی و علمی و سیاسی معاصر بود که با رفتاری پدرانه و دلسوزانه، میکوشید مردم را با حقایق اسلام آشنا سازد. دریغا که پس از پیروزی انقلاب فرصت چندانی نیافت. از آنجا که پیام امام(ره) به مناسبت درگذشت ایشان کاملا گویای ابعاد شخصیتی آن بزرگوار است، به آوردنش بسنده میکنیم:
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید