ابوبكر دقاق نوشتن را آفت مريد ميدانست كه عزم در كوي ارادت داشته است. در احوالات اوست كه «از وي پرسيدند كه چرا دست بداشتي از حديث نوشتن؟ گفت مرا ارادت از آن بازداشت.»
شعر نو فارسي را بهويژه متعنّتان رهاورد روشنفكراني دانستهاند كه از ادبيات غرب، به خصوص ادبيات فرانسه متأثر بودند. اين انگ بيگانهبُني با واقعيتي قرين شد كه به ظاهر مؤيد آن بود. در حقيقت نوپردازان و در رأس آنان، نيما عموماً با آثار شاعران فرانسوي، مستقيم يا از راه ترجمه، آشنايي داشتند.
دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی روی عکسی که استاد ایرج افشار برداشته، مینویسد: «نگارنده با دکتر ستوده بر الاکلنگ در سوئیس» سفری با افشار و دکتر (منوچهر) ستوده داشتهام، منتهی حُسن کار ستوده آن است که تندرویهای ایرج افشار را متعادل میسازد؛ هر چه افشار لجوج است و تندرو، ستوده با احتیاط قدم برمیدارد و پیادهروی را بر سواره رفتن ترجیح میدهد و با ملایمت قدم در راه مینهد و شتروار راه دور را بتدریج طی میکند،
«منوچهر ستوده هم باغبان و کشتکار و آبادگر زمین است و هم زنبورعسل دار و هم گردشگر و هم اندیشمند و هم کتابخوان و هم محقق و هم پژوهشگر و هم ژرفاندیش و هم تازهدان و هم مورخ و هم ادیب. او 80سال پیش و زمانی که هیچکس بجز مرحوم پورداوود استاد فقید دانشگاه تهران به فکر لغات لهجههای ایران نبود، لغات لهجههای دریای مازندران را جمعآوری کرد و در کتابی به نام «فرهنگ گیلکی» چاپ کرد.»
نام بلند منوچهر ستوده با ایران و ایرانگردی و ایرانشناسی پیوند خورده است. 55 کتاب و قریب به 300 مقاله کوتاه و بلند دستاورد پژوهشهای ایرانشناسانه این درخت کهن پربرگ و بار است. آثار دکتر ستوده عمدتاً در حوزه جغرافیای تاریخی و تاریخهای محلی است (البته در حوزههای دیگر هم آثاری دارد.) او در این زمینه هم متون مهمی راتصحیح وتحشیه کرده و هم مؤلف کتابهای ماندگار بسیاری است. تصحیح «حدودالعالم من المشرقالی المغرب» که کهنترین متن جغرافیایی به زبان فارسی است، «میهماننامه بخارا»، «تاریخ گیلان و دیلمستان»، «تاریخ رویان»، «احیاءالملوک شامل تاریخ سیستان»، «تاریخ گیلان» و «تاریخ بدخشان»، تعدادی ازمتونی است که به کوشش ستوده تصحیح و منتشر شده است. ستوده با نشر این متون که سرشار از معلومات ریز و ناب درباره مناطقی از کشورمان است، بیشتر پژوهشهای تألیفی و میدانی خود و ایرانشناسانی چون خود را فراهم آورد.
تیراژ کتاب در ایران از زمان ورود صنعت چاپ به کشور پایین بوده، در عصر قاجار که سیطره چاپ سنگی دورانی طولانی میدان نشر را در اختیار داشت تیراژ کتابها حداکثر بین 500 تا 700 نسخه بود، این روند در عصر رضاخان با رواج چاپ سربی اندکی رشد کرد. اگرچه عناوین منتشره قلیل بود اما تیراژها به دو هزار و سه هزار نسخه میرسید علت آن البته تضمین فروش این تعداد کتاب نبود، بلکه چون چاپخانهها هزینه تیراژ پنجهزار نسخه چاپی را میگرفتند، ناشر برای کاستن از هزینه تولید به چنین تیراژی بسنده میکرد، ضمن اینکه صاحبان آثار که تعدادشان نیز اندک بود چندان تمایلی برای تیراژ کمتر از خود نشان نمیدادند، البته فروش همین تعداد نسخه گاه سالیان درازی به طول میانجامید. مثلاً کلیات سعدی که در 1317 توسط منصور به شکل نفیسی چاپ شد، دهها سال بعد نیز در کتابفروشیها قابل دسترسی بود، همینگونه بود مثلاً چاپ دیوان مسعود سعد سلمان، یا حتی نویسندگان نوگرایی مثل جلال آلاحمد که عبدالرحیم جعفری مدیر و مالک سابق انتشارات امیرکبیر، در خاطراتش از مدتی ده ساله برای فروش دید و بازدید وی یاد میکند.
کتاب حال و روز چندان خوبی ندارد. این را همه میدانند. هم اهالی کتاب و نشر و هم آنانی که اهل مطالعه و کتابخوانی هستند، البته این شرایط نامطلوب، دستاورد یکی دو سال اخیر نیست و بخش عمده مشکلات آن از حدود 10 سال پیش نشأت میگیرد. زمانی که کسب مجوز برای انتشار کتاب مستلزم عبور از دالانهای پرپیچ و خم و گاه بنبست ممیزی معاونت فرهنگی وقت در وزارت ارشاد بود. البته تمام ماجرا از بحث ممیزی ناشی نمیشد، چراکه افزایش ناگهانی قیمت ارز در حدود چهارسال قبل ضربه مهلکی بر پیکر نحیف نشر وارد آورد و آن را با مشکلات عدیدهای روبهرو کرد. دو عامل ذکر شده و مواردی دیگر، طی گذر زمان باعث شد تا تیراژ کتابها با روند پرشتابی کاهش یابد. این مسأله تا جایی ادامه پیدا کرد که تیراژ آثار منتشر شده از سوی بسیاری از ناشران حتی به 500 نسخه و گاه کمتر از آن نیز رسید.
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال گذشته آماده شدم برای شرکت در مراسم احیا.ساعت حدود یک بامداد در یکی از خیابان های تهران در حاشیه خیابان یک دستگاه وانت توقف کرده بود و انبه می فروخت. بالای انبه ها روی تکه ای مقوا قیمتی را نوشته بودکه نصف قیمت معمول بود.من نیز چون دیگران، به گمان ارزانی، سرعتم را کم کردم دیدم فروشنده هم لباس مشکی به تن دارد و هم مشغول شنیدن دعای جوشن کبیر از رادیواست.خوشحال شدم یک تیر و چند نشان،خرید میوه ارزان از فروشنده ای دین دار ومحب علی بن ابیطالب(ع).ماشین را به سختی به کناری راندم توقف کردم آمدم کنار فروشنده، دیدم زیر کلمه "کیلو" با قلمی بسیار ریز نوشته شده "نیم". خوب طبیعی است که تعدادی از مشتری ها در حالی که ناراحت بودند رفتند و عده ای هم با اکراه خرید کردند که این معامله معلوم نیست درست باشد، چرا که شرط صحت معامله وفق فرمان قران باید با رضا و رغبت دو طرف معامله باشد[1].
پیامبر(ص) در موقعیتهای حساس، عمامه بر سر می گذاشتند و می توان گفت که عمامه جزو لباسهای رسمی ایشان بوده است. پیامبر(ص) هم عمامه سیاه بر سر می گذاشتند که نامش سحاب بوده و هم عمامه سفید و عمامه سرخ. سؤالی که اکثر مردم درباره طلاب در ذهن خود دارند این است که چرا طلاب امامه بر سر می گذارند و فلسفه لباس روحانیت چیست؟ متن پیش رو حاصل پرسش و پاسخی درباره لباس روحانیت است که در سایت اصغرطاهرزاده منتشر شده است؛
رهیافتهایی درباره اخلاق پزشکی ایرانیان از خلال سیاحتنامهها حکیم گفت، «اول مرتبه حکمت، امانت و دیانت است؛ زیراکه طبیب به هر خانه که داخل شد محرم و اهل آن خانه محسوب است. طبابت با خیانت ضد است». تصویر خوشایندی که زینالعابدین مراغهای در سیاحتنامه ابراهیمبیگ از قول یک پزشک ایرانی دوره قاجار ارایه میدهد، درواقع بخشیاز تصویری است که در ذهن ایرانیان نسبت به این گروه حرفهای نقش بسته و موجد اعتماد و ارایه جایگاهی ویژه و گاه فرا انسانی برای فعالان این صنف بوده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید